بله می دونم
قهوه سرد شد
بهم کمک کن تا منم بتونم یه نویسنده بشم خیلی حرفا تو دلم و ذهنم دارم ولی فنون نوشتن رو بلد نیستم وختی می نویسم خیلی کلمه می خوام واسه رسوندن منظورم
آخه وضع مالیه خیلی خوبی داشت، میدونی واقعا از من بالاتر بود. ترسیدم برم جلو دل گیر کنه و دیگه نشه بیای بیرون، دختره خیلی محجوبی هم بود. واقعا به هم نمی خوردیم. ولی نمی دونم چرا به من گیر داده بود !
آرش دارم ازت ناامید میشم... پسر تو که از منم فراموش کارتری
یادته یه بار گفتم برنامه ات رو بده هی ازت نپرسم الان چه وقت کاری؟
4 شب 3 روز 4 شب (3 یا 4) استراحت