:crying:یکی بود یکی نبود
من بودم و او بود و اعتماد
ما بودیم و پیمان و قسم
با هم نبودیم اما بودیم با هم
معصومیت بود معصوم نبود
ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا ، رازهای پنهانِ پیدا
او من می شد.من اومی شدم.
نقشها را بازیچه کرده بودیم ….
قرار رفتنمان شد آخر بودن
تا آخر بودن قرار گذاشته بودیم...