چرا تو جلوه ساز این،
بهار من نمی شوی؟
چه بوده آن گناه من،
كه یار من نمیشوی؟
بهار من گذشته شاید
شكوفهی جمال تو،
شكفتــه در خیال من
چرا نمیكنی نظر،
به زردی جمـال من؟
بهار من گذشته شاید
تو را چه حاجت
نشانهی من
تویی كه پا نمینهی به خانهی من
چه بهتر آنكه نشنوی ترانهی من
نه قاصدی كه از تو آرد،...