به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی...
میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!
این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است..
گذشته من گذشت...!حتی میتوانم بگویم در گذشت...!
و من برایش ماه ها و روزها
سوگواری کردم...
خاطراتم را زیر و رو کردم و ای کاش های فراوان گفتم...!
..ولی دیگر بس است..!!
به شروعی دیگر می اندیشم...
[IMG]
گهگاهی دل من میگیرد
بیشتر وقت غروب
آن زمانی كه خدا نیز پر از تنهاییست
و اذان در پیش است
من وضو خواهم ساخت
از خدا خواهم خواست
كه تو تنها نشوی
و دلت پر ز خوشی های دمادم باشد...
گهگاهی دل من میگیرد
بیشتر وقت غروب
آن زمانی كه خدا نیز پر از تنهاییست
و اذان در پیش است
من وضو خواهم ساخت
از خدا خواهم خواست
كه تو تنها نشوی
و دلت پر ز خوشی های دمادم باشد...
خدا
نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی
كس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در، كه جز این خانه مرا نیست پناهی
خدا
نه من آنم كه ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی
كس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در، كه جز این خانه مرا نیست پناهی