نتایح جستجو

سلام از فاصله هایی که انبوهی از دل تنگی ست از احوالپرسی هایی گاه وبیگاه از شعری که هر واژه اش مرا زیر سوال می برد می خواهم سلام دوستت دارم را آبی بنویسم...

باید شروع کنم کلی غذا درست کنم تا یخچالم پر بشه فردا ناهار سالاد الویه دارم راحتم مرغ داخل آبلیمو نمک بذارم، برای فردا شب میرزا قاسمی درست کنم، داخل ظرف بذارم شبا تنها دغدغه ام بیدار موندن و غذا درست کردنه، فعلا یخچال با کلی غذا میتونه منو راحت کنه تا برسم به کارهای بیرون باید برنامه ریزی...

سرویس شدم تا سرویس طلا بخرم بیا بریم ی ساندویچ سالاد الویه بهت بدم :w04:

لواشک باقلوا :cry:

براشون سکه می‌برم.:w38:

برم حاضر شم بریم:w04:

منم دیر خوابیدم صبح خیلی زود بیدار شدم شما چطور ؟

فاطمه

هرگز اون نگاه مهربون تو بی تفاوتی رو یاد من نداد...

خداروشکر روز بروز همه مون داریم خوشگل تر می‌شیم واین خیلی قشنگه.

خوب گذشت

دارم چیپس میخورم سیب زمینی سرخ کردم با مرغ سرخ شده داخل آبلیمو موادش از دیشب آماده کردم حسم خوبه این که کارآمو انجام دادم آرومم منتظرم اینا اماده بشه برم حموم موزیکم گذاشتم 🙂 حس خوب یعنی فکرم آرومه منتظرم چایی دم بکشه ی چایی شکلات بخورم .

کار کردن و خیلی دوست دارم باعث میشه فراموش کنم مبایل دارم خدایا شکرت برای همه چی می تونم همین الان از شدت خسته گی بخوابم برام ارتباط برقرار کردن با آدمها خیلی آسون شده ‌جذب مشتری و.... منی كه آدم برقراری ارتباط نیستم قدرت جذب مشتریم زیاد شده... حقیقتش فکر نمی کردم به اینجا برسم. ‌

من الان خستم.... سوال قبلی؟!😂

من عوض کردم .... من ناهار آماده کردم شما چطور؟

تو فضای مجازی عاشق نشو رفیق آخرش خیلی تنها ،بی کس وبی پناه میشی آخرش پناه میاری ب شعر، کتاب و موسیقی از آدم ب آدم پناه نبر بی پناه تر میشی...

صداش می کردم پاشو اذان میگن نمازتو بخون الله اکبر :w05:

موزیک بذارم پاشم کارهامو انجام بدم...

بعد ۴سال دعوت شدم به عروسی 💒:biggrin:

صداش میزدم برات چایی گذاشتم پاشو باهم بخوریم