اي دل بيچاره ام بايد فراموشش کني
بي وفا رفت و تو بايد ترک آغوشش کني
من شنيدم از جفا گفتي و از درد دلت
شعله عشق است اين ، بايد که خاموشش کني
تو نگو او مظهر عشق بود و من تقصير کار
آمدي تا به خيالت حلقه در گوشش کني
تازه فهميدي تو درد و تلخي برخورد سرد
اول راهي تو بايد نوش جان نوشش کني...