روشنايي كه به تاريكي شب گردانند
شمع در پرده و پروانه ي سرگردانند
خود بده درس محبت كه خرد
همه در مكتب توحيد تو شاگردانند
تو به دل هستي و اين قوم به گل مي جويند
تو به جانستي و اين جمع جهانگردانند
عاشقان راست قضا هر چه جهانراست بلا
نازم اين قوم بلاكش كه بلا گردانند
اهل دردي كه زبان...