پل و رد شدی خیالت نبود
سوخته واست دل سیگارت هنوز
میگذری دل شب و میشکافی
صدا جیغ گربه ها نگا میخوانت هنوز
این مردمت یه روز اشک میریزن
فرداش هم اون بیرون جشن میگیرن
تو هم تو خودتی درگیری نه؟
کل سلولات از دردی میگن
که غریبه ها حفظن و آشنات نمیدونه
جای پای آدما رو آسفالت نمیمونه
شدی یه دیوونه که...