مبانی معماری منظر

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عنوان مقاله :
حفاظت و توسعه معماری منظر اماکن مقدس (رهنمودهاي طراحي منظر امامزاده هاشم رشت)

نویسندگان :
علیرضا منعام (دانشجو دکتری معماری، دانشگاه علم و صنعت ايران)
سیده ندا قاضی زاده (دانشجو دکتری معماری، دانشگاه تهران)


چكيده
مقابر و آرامگاه‌ها با پتانسيل‌های معنوی خود می تواند تاثیرات ذهنی ویژه‌ای را ایجاد كنند. آرامگاه‌های قدیمی درگوشه و كنار شهرهای ایران به صورت طبیعی و ارگانیك به صورت فضای زیارتی- تفرجگاهی شكل گرفته و به كمال رسیده اند. در حال حاضر بقاع بسیاری در كشور قرار گرفته كه گنجینه های ارزشمند میراث تاریخی، مذهبی تمدن دیرینه ایران به شمار و سیما و منظر كلی آنها در ذهن های بسیاری از مردمان ماندگار است. ساماندهی منظر امامزاده ها با حفظ سیمای تاریخی آنها در تبدیل این اماكن به قطب گردشگری مذهبی نقش بسزای دارد.
بنا به روایتی قدمت بقعه امام زاده هاشم به هشت قرن پیش می‌رسد. بنای آن بار‌ها بدلیل جنگ و بلایای طبیعی ویران و از نو برپا شده است. اكنون مجموعه كوه‌ها، تپه‌ها و ساختمان بقعه جز محیط حفاظت شده قرار دارد. جایگاه ممتاز امامزاده هاشم از لحاظ اقلیمی و جغرافیایی علاوه بر قابلیت معنوی، فرصت مناسبی برای ایجاد فضای جمعی است. موقعیت امامزاده در مجاور راه علاوه بر زوار، سایر گردشگران را به عنوان فضای استراحت بین راهی جذب می‌نماید. امامزاده هاشم اولین توقفگاه در جاده تهران – رشت پس از وارد شدن به خطه سبز و مرطوب شمال است. وجود بنای امامزاده بر روی تپه‌ی مجاور جاده به صورت میل راهنما و پیچش جاده در کنار آن احساس ورودی به فضای دیگر را تقویت می‌کند. تپه‌ای سنگی كه در بالای آن درختان انبوه گنبد بنا را حلقه كرده اند؛ تصویری یكسان از امامزاده هاشم در ذهن تمام رهگذران و خاطره مشترك برای همگان پدید آورده است. حفظ این تصور مشترك و تقویت آن در ضمن پاسخگویی به نیاز مسافران بین شهری و زوار به نحوی كه هویت امامزاده را دارا باشد، اساس هرگونه برنامه ریزی و طراحی در این سایت می باشد.
امامزاده هاشم با توجه به موقعیت جغرافیایی و پیشینه تاریخی خود دارای هویتی منحصربه فرد می باشد و بهسازی و مرمت معماری این فضا بدون توجه به هویت منظرین آن میسر نیست. با توجه به موقعیت خاص، منظر عمومی ومحیط زیارتی-تفرجگاهی آن، تصویر و خاطره مشتركی در ذهن زوار و رهگذران شكل گرفته كه حفظ منظر عینی و ذهنی آن در هر گونه بهسازی بنای امامزاده و محیط اطراف آن می بایست، مد نظر قرار گیرد.

كلید واژه :
1- معماری منظر 2- امامزاده هاشم 3- اماکن مقدس 4- دید و منظر 5- سیمای عمومی


مقدمه
در حال حاضر 7 هزار بقعه متبركه در كشور قرار گرفته كه گنجینه های ارزشمند میراث تاریخی، مذهبی تمدن دیرینه ایران به شمار می آیند. ساماندهی وضعیت امامزاده ها با اهداف گوناگونی از جمله تاثیر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی بر جامعه انجام می شود. تقویت بنیان های دینی، ظهور و بروز كرامت ها و گشایش مشكلات مردم، ‌بهره برداری در قالب فضاهایی برای گذران اوقات فراغت و تقویت وحدت ملی از دیگر كارایی های این اماكن تاریخی مذهبی به شمار می آید. جاذبه های گردشگری، شرح حال و جذابیت های زندگی امامزاده ها و بزرگان تاریخ ما، مورد علاقه جهانگردان است، اما در زمینه ارایه این موارد، کار چندانی صورت نگرفته است. می توان از بنای امامزاده‌ها در قالب مجتمع‌ های فرهنگی و گردشگری و به منظور توسعه تعامل مردم با این مجموعه‌های تاریخی، مذهبی استفاده كرد .

سوال تحقیق
§ توسعه معماری منظر اماكن مقدس مبتنی بر تحلیل چه عواملی است؟
§ محدوده معیارهای حفاظت و توسعه معماری منظر اماكن مقدس چیست؟
§ رهنمودهای طراحی مجموعه امامزاده هاشم رشت بر اساس چه معیارهای شكل می گیرد؟
§ محدوده دخالی در سیمای عینی و ذهنی مجموعه امامزاده هاشم تا چه حدی مجاز می باشد؟


فرضیه
توجه به بستر طرح و حفظ هویت مذهبی از نکات اصلی در ساماندهی و طراحی منظر اماكن مقدس می باشد، بطوریکه در ضمن جوابگوی نیازهای مخاطبان، آرامش و قداست فضا تحت شعاع مسائل دیگر قرار نگیرد. امامزاده‌ها و قبرستان‌ها از دیرباز جاذبه گردشگری برای مردم ایران داشته اند و برای گذران اوقات فراغت توامان با موقعیت مذهبی و زیارتی آنها استفاده می‌شده است. حفاظت و توسعه معماری منظر این اماكن علاوه برتقویت سیمای مذهبی ارائه خدمات مناسب به زوار و گردشگران را باید دربر گیرد. ارائه رهنمودهای طراحی مبتنی بر سه اصل تاكید بر هویت تاریخی، حفظ سیمای محیطی و ایجاد خدمات گردشگری مطلوب در سایت اماكن مقدس می باشد كه با تلفیق این سه حوزه به تعریفی جامع از برنامه طراحی معماری منظر این اماكن می توان رسید.

