You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
-
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
-
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟
-
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفر کرده پیامی داری
-
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هرمژه چون سیل روانه
-
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند
-
از ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
-
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
-
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شهد شکر هیچ مگو
.
.
.
... ... شب خوش
-
ای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس
-
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید
-
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها
-
دارم از زلف سیاهت گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
-
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
-
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
-
یارب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
-
دوش از جناب آسف پیکی بشارت آمد
از حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
-
الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
-
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
اندر طلب طعمه پروبال بیاراست
-
ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
-
ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد؟
خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد