افتصاد بیوتکنولوژی

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
5+1 رمز موفقيت يک تجارت پايدار در بيوتکنولوژی

عناصر اصلی برای داشتن يک شرکت موفق چيست؟

هر يک از شرکت های بيوتکنولوژی در نوع خود منحصر به فرد هستند چرا که موسسين آنها هر يک ديدگاه ها،
استراتژی ها و اهداف خاص خود را دارند، دانش و فناوری راهبری هر شرکت، خاص همان شرکت بوده و هر شرکتی با عوامل خارجی و ريسک های متعدد و متفاوتی روبرو می باشد. حال سوالی که در اينجا مطرح می شود آن است با اين اوصاف، که <آيا شرکت های موفق خصوصيات يکسانی دارند >؟
پاسخ به اين پرسش مثبت است! در اين مقاله که به قلم سه مدير برجسته اروپايی در حوزه مديريت بيوتکنولوژی و سرمايه گذاری مخاطره پذير به نام های فرانسيسکو دروبرتيس، رومن فلک و ورنر لانثالر نگاشته شده و در نسخه الکترونيکی نيچر کارآفرينی درج شده است، تلاش شده تا عوامل اصلی داشتن يک تجارت موفق در عرصه بيوتکنولوژی ارائه شود.
از ديد نويسندگان اين مقاله، مسلما موفقيت و پايداری سيستم در ابتدا منوط به علم و دانش است ولی در ادامه ٥ عامل ديگر يعنی مديريت، قدرت انطباق، تنظيم وقت، مکان و سرمايه نيز بايد مدنظر قرار بگيرد.
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
مديريت: گروه کاری مناسب و صحيح

برای موفقيت هر تجارتی وجود يک گروه کاری قوی، با تجربه و با ثبات ضروری می باشد. موسسين موفق بيش از آنکه روی فناوری و يا محصول سرمايه گذاری کنند، بر روی نيروهای کاری خود سرمايه گذاری
می کنند؛ زيرا يک گروه کاری خوب و مناسب برنامه های کاری خود را به نحو شايسته، مناسب و با توجه به
اهداف اصلی شرکت هدايت می کنند.
همچنين در ابتدای کار مشخص نيست که کدام محصول و يا سرويس می تواند موفق شود، لذا يک مديريت مناسب می تواند حصول موفقيت را تضمين نمايد.
برای ارزيابی يک سرمايه گذاری ريسک پذير، هيئت موسسين و گروه های راهبری موارد زير را در نظر می گيرند:
مشخصات: اعضای يک گروه موفق افرادی هستند که انعطاف پذير، پرانرژی، متعهد، مصمم، با انگيزه و کارگشا باشند. گروه کاری که دارای چنين خصوصياتی باشد در کنار رهبری مناسب می تواند سبب پيشرفت شرکت و انجام پروژه های برجسته گردد.
کارمندان: وجود کارمندان با انگيزه که با حداکثر توان خود کار می کنند، سبب پويايی سيستم می شود. همچنين لازم است تا مديريت پذيرای فکرها و پيشنهادهای جديد (که توسط کارمندان مطرح می شود) باشد.
تجربه: يک مديريت خوب و مناسب با موقعيت های (داخلی و خارجی) مثبت و منفی زيادی روبرو می شود، که برخورد مناسب و به موقع با هريک از آنها می تواند ضامن موفقيت سيستم باشد.
شبکه ها: يک گروه مديريتی مناسب بايد دارای ارتباطات منسجم داخلی در کليه بخش ها (مالی، اطلاعات، استراتژيک و (… باشد.
موفقيت: يک گروه مديريتی که دارای سوابق موفقی باشد راحتتر و بيشتر می تواند سرمايه جذب کند. شايان ذکر است چنين گروهی عوامل موفقيت يک شرکت و نحوه راهبرد يک شرکت موفق را به خوبی می شناسد.
اگر ٢٠ شرکت از موفق ترين شرکت های بيوتکنولوژی آمريکا و اروپا را در نظر بگيريد، متوجه می شويد که همگی دارای موارد فوق الذکر می باشند.
همچنين يک گروه مديريتی مناسب و موفق بايد سازگار با شرايط بوده و از شکست ها درس بگيرند و نا اميد نشوند. دوعامل ديگر که نقش کليدی در راهبرد يک تجارت موفق دارند عبارتند از:
١. کيفيت ايده اوليه تاسيس در هر شرايطی بايد ثابت و استوار باشد.
٢. موسسين و بنيانگذاران اوليه بايد همواره حضور داشته و شرکت را در طی فراز و نشيب ها هدايت کنند. همچنين ممکن است در شرايطی نقش و مسووليت های اين افراد تغيير کند ولی روحيه و شور و شوق اوليه تاسيس همواره بايد در مرکز توجه و کار وجود داشته باشد.
در اين خصوص می توان به شرکت آکتليون در بازل سوييس اشاره کرد که حتی پس از گذشت ساليان متمادی، موسسين و بنيان گذاران شرکت در راهبری آن نقش دارند. شرکت آکتليون يک شرکت دارويی است که در دسامبر ١٩٩٧ به عنوان يک شرکت با ايده توليد دارو به شکلی نوآورانه و با استفاده از فناوری های جديد بنيان گذاری شد.
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
عدم پذيرش تغييرات، مرگ سيستم

يکی از دلايل عمده شکست شرکت های بيوتکنولوژی آن است که اين شرکت ها تصور می کنند بهترين افراد را استخدام خواهند کرد و بيشترين درآمدزايی را با همان برنامه و طرح اوليه خود خواهند داشت. اين در حالی است که فقط چند شرکت خاص نظير ژنزايم بدين صورت بودند. ژنزايم يک شرکت بيوتکنولوژی است که در سال ١٩٨١ در ماساچوست تاسيس شد. امروزه اين شرکت دارای بيش از ١١٠٠٠ کارمند در سراسر دنيا با بيش از ٨٠ شعبه در ٤٠ کشور می باشد. اين شرکت نخستين بار با ايده توليد داروهای آنزيمی مورد نياز در بيمارانی که کمبود آنزيم های حياتی را دارند-با استفاده از مهندسی ژنتيک- تاسيس شد. اين شرکت در حال حاضر بيش از ١٤ نوع دارو توليد می کند.
اکثر شرکت های موفق ديگر، تغييرات زيادی نسبت به اولين روزهای تاسيس خود داشته اند. محصولات و يا فناوری های اصلی و اوليه آنها کنارگذاشته شده و يا از اولويت توليد خارج شدند و نوع توليدات آنها، با تغيير بازار مصرف و نياز مصرف کنندگان تغيير نموده است. به عنوان مثال می توان به شرکت آمژن در کاليفرنيا اشاره کرد. اين شرکت با ايده اوليه درآمد زايی با استفاده از دی.ان.ا نوترکيب و مهندسی ژنتيک تاسيس شد ولی چندسال بعد با توليد اريتروپوئتين به درآمد بيليونی رسيد.
همچنين در اين خصوص می توان به شرکت ميلنيوم در ماساچوست اشاره کرد که در ابتدا به عنوان يک شرکت ژنوميکس تاسيس شد ولی با خريد شرکت لوکوسيت و سرمايه گذاری روی خطوط توليد داروهای مربوط به سرطان، بيماری های التهابی و خود ايمنی، به يک شرکت بزرگ و موفق دارويی تبديل شد.
موسسينی که می خواهند شرکت های موفق و پايدار باشند، می دانند که در طول کار ممکن است الگوی تجارت خود را به نوعی تغيير دهند. مسلما تغيير الگوی کار، ممکن است کمی مشکل و حتی از تاسيس شرکت نيزسختتر باشد ولی همين تغييرات، نقاط عطف و محوری در تاريخچه شرکت خواهد شد.
گروهکاری موفق گروهی است که اهداف کار را کاملا متوجه شده باشد، نسبت به آنها متعهد باشد، قابليت پايان بخشيدن پروژه های ناموفق را داشته باشد و بتواند با درس گرفتن از اشتباه ها و شکست ها، در مسير صحيح قدم بردارد.
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنظيم زمان: پيش بينی آينده

برخی از افراد به اشتباه معتقدند که همه چيز به شانس افراد بستگی داشته و تنظيم زمان واژه بی مفهومی بوده و امکان برنامه ريزی وجود ندارد. در صورتی که اگر ذهنی باز و نقطه آغاز صحيح داشته باشيد، تنظيم زمان به راحتی امکان پذير است. به عنوان مثال اجرای پروژه ژنوم انسان موج جديدی ايجاد کرد و شرکت هايی که دو يا سه سال قبل از به ثمر رسيدن پروژه تاسيس شدند، به خوبی توسط بازار حمايت شدند. همچنين در اوايل دهه ٩٠ به توليد آنتی بادی ها توجه خاصی نمی شد ولی از سال ٩٨ به بعد توليد و استفاده از آنها بسيار مورد توجه قرار گرفت. پس می بينيم که تنظيم زمان عامل بسيار مهمی بوده و انجام صحيح آن می تواند نويد بخش موفقيت باشد.
موسسين و گروه های مديريتی موفق دارای ديد بازی بوده و قادر به پيش بينی وضعيت توسعه صنعت )يا يک بخش خاص) در چند سال آينده آن هستند. برای داشتن يک شرکت موفق همواره بايد ديد رو به جلو و آينده نگر داشت. مثال بارز اين موضوع شرکت روشه است. شرکت روشه در اکتبر ١٨٩٦توسط فريتز هافمن لا روشه در بازل سوييس تاسيس شد. از همان ابتدا موسسين پايه کار را بر مبنای نوآوری و جهانی شدن بنا نمودند. اين شرکت در حال حاضر مواد دارويی و تشخيصی متعددی توليد می کند. اين شرکت در آينده ای نزديک درموقعيت بسيار خوبی قرار خواهد گرفت چرا که چندين سال پيش دو تصميم عاقلانه و آينده نگرانه ای توسط گروه مديريتی آن گرفته شد که اين دو تصميم عبارت بودند از ارائه مواد بيولوژيک ) همچون آنتی بادی ها( و تشخيصی به طور عمده. علت اين تصميم گيری آن بود که چند سال پيش مديران شرکت پيش بينی می کردند که اين موارد رشد چشمگيری درصنعت آينده خواهند داشت و در حقيقت امروز شرکت روشه از تصميمات صحيح خود در گذشته استفاده می کند.
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
مکان: انتخاب آگاهانه

انتخاب مکان صحيح استقرار شرکت نکته بسيار مهمی است. شما ممکن است تصور کنيد استقرار شرکت در يک نقطه خوش آب و هوا در حومه شهر بهتر است چرا که آرامش منطقه به کارمندانتان امکان نوآوری و فکر بهتر را می دهد، اين در حالی است که مسافت زياد سرمايه گذاران را به انجام سرمايه گذاری بی ميل می کند. اگر در انتخاب مکان استقرار به نکات ساده اما ظريفی که در ادامه به آن اشاره خواهد شد توجه کنيد، می توانيد بهترين انتخاب را داشته باشيد.
شرکت های بيوتکنولوژی بنا به دلايل زيادی بايد در نزديکی شرکت هايی که قبلا تاسيس شده اند باشند. ايجاد چنين قطب هايی فوايد زيادی دارد که از فوايد آن، می توان به موارد زير اشاره کرد:
١. به شرکت ها اين توانايی را می دهد تا در کنار هم در راستای استراتژی صنعت کار کرده و با هم موفق شوند.
٢. محيطی فراهم خواهد شد که نخبگان تراز اول به سمت آنها جذب خواهند شد.
٣. امکان تلفيق توانايی ها را در پی خواهد داشت. اکتشافات مهم و توسعه های علمی همواره برخواسته از تقارب افکار و نظرات مختلف بوده اند.
چنين قطب هايی، امروزه در مناطق محدودی از دنيا مثل منطقه خليج سانفرانسيسکو و محور بوستون/کمبريج در آمريکا وجود دارند. در اروپا چنين قطب هايی کمتر وجود دارند که از بين آنها می توان به مثلث طلايی انگلستان (آکسفورد، کمبريج و لندن)، بازل/زوريخ در سوييس، مونيخ/ مارتينشرايد در آلمان و منطقه مديکون ولی در سوئد و دانمارک اشاره کرد.
شرکت های بيوتکنولوژی بيش از ساير تجارت های مرتبط با فناوری های جديد ارتباط تنگاتنگی چه در ابتدا و چه در ادامه کار با موسسات علمی دارند. اکثراً فناوری های حساس در مراکز علمی کشف و توسعه می يابند. در نتيجه ارتباط بين صنعت و مراکز علمی می تواند منبع اصلی ايده های نو باشد. همچنين گاهی اوقات دانشگاه ها نيز نيروی کار اوليه شرکت های بيوتکنولوژی را به صورت اساتيد مشاور، دانشجويان تحصيلات تکميلی و دانشجويان فوق دکترا فراهم می کنند. اين افراد با شرکت در تحقيقات ديد بازتری پيدا کرده و می توانند ايده های اقتصادی ارائه دهند.


 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرمايه و منابع مالی

کشف يک دارو و توليد و توسعه آن نياز به سرمايه گذاری کلان دارد. شرکت ها برای شروع کار نياز به صدها ميليون دلار سرمايه دارند و متاسفانه همين مسئله در ابتدا شرکت ها را بسيار آسيب پذير می کند. هر چه شما سرمايه اوليه (که عموما يک سرمايه گذاری مخاطره پذير محسوب می شود) را زودتر بتوانيد برگردانيد شانس موفقيتتان بيشتر شده و مورد مناسبتری برای سرمايه گذاری از سوی سرمايه گذاران ديگر محسوب می شويد.
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
جمع بندی

يک شرکت بيوتکنولوژی پايدار با ترکيب صحيح مديريت، منابع مالی، تنظيم زمان، مکان مناسب و سازگاری ايجاد می شود. برای يک شروع خوب بايد موقعيت های مناسب را شناخت و روی آنها سرمايه گذاری کرد. به عنوان مثال، هيچ گاه روی توليد دارويی که توليد آن خيلی به موفقيت نزديک نيست انرژی نگذاريد، بلکه تلاش کنيد تجارت منحصر به فردی ايجاد کنيد که بر مبنای يک دانش صحيح و با ديدی رو به جلو باشد به نوعی که بتواند بازار را در چند سال بعد به تسخير درآورد. بدين ترتيب سرمايه گذاران تمايل بيشتری به سرمايه گذاری روی شرکت شما پيدا می کنند زيرا با رعايت موارد ذکر شده شما خطرات احتمالی سرمايه گذاری را به حداقل رسانده ايد.
با در نظر گرفتن اين عوامل به علاوه ديد آينده نگر، روحيه کارگشايی، مديريت خوب، شور و شوق و هدايت صحيح می توان يک شرکت بيوتکنولوژی موفق داشت.



1+5 رمز موفقيت يک تجارت پايدار در بيوتکنولوژی
ترجمه: آرزو متقی و کسری اصفهانی
خبرنامه انجمن بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایران- سال دهم- شماره 27-28- زمستان 88 و بهار 89
 
بالا