ni_rosa_ce
پسندها
8,916

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خواهش شما لطف داری رزا جان...ممنوم.
    افرین بپا...دی
    چایی بذار دم بکشه بیارم.
    منم همین کار و میکنم.
    :biggrin:
    آره حق با شماست.
    بچه ها خیلی باهوشن و زود درک میکنن.
    در مورد اون معلمی که استخدام کرده حسن خطرناکه کمی دقت کن...دی
    آره بچه ها همه شون خیال میکنن من ادبیات خوندم....دی
    اخه تنها مهندس برق اینجام که یه پست برقی نداره...دی گریون عطاری+:biggrin::biggrin:
    گفتم که از بس خوبی.

    یه بار یه دوستی خیال میکرد تو نت من معلم هستم.
    برام نوشته بود شما از اون معلم ها هستی که بیشتر نیومدنت بچه هار و ناراحت میکنه تا خوشحال.
    الانم من میگم شما هم اگه نرین سر کلاس عوض خوشحالی و تعطیلی بیشتر بچه ها ناراحت میشن.
    داشتم در مورد این قسمت دنبال یه شغری بود در مورد سرنوشت میگشتم...پیداش نکردم.
    سربازی یه دوستی داشتم خالکوبی کرده بود این شعر و منم هی فراموش میکنم...کل شعر و.
    :biggrin::biggrin: با حال بود...فقط بپا این دوست داشتنای بچه ها باعث نشه اونیکی ها زیر آب بزنن.
    نه شوخی کردم ... شعر و داستان زیاد مینویسم ولی حال ندارم برا اینکارا.
    شاید بشه به جرات بگم هر شب ایده یه داستان کوتاه و تا موقع خواب مرور میکنم...قبلنا تا یادم نرفته یاداشت میکردم...الان نه.
    مهم نیس...مهم اینه که یه روز اونی که میخوای بیاد.
    مرسی...آره شایدم الان با یه اسم دیگه اد لیستمونه...دی
    ممنون...آره خب کتاب و دست بگیری بهتره.
    آره دیده بودم اون زمانی که کلاس زبان میرفتم چن تایی هم نوجوون داشتیم تو کلاس.
    آفرین رزالی خودمون.:gol::gol::gol:
    اره بدک نی شعرام فقط هیشکی پیدا نمیشه چاپ کنه...دی
    ببین این شعرم چطوره؟
    شاعر نیستم
    فقط چشمهایش را دوست دارم
    دلم
    دیوانی است از اشعار چاپ نشده!
    امان از این بد جا وایسدن ها...دی
    خب من بچه بودم بعضی از داستان های ایشون تو مجله های قدیمی خونده بودم....متاسفانه زیاد جالب نی.
    نه ترس و لرز و گذاشتم این هفته برم این ترجمه رو بخرم.;)
    آخه من مشاعره میکردم...تازه چن بیتی هم از خودمون سرودیم...دی
    مثل فیلمهای هندی میشه آخر کتاب و حدس زد...دی خیلی گریون+:biggrin:
    نه خیلیم دلشون بخواد...میخوای خودم چن تا خصوصی بفرستم برات؟
    ر اعتمادی او قدیماس؟
    نه من با کتاباش زیاد حال نمیکنم...البته اگه همون باشه!
    این و که میگین نخوندم.
    امشب اونقده زیر آبی رفتی نفست تموم شد موندی تو پیام خصوصی ها آیا؟
    کجایی پس...دی
    مقسی...تو چطوری؟
    چی شد که به میادین بازگشتی؟:D
    منکه از اولم ماه بودممممم:w34:
    من هر از گاهی بعضی از کتابامو میدم به دوستام.
    باوشه نبخش!
    کدوم کتاب و میگی رزا؟
    راستی یه ترجمه از ترس و لرز هس از آقای دکتر فاطمی...همون روانشناسی که هر از گاهی قبلنا میومد برا سینما شبکه چهار یادته؟
    فکر کنم ترجمه ایشون بهتر از قبلیه باشه!
    میگفتن استاد بریتیش کلمبیا کانادا بود.فکر کنم ترجمه روانی داشته باشه هم اینکه روانشناس هستن.
    خب هر ماه یکی شون و بگیر!
    همیشه که این شکلی نمیمونه...ایشالا یه کار خوب نصیبت میشه...هر چی شکلک دعا یاهو و تلگرامه برا این جمله.
    نه بچه نی! یه نوع بخشیدن و زیاد کردنه خوبیاس.;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا