lili 68
پسندها
572

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دنیا کوچکتر از آن است که گم شده ای را در آن یافته باشی،
    هیچ کس اینجا گم نمی شود آدم ها به همان خونسردی
    که آمده اند چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
    یکی درمه، یکی در غبار، یکی در باران، یکی در باد
    و بی رحم ترینشان در برف آنچه به جا می ماند رد پائی است
    و خاطره ای که هر از گاه پس میزند مثل نسیم سحر

    ¯`v´¯)
    `•.¸.•´
    ☻/
    /▌
    / \
    ★تویکی از بهترین دوستای منی★
    ★این کتیبه رو رو پیج بهترین دوستات بذار★
    ★اونوقت می فهمی چندنفر تورو بهترین دوستشون میدونن★
    ★نترس تو بهتـ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــرینی دوست من★
    شب شده بود، گل آفتاب گردان داشت دنبال خورشيد ميگشت که يهو يک ستاره بهش چشمک زد،
    اما گل آفتابگردان سرش رو آرام آورد پايین، ميدونی چرا؟! آخه گلها هيچوقت خيانت
    نميکنن واسه همينه که گل آفتابگردان هميشه شبها سرش پایين

    تقدیر و تشکر از زحمات ِ خانوم مهندس رها عزیز ( مدیر ِ تالار مهندسی معماری )
    ___________________________

    :gol::gol::gol:


    اينك بهار تا دروازه هاى شهر رسيده
    و رستاخيز دوباره درگيتى دميده
    ومن دردعايي خاضعانه به درگاه مدبر هستي
    احسن الحال را براي شما آرزو ميكنم.
    نوروز مبارك
    سلام دوست خوبم.چطوری؟حالی از ما نمی پرسی :)
    امروز اومدم باشگاه گفتم یه سراغی از قدیمیا بگیرم :)
    روز عرفه روز عاشقي
    روز عرفه روز بخشيدن گناه
    روز عرفه روز آشتي باخدا
    روز عرفه روز توبه
    روز عرفه روز استغفار
    در دعاهاتون فراموشم نکنید:gol:
    پیشاپیش عید سعید قربان برشما مبارک:gol:
    دوست داشتن نم نم باران است، که کم کم می آید و به درازا می بارد، چه زیباست اگر همواره اینگونه بباریم و ابر همیشه بهار آسمان محبت باشیم ♥


    من از یک شکست عاشقانه می آیم. بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند.سرزنش هایشان را خواهم پذیرفت به بهانه تولد حقایق غم انگیزی که درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند .شکست نه برای پنهان کردن است و نه بهانه پنهان شدن.

    آری من شکست خویش را از بلندای بلندترین قله ها و با صدایی هر چه محزون تر به محزونی آواز نی لبک چوپان پهن دشت بی انتهای تنهایی فریاد خواهم زد.
    میگویند از طلوع صبح بنویس و نیز از آفتاب. ومن چگونه از خورشید بنویسم زمانی که باران غم هجران تو پی در پی بر پنجره چشمانم میزند .
    پس از آن روز جدایی و فراق به دل بیقرارو بیچاره ی خود گفتم که باید نفش شکستی تلخ و تیره را در خاطرات سپید خود با رنجی تیره تر آذین کند.

    آه ای روشنای من ، ای روشنای شبهای تارم ، ای تمامت هم خوبی و ای وجودت همه یاس ، بی تو همچون فاخته ای در زمستانی سرد، بنشسته بر شاخه درختی فرد چشم به راه آشنایی از دیار غریبستانم.
    سلام رامین هستم دوست دارم با شما آشنابشم سوال هدف شما از اومدن به این کلوپ چی بود .منتظر پیم شما هستم .


    لبخند بزن!
    بدون انتظار پاسخي از دنيا،
    و بدان روزي آنقدر شرمنده خواهد شد كه به
    جاي پاسخ به لبخندهايت، به تمام سازهايت خواهدرقصيد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا