شعر زيباي خانم پروين اعتصامي
محتسب، مستي به ره ديد و گريبانش گرفت
مست گفت اي دوست، اين پيراهن است، افسار نيست
گفت: مستي، زان سبب افتان و خيزان ميروي
گفت: جرم راه رفتن نيست، ره هموار نيست
گفت: ميبايد تو را تا خانهي قاضي برم
گفت: رو صبح آي، قاضي نيمهشب بيدار نيست
گفت: نزديک است والي را سراي،...