هوای روی تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم
مگر در این شبدیر انتظار عاشق کش
به وعده های وصال تو زنده دارندم
غم نمی خورد ایام وجای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
سری به سینه فرو برده ام مگرروزی
چو گنج گم...