وقایع امتحانیه پاس نمی شوم چرا؟ نیست جز این توان من لحظه به لحظه می رسد،کارد به استخوان من درس که کم نمی شود،هرچه کنم نمی شود بیشتر از چهارده، نمره ی امتحان من گر چه کتاب و جزوه ام،مانده بسی تمیز و نو پر شده است جزوه و دفتر دوستان من آه!چگونه می شود دید نزد در امتحان! یا هنر مراقبان، یا من ودیدگان من قافیه های امتحان،زود تمام می شود خشک شده است عاقبت، چشمه ی واژگان من