OMID ALAIE Jun 28, 2013 در این تاریکی شبها که من در بستر سردم، به یادت خفته ام تنها در غم را به روی خویش می بندم تو در خوابی، چه می دانی که من با یاد چشمانت چگونه زار می گریم تو میخندی به احساسم نمی دانی که من مستم نمی دانی... نمی دانی من تنها چگونه بر تو دل بستم.....
در این تاریکی شبها که من در بستر سردم، به یادت خفته ام تنها در غم را به روی خویش می بندم تو در خوابی، چه می دانی که من با یاد چشمانت چگونه زار می گریم تو میخندی به احساسم نمی دانی که من مستم نمی دانی... نمی دانی من تنها چگونه بر تو دل بستم.....