صبح داشتم تو اطاقم صبحونه میخوردم..بسکویت هم بود...بعد 2 تا مورچه اومدن از بسکویته برداشتن و بردن ، منم دنبالشون کردم تا لونه رو پیدا کردم...در لونشون یه بسکویت رو ریزه کردم که نخوان این همه راه رو بیان بیرون.....الان اومدم خونه همه مورچه ها در لونشون وایسادن یکصدا میگن.. دوباره ، دوباره،،، یه...