مردی با خود زمزمه کرد:خدایا با من حرف بزن
یک سار شروع به خواندن کرد.
اما مرد نشنید.
فریاد برآورد:خدایا با من حرف بزن.آذرخش در آسمان غرید.
اما مرد گوش نکرد.
مرد به اطراف خود نگاه کردو گفت:خدایا بگذار تو را ببینم.
ستاره ای درخشید.
اما مرد ندید.
مرد فریاد کشید:یک معجزه به من نشان بده.
نوزادی متولد...