Setayesh
پسندها
15,843

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای خدااا
    من صد سالمم که بشه باز این مدیرا می گن کوچولویی :w04:
    هیچی بگذریم.
    می گم این حاج بهنام چی می گه ناراحتت کرده ؟برم حالش و بگیرم؟
    :دی!!!
    خواهش میکنم عسلم..اصل اصل راسل یادش بود!!
    سلام
    پانزده روز ریاضت را در این ماه طاعت، یک نفس دویده‏ایم تا در بشارت ولادت او، مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم.
    او که از اشراق مهربانی‏ها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است.
    او که در اولین تصویر زمینی‏اش، تبسمی شیرین به آینه نگاه پدر و مادر هدیه داده است.
    او که اولین نواده نبوت است و نخستین زاده امامت.
    از نسل نور است و زاده خورشید، از تبار هدایت است و قافله‏سالار مهر و امید.
    ماه دل‏آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته‏ایم و به کرامت و مهربانی‏اش محتاجیم!
    چقدر این دستان زخم‏خورده، به دستگیری کریم اهل‏بیت محتاج است!
    ولادت امام حسن بر شما مبارکباد
    آره تنگ نشه!!!خوب خوب بمونه!!اصلا بهش فشار نیار خب؟؟
    ستایشم خیلی تنها بودم.خوبه بازم اومدی اون حس آرامش رو بهم دادی
    چی شد دلیل؟...آهان اینکه ساکت بودن دلیل بر ابری بودن نیست!

    بابا خواستم یه چیز بگم این سکوت بشکنه :biggrin:..تو که با خودتم قهری! :cry:

    [IMG]


    هنوز در سفرم
    خيال مي کنم
    در آبهاي جهان قايقي است
    و من، مسافر قايق، هزارها سال است
    سرود زنده دريانوردهاي کهن را
    به گوش روزنه هاي فصول مي خوانم
    و پيش مي رانم
    مرا سفر به کجا مي برد ؟
    کجا نشان قدم ‚ ناتمام خواهد ماند
    و بند کفش به انگشت هاي نرم فراغت
    گشوده خواهد شد ؟
    کجاست جاي رسيدن و پهن کردن يک فرش
    و بي خيال..نشستن
    ستايش گولشو نخوريا!!!
    مي خواد منحرفت كنه سراغ سوعاتي رو نگيري
    غلط کرده!!!چی گفته؟؟بگو خودم ترتیبش رو بدم.تو بهش چیزی گفتی ستایشم؟؟من خودم میگفتم!!تو ظریفی!لطیفی!!نباید خودت رو قاطی این جور چیزا کنی!!زود ناراحت میشی!!میشکنی!!خودت رو برای من توی عذاب ننداز.حالا چی گفته؟
    غلط کرده!!!چی گفته؟؟بگو خودم ترتیبش رو بدم.تو بهش چیزی گفتی ستایشم؟؟من خودم میگفتم!!تو ظریفی!لطیفی!!نباید خودت رو قاطی این جور چیزا کنی!!زود ناراحت میشی!!میشکنی!!خودت رو برای من توی عذاب ننداز.حالا چی گفته؟
    آره خب...
    اینطوری بهتر شد...
    چرا توی تاپیک خاطرات کودکی نمی نویسی آبجی؟؟
    نه بابا من خودم اینکاره ام. دلگیری کدومه. این طور که فهمیدم واسه ارشد می خونی. ایشالا موفق باشی و قبول شی. سختی های بعدیش رو هم به راحتی پشت سر بذاری.
    قربونت برم ارامش جون که اینقدر مهربونی..اگه روزی هزار بار خدارو شکر کنم که بالاخره یک هم زبون توی این باشگاه پیدا کردم بازم کمه!!:D
    راستش مشکلی تو پروژه ها نیست ...بیشتر ترجمه و پاورپوینت و ....وقت می گیره...:(
    دعا کن سرم خلوت شه بعد میام با همفکری هم تالارو بترکونیم:biggrin:
    راستی تو هم خوب سرت خلوته ها!!اکتیو!!;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا