اي بداد من رسيده توو روزاي خود شكستن
اي چراغ مهربوني توو شباي وحشت من
اگه باشي يا نباشي براي من تكيه گاهي
براي من كه غريبم تو رفيقي جون پناهي
وقتي شب شب سفر بود توي كوچه هاي وحشت
وقتي هر سايه كسي بود واسه بردنم به ظلمت
وقتي هر ثانيه شب تپش هراس من بود
وقتي زخم خنجر دوست بهترين لباس من بود
خاطرت باشه كه قلبت سپر بلاي من بود
تنها دست تو رفيق دست بي رياي من بود