نتایح جستجو

  1. amir fadaie

    خدایا از عشق امروزمان برای فرداهایی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم ! قدری کنار بگذار . . ...

    خدایا از عشق امروزمان برای فرداهایی که فراموش می کنیم عاشق بوده ایم ! قدری کنار بگذار . . . به قدر یک مشت ، به قدر یک لبخند تا فراموش نکنیم که عاشق بوده ایم ! تا عاشق بمانیم و عاشق بمیریم . . .
  2. amir fadaie

    یک روز می بوسمت ! هر چه پیش آید خوش آید ! حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم ! دلم ترسیده که...

    یک روز می بوسمت ! هر چه پیش آید خوش آید ! حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم ! دلم ترسیده که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی آخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من حالا آن قدر دوست داشتنی شده که برای خیلی ها سه حرف که سهل است هزار هزار حرف باشد به قول شاعر : عشق کلاس اول تنها سه حرف...
  3. amir fadaie

    یک روز می بوسمت ! یک روز که باران می بارد یک روز که چترمان دو نفره شده یک روز که همه جا...

    یک روز می بوسمت ! یک روز که باران می بارد یک روز که چترمان دو نفره شده یک روز که همه جا حسابی خیس است یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ آرام تر از هر چه تصورش را کنی آهسته ، می بوسمت . . .
  4. amir fadaie

    یک روز می بوسمت ! یکی از همین روزهایی که می خندانمت یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم...

    یک روز می بوسمت ! یکی از همین روزهایی که می خندانمت یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم : می بوسمت ! و بعد ، تو احتمالا سرخ می شوی و من هم که پیش تو همیشه سرخم . . .
  5. amir fadaie

    یک روز می بوسمت ! پنهان کردن هم ندارد مثل خنده های تو نیست که مخفی شان می کنی یا مثل خواب...

    یک روز می بوسمت ! پنهان کردن هم ندارد مثل خنده های تو نیست که مخفی شان می کنی یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود مثل نجابت چشمهای تو است وقتی که توی سیاهی چشمهای من عریان می شوند عریانی اش پوشاندنی نیست ، پنهان نمی شود . . .
  6. amir fadaie

    (ادامه شعر پايين) در میان سجاده ی مچاله ام و ذهن پریشانی که تصویر تو را می سازد من تو را در...

    (ادامه شعر پايين) در میان سجاده ی مچاله ام و ذهن پریشانی که تصویر تو را می سازد من تو را در میان عشوه های دختران جست و جو می کنم من تو را در رمز اشک حسرت پسر بچه ها جست و جو می کنم من آدرس تو را از زن هرزه ی شهر می گیرم از مرد ربا خوار که بر گذر تسلیم توبه می فروشد و چقدر از تو دور می...
  7. amir fadaie

    در ایوان نیمه روشن خانه سجاده ی مچاله ی خود را بعد از زمانی شکایت از قانون بندگی دوباره می...

    در ایوان نیمه روشن خانه سجاده ی مچاله ی خود را بعد از زمانی شکایت از قانون بندگی دوباره می گشایم تا کمر خم کنم و ترانه ی ستایش سر دهم برای کسی یا چیزی که می بیند اما دل ندارد عاشق دارد و معشوق ندارد رسم عشق و عاشقی است شایدکه عمری منت و عمری ذلت و او سکوت و سکوت شاید سنت اش است در...
  8. amir fadaie

    می شود لطف کنی بروی از پیشم ؟ می شود جان بر لب ننمایی بیشم ؟ می شود قهر کنیم تو تک و من تنها...

    می شود لطف کنی بروی از پیشم ؟ می شود جان بر لب ننمایی بیشم ؟ می شود قهر کنیم تو تک و من تنها ؟ می شود بند نسازیم و بگردیم رها ؟ می شود گریه نبینی ز من و من از تو ؟ می شود زندگی خویش بسازیم از نو ؟ می شود بازی این عشق فراموش شود ؟ می شود شعله ی این وسوسه خاموش شود ؟ می شود دل...
  9. amir fadaie

    رد پای احساس ...

    می شود لطف کنی بروی از پیشم ؟ می شود جان بر لب ننمایی بیشم ؟ می شود قهر کنیم تو تک و من تنها ؟ می شود بند نسازیم و بگردیم رها ؟ می شود گریه نبینی ز من و من از تو ؟ می شود زندگی خویش بسازیم از نو ؟ می شود بازی این عشق فراموش شود ؟ می شود شعله ی این وسوسه خاموش شود ؟ می شود دل...
  10. amir fadaie

    رفتن...

    حکم اعدام به بی رحمی مان حکم اعدام به جان سختی مان حکم اعدام که بد روزی بود روز فرسایش دل رحمی مان حکم اعدام به رسوایی مان حکم اعدام به بی باکی مان حکم اعدام که حس را کشتیم بگریزیم ز دل تنگی مان حکم اعدام به احساس کثیف حکم اعدام به ایمان خفیف حکم اعدام که زندان کردیم عطش محکم...
  11. amir fadaie

    صدای ناز گیتارم شبا وقتی که بیدارم صدای بغض من میشه ، تو رفتی من یه بیمارم صدای گریه های من...

