نتایح جستجو

  1. monaa1993

    خلوتی با خدا

    خدا جونم هر چی که خیره و بهترینه برام اتفاق بیافته تو این مسیر کنارم باش خیلی بهت احتیاج دارم من بنده ضعیف ترسو ایمانم میلنگه ..... قبول ولی تو که خدایی یه دستی رو سرم بکش چند قدم باهام راه بیا این دل ناارومم و اروم کن بزار خیالم از بودنت راحت شه تا اخر مسیر هر اتفاقی افتاد دلم نلرزه...
  2. monaa1993

    خلوتی با خدا

    خداوندا به تو محتاجم هر روز هر لحظه هر ثانیه که نفس میکشم محتاج تو هستم من بی تو ناتوانم خدایا کنارم باش همیشه ...
  3. monaa1993

    خلوتی با خدا

    تمام غصه های دنیا رو میشه با یک کلمه تحمل کرد خدایا میدانم که میبینی.....
  4. monaa1993

    خلوتی با خدا

    از همه ناشکری هام خجالت کشیدم وقتی پسر بچه فلجی را دیدم که به خدا می گفت خدایا از تو ممنونم مرا در مقامی افریدی که هر کس من را میبیند تو را شکر میکند.......
  5. monaa1993

    خلوتی با خدا

    [ناراحتید؟ غمگینید؟ احساس دلتنگی میکنید؟ من فقط به اندازه یک دعا با شما فاصله دارم. با من حرف بزنید . _خدا
  6. monaa1993

    ختم صلوات برای ارامش روح برادر عزیزم حسین

    الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم خدا بهتون صبر بده.
  7. monaa1993

    خلوتی با خدا

    خدایا مرا به بزرگی چیزاهایی که ارزانی کرده ای گاه کن اتا کوچکی چیز هایی که ندارم ارامشم را بهم نریزد.......
  8. monaa1993

    خلوتی با خدا

    دوست دارم خدا خیلی ساده اره منم بنده ناشکرت چرا....
  9. monaa1993

    خلوتی با خدا

    این روزها قلبم خیلی نا آرومه کاش قلبمو برای چند لحظه تو آغوش گرم خداییت میذاشتی اخه قلبی که خدا نداره فقیر ترین قلبهاست
  10. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    هر قدر سنم بیشتر می شود کمتر به قضاوت مردم در مورد خودم اهمیت می دهم. از این رو هر چقدر مسن تر می شوم بیشتر از زندگی لذت می برم ... حذف کردن آدم ها از زندگیم به این معنی نیست که، از آنها متنفرم! معنای ساده اش این است که برای خودم احترام قائلم ... هر کسی قرار نیست به هر قیمتی تا ابد با من بماند...
  11. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    تو را نمیدانم، ولی من، خسته ام از نقاب بر چهره و درد نهفته دلم یک هوای تازه می خواهد، هوای عشقی زنانه دلم چهره ای نو میطلبد چهره ای بی نقاب دروغ و نیرنگ از خنده دلم قلبی پُر طپش و شورانگیز میخواهد نه دلی افسرذه از تنهایی دلم ، هوای تازه،آفتاب سرزنده،شب پر ستاره و مهتاب پر خنده میخواهد...
  12. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    من زن خلق شدم..... نه برای در حسرت یک بوسه ماندن برای خلق بوسه ای از جنس ارامش من زن نشدم که همخواب آدمهای بیخواب شوم.... زن شدم که برای خواب کسی رویا شوم من زن نشدم که در تنهایی ام حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشم .... زن شدم تا آغوشی در تنهایی عشقم باشم. سیمین دانشور
  13. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    من زن خلق شدم..... نه برای در حسرت یک بوسه ماندن برای خلق بوسه ای از جنس ارامش من زن نشدم که همخواب آدمهای بیخواب شوم.... زن شدم که برای خواب کسی رویا شوم من زن نشدم که در تنهایی ام حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشم .... زن شدم تا آغوشی در تنهایی عشقم باشم.
  14. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم یادم می افتد ”دلـتـنـگی” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک “اشتباه” نیست ! انا گاوالدا
  15. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت * ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد * یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است یکی گفت: چرا نور اینجا...
  16. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    گیریم تا اخر عمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی! تحمل این موضوع بسیار اسان تر از انست که شب و روز با کسی سر و کار داشته باشی که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی فهمد!!! کتاب اس و پاس ها جورج اورول
  17. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    هر پرهیزگاری گذشته ایی دارد و هر گناه کاری اینده ایی پس قضاوت نکن میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم ... دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند.. در تاریکی همه ما شبیه یکدیگریم... محتاط باشیم در سرزنش دیگران وقتی نه از دیروز او خبر داریم نه از...
  18. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    لبخندش را تقسیم کرد، خنده اش به من رسید و لبهایش به دیگری.. امین منصوری
  19. monaa1993

    یک جرعه کتاب..

    پدربزرگم می گفت: راستی همیشه پیروز است دوستت داشتم و راست گفتم و رفتی پدربزرگم دروغ می گفت. حکم، دل می کنم با دل می بُرم و قیمت می گذارند و دست را جمع می کنند حکم دلم، دروغ می گوید. در یخچال را باز می کنم آبمیوه صد در صد طبیعی، در یخچال را می بندم آبمیوه ها دروغ می گویند می گویند سیگار و قهوه و...
بالا