روش تحقیق
به منظور ارائه مدلی جهت اثبات فرضیه به تحلیل و ارائه رهنمود طراحی منظر امامزاده هاشم رشت، در قالب نمونه موردی پرداخته شده است. این مدل بر پایه برداشت اطلاعات اولیه و تحلیل و تلفیق داده‌ها طراحی و منجربه ارائه رهنمودهای برای طراحی منظر مجموعه گشت.
§ برداشت اطلاعات اولیه شامل نقشه های پایه و داده های محیطی، اطلاعات توصیفی محیطی بستر طرح، جمع آوری نظرات کارشناسان و استفاده‌كنندگان می‌باشد.
§ تحلیل حریم‌ ها، طرح های بالادست، تلفیق مطالعات پایه و برداشت تصویر ذهنی استفاده‌كنندگان
§ تلفیق تحلیل ها شامل مطالعات توصیفی و برنامه ریزی مکانی اطلاعات، ارائه ضوابط برنامه جامع
§ تدوین رهنمودهای طراحی


هویت؛ تاریخچه بقعه امام زاده هاشم
تاریخ دقیق احداث بقعه امام زاده هاشم بن محمد بن عبدالله بن حمزه بن محمد حنیفه بن علی بن ابی طالب مشخص نیست. در كتاب قدمت بنا در هشت قرن پیش برآورد می‌شود. ولی در سال 1349 با تخریب بنای اطراف بقعه مباركه بنای خشتی با گنبد تخم مرغی شكل مشاهده شده كه قدمت آن به سال چهارم هجری قمری تخمین زده شد. آنچه تاریخ نشان می دهد در حدود سال 1246 هجری قمری حاكم رشت منوچهرخان معتمد الدوله در زمان فتحعلی شاه قاجار دستور مرمت راه رشت به قزوین را داد. در سال 7-1246 طاعون در گیلان شیوع یافت و در طی چند هفته نصف جمعیت رشت بالغ بر چهل هزار نفر هلاك شدند. در كتیبه ای موجود در مسجد جامع رشت نقش شده در سنه 1279 ناصر الدین شاه، عایدات ده سراوان را پس از حذف مالیات برای نگهداری جاده رشت منجیل و تغیییر كاروانسرا و ... مازاد را وقف تعمیر بقاع متبركه و مساجد این ایالت كرده است. منوچهر خان بنای این امامزاده را تغییر اساسی و بعدها هم مكرر بقعه را تعمیر كرد. در جنگ جهانی اول، بر اثر احتراق مهمات و قورخانه روسها در تپه بالای امامزاده هاشم، بنای بقعه و صندوق و سایر امامزاده از میان رفت.
روایت است كه وقتی رضاخان سردار سپه برای مقابله با سردار جنگل به رشت رفت. از جلو این ساختمان مخروبه و سوخته رد شد ، نذر نمود در صورت موفقیت این ساختمان را تجدید بنا نماید. پس از بازگشت به تهران تجار رشت طی تلگرافی موضوع را یادآوری نمودند، دستور داد تلگراف كنندگان از عهده انجام نذر برایند. لذا تجار رشت ساختمان جدیدی را روی بقعه بنا نمودند كه احتمالا قسمتی از بنای قدیمی آن نیز حفظ شده است.
جاده قدیم رشت به قزوین پس از گذشتن از كاروانسرای شاه عباسی كه توسط منوچهرخان تعمیر شد به كوه امامزاده هاشم می رسید. جاده با شیب تندی از كوه بالا می رفت و پس از طی كردن حدود یك كیلومتر از بین تپه ای كه بقعه مباركه روی آن قرار داشت می گذشت، اكنون این جاده تغییر مسیر داده و از پایین تپه و كنار رودخانه سفیدرود می گذرد. در جریان جنگ جهانی اول و مبارزات میرزا و یارانش این بقعه آسیب فراوان دید و در سال 1352 بنا با شیوه معماری اسلامی مرمت شد. برای آخرین بار زلزله رودبار در سال 1369 صدمات جدی بر آن وارد ساخت. (ساعد سمیعی، 1380 ) بقعه امامزاده هاشم از سال 1372 تا كنون به طور گسترده بازسازی و مرمت شده و تاسیسات آن گسترش یافتند. پس از پایان مرمت محیط اطراف، اداره اوقاف به احداث ساختمان های متعددی مانند زایرسرا، حمام، هتل و بازار افدام نموده است كه این عناصر چهره امروزی مجموعه زیارتی ـ مذهبی را شكل می دهند.



تصویر 1: دورنمای كلی مجموعه امامزاده هاشم


تصویر 2: دورنمای كلی مجموعه امامزاده هاشم



دید و منظر، سیمای عمومی امامزاده هاشم

سیمای محیط طبیعی

با حضور عناصر طبیعی و مذهبی رشته كوه ها، رودخانه و باغات و بقعه امامزاده هاشم سیما و هویت سایت شكل گرفته است. استخوانبندی آن بر بستری تاریخی و طبیعی استوار است. بررسی چشم اندازهای بیرونی و درونی سایت نشانگر تشكیل بافت غالب مناظر از كوه ها و ارتفاعات پوشیده از جنگل یا جلگه های سرسبز بعنوان زمینه غالب و گنبد بقعه در پس زمینه پوشیده از جنگل است.
رودخانه سفیدرود
رودخانه، محل تمركز دیدهای اصلی و از طریق ایجاد رشته ای طویل، سراسری و پیوسته با پیوند دادن فضاهای زراعی، باغ ها و شالیزارها بصورت مارپیچ از دره كنار سایت گذر می‌كند.
تپه های كم ارتفاع مجاور
فرم تپوگرافیك دره ها و تپه های، به نوعی معنای بصری ویژه و مطلوبی به محدوده مورد مطالعه می بخشد. كوه ها با چشم اندازی زیبا و قابل توجه از دور و نزدیك، گاه بصورت نماهای باز و یا همراه با فضاهای انسان ساخت و یا فضاهای زراعی سبز قابل رویت می باشند.


سیمای محیط مصنوع
طرح آزاد راه رشت – قزوین
آزادراه در حال احداث قزوین – منجیل – امامزاده هاشم از آزاد راه قزوین – زنجان در حدود 5/18 كیلومتر بعد از ایستگاه عوارضی قزوین منشعب و در حدود 25 كیلومتری شهر رشت (امامزاده هاشم ) خاتمه می‌یابد.
بقعه امامزاده هاشم
امامزاده هاشم بر روی یک تپه طبیعی در کنار جاده تهران رشت واقع شده است. بنای امامزاده در طی قرن های متمادی بارها بازسازی و مرمت گردیده است و هر بار سبک و اسلوب متفاوتی در معماری آن استفاده شده است


سیمای ذهنی
بقعه قاب شده در میان درختان بر روی دیواره سنگی در كنار راه تصویری است كه سالیان دراز به مسافران لبخند می‌زند و آنها را به زیارت بزرگ مدفون در مزار می‌خواند. جاذبه این تصویر علاوه بر زائران، مسافران و عابران را نیز به درون دعوت می‌كند.




تصویر 3: تحلیل سیما و منظر مصنوع و طبیعی مجموعه




تصویر 4: حوزه بندی كلی مجموعه و مسیرهای دسترسی موجود


عملكردی چندگانه؛ كاربری های كلی مجموعه
مجموعه امامزاده هاشم دارای چند كاربری متفاوت در نتیجه موقعیت ویژه اقلیمی و جغرافیایی است كه از دیر باز پذیرایی گردشگران زیادی بوه است.

امامزاده
بنای امامزاده شامل دو قسمت مسجد و صحن اصلی است كه دو گنبد بر روی هر قسمت قرار دارد؛ گنبد صحن امامزاده، از سمت جنوبی و بر فراز تپه از لابه لای درختان قابل رویت و به عنوان نشانه سایت محسوب می گردد.

قبرستان
از گذشته تا به حال قسمتی از اطراف حرم مطهر به قبرستان اختصاص داده شده است كه از سال 1360 توجه بیشتری به محوطه قبرستان شده است. فاصله ورودی تا امامزاده و همچنین قسمت شمالی آن تماما توسط قبرها، احاطه شده است. قبرها بر روی شیب واقع شده اند و با رانش زمین در حال حركتند.

اقامتگاه بین راهی
بازارچه امامزاده هاشم به طرح سنتی در سال 1358 ساخته و در اطراف حیاط مركزی شكل گرفته است؛ اما به دلیل كور بودن دید از جاده تنها مغازه های ردیف اول مورد استفاده واقع شده است. در امتداد این مغازه ها و جداره جاده، واحد های تجاری دیگری به صورت خودجوش رشد كرده اند. [iii]
هتل امامزاده در سال 1372 تاسیس شده و به دلیل جاینمایی هتل در كریدور محصور و به وجود آمدن مشكلات اقلیمی و همچنین نداشتن دید و منظر به مناظر اطراف و امامزاده مورد استقبال واقع نشده است. (پژوهشكده فرهنگ و هنر، 1384) با احداث آزادراه تهران- شمال ارتباط امامزاده با طرف دیگر جاده قطع و مغازه هایی در آن سمت در حال احداث هستند، بدون وجود پل ارتباطی بین طرفین جاده برای استفاده، ایمن نخواهند بود.

ورودی
موقعیت ویژه امامزاده هاشم به عنوان اولین توقفگاه بعد از ورود به خطه شمال، وجود امامزاده بر روی تپه كه تصویری ویژه برای عابران پدید آورده است مكانی مناسب برای جاینمایی ورودی پهنه شمالی از سمت آزادراه قزوین- رشت می باشد. "امامزاده هاشم رشت درست در جایی است كه باید میل راهنما باشد. بر فراز تپه ای در كنار پیچ جاده و در جاییكه مسیر راه عوض می شود." (پیر نیا، 1370: 264-269)



تصویر 5: مجموعه هتل و عملكردهای پیرامون امامزاده

تصویر 6: مجموعه ورودی بازارچه و تجاری های حاشیه جاده اصلی

نتیجه گیری
حفاظت و توسعه معماری منظر اماكن مقدس و ارائه رهنمودهای طراحی برای این اماكن مبتنی بر سه اصل تاكید بر هویت تاریخی، حفظ سیمای محیطی و توجه به خدمات گردشگری پیرامون اماكن مقدس می باشد كه با تلفیق تحلیل این سه حوزه به تعریفی جامع از برنامه طراحی معماری منظر می توان رسید. اماكن مقدس با داشتن پتانسیل مذهبی، فضاهای مناسبی برای طراحی فضاهای تفرجگاهی می‌باشند. ایجاد تاسیسات لازم برای گردشگران می‌تواند علاوه بر زائران دعوت كننده قشرهای دیگر هم باشد.

هویت؛ تاریخ و قدمت
خطه سر سبز شمال، استعداد جذب مسافر و ایجاد مکانی برای تفریح و استراحت را تقریبا در اکثر نقاط دارا می باشد. اما باعث به وجود آمدن این مجموعه، دلیلی ورای مسائل طبیعی و اقلیمی می باشد. با توجه به روحیه مردم ایران، ویژگی مذهبی بودن محیط، انگیزه اصلی برای مراجعت مسافران می باشد که با سایر پتانسیل های موجود، این گرایش پررنگتر گردیده است.

دید و منظر؛ سیمای محیط طبیعی و مصنوع
وجود مناظری همچون رشته كوه ها، رودخانه، باغات و بقعه امامزاده هاشم سیمای منطقه را شكل می‌دهند. بقعه امامزاده در میان این عوامل قاب شده و جاینمایی آن با توجه به ویژگی زمین و ایجاد نظرگاه طبیعی بر روی تپه سنگی صورت گرفته است. توجه به منظره و نظرگاه به طور توامان در طراحی منظر سایت می‌بایست مد نظر قرار گیرد.

عملكردی چندگانه؛ كاربری های كلی
با توجه به موقعیت خاص سایت در حاشیه جاده قزوین – رشت مجموعه می بایست طوری طراحی گردد تا علاوه بر تامین نیازهای مسافران و رانندگان و فضایی برای توقف کوتاه مدت استراحت و تفریح در فضای باز مهیا كند. همچنین به نقش ورودی خطه شمال و كاربری های اطراف امامزاده بخصوص فضای قبرستان و فضاهای خدماتی مجموعه می بایست توجه نمود.

رهنمودهای طراحی منظر امامزاده هاشم
§ امامزاده هاشم اولین توقفگاه در جاده پس از وارد شدن به محیط سبز و مرطوب شمال است. از اینرو برای مسافران از نظر جغرافیایی در ورودی پهنه شمالی قرار دارد. در برنامه فیزیكی و مبانی نظری برای طراحی محیط های باز مجموعه می‌بایست این مسئله مد نظر قرار گیرد.
§ در طراحی مجموعه سعی شود عنصری دروازه گونه در مقابل دید مسافران قرار گیرد تا حس ورودی در ذهن رهگذران به صورت عینی در محیط تجلی یابد.
§ وجود بنای امامزاده بر روی تپه ی مجاور به صورت میل راهنما و پیچش جاده در کنار آن حس ورودی آنرا تقویت می کند كه در راستای نگهداری سیمای آن در ذهن مردم بایست تدابیر خاص انجام داد.
§ حفظ تصور مشترك، تپه‌ای سنگی كه در بالای آن درختان انبوه گنبد بنا را حلقه كرده اند؛ تصویری یكسان از امامزاده هاشم در ذهن تمام رهگذران و خاطره مشترك برای همگان پدید آورده است كه در تمامی مرمت ها و گسترش های معماری منظر مجموعه امامزاده هاشم می بایست مد نظر قرار گیرد.


منابع
- قاضی زاده، سیده ندا (1384) مجموعه گردشگری امامزاده هاشم، کارشناسی ارشد معماری منظر، دانشگاه تهران
- ساعد سمیعی، علی اصغر (1380) گزارش تاریخی بقعه امامزاده هاشم، تهران
- پژوهشكده فرهنگ و هنر(1384) مطالعات طراحی محوطه و بازبینی وضع موجود آستان مقدس امامزاده هاشم رشت؛ تهران، معاونت پژوهشی دانشگاه تهران
- پیرنیا، محمد كریم (1370) آشنایی با معماری اسلامی ایران؛ تهران، دانشگاه علم و صنعت ایران
مطالعات پايه اين مقاله مستخرج از پايان نامه كارشناسي ارشد معماري منظر سيده ندا قاضی زاده با عنوان مجموعه گردشگری امامزاده هاشم در دانشگاه تهران می باشد، بدینوسیله از زحمات استاد راهنما، جناب آقای دكتر ادیبی قدردانی می گردد.

[ii] از نظر حفظ محیط مجموعه كوه ها و تپه ها و ساختمان بقعه یعنی محیط حفاظت شده اعلام شده است. متاسفانه تصرفات عمده ای در آن انجام شده كه بكلی منظره اصلی منطقه را از بین برده است.

[iii] به دلیل وجود جاذبه های موجود و فقدان طرح جامع در مجموعه تجاوزهای بسیاری از سوی همسایگان به داخل سایت گردیده است و دستفروشان و دوره گردها به صورت پراکنده وجود دارند. البته در سطح محدودی تعدادی از تجاری ها به صورت بازارچه در کنار امامزاده ساماندهی شده اند.

منبع مقاله :landscape.ir
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سـعید

مدیر بازنشسته
بررسی رویکرد و ارزشها، در محتوی دروس معماری منظر

محسن فیضی-حمید رضا عظمتی-
چکیده:
معماری منظر از جمله تخصص هایی است که علی رغم پیشینه طولانی کاربرد آن در زندگی بشر، سابقه چندانی در محیطهای دانشگاهی بعنوان یک رشته تحصیلی مستقل را ندارد. دستاورد فعالیتهای این تخصص، ازآنجا که ریشه درطبیعت دارد با بهره گیری از پتانسیل های خود توانسته است، در ابعاد گوناگون همانند: مسائل اجتماعی، اکولوژیکی وزیبایی شناسی نقش و جایگاه مستحکمی برای شهر نشینان داشته باشد.

در ایران نیز به رغم اینکه این کشور یکی از پایه گذاران این حرفه در تاریخ بشری بشمار میرود، چند سالی است که با پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد، این گرایش به طور خاص شروع به فعالیت نموده است.، آنچه در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته با استناد و مبنا قراردادن معیار طبقه بندی ارزشی محتوی تخصص معماری منظر توسط یان تامسون، تلاش گردیده رویکرد کلان محتوی دروس مصوب این رشته در ایران بانظرسنجی ازاساتید و دانشجویان و بهره گیری از روشهای آماری موردسنجش قرارگیرد بدیهی است این تلاش می تواند سرآغاز حرکت های بعدی درجهت تحقیقات بنیادی و به منظور شناخت بهتر رشته معماری منظر می تواند مورد توجه باشد.
واژههای کلیدی: معماری منظر، آموزش، کارکردها
دریافت متن کامل مقاله [ دریافت فایل ]
 

melodi753

عضو جدید
History of landscape architecture





The history of landscape architecture is related to the history of gardening. Both arts are concerned with the composition of planting, landform, water, paving and other structures but:
  • garden design is essentially concerned with enclosed private space such as parks,gardens etc.
  • landscape design is concerned with the design of enclosed space, as well as unenclosed space which is open to the public town squares,country parks,greenways etc.
The Romans undertook landscape architecture on an extensive scale,and Vitruvius wrote on many topics (eg the layout of towns) which still concern landscape architects. As with the other arts, it was not until the Renaissance, that garden design was revived, with outstanding examples including the pleasure grounds at the Villa d'Este,Tivoli,Italy. The renaissance garden developed through the 16th and 17th centuries,reaching an ultimate grandeur in the work of André le Nôtre at Vaux-le-Vicomte and Versailles.

In the 18th century,England became the focus of a new style of landscape design. Figures such as William Kent,Humphry Repton, and most famously Lancelot 'Capability' Brown remodeled the great estate parks of the English gentry to resemble a neat and tidy version of nature. Many of these parks remain today. The term 'landscape architecture' was first used by the Scotsman Gilbert Laing Meason in the title of his book on The Landscape Architecture of the Great Painters of Italy(London, 1828). It was about the type of architecture found in landscape paintings. The term "landscape architecture" was then taken up by JC Loudon and AJ Downing.
Through the 19th century, urban planning became more important, and it was the combination of modern planning with the tradition of landscape gardening that gave Landscape Architecture its unique focus. In the second half of the century,Frederick Law Olmsted completed a series of parks which continue to have a huge influence on the practices of Landscape Architecture today. Among these were Central Park in New York, Prospect Park in Brooklyn,and Boston's so called Emerald Necklace park system.
Landscape architecture continues to develop as a design discipline, and has responded to many of the movements of design and architecture through the 20th century. Today, a healthy level of innovation continues to provide challenging design solutions for streetscapes,parks and gardens. The work of Martha Schwartz in the US,and in Europe designs such as Schouwburgplein in Rotterdam by the Dutch design group (West 8) are just two examples.
Ian McHarg is considered an important influence on the modern Landscape Architecture profession and land planning in particular. With his book "Design with Nature", he popularized a system of analyzing the layers of a site in order to compile a complete understanding of the qualitative attributes of a place. This system became the foundation of today's Geographic Information Systems (GIS). McHarg would give every qualitative aspect of the site a layer, such as the history, hydrology, topography, vegetation, etc. GIS software is ubiquitously used in the landscape architecture profession today to analyze materials in and on the earth's surface and is similarly used by Urban Planners, Geographers, Forestry and Natural Resources professionals, etc.
Duties Landscape architecture is a multi-disciplinary field, which includes:Geography,Mathematics,Science,Engineering,Art, Horticulture,Technology,Social Sciences etc. The activities of a landscape architect can range from the creation of public parks and parkways to site planning for corporate office buildings, from the design of residential estates to the design of civil infrastructure and the management of large wilderness areas or reclamation of degraded landscapes such as mines or landfills. Landscape architects work on all types of structures and external space - large or small, urban or rural, and with "hard"/"soft" materials, hydrology and ecological issues.




