باباشم از فرط دیوانگی میره رانندرو میاره پایینو انقد میزنه تا راننده رو میکشه بعد داد میزنه بی اسکندر شدم هی هی.....ولی خوب تا همین حد ناله زاری کافیه .برم به اون یکی بچم برسم که به عاقبت این یکی دچار نشه.سربراه از اب در بیاد.توراهم باخودش میخونه اسکندر کجایی که ببینی ....در غم فراغت من چه...