آ
پسندها
74

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • سلام خوبی؟:d

    عکاس باشی با موضوع شکلات اومده :w12:

    میخوایم ببینم شکلات خوشمزه ای که تو خونه شما به مهموناتون چشمک میزنن چه رنگی شکلی دارن:d

    از شکلات های تو کمد که قایم کردی عکس خوشکل بگیر و برای ما بفرست...[IMG]
    مسابقه روز جهانی شهرساز - یک خط برای تو... ( یک جمله خطاب به شهرسازان )
    گویند
    می، نشود از راه گوش خورد
    من یا حسین (ع) می شنوم مست می شوم
    ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین تسلیت باد
    كاش مامانم باورم كنه ...
    باورم كنه ك...
    توي بهم ريختگي وسايلم يه نظم خاصي هست...
    باور كنيد خسته شدم انقد دنبال وسايلم گشتم...
    فقد چون مامانم مرتبشون كرده :|
    آهنگی که قبل امتحانااا گوش میدادم : بیخیال فردااا ، بیخیال فردااا
    آهنگی که بعد امتحانااا گوش میدم : مخور غم گذشته گذشته ها گذشته هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته :|
    آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را ،
    و دریایى غرق نمی کند "موسى" را ؛
    کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد ،
    تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش ؛
    دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند ،
    سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !
    مکر زلیخا زندانیش می کند ،
    اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند...
    از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!
    که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،
    و خدا نخواهد ؛
    نمی توانند ...
    او که یگانه تکیه گاه توست !
    پس ؛
    به "تدبیرش" اعتماد کن :smile:
    دل کندن اگرآسان بود / فرهاد به جای کوه دل میکند


    [IMG]

    دوقولوييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييمممممممممممممممممممممم
    می‌نويسم از تو

    شبي از پشت يك تنهايي نمناك و باراني تو را با لهجه ي گل هاي نیلوفر صداكردم
    تمام شب براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
    پس ازِ يك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس تو را از بين گل هايي كه در تنهايي ام روييدبا حسرت جدا كردم و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي دلم حيران و سرگردان چشماني ست رويايي...
    و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم تو را در دشتي از تنهايي وحسرت رها كردم
    همين بود آخرين حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگينت حريم چشمهايم را به روي اشكي از جنس غروب ساكت و نارنجي خورشيد وا كردم
    نمي دانم چرا رفتي؟
    نمي دانم چرا ، شايد خطا كردم
    و تو بي آن كه فكر غربت چشمان من باشي
    نمي دانم كجا ، تا كي ، براي چه ،
    ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
    نمي دانم چرا ؟ شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز براي شاديو خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
    گفتگوی شهرسازی شماره 4 ، تاثير محيط مصنوع بر انسان و شكل گيري شخصيت وي
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا