لاوي
پسندها
182

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
    و آرزوهایی پرشور
    که از میانشان چندتایی برآورده شود.
    برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
    آنچه را که باید دوست بداری
    … … و فراموش کنی
    آنچه را که باید فراموش کنی.
    برایت شوق آرزو میکنم. آرامش آرزو میکنم.
    برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
    و با خنده ی کودکان.
    برایت آرزو میکنم دوام بیاوری
    در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار.
    بخصوص برایت آرزو میکنم که خودت باشی ....
    .
    .

    .
    برای چه زانو هایت را
    تنگ در آغوش گرفته ای ؟
    پاشو؛ رو در روی آینه ای تمام قد
    به ایست
    و خیلی بلندبگو :
    علاقه ای بهم ندارد ؟ نداشته باشد !
    بهانه هایم را نمی فهمد ؟
    خوب نفهمد !
    دردهایم را تسکین نیست ؟ خودم که هستم !
    خنده ای برای همه کنار می گذارد الا من ؟

    موردی ندارد
    خودم که هستم و کسانی که از ته دل که دوستم دارند
    مثلا یکی از آنها هم
    خدا !
    به اینجا که رسیدی
    از سر شوق
    لبخندی بزن . . اصلا بلند بخند !
    دستی به موهایت بکش . .
    چای دارچینی برای خودت دم کن
    آهنگ مورد علاقه ات را بگذار
    و رو به روی همان آینه
    برای خودت برقص ...
    برو کنارپنجره
    پنجره را تا انتها باز کن
    سرما را بی خیال شو
    و هرکه را دیدی
    لبخندی تحویلش بده !
    به گلهای شعمدانی اتاقت
    سری بزن
    به آنها
    آبی بده
    حالا ببین
    تا چه حد خوشبختی ؟
    میبینی ؟
    خوشبختی
    همین دقایقی ست
    که هیچکس تورا را نمی فهمد
    درکت نمی کند
    حتی کسی که
    صاحبِ عشق توست
    می دانی رفیق ؟
    آرامش
    آن مواقعی ست که در می یابی
    پروردگارت دست به روی
    شانه ات می گذارد
    تورا رفیق خطاب میکند و
    اینگونه سر حرف را با تو باز می کند :
    دیدی باز هم
    مرا ندیدی ...
    مرا گم کردی ؟
    ولی من همیشه هستم
    کوه پرسید ز رود ، زیر این سقف کبود
    راز ماندن در چیست؟ گفت : در رفتن من
    کوه پرسید و من؟ گفت : در ماندن تو
    بلبلی گفت : و من ؟
    خنده ای کرد و گفت : در غزلخوانی تو
    آه از آن ابادی که در آن کوه رود
    رود ، مرداب شود ، و در آن بلبل سر گشته سرش را به گریبان ببرد
    و نخواند دیگر
    من و تو بلبل و کوه و رودیم
    راز ماندن جز
    در خواندن من ، ماندن تو ، رفتن یاران سفر کرده ی مان نیست
    بدان !
    زندگی بازی شطرنجی است

    که تمامش دو کلام کوتاه است

    کیش...مات...

    تا کجا می شود...

    از کیش گریخت؟


    همـه ی مــا مـسافریـم

    فرصت فــهمیده ی مـا هــم

    فـقط همین چند دقیقــه است.

    یک عـمر دنــیا بـر مـا گـریست

    یکـ لحظه هــم مـا بـه دنـیا بــخندیـم.

    عـجیب است

    تنـها او کـه مـخالف رودخـانه شـنا می کـند

    بـه دریــا خواهــد رسیــــد.
    ...
    ..
    .
    یک نفر یک روز می اید
    شبیه به من
    شبیه به تو
    شبیه به ما
    شبیه به همه
    حتی از همه زیباتر
    از همه مهربانتر
    یک نفر می اید که سکوتش
    اوازیست برای تمام ناشنوایان
    که نگاهش نور است
    برای نابینایان
    که دستانش همت است
    برای ضعیفان
    اری
    یک نفر در راه است..............................
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا