با سلام و تشکر از Phyto عزیز؛
با توجه به مشکل کمی آبی و نیاز بالای این گیاه به آب ، برنامه ی جدید وزارت کشاورزی شیفت دادن تاریخِ (تریخت!)کاشت به سمتِ کشتِ پاییزه است .
من عقابی بودم که نگاه یک مارسخت آزارم دادبال بگشودم و سمتش رفتماز زمینش کندمبه هوا آوردمآخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرددر نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم آوردعشق، جادویم کردزهر خود بر من ریختاز نوک قله زمین افتادمتازه آمد یادم، من عقابی بود
آب رفته به جو نمی آید
باخبرباش اونمی آید
پشت سر حرفها فراوان است
دشمن از روبرو نمی آید
آبرویی که رفت یعنی رفت
دیگر آن آبرو نمی آید
خش که افتاد روی صفحه ی دل
هق هقت تا گلو نمی آید
دیشب این کوچه عطر شب بو داشت
امشب آن عطر و بو نمی آید
عشق مهمان باملاحظه ایست
بابفرما که توو نمی آید
آرزو کردی...
تورا از بین صدها گل من احمق جدا کردم
نفهمیدم غلط کردم من از اول خطا کردم
...شدی نزدیک وهی گفتی ضرر حالا ندارد که
پسندیدم تو را، من هم ولی نازو ادا کردم
شد آغاز ارتباط ما بدون فکر وبی منطق
لگد کردم غرورم را ووجدان را رها کردم
پیامک می زدی هرشب سر ساعت دقیقاً 9
خودت را کشتی وآخر شمارا تو صدا...
خستهتر از صدای من، گریهی بیصدای تو
حیف که مانده پیش من، خاطرهات به جای تو
.
رفتی و آشنای تو، بیتو غریب ماند و بس
قلب شکستهاش ولی پاک و نجیب ماند و بس
.
طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن
قلب مرا ستاره کن، دل به ستارهها بزن
.
تکیه به شانهام بده، دل به ترانهام بده
راوی آوارگیام، راه به...
نکند پنجره ای پشت صلیبم باشد ؟
نکند میکروفنی داخل جیبم باشد ؟
نکند این اسم ام اس در جایی ثبت شود ؟
نکند گریه ی پشت تلفن ضبط شود ؟
نکند شاهد دعوامان در ماشینند ؟
نکند داخل حمام تو را می بینند؟
نکند اسم تو را با دهنش بخشکند ؟
نکند راز مرا تلویزیون پخش کند؟
نکند می داند آنچه که من میدانم ؟
نکند پس...
آدمی دیوانه چون من یار میخواهد چه کار؟
این سر بی عقل من دستار میخواهد چه کار؟
شعر خود را از تمام شهر پنهان کرده ام!
یوسف بی مشتری بازار میخواهد چه کار؟
هرکسی در خود فرو رفته ست دستش را نگیر !
کشتی مغروق سکاندار میخواهد چه کار؟
در زمان جنگ٬ دشمن زود اشغالش کند!
شهر مرزی جاده ی هموار میخواهد چه...
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ... علی صالحی
تو نمی خواهی عزیزت بشوم زور که نیست
یا نگاهم بکند چشم تو ، مجبور که نیست
شده یک روز بیایی به دلم سر بزنی ؟؟
با توام ...! خانه ی تنهایی من دور که نیست
آنکه با دسته گلی حرف دلش را میزد
پردرد است، ولی مثل تو مغرور که نیست
نازنین ! عشق که نه، اخم شما قسمت ماست
عاشقی های تو با این دل رنجور که نیست...
امشب از اون شباس
از اون شبایی که بین زمین و آسمون معلقم
از اون شبایی که گاه یادم میره پیکره خاکی ام چیزی به اسم وزن داره
چقد دلم گرفته و چقد احساس تنهایی میکنم
ولی میگذره.
مث همیشه
هـرگز تـو هـم مــانـنــد مـــن آزار دیــدی؟
یــار خــودت را از خــودت بــیــزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چــوب پـنـجـــره دیـــــوار دیــدی؟
اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟
نـام کـسی را در...