کشاورزی و قران

maten110

عضو جدید

کشاورزی وزراعت در قران کریم.
اشاره:
چه زیبا ودیدنی است هنگامی که کشاورز به گاه غروب خورشید امیدواروبا نشاط از سرزمین به خانه باز میگردد و
شبانگاه که بر سفره می نشیند نا خداگاه به خود می بالد که از رزق حلال می خورد. وانچه بر سفره دارد حاصل تلاشهای
بی پایان و اعمال مدیریتی بهینه است .که از بام تا شام داشته است وبا بهره وری از اب و خاک توانسته است به محصولی
دست یابد که غذای او وبسیاری از هم نوعا نش را فراهم می اوردوسبب بقای حیات ان ها میگردد.

ایا ندیدی که خداوند از اسمان ابی فرستاد وان را به الم تر ان اله انزل من السماء ما فسلکه ینا بیع فی الارض
صورت چشمه هایی در زمین وارد نمود سپس با ان ثم یخرج به زرعا مختلفا الوانه ثم یهیج فتر یه مصفرا
زراعتی را خارج میسازدکه الوان مختلف دارد بعد ثم یجعله حطاما" ان فی ذالک لذکری لاولی الالباب.
این گیاه خشک میشود به گونه ای که ان را زرد و
بی روح می بینی سپس ان را در هم میشکند و خرد
میکند در این ماجرا تذکری برای صاحبان مغز است.
(سوره مبارکه زمر ایه 21)

قطره های حیات بخش باران از اسمان نازل می شوند قشر نفوذ پذیر زمین انها را به درون می پذیرند وتا به قشر نفوذ
نا پذیر میرسدو انها را متوقف ساخته است و ذخیره می سازد. ((ینابع)) جمع ((ینبوع)) از ماده ((تبع)) به معنی جوشش
اب از زمین است. هرگاه زمین یک قشر نفوذ نا پذیر بیشتر نداشت ذره ای از اب باران را در خود ذخیره نمی کرد
و همه بعد از نزول از اسمان به دریاها می ریختند نه چشمه ای وجود داشت ونه کاریز و چاهی و اگر تنها یک قشر نفوذ پذیر داشت همگی به اعماق زمین فرو میرفت به طوری که دسترسی به ان ممکن نبود .تنظیم قشر زمین از این دو لایه نفوذ پذیر و نفوذ ناپذیر با این فاصله حساب شده است از نشانه های قدرت اوست و جالب اینکه گاهی به صورت لایه های متعددی نفوذ پذیر و نفوذ ناپذیر است که روی یکدیگر قرار گرفته اند که در حفره چاه های (سطحی )و نیمه عمیق و عمیق از ان استفاده میشود. بعد می افزاد )ثم یخرج به زرعا مختلفا"الوانه) هم انواع ان مختلف است همچون گندم وجو و ذرت وبرنج وهم کیفیت ان متفاوت است وهم رنگ ظا هری ان بعضی سبز تیره بعضی سبز کمرنگ بعضی دارای برگ پهن وبعضی برگ باریک ولطیف و همچنین با توجه به اینکه (زرع ) به گیاهی گفته می شود که ساقه قوی ندارد.در مقابل ( شجر) که غالبا " به درختانی گفته می شود که ساقه قوی ونیرومند دارند.( زرع) مفهوم وسیعی دارد که گیاهان غیر خوراکی را نیز شامل میشود. انواع گل وگیاهان دارویی وزینتی و مانند ان را میتواند شا مل شود.
بعد به مراحل دیگر حیات این گیاه پرداخته است و می گوید (( ثم یهیج فتریه مصفرا)) . ( یهیج) از ماده هیجان در لغت به دو معنی امده است . نخست خشک وزرد شدن گیاه و دیگر به حرکت در امدن و جوش وخروج برداشتن .ممکن است این دو معنی به یک ریشه باز گردند زیرا هنگامی که گیاه خشک می شود اماده جدایی پراکندگی و حرکت و هیجان است .تند باد از هر سو میوزد وان را شکسته و در هم میشکند.( اری این ماجرا تذکری ویاد اوری برای صاحبان فکر واندیشه است.) تذکری از نظام حساب شده و با عظمت عالم هستی و ربوبیت پروردگار در این صحنه عظیم ونیز تذکری است از پایان زندگی و خاموشی شعله های حیات و سپس مسا له رستاخیز و تجدید حیات مردگان.
این صحنه اگر چه در عالم گیاهان است ولی به انسانها هشدار میدهد که همانند ان در عمر و حیات شما نیز تکرار می شود ممکن است مدت ان متفاوت باشد اما اصول ان یکی است تولدونشاط و جوانی و سپس پژ مردگی و پیری و سرانجام مرگ.

منبع : دکتر محمد بیستون زیر نظر ایت اله مکارم شیرازی






 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
درخـتـان - گـيـاهـان - مـیـوه هـا در قران شناسي

درخـتـان - گـيـاهـان - مـیـوه هـا در قران شناسي

درخـتـان - گـيـاهـان - مـیـوه هـا

«و در زمين مزرعه های کوچک ناهمگون در جوار همديگر وجود دارد، در حالی که در آنها باغهای انگور، کشت و درخت های خرما از نوع صنو و غـير صنو وجود دارد، که همه با يک آب آبياری میشوند ولی از نظر غذائی آنها را بر يکديگر برتری میدهيم! دراين موارد برایکسانيکه فکر میکنند نشانه هائی وجود دارد».
نکات آيه: 1ــ مزرعه های کوچک کنار هم ناهمگون هستند.2ــــ صفات و خصوصيات ميان درختان به صِنو و غير صِـنـو بودن آنها بستگی دارد. 3ـــ در موارد مزبور نشانه هائی وجود دارد.
1ـــ مزرعه های کوچک کنار هم ناهمگون هستند:

در زمان محمد انسان می دانست که خاکهای زمين با هم فرق میکنند، ولی اينکه خاک دو مزرعه کوچک چسـبيده به هم نيز دقـيـقـاً يکی نيستند، از عـلـم امـروزی بشر است که با امکانات پيچيده علمی امروزی آنرا بدست آورده است.
2ــ صفات و خصوصيات ميان درختان به صنو و غير صنو بودن آنها بستگی دارد:
درختی که از درخت ديگر روئيده باشد صِـنـْـوناميده می شود و درختی که از بذر روئيده باشد غير صنو ناميده می شود.
آيه صفات و خصوصيات درختان را به صنو و غير صنو بودن آنها مربوط می داند. واقعيت هـم همين است. درخت صِنو (يعنی درختیکه از درخت ديگری روئيده باشد) تمامی صفات و خصوصیات وراثتی درخت مادر خود را دربـردارد. يعنی از نظر رنگ، طـعـم، مـزه و غــيـره دقـيـقـاً مانـنـد درخـت مـادر است. ولی درخـتی که از بذر روئيده باشد، صفات و خصوصيات آن ترکيبی است از صفات و خصوصيات درخت مادر بعلاوه صـفـات و خصوصيات درخت پدر (که به درخت مادر تـلـقـيح شده است).
3ـــ در موارد مزبور نشانه هائی وجود دارد:
(منظور از وجود "نشانه ها"، وجود هـدايت خداوندی است). آيه اين موضوع را مطرح می کند که در صورت نبودن هدايت پشت پديده ها اگر بنا می بود چيزی برويد، در يک خاک و از يک آب منطقاً می بايست فقط يک نوع گياه می روييد، نه اينکه مثلاً درخت خرما در انواع خاکها برويد.
چنانکه می دانيم در موجودات زنده از جمله گياهان عنصری وجود دارد که گياه را هدايت می کند. اين عنصر که ژن ناميده می شود اطلاعاتی از ويژگيهای پديدهخود را با خود دارد که بنابر آن اطلاعات، پديده خود را هدايت می کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
باغ در بلندی

« و نمونه کسانيکه دارائی خود را در جستجوی خوشنودی خدا و استواری (ايمان) خود انفاق مي کنند، مانند باغ پر درخت واقع در بلندی (بالاتر از تل) می مانند که اگر بارش سنگين به آن ببارد ثمر خود را دوچندان می دهد و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشِ کمِ نيز ثمر خود را می دهد. و خدا به خوبی و بدی همه آنچه انجام میدهيد نگاه می کند و آنرا می شناسد (265)».
(«بِصارَة»بمعنی: نگاه کردن به خوبی يا بدی و درستی يا غلطی و زشتی يا زيبائی چيز مشخصی است. و«بَصير»: کسياست که به خوبی يا بدی، زشتی يا زيبائی، درستی يا نادرستی چيزی نگاه می کند و اندازه خوب و بدی آن را می شناسد. و منظور از بصير بودن خداوند پس از اين مثال اينست که همانگونه که خداوند به موقعيت خوب و بد يک باغ نگاه می کند و آن را می شناسد همانگونه نيز به موقعيت خوب و بد کارهای ما نگاه می کند و آنرا می شناسد).
نکته مورد نظر ما در آيه اينست که آيه می گويد باغی که در ربوة قرار داشته باشد با بارش سنگين دوچندان ثمر می دهد و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشِ کمِ نيز ثمر خود را می دهد. ربوة به زمين مسطحی که در ارتفاع بالاتر از ارتفاع تل قرار داشته باشد گفته می شود. پژوهشهای علمی نشان می دهد که بهترين محيط برای رشد و باردهی درختان ميوه و درختان ثمر دهنده محيطی است که در ارتفاع ميان 300 تا 600 متر از سطح دريا قرار دارد. و اين همان بلندی و ارتفاعی است که در زبان عربی رَبوَة ناميده می شود و آيه از آن صحبت می کند. محيط کِشتی که در چنين ارتفاعهائی قرار دارد اين ويژگيها را دارد: وزش باد و نسيم و تجديد هوا، مرطوب بودن جو‏، در معرض تابش خورشيد قرار داشتن، لطيف بودن جو، فراوانی آب، ‏انبار نمودن آب به اندازه لازم، بارانهای سنگين آفتهای آن و آنچه رشد گياهان مختل می کند را می شويد (چون آب از بلندی به زمينهای پست حرکت می کند و در آن ارتفاعات نمی ماند)، امکان نفوذ ريشه های درختان به اعماق که بنوبه خود ريشک های زيادتری را می رويانند و مواد غذائی بيشتری را می مکند و بنوبه خود ثمر درخت را زياتر می شود، و مقاومت درخت در برابر بادها و وزشهای تند نيز بيشتر می شود.
به اين ترتيب باغی که در ربوة (در ارتفاع ميان 300 تا 600 متر بالای سطح دريا) قرار دارد، با بارش سنگين ثمر خود را دوچندان می دهد، و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشکم نيز به دليل وجود ويژگيهای نامبرده در آن محيطها باز هم درخت ثمر خود را می دهد.
 
آخرین ویرایش:

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـاده سـبـز گـيـاهی


«و اين اوست که از ابر باران میفرستد، با آن جوانه های انواع رستنيها را در میآوريم، و از جوانه ماده سبز را درمی آوريم، که با آن ماده سبز دانه های خوشه ای درست میکنيم، و از تاره های نـخل پَـنگهای خـوردنی درست می کنيم، و باغهایانگور و زيتون و انار که ترکيبات مشترک زيادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند را درست می کنيم».
نکات آيه:
1ـــ همه گياهان ماده سبز درست می کنند که آن بنوبه خود دانه و ثمر درست می کـند:
در سلول گياهی کيسه های غشائی هست که در آن موادی درست می شود که کلروفـيل نامـيـده می شود. کلروفـيل به معنی «ماده سبز گياهی و سبزينه» است که معادل آن در عربی «خـَضِـر» است (يعنی همان چيزيکه در آيه مطرح شده است). اين ماده سبز (خضر) انرژی نوری خورشيد را جذب می کند و به انرژی شيمائی تـبـديـل می کند.
ريشههای گياه آب و مواد معدنی را از خـاک می مکـنـد کـه بـطـرف بـرگـها رسـانـده می شـوند و بـرگـهـا نيز از هوا دی اکسيد می گيرند، بعد خَـضِر (يعـنی کـلـروفـيلها)، مواد غـذائی مورد نياز درخت را توليد می کنند که به سراسر آن صادر می شـود و بدنه درخت و مــيــوه و ثــمــر آن را درست می کـند.

کيسه غشائی (کلروپلاست) که درسلول قرار دارد بطور متوسط يک پانصدم ميليمتر است.سلول برخی از گياهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهی غـشـاء وجود دارد. که در آنها خَـضِـر (ماده سبز، کـلـروفـيـل) وجود دارد.
2ـــ نخل، انگور، زيتون و انار ترکيبات مشترک زيادی دارند ولی همانند نمائی نمی کنند:
ثمر نخل و انگور و انار و زيتون ضمن اينکه هـمانـنـد نـمـائی نمی کـنـنـد تـرکـيـبـات مـشـتـرک زيادی دارند. از جـمـلـه:
هـمـه آنها روغن، آب، پروتئين، مـواد معدنی ومواد قـندی دارند.
 
آخرین ویرایش:

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آتش از درخت سبز
« و آفرينش خود را فراموش کرده و برای ما مثال زد! گفت: چه کسی استخوانها را در حاليکه پوسيده اند زنده می کند؟ ـــ بگو: کسيکه نخستين بار آن را پديد آورده و پرورش داد آن را زنده خواهد کرد و او به هر گونه آفرينشی داناست ـــ آن کسيکه از درخت سبز برای شما آتش قرار داد هنگامی که از آن آتش می زنيد».
(«انشاء» بمعنی: پديد آوردن و پرورش دادن چيزی است. فعل « تُوقِدوُن» فعل از مصدر ايقاد از باب افعال بمعنی آتش زدن است).
آيه می گويد هنگامی که از درخت (يعنی از چوب و هيزم آن يا از نفت و غيره که از درخت می آيد) آتش می زنيد، آتش زدن آن از درخت سبز قرار داده شده است.
می دانيم که آتش برای روشن شدن و روشن ماندن و سوختن و سوزاندن نياز به اکسيژن دارد و اکسيژن نيز از درخت سبز می آيد.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
جـنـبـش، پـرورش و رشـد دانـه

« و زمين را بی گـیـاه می بـیـنـی ولی هـمـیـنـکـه آب بر آن نازل می کنیم به جـنـب و جـوش درمی آیـد و می پـرورانـد و انـواع گـیـاهـان نـشـاط انـگـیـز را می رویـانـد»!
(زمین در آیه البته مجاز است و منظوراز آن دانه است. در مقدمه راجع به مجاز بحث شده است).
نکته آیه: با نازل شدن آب بر زمین، زمین به جنبش در می آید، پروریده می شود و میرویاند:
در خاک دانه های بسیار ریزی وجود دارد که ما آنها را نمی بینیم. قطر آنها از جمله حول و حوش 3 هزارم میلیمتر است. هر کدام از آنها از معادن مختلف تشکیل شده اند و شکل هر یک از آنها به شکل صفحه صفحه (لایه لایه) روی هم است. از آنجا که دانه ها از معادن مختلف تشکیل شده اند همینکه باران بر آنها ببارد صفحه ها بار الکتریسیته مختلف بخود می گیرند و این باعت ایجاد جنبش آن صفحه ها میشود. و جنبش آنها باعث نفوذ آب میان آنها میشود. بعد دانه ها با مواد غذائی درون خود که از مادر به ارث برده اند پروریده می شوند و بعد می رویند. دقیقاً همانمراحل و وضعیتی که قرآن گفته است.
 
آخرین ویرایش:

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگهداری محصول در خوشه خود

«(يوسف گفت): هفت سال افزون بر سالهای گذشته می کاريد. هر چه درو کرديد در خوشه خود باقی بگذاريد بجز بخش کمی از آن که می خوريد». (دأب: بمعنی: جنب و جوش و فعاليت افزون در انجام سنت ها (مانند آداب و رسوم و شعائر و کشت و غيره) است).
پادشاه مصر خواب 7 گاو فربه می بيند که 7 گاو لاغر آنها را می خورند و خواب 7 خوشه سبز و 7 خوشه خشک را می بيند. يوسف در تأويل خواب وی می گويد: 7 سال افزون می کاريد و توليد می کنيد. غير از بخشی از آن که می خواهيد بخوريد بقيه را در خوشه خود باقی بگذاريد، و 7 سال خشکسالی پس از آن خواهد آمد. نکته مورد نظر ما در آيه اينست که يوسف می گويد: غير از بخشی از آن محصول که می خواهيد بخوريد بقيه (که برای انبار و ذخيره نمودن است) را در خوشه خود باقی بگذاريد. و امروزه بررسی های علمی نشان می دهد که بهترين روش نگهداری دراز مدت حبوبات رها نمودن آنها در خوشه آنهاست، برای نرسيدن هوا به آن و نگهداشتن رطوبت طبيعی خود.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـيـل تـنـوع گـيـاهـان و درخـتـان

« و در زمين هر نوع گياهی را در تعادل و توازنی آفريديم».
نکـتـه آيـه: هر نوع گياهی در تعادل و توازنی آفريده شده است:

همه درختان و گياهان از مواد اساسی مشترکی سـاخـتـه شده اند از جمله: کربن ـ اکسيژن ـ نيتروژن و فسفـر. تنها اختلاف ميان انواع گـيـاهـان و انـواع درخـتان با همدیگر در اندازه هر يک از عناصر مزبور در آنهاست. يعنی هـر کدام از آنها در تعادل و توازنی از عناصر مزبور هستند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
رطب و زایمان


« و تنه نخل را تکان بده، رطب تازه را بر تو خواهد ريخت. بخور و بياشام و به آرامش و شادابي برس...».
آيه خطاب به مريم مادر عيسي مسیح است که هنگام ولادت حضرت عيسي از مردم فاصله ميگيرد و بجای دوری از شهر می رود تا وضع حمل کند و اندوهگين بوده است. خداوند خطاب به وی می گويد رطب تازه بخورد و توان و آرامش پيدا کند و شادمان بشود. رطب ثمر درخت خرما پيش از خرما شدن است. و آنچه در تصوير می بينيم مرحله نيمه رطب بودن آنست، و تقريباً 400 نوع درخت خرما وجود دارد که ثمرهای آنها اندازه ها و رنگها و مزه های گوناگون دارد.

در اين آيات چند نکته علمی وجود دارد:
1ــ آرامش و شادماني در رطب. رُطـَب يکي از مراحل ثمر نخل است (قبل از خرما شدن آن). اين غذا از ميزان بالائي از مواد کربوهيدرات برخوردار است و مواد قندي آن به 75 درصد مي رسد. بدن با استفاده از آن انرژي و گرماي بالائي را توليد مي کند. رطب ميزان بالائي از پروتئينها، ويتامينها و املاح معدني گوناگوني مانند کلسيوم و سديم دارد که بدن به آنها احتياج دارد. و بدن را گرم و شاداب مي کند. و چنانکه ميدانيم وضعيت روحي زن هنگام زايش تأثير زيادي روي راحتي يا سختي زائيدن دارد. بميزاني که راحت باشد و مشکلاتي نداشته باشد، عمل زايش را راحتر انجام ميدهد. و هر چه گرفتاري و ناراحتي هاي روحي و گرفتاري داشته باشد عمل زائيدن براي وي سختر ميشود.
2ـــ خوردن رطب در آسـتانـه زايـش: درِ رحـم پـيـش از زايـمـان دو و نـيم سانتيمتر مکعب است ولي هنگام زائيدن به بيش از 750 سانتيمتر مکعب ميرسد. رطب موادي دارد که باعث انبساط رحم ميشود و زايش را آسانتر و راحت تر ميکند.
3ـــ رطب احشاء درون روده ها را نرم و تميز ميکند، و اين امر باعث راحت تر و آسانتر شدن زايمان ميشود.
4ـــ نوشیدن پس از خوردن: رطب و هر شيريني ديگري براي اينکه بتواند خوب و سريع حل و جذب بشود، انسان بايد پشت سر آن آب بخورد.
5ـــ رطب از جمله مواد غدائي است که خيلي سريع هضم و حل و جذب ميشود. رطب از دهان تا تبديل شدن به انرژي فقط بيست دقيقه طول ميکشد.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
کشاورزی در قرآن،نویدی بر استقلال اقتصادی

کشاورزی در قرآن،نویدی بر استقلال اقتصادی

کشاورزی در قرآن،نویدی بر استقلال اقتصادی

كشاورزي و زراعت، هديه اي است از زمين به انسان تا به وسيله آن بشر قدرت زندگي داشته باشد و بتواند به كمال مطلوب برسد. اما گاه انسان از اهميت كشاورزي در زندگي خود غافل است و بيشتر توجه خود را صرف صنعت مي كند. كشاورزي يكي از منابع اصلي تغذيه انسان است از اين رو اسلام تأكيد بسياري در مورد آن دارد؛ زيرا پيشرفت كشاورزي پايه مهمي در استقلال اقتصادي و بلكه سياسي جامعه خواهد بود.

كشاورزي در قرآن

قرآن كريم با اين كه كتاب اقتصادي نيست، ولي در آيات فراواني انسان را به تلاش بر روي زمين در راه آباداني بيشترو بهره رساندن به ديگران دعوت و راهنمايي كرده است. در برخي از آيات، خداوند انسان را به كشاورزي و تشويق مردمان براي استفاده صحيح از محصولات كشاورزي اشاره كرده و مي فرمايد: «... فاطر السماوات والارض و هو يطعم و لايطعم...؛ آفريننده آسمان و زمين خداست و او به خلق طعام و روزي مي بخشد و خود از طعام بي نياز است...»(1)
و در بعضي آيات جريان كشت و روئيدن گياهان از زمين به عنوان نمونه اي از قدرت الهي و مايه بصيرت و آگاهي انسان ها معرفي شده است.(2) و نكته كليدي و اساسي اين است كه خداوند خود را زارع و روياننده گياهان و محصولات كشاورزي معرفي كرده و انسان ها را به تدبر در اين مسئله فراخوانده است.(3)

قرآن بشر را از چهارده قرن پيش به اهميت و ارزش منابع در زندگي انسان و از جمله كشاورزي توجه داده است. خداوند در آيات مختلف انسان ها را به كشاورزي تشويق و كساني را كه هر گونه فسادي در اين كار مقدس ايجاد مي كنند، سرزنش نموده است. اين كلام آسماني جاودانه، هر آنچه در مورد كشت و كشاورزي مي باشد ذكر كرده و براي نخستين بار، از نقش جريان بادها و اقسام آن در كشاورزي سخن به ميان آورده، به عبارتي، قرآن اولين كتابي است كه به اطلاعات هواشناسي و تغييرات جوي كه رابطه نزديكي با كشاورزي دارد؛ توجه نموده است.(4)
اگر چه هدف قرآن از بيان اين مطالب در درجه اول همانا بيدار كردن انديشه انسان و توجه دادن آن به توحيد و صفات الهي و بيدار ساختن وجدان انسان ها است. اما تفكر عميق در اين آيات مي تواند ما را در بهبود كشاورزي ياري دهد.

كشاورزي شغل مقدس

كشاورزي از آن جهت كه مواد غذايي جامعه را تهيه مي كند، يكي از شغل هاي مقدس الهي شناخته شده و آباد كردن زمين خواسته و شغل پيامبران الهي بوده است. اساسا كار هم جزو قوانين طبيعت است و هم جزء قوانين شريعت و دين. و خداوند روز را براي كسب معاش و روزي قرارداده است(5) و همه منابع ثروت را براي انسان و در خدمت او آفريده است(6) و در زمين باغ ها از نخل خرما و انگور قرارداده و در آن چشمه هاي آب جاري كرده است تا مردم از ميوه آن باغ ها تناول كنند و خدا را شكر كنند.(7)
امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند نان را چنان قرار داد كه جز با نيروي كار و مهارت و تلاش به دست نيايد تا انسان به كاري مشغول شود و از پيامدهاي بيكاري و گستاخي رفاه زدگي و بيهودگي بازماند.»(8)

بنابراين از ديدگاه قرآن آنچه مورد نياز انسان براي ادامه زندگي لازم است، در زمين مهيا است اما اين امر به معناي آن نيست كه كليه نيازمندي هاي انسان به صورت بالفعل و بدون كار و تلاش در اختيار اوست بلكه بدين معنا است كه انسان بايد با به كارگيري روحيه عمران و آباداني و در سايه خلاقيت و ابتكار و تلاش روزي خود را از منابع طبيعت به دست آورد...

امام صادق(ع) فرمودند: «در ميان كارها هيچ كاري نزد خداوند محبوب تر از كشاورزي نيست و خداوند هيچ پيامبري را برنينگيخت جز آن كه كشاورز بود مگر ادريس كه خياطي مي كرد»(9) و در بيان زيباتري فرموده است: «كشاورزان گنج هاي مردم اند و بهترين چيز را مي كارند و خداوند آن را از دل زمين بيرون مي آورد. اينان در روز قيامت برترين مقام را نزد خداوند دارند و به عنوان بهترين مردم شناخته مي شوند و در آن روز آنان به عنوان افراد فرخنده و خجسته لقب مي گيرند.»(10)

برخورداري از معيشت خوب و تغذيه مناسب، لازمه نشاط جسم و روان بوده و در زندگي مادي و معنوي انسان مؤثر است. در ادبيات اسلامي «نان» سمبل معاش معرفي شده و از آن به احترام ياد مي كنند.
پيامبر گرامي اسلام(ص) مي فرمايد: «خدايا! نان را براي ما مبارك فرما و ميان ما و آن جدايي نينداز؛ چرا كه اگر نان نباشد نه توان نماز خواندن خواهيم داشت و نه طاقت روزه گرفتن و نه رغبت انجام واجبات.»(11) از اين رو مي توان گفت تأمين معاش و تغذيه ديگران همانند پرداختن به عبادت و بندگي نوعي عبادت به شمار مي رود.

كشاورز با توكل بر خدا پاي در اين راه مقدس مي نهد و تلاش و كوشش مي كند و نتيجه تلاش خويش را هم به خوبي مي بيند، هم چنان كه امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «و علي الله فليتوكل المتوكلون» فرمودند: «منظور از مومنان، كشاورزان هستند.» (12) كشاورزان كارهايي كه مربوط به آنها است انجام مي دهند؛ بذر مي پاشند و درخت مي كارند و بقيه كارها را در دست خداوند مي دانند كه اگر از ناحيه او عنايتي نشود، تمام تلاششان ضايع و سعي شان بي ثمر خواهد بود. به دليل همين ارتباط ويژه اي كه ميان كشاورز و طبيعت وجود دارد، هر لحظه در انتظار هديه اي از سوي خدا بوده و تمام زندگي و تلاششان با توكل به خداوند مي گذرد. آنان چشم انتظار باران از آسمان، رويش خوب گياهان از زمين، شرايط مساعد جوي، به بار نشستن دانه ها و غيره هستند و اين پيوند كار و ايمان از آنان يكتاپرستاني بزرگ مي سازد.

كشاورزي درس خداشناسي

خداوند متعال در قرآن رويش گياهان را نماد رستاخيز دانسته و مي فرمايد: «يخرج الحي من الميت و يخرج الميت من الحي و يحيي الارض بعد موتها... ؛ زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون آورد و زمين را پس از فصل خزان و مرگ گياهان باز زنده گرداند...» (13) انسان وقتي به سرزمين خشكي مي-نگرد گويي جسم بي جاني را مي بيند كه باد ذرات آن را به هر سو مي پراكند. بعد از آن كه فصل بارش فرا مي رسد، سبزي و نشاط از خاك سر برمي آورد و روح حيات در كالبد خشك زمين دميده مي شود.
كشاورز مي تواند با ديدن رستاخيز طبيعت به ياد رستاخيز آخرت افتاده و ايمان و اعتقادش به معاد راسخ تر شود. هر جلوه از طبيعت كلاس درسي است كه معرفت و اخلاق مي آموزد؛ سبزي طبيعت دل هايشان را سبز مي كند. بخشندگي زمين به آنها كرامت مي آموزد. انتظار باران و رسيدن محصول درس صبر و پايداري را به آنها تعليم مي دهد. از دانه اي كه پس از جوانه زدن با شكافتن زمين سخت، بيرون مي آيد، درس مقاومت مي آموزد؛ درس هايي كه اگر انسان در زندگي خود به آنها جامه عمل بپوشاند مقرب درگاه الهي مي شود.

جهان و هر آنچه در آن است، آيينه اي است كه قدرت، زيبايي، تدبير و حكمت خداوند را مي توان در آن مشاهده كرد. خداوند در قرآن كريم بارها به اين نكته توجه داده و در معرفي خود فرموده است: «و هم اوست خدايي كه از آسمان باران فرو فرستاد تا هر نبات را از آن برويانيم و سبزه ها را از زمين بيرون آوريم و در آن سبزه ها و دانه هايي كه بر روي هم چيده شده پديد آوريم و از نخل خرما خوشه هاي به هم پيوسته برانگيزيم و باغ هاي انگور و زيتون و انار كه برخي شبيه و برخي نامشابه به هم است خلق كنيم. شما در آن باغ ها هنگامي كه ميوه آن پديد آيد و برسد به چشم تعقل بنگريد.» (14) اگر انسان با چشم بصيرت و با فطرتي پاك به طبيعت بنگرد اعتقادش به خدا تقويت و ايمانش بيشتر مي شود.



پی نوشت
1- انعام: .14

2- نحل: .11
3- واقعه: 63-.64
4- بقره: 22 و 164؛ اعراف: 57-58؛ انعام: 99؛ رعد: .4
5- نبأ: .11
6- بقره: .29
7- يس: 34-.35
8- مجلسي، بحارالانوار، بيروت، دارالحياه تراث العربي، 1403ق، ج3، ص.87
9- محمدي ري شهري، گزيده ميزان الحكمه، ترجمه: رضا شيخي، قم، دارالحديث، 1422ق، ص.336
10- شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، طهران، مكتبه الاسلاميه، 1397ق، ج13، ص.194
11- همان.
12-همان، ص .193
13- روم: .19


14-انعام: .9
زهرا رضاييان
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
كشاورزي و زراعت در قرآن كريم

كشاورزي و زراعت در قرآن كريم

كشاورزي و زراعت در قرآن كريم

آنچه فرآوري داريد آن دسته از آيات قرآن كريم مي باشد كه درباره زراعت و كشاورزي بيان شده است.

وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ في‏ ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‏(99)
اوست خدايى كه از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتى را رويانيديم، و از آن نبات ساقه‏اى سبز و از آن دانه‏ هايى بر يكديگر چيده و نيز از جوانه‏ه اى نخل خوشه‏ هايى سر فرو هشته پديد آورديم، و نيز بستانهايى از تاكها و زيتون و انار، همانند و ناهمانند. به ميوه‏ هايش آن گاه كه پديد مى ‏آيند و آن گاه كه مى‏ رسند بنگريد كه در آنها عبرتهاست براى آنان كه ايمان مى‏ آورند.

«خضرا» به معني اخضر يعني سبز رنگ مي باشد و بنابر اين تمام سبزي ها حتي جوانه هاي درختان را نيز شامل مي شود ولي از آيه فوق چون در پشت سر آن اشاره به دانه هاي غذايي شده استفاده مي شود كه منظور خصوص زراعت است.

«متراكب» از ماده «ركوب» به معني سواري است يعني دانه هايي كه بر سر يكديگرسوار شده اند و بسياري از دانه هاي غذايي اين چنين هستند.

«طلع» به معني خوشه سربسته خرما است كه در غلاف سبز رنگ زيبايي پيچيده شده و پس از شكافته شدن از وسط آن رشته هاي باريكي بيرون مي آيد و همان ها بعداً خوشه هاي خرما را تشكيل مي دهند و «قنوان» جمع «قنو» اشاره به همين رشته هاي باريك و لطيف است.

اين آيه آخرين آيه اي است كه در اين سلسله بحث ها ما را به شگفتي هاي جهان آفرينش و شناسايي خداوند از طريق آن دعوت مي كند.

در آغاز به يكي از مهمترين و اساسي ترين نعمت هاي پرور دگار كه ميتوان آن را ريشه و مادر ساير نعمت ها دانست اشاره مي كند و آن پيدايش و رشد و نمو گياهان و درختان در پرتو آن است و مي گويد: «او كسي است كه از آسمان آبي (براي شما) فرستاد: و هوالذي انزل من السماء ماء».

اين كه مي گويد ازطرف آسمان(يعني طرف بالا، زيرا آسمان در لغت عرب به هر چيزي گفته مي شود كه در طرف بالا قرار گرفته باشد) به خاطر آن است كه تمام منابع آب روي زمين اعم از چشمه ها و نهر ها و قنات ها و چاه هاي عميق به آب باران منتهي مي گردد. لذا كمبود باران در همه آنها اثر مي گذارد و اگر خشك سالي ادامه يابد همگي خشك مي شوند.

سپس به اثر بارز نزول باران اشاره كرده، و مي گويد: «به واسطه آن روييدني ها را از همه نوع از زمين خارج ساختيم . فاخرجنا به نبات كل شيً».

مفسران در تفسير «نبات كل شيء» (گياهان هر چيز ) دو احتمال ذكر كرده اند نخست اين كه منظور از از آن انواع و اصناف گياهاني است كه كه همه با يك آب آبياري و از يك زمين و يك نوع خاك پرورش مي يابند واين از عجايب آفرينش است كه چگونه اين همه انواع گياهان با آن خواص كاملاً متفاوت و گاهي متضاد و اشكال گوناگون و مختلف همه در يك زمين و با يك آب پرو رش مي يابند.

ديگر اين كه منظور گياهان مورد نياز هر چيزي است، يعني هر يك از پرندگان و چهارپايان و حشرات و حيوانات دريا و صحرا بهره اي از اين گياهان دارند و جالب اين كه خداوند از يك زمين ويك آب، غذاي مورد نياز همه را تامين كردهاست و اين يك شاهكار بزرگ است كه كه في المثل از يك ماده معين در آشپز خانه هزاران نوع غذا براي انواع سليقه ها و مزاج ها تهيه كنند.

جالب تر اين كه نه تنها گياهان صحرا وخشكي ها از بركت آب باران پرورش مي يابند بلكه گياهان بسيار كوچكي كه در لابه لاي امواج آب درياها مي رويند و خوراك عمده ماهيان دريا است از پرتو نور آفتاب و دانه هاي باران رشدمي كنند. اثر حيات بخش دانه هاي باران در دريا حتي بيش از خشكي ها است.

قرآن به شرح اين جمله پرداخته و موارد مهمي را از گياهان و درختان كه به وسيله آب باران پرورش مي يابند خاطر نشان مي سازد، نخست مي گويد: «ما به وسيله آن ساقه هاي سبز گياهان و نباتات را از زمين خارج ساختيم و از دانه كوچك و خشك ساقه اي باطراوت و سر سبز كه لطافت و زيبايي آن چشم را خيره مي كند آفريديم : فاخرجنا منه خضراً »

«و از ساقه سبز، دانه هايي روي هم چيده شده (همانند خوشه گندم و ذرت) بيرون مي آوريم: تخرج منه حباًمتراكباً»

«همچنين به وسيله آن از درختان نخل نخل خوشه سربسته اي بيرون فرستاديم كه پس از شكافته شدن رشته هاي باريك و زيبايي كه دانه هاي خرما را بر دوش خود حمل مي كنند و از سنگيني به طرف پايين متمايل مي شوند خارج مي گردد: ومن النخل من طلعها قنوان دانيه».

«هم چنين باغ هايي از انگور و زيتون و انار پرورش داديم: وجنات من اعناب و الزيتون والرمان».
سپس اشاره به يكي از شاهكارهاي آفرينش در اين درختان كرده مي فرمايد:«هم با يكديگر شباهت دارند وهم ندارند:‌متشابهاً و غير متشبه».

باتوجه به آيه 141 سوره كه وصف متشابه و غير متشابه رابراي زيتون و انار ذكر كرده است استفاده مي شود كه در آيه مورد بحث نيز وصف مزبور درباره همين دو درخت است.

اين دو درخت از نظر شكل ظاهري و ساختمان شاخه ها و برگ ها شباهت زيادي باهم دارند در حالي كه از نظر ميوه و طعم و خاصيت آن بسيار باهم متفاوتند، يكي داراي ماده چربي و مؤثر و نيرومند و ديگري داراي ماده اسيدي و ياقندي است، كه با يكديگر كاملاً متفاوتند به علاوه اين دو درخت گاهي درست در يك زمين پرورش مي يابند و از يك آب مشروب مي شوند يعني هم با يكديگر تفاوت زيادي دارند و هم شباهت.

سپس ازميان تمام اعضاي پيكر درخت بحث را روي ميوه برده مي گويد: « نگاهي به ساختمان ميوه آن به هنگامي كه به ثمر مي نشيند و همچنين نگاهي به چگونگي رسيدن ميوه ها كنيد كه در اين ها نشانه هاي روشني از قدرت و حكمت خدابراي افرادي كه اهل يقين هستند است: انظرو الي ثمره اذا اثمر و ينعه ان في ذالكم لايات لقوم يومنون».

با توجه به آنچه در گياهشناسي از چگونگي پيدايش ميوه ها و رسيدن آن ها امروز مي خوانيم نكته ي اين اهميت خاص كه قرآن براي ميوه قائل شده است روشن مي شود، زيرا پيدايش ميوه ها درست همانند تولد فرزند در جهان حيوانات است، نطفه هاي نر با وستيل مخصوصي (وزش باد يا حشرات و مانند آنها) از كيسه هاي مخصوص جدا مي شوند و روي ماده گي گياه قرار مي گيرد، پس از انجام عمل لقاح و تركيب شدن با يكديگر نخست تخم و بذر تشكيل مي گرددو در اطرافش انواع مواد غذايي همانند گوشتي آن را در بر مي گيرند. اين مواد غذايي از نظر ساختمان بسيار متنوع و هم چنين از نظر طعم و مواد غذايي و طبي فوق العاده متفاوتند، گاهي يك ميوه (مانند انار و انگور) داراي صدها دانه است كه هر دانه اي از آنها خود جنين و بذر درختي محسوب مي شود و ساختماني بسيار پيچيده و تو در تو دارد.

شرح ساختمان همه ميوه ها و مواد غذايي و دارويي آن ها از حوصله اين بحث خارج است ولي بد نيست به عنوان نمونه به عنوان نمونه اشاره اي به ساختمان انار كه قرآن در آيه فوق مخصوصاً اشاره به آن كرده است بنماييم.

اگر يك انار را بشكافيم و يك دانه كوچك آن را به دست گرفته و در مقابل آفتاب يا چراغ قرار دهيم و درست در آن دقت كنيم مي بينيم از قسمت هاي كوچك تري تشكيل شده كه همانند بطري هاي بسيار كوچكي در كنار هم چيده شده اند، در يك دانه كوچك انار شايد صدها از اين بطري هاي بسيار ريز قرار گيرد، سپس اطراف آن را با پوسته ظريفي كه همان پوسته شفاف يك دانه انار است گرفته بعد براي آنكه بسته بندي كامل تر و محكم تر و دورتر از خطر باشد تعدادي از دانه هاي انار را روي يك پايه با نظام مخصوصي چيده و بعد پوسته ضخيم و محكمي كه از دو طرف داراي لعاب خاصي است به روي همه آن ها كشيده تا هم از نفوذ هوا و ميكروب ها جلو گيري كند و هم در مقابل ضربات آن ها را حفظ نمايد و هم تبخير آب درون دانه ها را فوق العاده كم كند.

اين بسته بندي ظريف مخصوص دانه انار نيست بلكه در ميوه هاي ديگر مانند پرتقال و ليمو نيز ديده مي شود، اما در انار و انگور بسيار ظريف تر و جالب تر است. گويا بشر براي فرستادن مايعات از يك نقطه اي به نقطه ديگر از همين اصل استفاده كرده كه نخست شيشه هاي كوچك را در يك كارتن كوچك چيده و ميان آن ها را از ماده نرمي پر مي كند، سپس كارتن هاي كوچك تر را در يك كارتن بزرگ و مجموع آنها را به صورت يك بار بزرگ به مقصد حمل مي كند.

طرز قرار گرفتن دانه هاي انار روي پايه هاي داخلي و گرفتن سهم خود از آب و مواد غذايي از آن ها از اين هم عجيب تر و جالب تر است، تازه اين ها چيزهايي است كه با چشم مي بينيم و اگر ذرات اين ميوه ها را زير ميكرسكوپ ها بگذاريم آن گاه جهاني پرغوغا با ساختمان هاي عجيب و شگفت انگيز و فوق العاده حساب شده در مقابل چشم ما مجسم مي شود.

چگونه ممكن است كسي با چشم حقيقت بين به يك ميوه نگاه كند و معتقد شود سازنده آن هيچ گونه علمي نداشته است؟
و اينكه مي بينيم قرآن با جمله« انظروا» (نگاه كنيد) دستور به دقت كردن در اين قسمت از گياه داده براي توجه به همين حقايق است.
اين از يك سو، از سوي ديگر مراحل مختلفي را كه يك ميوه از هنگامي كه نارس است تا موقعي كه كاملاً رسيده مي شود مي پيمايد، بسيار قابل ملاحظه است زيرا لابراتوارهاي دروني ميوه دائماً مشغول كارند و مرتباً تركيب شيميايي آن را تغيير ميدهند، تا هنگامي كه به آخرين مرحله برسد و وضع ساختمان شيميايي آن تثبيت گردد، هريك از اين مراحل خود نشانه اي از عظمت و قدرت آفريننده است. ولي بايد توجه داشت كه به تعبير قرآن تنها افراد با ايمان يعني افراد حق بين و جستجوگران حقيقت، اين مسايل را مي بينند وگرنه با چشم عناد ولجاج و يا بابي اعتنايي و سهل انگاري ممكن نيست هيچ يك از اين حقايق را ببينيم.



گرفته شده توسط سید احمد شجاعی ا ز فصلنامه نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي
 

Similar threads

بالا