The breadth of the professional task that landscape architects collaborate on is very broad, but some examples of project types include:
  • The planning, form, scale and siting of new developments
  • Civil design and public infrastructure
  • Stormwater management including rain gardens,green roofs and treatment wetlands
  • Campus and site design for institutions
  • Parks,botanical gardens,arboretums,greenways, and nature preserves
  • Recreation facilities like golf,theme parks and sports facilities
  • Housing areas, industrial parks and commercial developments
  • Highways, transportation structures, bridges, and transit corridors
  • Urban design, town and city squares, waterfronts, pedestrian schemes, and parking lots
  • Large or small urban regeneration schemes
  • Forest, tourist or historic landscapes, and historic garden appraisal and conservation studies
  • Reservoirs, dams, power stations, reclamation of extractive industry applications or major industrial projects
  • Environmental assessment and landscape assessment, planning advice and land management proposals.
  • Coastal and offshore developments
  • Ecological Design any form of design that minimizes environmentally destructive impacts by integrating itself with natural processes.
The most valuable contribution is often made at the earliest stage of a project in generating ideas and bringing flair and creativity to the use of space. The landscape architect can contribute to the overall concept and prepare an initial master plan, from which detailed designs can subsequently be prepared. He or she can also let and supervise contracts for construction work, prepare design impact assessments, conduct environmental assessments or audits and act as an expert witness at inquiries on land use. He or she can also support or prepare applications for capital or revenue funding grants.

For the period before 1800 (see section on History, below), the history of landscape architecture is largely that of master planning. The first person to write of "making" a landscape was Joseph Addison in 1712. The term "landscape gardener" was invented by William Shenstone in 1754 but the first professional designer to use this term was Humphry Repton in 1794. The term "landscape architecture" was invented by Gilbert Laing Meason in 1828 and was first used as a professional title by Frederick Law Olmsted in 1863. Lancelot Brown, (also known as "Capability" Brown), who remains one of the best known "landscape gardeners" actually called himself a "place maker". During the nineteenth century, the term "landscape gardener" became applied to people who build (and sometimes design) landscapes and the term "landscape architect" became reserved for people who design (and sometimes build) landscapes. This use of "landscape architect" became established after the American Society of Landscape Architects was founded in 1899 and the International Federation of Landscape Architects (IFLA) in 1948.
 

pocahontas

عضو جدید
معماری منظر چیست؟
معماری منظر رشته ای است که از لحاظ آموزش آکادمیک در کشور ما عمر کوتاهی دارد و هنوز جایگاه واقعی خود را در فرهنگ عمومی و جامعه حرفه ای به دست نیاورده است. علت این امر را می توان در عدم ارائه تعریفی جامع از آن برای عموم، مشخص نبودن حوزه فعالیت آن و تداخل رشته های وابسته جستجو کرد.
این نوشتار با هدف معرفی رشته معماری منظر، جایگاه حرفه ای و حوزه نفوذ آن ارائه می شود و می کوشد تا در نهایت به یک تعریف مشخص و کامل از آن دست یابد.
معماری منظر شاخه ای از معماری است که با سازماندهی زمین و ساختمان ها برای استفاده و بهره مندی انسان سروکار دارد و به فضای بیرونی- چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطه آن با زندگی انسان و چه از دیدگاه هنر و زیبایی شناسی- می پردازد. این دانش سعی در درک ارزش ها و زیبایی های طبیعت و سرزمین ها و تفاوت ها و قابلیت های محیط دارد تا در قالب طرح و نگرشی نو، راهکارهای استفاده بهینه از آن و چگونگی تجدید حیات محیط را در مقیاس خرد و کلان جستجو کند.
این تخصص یک تخصص بین رشته ای است که ریاضیات، علوم، مهندسی، هنر، تکنولوژی، علوم اجتماعی، سیاست و فلسفه را شامل می شود. فعالیت یک معمار منظر می تواند از طراحی پارک ملی تا طراحی فضای باز برای شرکت های تجاری بزرگ، از طراحی یک محوطه مسکونی تا طراحی زیرساخت های شهری و مدیریت زمین های بکر و احیاء اراضی مخدوش شده مثل معادن یا محوطه های دفن زباله را در برگیرد. معمار منظر بر روی انواع ساختارها و فضاهای بیرونی اعم از کوچک و بزرگ، روستایی و شهری با مصالح نرم و سخت و مسائل هیدرولوژیکی و اکولوژیکی متفاوت فعالیت می کند.

حوزه فعالیت معمار منظر را می توان در حیطه های زیر خلاصه کرد:
- برنامه ریزی برای توسعه های جدید از لحاظ فرم و مقیاس
- طراحی منظر خیابان ها و زیر ساخت های عمومی شهری
- طراحی محوطه برای مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، هتل ها و ...
- طراحی پارک های عمومی، پارک های موضوعی و فضاهای ورزشی
- طراحی محوطه های مسکونی، شهرک های تجاری و صنعتی
- برنامه ریزی برای ساخت بزرگراه ها، ساختارهای حمل و نقل، پل ها و تونل ها
- طراحی فضاهای شهری، میدان ها و پیاده راه ها
- طراحی منظر راه ها
- سازماندهی بازسازی های شهری
- ساماندهی مناظر طبیعی، تاریخی و توریستی
- حفاظت از باغ های تاریخی
- برنامه ریزی ساخت مخازن، سدها، نیروگاه ها و صنایع بزرگ
- ارزیابی محیط و منظر، ارائه طرح برای مدیریت سرزمین و آمایش آن

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که معماری منظر؛ هنر و علم تحلیل، برنامه ریزی، طراحی، مدیریت، محافظت و ترمیم زمین است. طراحی منظر و محیط، فرآیند آگاهانه سازماندهی، برنامه ریزی و ایجاد تغییرات فیزیکی در محیط و منظر است. این فرآیند شامل سازماندهی فیزیکی محیط و منظر و طراحی مکان هاست.
نقش اجتماعی معماری منظر؛ افزایش کیفیت زندگی، کاهش تنش و توجه به سلامت و رفاه انسان و بوم است و در این راستا دو مفهوم "پایداری" و "مکان" را مطرح می سازد که اولی به توانایی محیط و منظر برای زنده ماندن، جلوگیری از نابودی محیط و منظر و کاهش کیفیت منابع و دومی به توانایی یک فضا برای برانگیختن تصاویر ذهنی مطلوب و به خاطر سپردن آنها در دوره های طولانی زمان اطلاق می شود.

منابع:
- خراسانی زاده، محسن. 1382. مباحثی درباره شناخت معماری منظر. مجله معماری ایران، شماره 13+12، بهار و تابستان.
- ماتلاک، جان. 1379. آشنایی با طراحی منظر و محیط. سازمان پارک ها و فضای سبز شهرداری تهران. تهران.
منابع اینترنتی: .asla.org

.laprofession.org

نویسنده :عطیه غفوری ( دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر دانشگاه شهید بهشتی )
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

pocahontas

عضو جدید
[مبانی منظر] تاريخ معماري منظر

تاريخ معماري منظر

مقدمه:

معماري منظر هنر و دانشي جديد، نوپا و نا آشنا است که از تلفيق و آميزش علومي مختلف پديد آمده و با توجه به موفقيت آن در طراحي و توجه به فضاهاي محيطي و بيروني افراد و همچنين نياز به ايجاد حس زيبايي در فضاهاي شهري، در چند دهة اخير موفقيتي ويژه و ممتاز کسب کرده است.
اهداف اين رشته بر سه زمينه زيبايي شناسي، کارکردي و خواناسازي محيط بر اساس فرهنگ و هويت افراد و جامعه شناخته مي شود. (منصوري، 1383) بنابراين با توجه به اهميت آن از لحاظ هويت بخشي و زيبا سازي به محيط آدميان، مي توان ريشة آن را در قرن ها قبل جستجو کرد و براي شناخت و شناساندن هر چه بيشتر اين رشتة نو در ايران، لازم است که تاريخ آن را مورد مطالعه و پژوهش قرار داد.

تعریف معماری منظر:
معماري منظر هنر برنامه ريزي، طراحي، مديريت، نگهداري، احياگري زمين و طراحي دست ساخته هاي بشري است. حوزة اين حرفه در بر گيرندة حرفه ها و مباحثي چون معماري، طراحي سايت ها، توسعه حوزه هاي مسکوني، اصلاح و احياء محيط زيست، برنامه ريزي و طراحي شهري، طراحي پارک ها و مراکز تفريحي، طراحي منطقه اي و نگهداري از سايت هاي تاريخي مي باشد.
تاريخ معماري منظر با تاريخ باغباني مرتبط است ولي هم وسعت نيستند. در واقع هر دو هنري هستند که از ترکيب طراحي بر شکل زمين، آب، راه و ديگر عناصر به وجود مي آيند ولي طراحي باغ يا باغباني تنها با محيط هاي خصوصي چون (پارک ها، باغ ها و ...) سر و کار دارد و طراحي منظر با طراحي بر روي محيط هاي باز و وسيع مانند فضاهاي باز عمومي (ميادين شهري، پارک هاي شهري، راه هاي سبز و ...) سر و کار دارد.

تاریخ معماری منظر:
قرن ها پيش رومن ها از معماري منظر در مقياسي وسيع بهره برده بودند و هم اکنون در اين باب نوشته هاي ويتروويوس (vitruvius) و ديگر باقي مانده ها از لايه هاي شهرها، نشان و دليلي بر وجود معماري منظر در آن ايام است.
پس از قرون وسطي و چند قرن دشمني با طبيعت، مي توان گفت که منظر ياLandscape ابداعي تصويري بوده که از اواخر قرن 15 به وجود آمده است و به گفتة آلن راجر فيلسوف فرانسوي، آغاز کاربرد واژة منظر به عصر رنسانس باز مي گردد. (منصوري،1383) همانند ديگر هنرها، اين هنر نيز تا طراحي باغ ها در عصر رنسانس احياء نگرديده بود و شاهدهاي بارز اين ادعا، باغ ويلاهايي چون ويلادسته(villa dEste) و تيوولي(Tivoli) هستند. باغ هاي رنسانس در حدود قرن هاي 16 و 17 توسط کارهاي طراحي به نام لونوتره (Le Notre) توسعه يافت.
اولين کسي که دربارة "ساخت و ايجاد (making) منظر" نوشته است، جوزف اديسون(Joseph Addison) در سال 1712 بوده است. واژة "باغبان منظر (Landscape gardener)" توسط ويليام شنستون (William Shenston) براي اولين بار در سال 1754 به کار برده شد ولي اولين فرد حرفه اي که از اين عنوان استفاده کرد، هامفري رپتون(Humphry repton) در سال 1794 بود. واژة "معماري منظر (landscape architecture)" اولين بار توسط اسکاتمن گيلبرت لين ميژن(Scotman Gilbert Laing Meason) در عنوان کتاب وي به نام "معماري منظر نقاشان بزرگ ايتاليا" در سال 1828 در لندن به کار گرفته شد که در باب نوعي از معماري بود که وي در نقاشي مناظر کشف کرده بود. سپس اين واژه توسط لودن (Jc Loudon) و دونينگ (Aj Downing) به کار گرفته شد و براي اولين بار خطاب به حرفه اي به نام فردريک لو المستد(Fredrick Law Olmsted) در سال 1863 به کار رفت.
در قرن 18، انگلستان به عنوان قطبي از سبکي جديد در طراحي منظر شناخته شد و شخصيت هايي چون ويليام کنت(Willim Kent)، هامفري رپتون و مشهورترين آنها لانسلوت براون(Lancelot Brown) ، با قدرتي ويژه، پارک هاي بزرگ ملي انگليس را که داراي طبيعتي بکر و ناب بودند را دگرگون ساختند. امروزه خيلي از اين پارک ها باقي هستند.
بنابراين پيش از قرن 18 میلادی، طراحي چشم اندازها به شدت متکي بر هنر و نظرية آرمان گرايي بود و به طور مثال طبيعت را به صورت آرماني و کمال گراي آن تصور مي کردند ولي در اواخر قرن 18 میلادی، طبيعت معناي جهان طبيعي را به خود گرفت و در نتيجه تقليد از طبيعت براي شکل دادن به آن مسخره آميز گرديد. (رهبر بهبهاني، 1382)
در قرن 19 میلادی برنامه ريزي شهري مهم تر شده و در نيمة دوم قرن، شروع رسمي حرفة معماري منظر را مي توان به فردريک لا المستد نسب داد. وي نهضت پارک(park movement) را در آمريکا پايه گذاري کرد و يک سري از پروژه هاي پارک هايي را که تاکنون تأثير بسياري بر آموخته هاي معماري منظر داشته اند را به پايان رساند. نمونه هايي از آنها، پارک مرکزي نيويورک، پارک جستجو در بروکلين و ... مي باشند.
کاربرد کلمه معمار منظر بعد از بنيان گذاري جامعة معماران منظر آمريکا(ASLA) در سال 1899 و اتحادية بين المللي معماران منظر (IFLA) در سال 1948 شايع گرديد.
در ادامه، از آغاز قرن 20 میلادی، چشم انداز به عنوان مکاني که منتج از فرآيندها و عوامل شکل دهنده متفاوت است، مطرح شد و در اوائل دهة 1900 طبيعتي که المستد و ديگران زماني آن را در تقابل با شهر و به عنوان درماني براي نارسايي هاي شهري مي دانستند، به صورت يکي از اجزاي شهري در آينده و به عنوان جايگاهي براي شکل گيري ويژگي هاي شهري، چه آزاد و چه نظام يافته، مطرح شد. (موگروئر، 1380)

نتیجه:
بنابراين بايد بدانيم که زيبايي طبيعت بکر، همانند آنچه که امروز آن را مي شناسيم و تحسين مي کنيم، تا پيش از قرن 18 مطرح نبوده است. (منصوري، 1378) منظر با تعريف امروزين آن از قرن 18 میلادی و در پس رويکردهاي فرهنگي جامعه اروپائيان نهاده شده است و در واقع دستاوردي از انديشه هاي مدرن مي باشد. حال با توجه به رشد بيش از پيش صنعت و مدرنيته در شهرها و محيط هاي انساني و گذران بيش از دو سوم ساعات شبانه روز از عمر افراد در همين محيط هاي خارجي و بيروني، ضرورت رسيدگي به محيط زيست و کيفيت اين نوع فضاها مد نظر قرار مي گيرد که فرآيند اين ضرورت، شکل گيري شاخه هاي جديدي از علوم مختلف براي ساماندهي محيط و توجه به ابعاد گوناگون آن مي باشد.
بر اين اساس و اهداف کارکردي معماري منظر که توجه به خواناسازي يا شفاف سازي محيط براي کاربران و ايجاد محيطي آرام و شناخته براي مردم است، بر خلاف تصور عاميانه، معماري منظر تنها زيباسازي محيطي نيست و رويکردي چند بعدي دارد (منصوري، 1383) و هم اکنون به عنوان يک نظم و فرآيند، توسعه و ادامه يافته و عهده دار بسياري از حرکات طراحي و معماري در قرن بيستم مي باشد.

منابع:
1. رهبر بهبهاني، شبنم. 1382. "تعريف منظر و منشأ آن". گزارش طرح پژوهشي، دانشکده هنرهاي زيبا. دانشگاه تهران.
2. منصوري، سيد امير. 1378. "چشم اندازهاي شهر ايراني". شهر نگار.، شماره بهمن و اسفند.
3. منصوري، سيد امير. 1383. "درآمدي بر شناخت معماري منظر". فصل نامه باغ نظر. شماره 2.
4. موگروئر، روبرت. 1380. "تفسير محيط به روشهاي سنتي، ساختار زدايي و هرمنوتيک". مترجم منوچهر طبيبيان. نشر دانشگاه تهران.

نویسنده : ساناز نوش آفرين ( دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر دانشگاه تهران )
منبع : نشریه اینترنتی معماری منظر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
Landscape Architecture, Science or Art

آیدا بنی هاشمی, رضا سیروس صبری

چکیده:
در طول تاریخ ، بشر همواره در پی کنترل کردن طبیعت بوده است ؛ بشری که در ابتدا در فکر ساختن سرپناهی ساده بود ،با تدوام زمان و به وجود آمدن ارتباطات اجتماعی به ساختن شهر ها پرداخت . نکتۀ بسیار قابل توجه در تاثیر انسان بر محیط طبیعی ،ایجاد جنبه های فرهنگی است.
موضوع ایجاد تعادل بین فرهنگ و طبیعت در توسعه ها از موارد مهم پژو هش های امروزه است . تغییر فرهنگ جامعه از روستایی به صنعتی پایه گذار تحول در شهر ها شد . مهاجرت از روستا به شهر آغاز شد . شهرنشینی زمینه های نیاز به ایجاد فضای باز و سبز را به وجود آورد . در زندگی روستایی ارتباط تنگاتنگ با طبیعت تاثیر فراوان داشت . کار کردن ، روابط اجتماعی ، حتی آسایش روستاییان با گردش محصول و طبیعت هماهنگ بود . این موضوعی اتفاقی نبود ، که شروع معماری منظر به عنوان یک حرفه با انقلاب صنعتی و اثرات آن در آمریکا همزمان بود . زندگی در شهر ها بیش از پیش از طبیعت جدا شده بودند . برای رویارویی با این پدیده نیاز به متخصصینی بود که قادر باشند به ریتم توسعه نظم بخشند و حفظ منابع را مد نظر داشته باشند و تعادل بین فرهنگ و طبیعت را موجب گردند .
 

