و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم میکند.
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب ... گر پدر مرد . تفنگ پدری . هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند ... توی گهواره چوبی پسری . هست هنوز
آب اگر نیست نترسید که در قافله مان ... دل دریایی و چشمان تری هست هنوز
:cool::cool::cool::gol:
rasti emrooz kheyli ta alan khoob boode
shab baratoon tarif mikonam:heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::heart::confused:
salam alan dashtam pm hatoono mikhoondam
ye shakhsiate khas hastid toye hamin chand safhe harcheghad ke tonestid faghad doostatoono rahnamai kardid
is goooooooooooooooooooooooooooood