عسل گلی
پسندها
5

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زحمتی نیست عسل گلی خانوم

    یه چیز خدایش اسمت بامزست

    بخاطر اسمت بود که درخواست دوستی دادم
    هم عسل و هم گل رو خیلی دوس دارم
    آره پیام شمارودیدم
    هزاربارامتحان کردم...نشد
    باشه بامدیرش حرف میزنم
    ممنون که وقت گذاشتین
    من مطلب گذاشتم رفت

    شما دوباره امتحان کنید

    اگه نشد با مدیر همون بخش بحرفید
    از اون روز ها فقط مونده خاطره ها

    روزای که ساخته بین ما فاصله ها

    مونده از اون روز ها حرفای نگفته بسیار

    وقتی پیش میرفتیم با سختی های دشوار

    همه ذهن ما درگیر با این رویا بود

    فصل گمشده قصه تو دستای ما بود

    ای راز ما بود تنهایی فاز ما بود

    توی قفس نوشتن بال پرواز ما بود

    قصه اینجا بود که ما بودیم اما کسی تو این راه نبود

    اصلا این راه نبود

    هر کی که فکر کرد تو راهه

    توی بی راهه بود

    هدف وحرف و سبک یاسین شده زبان زد عام

    اگه که بتونی بگیری مطلبو از سوی حرفام

    با وجود درد دام

    با غرور غم هام

    توی این محدودیت ها من ستاره فردام
    امروز باشگاه مشکل داره چند تا چیز نمیشه کار کرد

    واضح بگین چطور نمیتونین تا کمکتون کنم
    امروز باشگاه مشکل داره چند تا چیز نمیشه کار کرد

    واضح بگین چطور نمیتونین تا کمکتون کنم
    خود کشی در نور

    چراغ رو بزار و برو، خاموش نباشه بهتره
    خونه تاریک یه جور حوصله مو سر می بره
    دلم خوشه تو این سکوت ، یه اینه ، به مهتابی
    به پرده بدون طرح ، پنجره کم افتابی
    اکه می خوای بخاری را بزار روی شمعک ، نمی خوام
    با گرمای تقلبی اش دل بسوزونه باز برام
    اتاق تاریک مث دنیاس که هنوز کشف نشده
    تموم اتفاقاتش بدون شک خود بخوده ! س
    چراغا رو بزار برو اتاق من جن نداره
    جن پیش این شب زده ی عاصی هنوز کم میاره
    ساعت وبا خودت ببر، در و ببند پشت سرت
    ازم نپرس که چی می کشی با شعرای در به درت!
    وقتی میری چراغا رو همین جوری روشن بزار
    صبح با خودت فقط یه ملافه ی سفید بیار!
    اتاق تاریک مث دنیاس که هنوز کشف نشده
    تموم اتفاقاتش بدون شک خود بخوده !
    تیر کمون

    شونه ی دستای تو رونه باد میفهمه نه تگرگ
    چشمای خندهی تو رونه شب می فهمه نه یه برگ
    پرنده ی تو سینه تو به اسمون پرش نده!
    بزار تو سینه ات بمونه، هوای اسمون بده!
    افتابی نیست که چشماتو رد کنی از ابرای دور
    ترانه های ذیل شدن ! چشم ترانه سازا کور!
    هیشکی نمی فهمه تورو ،روز چشات نقاب می خواد
    واسه چشای بیدارت مسکنای خواب میخواد
    قابل ذکر: شاعراخلع یدن،خلع قلم!
    تو عصر تیر کمون دارن مدرن میشن قدم قدم!
    این جا هوا خیلی بده ،ماشین و بوق تلفن
    یا له شدن تو ادما، تو عصر حراج کوپن!
    عصر ماشین سواری خونه بدوش
    بچه های پایین شهر کوچه های مواد فروش!
    نفس نکش ، که شب نگه نفس بدزدن از گلوت
    داد نکش! افتابی نشو!ترانه بُت امون میده
    ندیده های چشما تو یه جا بهت نشون بده!
    قابل ذکر: شاعراخلع یدن،خلع قلم!
    تو عصر تیر کمون دارن مدرن میشن قدم قدم!

    شعر خودمه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا