shady boy
پسندها
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره


  • سال نو و بهاري نو را ، فرصتي نو براي تازه شدن و باز نگريستن
    بر چگونه زيستن ببينيم !

    براي وجود نازنينت در اين فرصت نو شوري نو براي ساختن
    و بهتر زيستن آرزو مي كنم .
    [IMG]

    اميدوارم هميشه سلامت و سرزنده و مهربان و روشن بين باقي بماني
    آن شب که تو آمدی صفا پیدا شد
    پیمان شکنی رفت و وفا پیدا شد
    در غربت من که به جای بیگانه نبود
    برقی زد و روی آشنا پیدا شد
    گنجی که به سالها نهان بود از چشم
    با هلهله در خانه ی ما پیدا شد
    یک عمر کویر فقر را پیمودم
    تا برق زد و کوه طلا پیدا شد
    خورشید سعادتی که بر من تابید
    در سایه ی رحمت خدا پیدا شد
    من بودم و تاریکی شب ها ناگاه
    از گوشه ی آسمان سها پیدا شد
    تا شکر خدا بگویم از دیدن تو
    در خلوت من حال دعا پیدا شد
    با آمدنت که اختر بخت منی
    در ظلمت شب ستاره ها پیدا شد
    درتاریکی بی آغاز و پایان
    دری در روشنی انتظارم رویید
    خودم رادر پس در تنها نهادم
    و به درون نهادم
    اتاقی بی روزن تهی نگاهم را پر کرد
    سایه ای در من فرود آمد
    و همه شباهتم را در ناشناسی خود گم کرد
    پس من کجا بودم ؟
    شاید زندگی ام در جای گمشده ای نوسانداشت
    و من انعکاسی بودم
    که بی خودانه همه خلوت ها را به هم می زد
    و در پایان همه رویاها درسایه بهتی فرو می رفت
    من در پس در تنها مانده بودم
    همیشه خودم را در پس یک در تنها دیده ام
    گویی وجودم در پای این در جا مانده بود
    در گنگی آن ریشه داشت
    ایا زندگی ام صدایی بی پاسخ نبود ؟
    در اتاق بی روزن انعکاسی سرگردان بود
    و من درتاریکی خوابم برده بود
    در ته خوابم خودم را پیدا کردم
    و این هوشیاری خلوت خوابم را آلود
    ایا این هوشیاری خطای تازه من بود ؟
    در تاریکی بی آغاز و پایان
    فکری در پس در تنها مانده بود
    پس من کجا بودم ؟
    حس کردم جایی به بیداری می رسم
    همه وجودم رادر روشنی این بیداری تماشا کردم
    ایامن سایه گمشده خطایی نبودم ؟
    دراتاق بی روزن
    انعکاسی نوسان داشت
    پس من کجا بودم ؟
    درتاریکی بی آغاز و پایان
    بهتی در پس در تنها مانده بود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا