نتایح جستجو

خب من باید باشم تا شهر شلوغ نشه دیگه :D

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام چطوری

;););)

سلام . منو مملی تو رید کالیم.به هم دیگه میچتیم. یکی بود یکی نبود......همینجوری به ذهنم اومد.گفتم تایپ کنم

خیلی دلم میخاست شهر دور دانشجو شم یه 2سالی از خونه دور باشم.

مثلا اون تفنگشو یادته. یه بار بابام تفنگ دوستشو خرید روز سوم با نیم متر قد منو پسر عمم تفنگو بردیم تو باغ ساعت 2.5 بعد از ظهر 2تا تیر زدیم. اینقدرم سرعت عملمون بالا بود تا اونا بیان تو باغو مارو بگیرن.از پشت باغ دبرو در رفتیم خونه عمم اینا .پسر عمم ته تاقاری باباش نجاتمون داد وگرنه الان داشتی...

منم بابام همین شکلیه. بچه وسطی ام همه بهم زور میگن.(البته تا وقتی که بابام خونست .رفت بیرون من میگم اونا گوش میدن)

واااای نگو زبل خانو. یاد خراب کاریام میوفتم.

پس مردای خونتون واقعا مردن. ما که یه شهر ازمون حساب میبره تا به ننمون میرسیم زبونمون بند میاد.:D

:eek::surprised:جلل خالق به حق چیزای ندیده و نشنیده.

:D:D:D

[IMG]

ما به یاده 2ستامون هستیما.;)

[IMG]

تو این دوره زمونه کی دیگه ظرف میشوره؟:surprised: مامانم میگه ظرفارو مردا باید بشورن دیگه.(اخی اجی ندارم)

:razz:کجایی په؟

سلام یهو اف شدی. مرسی .الان دیگه خستگیم کانلا در رفت با این خوشامد گویی.;)

کجایی پس؟ نیستی.یه خبری هم از ما بگیری کسی بت چیزی نمیگه ها:cry:

[IMG]

[IMG]