نتایح جستجو

ببخش ولی تاپیکتون اصلأ ربتی به سوال اینکه آیا شما روانی هستید نداشت

اندر طلب یار چو مردانه شدم اول قدم از وجود بی گانه شدم او علم نمی شنید لب بر بستم او عقل نمی خرید دیوانه شدم

شب شما هم به خیر ..

[IMG]

خوش حال شدم که تو این سایت یه همدرد پیدا کردم ولی ماله من خیلی تازست هنوز زهرش از قلبم پاک نشده یادشم دیوونم می کنه:cry:

رو به بن بست می رود هر بار طرح دنیای تازه ام با تو می شود باز هم امیدی داشت با وجود محال های غریب مسئله بودن ونبودن نیست شاید از دست می روم اما واقعیت مدام پنهان است در همین احتمال های غریب

ممنون دوستم از تأییدت :w27:

کمک کن از این لحظه ها رد شوم خدایا (( نخواه)) باز هم بد شوم نظرتون چیه؟ :(

برای یک بار از تجربه ها استفاده کن من نکردم تا می تونی از عشق فرار کن خونه خرابت می کنه دوست داشتن با عشق برابره فرقش اینه که عاشق خر می شه و لی کسی که دوست داره برنده وقتی کسی رو از رو منطق دوست داری عاقلی ولی وقتی عاشقی احمقی

واقعأ فوق العاده بود همیشه یا نه گاهی عاشق کسی می شیم که ازمون فراریه چرا؟ چون نمی دونیم که چرا دوستمون نداره من دقیقأ دچار این مشکل فجیه شدم و تنها امیدم اینه که خدا خواست و اونه که صلاح من و می دو نه تو زندگیم یاد گزفتم ازش هیچ چیزو به زور نخوام ولی الان دارم دیونه می شم:cry:

می شه من یه نظر بدم ؟؟ دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت ای دختر بهار حسد می برم به تو عطر گل و ترانه و سر مستی ترا با هر چه طالبی به خدا می خرم زتو

عالی بود دمت گرم:gol:

وقت سحر است خیز ای مایه ی ناز نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز کآنها که به جایند نپایند بسی و آنها که شدند کس نمی آید باز

راضی شدیم مثل دو گل به خاک هم پیونده ریشه ها از ته گلدان شروع شد

شعراتون خیلی قشنگو با معنی اند آفرین به این ذوق و سلیقه

نه برات کبوتر می خوام بخرم دارد فوران می کند از من می مستی انگار کسی می کشدم زور دو دستی

دلم کبوتر جلد توست و می دانی چه بر پرنده ی بی سر پناه می گذرد

قبول کن که جهان خواب بوده است _ اما مجال اینکه در این وهم خوش بخوابی نیست

روزی که نهال عمر من کنده شود واجزام ز یکدیگر کنده شود گر زانکه صراحی یی کنند از گل من چندان که ز باده پر کنی زنده شود