    صدای ناز گیتارم شبا وقتی که بیدارم صدای بغض من میشه ، تو رفتی من یه بیمارم صدای گریه های من به اوج آسمون میره دل غمگین بیمارم از این عاشق شدن سیره کشوندی تو منو تا غم ، از این بدتر مگه میشه ؟ نگو گریه نکن بی من ، نگو لطفا اگر میشه ! بگو بد بودم و رفتی ، نگو رفتن یه تقدیره اگر خوبم...
  12. amir fadaie

    ثانیه های خاکستری...

    آن که ناتمام بر ایوان بود ، من بودم آن که ناتمام در دیوان بود ، شعرم بود آن که با باد به ناله آمد ، من بودم آن که باد به ناله آورد ، شعرم بود آن که غریب ناله ای بود ، من بودم آن که آشنا ناله ای بود ، شعرم بود آن که رفت و دگر شعری نگفت ، من بودم آن که ماند و باز هم گفت ، شعرم بود...
  13. amir fadaie

    نمی دونید که این روزا جیب ترانه خالیه وقتی نباشه قافیه ، شاعر ما چه حالیه وقتی قلم خوابه همش...

    نمی دونید که این روزا جیب ترانه خالیه وقتی نباشه قافیه ، شاعر ما چه حالیه وقتی قلم خوابه همش ، یا که ورق مونده تمیز لابد که قلب عاشقم ، شده گرفتار و مریض نمی دونه چیا بگه ، دوباره از یه عشق پاک که یادگار ِ عکسیه ، که این روزا گرفته خاک اون که همه میگن بسه ، شده یه تکرار عجیب منم همش...
  14. amir fadaie

    مثل تو هیچکی ندیدم ، یه ذره وفا نداری مثل من ندیده هیچکی ، هر شبم گریه و زاری چشم تو خیلی...

    مثل تو هیچکی ندیدم ، یه ذره وفا نداری مثل من ندیده هیچکی ، هر شبم گریه و زاری چشم تو خیلی قشنگ بود ، اما بی حیاست نگاهت چشم من خونه ی غم شد ، هنوزم مونده به راهت دل تو همیشه سنگ بود ، گریمو دیدی و رفتی دل من خونه از عشقت ، منو بدجوری شکستی دست تو گرم بود عزیزم ، مثل آتیش جهنم دست من...
  15. amir fadaie

    رفتن...

    نگذارید که بی باده بمانم گاهی نگذارید که از سینه برآرم آهی تا که جان دارم واز سینه برآید نفسم نگذارید که بی باده سرآید نفسم همه جا هر شب وهر روز شرابم بدهید آخرین لحظه عمرم می نابم بدهید وقت مردن بگذارید مرا داخل یک تابوتی تخته هایش همه از جنس رز یاقوتی مرد غسال ِ مرا سیر...
  16. amir fadaie

    رد پای احساس ...

    مي سرايم اين بار ، يك غزل از شادي با دلي غمديده مي نويسم اين بار قصه ي آزادي شايد آرام شود ، دل بي كينه ي من نشود بار دگر شعرم ، آيينه ي من مي نويسم شايد مردم دهكده ي غصه و غم يك نهال از شادي بر دل خود كارند و دل صخره و سنگ پراز احساس شود كوه عاشق شود و دل دريا بتپد مي سرايم...
  17. amir fadaie

    خواهش مي كنم.از بابت توجهتون خيلي ممنونم..!

    خواهش مي كنم.از بابت توجهتون خيلي ممنونم..!
  18. amir fadaie

    ثانیه های خاکستری...

    من زنده بودم اما ، انگار مرده بودم از بس که روزها را ، با شب شرمنده بودم یک عمر دور و تنها ، تنها به جرم این که او سرسپرده می خواست ، من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی به جای خورشید من...
  19. amir fadaie

    بعد ازاین به آرزوهام , دیگه بال و پر نمیدم زندگیمو پای عشقت دیگه من هدر نمیدم دیگه حتی نمیزارم...

    بعد ازاین به آرزوهام , دیگه بال و پر نمیدم زندگیمو پای عشقت دیگه من هدر نمیدم دیگه حتی نمیزارم ، روزگار ِ من حروم شه این یه بار ِ زنده بودن ، پای عشق تو تموم شه ! دیگه بیشتر نمیزارم ، پا روی دلم بزاری واسه تو, که توی قلبت ، واسه عشقی جا نداری ! نیا دیگه توی راهم ، تا که راهمو ببندی دیگه...
  20. amir fadaie

    بعد ازاین به آرزوهام , دیگه بال و پر نمیدم زندگیمو پای عشقت دیگه من هدر نمیدم دیگه حتی نمیزارم...

    بعد ازاین به آرزوهام , دیگه بال و پر نمیدم زندگیمو پای عشقت دیگه من هدر نمیدم دیگه حتی نمیزارم ، روزگار ِ من حروم شه این یه بار ِ زنده بودن ، پای عشق تو تموم شه ! دیگه بیشتر نمیزارم ، پا روی دلم بزاری واسه تو, که توی قلبت ، واسه عشقی جا نداری ! نیا دیگه توی راهم ، تا که راهمو ببندی دیگه...
بالا