اون شبا رو که نگو!
یه شب با بچه ها خوابگاه بودیم..امتحان داده بودیم فردا هم امتحان داشتیم..یکی از بچه ها اون روز دو تا امتحان داده بود فرداشم دو تا امتحان داشت!هیچیم یادش نبود!!!ما در ضمن اینکه میزدیم تو سرو کله خودمونو جزوه هامون همش نگران اون طفلک بودیم همش قربون صدقه اش می رفتیم!خودش ساعت 11...