نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  2. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    به دنبال واژه ای میگردم! تا قلمم راسیراب کنم واین آخرین شاید هم آغازی برای فرداییست که هنوز در راه نیست و کاغذهای مچاله شده ی زباله دان گواه به این راز دارند و این آیینه خسته تر از همیشه زیر غباری از دور تنها تصویر مرا بدونه هیچ واژه ای به سکوت فریاد می زند امروز غبارت را به باد می دهند .
  3. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    گفتمش دل میخری ؟ پرسید : چند ؟ گفتمش دل مال تو . تنها بخند . خنده کرد و دل زدستانم ربود . تا به خود باز آمادم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود . …
  4. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    می خواهم بمیرم ، نه اینکه قلبم از کار بایستد و تنم سرد شود و با خاک یکسان شوم می خواهم بمیرم ، نه اینکه هیچ صدایی به گوشم نرسد و هیچ خورشیدی بر من نتابد و از دیدن ماه وستارگان کور باشم می خواهم به مرگی کاملأ غیرعادی بمیرم مرگی شبیه بخار شدن آب روییدن دانه غروب خورشید ابری شدن آسمان می...
  5. hamedinia_m51

    بر سر سنگ مزارم بنويس: زير اين سنگ جواني خفته ست با هزاران اي كاش و دو چندان افسوس كه به هر...

    بر سر سنگ مزارم بنويس: زير اين سنگ جواني خفته ست با هزاران اي كاش و دو چندان افسوس كه به هر لحظه عمرش گفته ست بنويس: اين جوان بر اثر ضربه ي كاري مرده ست ... نه بنويس: اين جوان در عطش ديدن ياري مرده ست ... جلوي روز وفاتم بنويس: روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار روز پژمردن گل فصل بهار روز اعدام...
  6. hamedinia_m51

    ديروز بود يا فردا ؟ شعري كه مي نوشتم يا مي خواستم بنويسم ديروز بود يا فردا درحنجره هنوز نبض آن...

    ديروز بود يا فردا ؟ شعري كه مي نوشتم يا مي خواستم بنويسم ديروز بود يا فردا درحنجره هنوز نبض آن بغضي وانشده مانده در حنجره هنوز پژواك اعتراف ناشده گلي ميان حنجره مانده است گلي بي تاريخ بي مخاطب مثل غروب گريه ي من ...
  7. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    رفیق من ،‌ سنگ صبور غم هام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنونم و دلزده از لیلیا خیلی دلم گرفته از خیلیا نمونده از جوونیام نشونی پیر شدم ،‌ پیر تو ای جوونی ...
  8. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار...
  9. hamedinia_m51

    كوي دوست

  10. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    همه مداد رنگی ها مشغول بودند بجز مداد سفید. هیچ کسی به او کار نمیداد. همه می گفتند: تو به هیچ دردی نمی خوری. یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند مداد سفید تا صبح کار کرد . ماه کشید. مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک تر شد . صبح نوی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ...
  11. hamedinia_m51

    مسابقه *** هركي گفت اين چه گياهيه ...؟

    (گل ناز -گل ناز خارجی و-عقربی)- اسم علمیشو بلد نیستم فقط برام خیلی جالب بود که این گیاه به طور طبیعی کنار ساحل ماسه ای رشد می کنه .:smile:
  12. hamedinia_m51

    كوي دوست

    من در اين ظلمت شبهاي پر از راز و نياز كه پر از شاپرك تنهايي ست به نفس هاي پر از آه تو مي انديشم ...
  13. hamedinia_m51

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    یك سبد پر ز ستاره با ماست روی یك سفره احساس كه بین من و تو پیداست قلب من سخت اسیر احساس عشق تو قطره اشكی است كه از گوشه چشمت پیداست روح تو یك گل سرخ تنهاست حس من چون یك موج در تب و تاب دریاست دستم از دوری دستت تنهاست چشم تو رنگ قشنگی است كه در برگ درختان پیداست.
  14. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  15. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    وقتی که گل در نمیاد سواری این رو نمیاد کوه و بیابون چی چیه ؟ وقتی که بارون نمیاد ابر زمستون نمیاد این همه ناودون چی چیه ؟ حالا تو دست بی صدا دشنه ما شعر و غزل قصه مرگ عاطفه خواب های خوب بغل بغل انگار با هم غریبه ایم ، خوبی ما دشمنیه ، کاش من و تو می دونستیم اومدنی رفتنیه
  16. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    بر احساس من خرده مگیر من برای غربت درختی خشک در بیابانی تنها ایستاده گریسته ام...
  17. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

  18. hamedinia_m51

    [IMG] تو رفته ای بی من تنها سفر كنی من مانده ام كه بی تو شب ها سحر كنم تو رفته ای كه عشق...

    [IMG] تو رفته ای بی من تنها سفر كنی من مانده ام كه بی تو شب ها سحر كنم تو رفته ای كه عشق من از سر به در كنی من مانده ام كه عشق تو را تاج سر كنم ...
  19. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    تو اي تنهاترين واژه قدم در شعر من بگذار بساز اين بيت آخر را غم از اين قافيه بردار كلام شعر من با تو هواي تازه مي گيره تمامش خط به خط بي تو عبوس و سرد و دلگیره ...
  20. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    چشمهایم گریستند هر شب تو نبودی که ببینی دستهایم خالی بود و حرم خاطراتت موج میزد در ذهنم تو نبودی اما عشق تو بود...
بالا