پیوست ها

  • معماری منظرعلم &#1.pdf
    1.5 مگایابت · بازدیدها: 0

فرهيخته

عضو جدید
کاربر ممتاز

مولفین:
دکتر محسن فیضی
مهندس مهدی خاک زند

چکیده:

پرسش های اساس طراحی، نمی تواند از طریق هر تلاشی در جهت ایجاد فراِند طراحی به صورت عملی توضیح داده شود،بلکه بیشتر از طریق آزمایش کردن نتایج طراحی نسبت به مظالعات علمی، توضیح داده می شود. در دهه های اخیر تلاشهای فرآوانی در جهت بهبود فرآیند طراحی (بخصوص در حوزه معماری و طراحی صنعتی) صورت پذیرفته است.گرچه این تلاشها در حوزه معماری منظر کمتر به چشم می خورد.تاکنون (به جز چند مورد اندک) فرآیند دقیق و سیستماتیک از معمعاری منظر گزارش نشده است و بیشتر فرآیندها به نحو اجرا و بخشی از طراحی اشاره دارند.اغلب فرآیند طراحی به صورت مجموعه ای از بخش های مجزا به تصویر کشیده می شود که در مجموعه ای متوالی به دنبال هم می آید .بعضی از معماران برای فرایند طراحی منظر یک الگوی چرخشی را پیشنهاد می کنند .این چرخش گام های سازمان یافته الگوی ترتیبی در فرآیند طراحی می باشد.....
 

پیوست ها

  • 541313782200.pdf
    624.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مقدمه اي بر شناخت رويکردها وارزش هاي معماري منظر

* فيضي محسن,عظمتي حميدرضا

* دانشکده معماري وشهرسازي، دانشگاه علم و صنعت ايران



چکیده :

شهرها و مجتمع هاي زيستي حاصل فرآيند تعاملات بشري در ابعاد گوناگون اجتماعي، اقتصادي، فن آوري وغيره هستند، امروزه با پيشرفت روز افزون دانش، ميزان دخل و تصرف انسان نيز در محيط پيرامون خود بيش از پيش شتاب گرفته. و به همين ميزان انسان با از بين بردن منابع طبيعي مشکلات متعددي را پيش روي خود قرارداده، وبه همين دليل تخصص هاي مختلف در جهت حل اين مشکلات پديد مي آيند. معماري منظر از جمله تخصص هايي است که علي رغم پيشينه طولاني کاربرد آن در زندگي بشر، سابقه چنداني در محيط هاي دانشگاهي به عنوان يک رشته تحصيلي مستقل ندارد. دستاورد فعاليت هاي اين تخصص، از آن جا که ريشه درطبيعت دارد با بهره گيري از استعداد هاي خود توانسته است در ابعاد گوناگون همانند: مسايل اجتماعي، اکولوژيکي و زيست محيطي نقش و جايگاه مستحکمي براي شهر نشينان داشته باشد. در ايران نيز که يکي از پايه گذاران اين حرفه در تاريخ بشري به شمار مي رود، چند سالي است که با پذيرش دانشجو در مقطع کارشناسي ارشد، اين گرايش به طور خاص شروع به فعاليت نموده است. لذا با توجه به جنبه تازگي اين رشته دانشگاهي شناخت ابعاد اين تخصص در جهت ايجاد تعامل با تخصص هاي مرتبط که داراي زمينه مشترک مي باشند امريست بايسته.
دراين مقاله سعي گرديده تا با استفاده از از نظريات، مستندات و متون موجود و همچنين بررسي سوابق موضوع با بهره گيري از روش تحليل محتوا با هدف درک مفهوم واقعي از تعريف معماري منظر علاوه بر تبيين جنبه ها و رويکردهاي اين حرفه به اثبات ضرورت تعامل بين اين رشته و ساير تخصص هاي با زمينه يکسان نيز پرداخته شود .تا با ايجاد زمينه مناسب اين حرکت بتواند سرآغازي درجهت تحقيقات بنيادي بعدي وهمچنين تحقيقات ميان رشته اي به منظور حل مسايل موجود باشد.

كليد واژه:
معماري منظر، اکولوژي، اجتماع، زيبايي شناسي
.
.
.
 

پیوست ها

  • شناخت رويکردها &#1.pdf
    1.1 مگایابت · بازدیدها: 0

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
منظر كودكانه؛ اصول و مباني طراحي منظر براي كودكان
مفهوم «طراحی برای کودکان» طراح را با یک دوگانگی روبرو می کند؛ از سویی با موجودی به عنوان مخاطب روبروست که از دید او ضعیف و ناتوان است، به مراقبت و توجه زیادی نیاز دارد و بسیاری از کارها را نمی تواند به تنهایی و بدون کمک بزرگترها انجام دهد؛ از سوی دیگر موجودی در برابر او قرار دارد که از فطرت پاک انسانی برخوردار است؛ موجودی که با سرعت گاهی غیر قابل تصور در حال رشد است و هر روز چیزهای تازه تری در باره خودش و دنیایی که در آن زندگی می کند می آموزد؛ انسانی که شخصیتش در حال شکل گرفتن است و محیطی که طراح برای او به وجود می آورد تأثیر به سزایی در رشد، شکوفایی و شکل گیری شخصیت او دارد.

معمار منظر به عنوان طراح محیط وظیفه دارد فضایی خلق کند که از همه لحاظ پاسخگوی نیازهای کودک و زمینه ساز رشد او (شامل رشد شناختی، عاطفی، هوشی، شخصیتی و اجتماعی) باشد. برای نیل به این هدف شناخت کامل کودک به عنوان مخاطب طراحی، درک سطح او از رشد شناختی و توجه به رابطه¬ای که با محیط برقرار می کند ضروریست.

در حقیقت اگر طراحی را "یک فرآیند خلاقانه در پاسخ به طیف وسیعی از نیازهای انسانی" و منظر را "بخشی از محیط که در آن فعالیت اتفاق می افتد" تعریف کنیم، با در نظر گرفتن مبحث رشد به عنوان اصلی ترین بخش در روانشناسی کودک، به سه مفهوم نیازها، فعالیت ها و رشد در برابر طراحی، منظر و کودک می رسیم.
این پژوهش به بررسی رابطه میان این سه مفهوم می پردازد و می کوشد تا با ارائه اصولی برای طراحی بستر مناسب برای فعالیت های کودک، زمینه لازم را برای دستیابی به ارضای نیازها و رشد همه جانبه او در منظر فراهم آورد.

بیان مسأله
طرح های محیطی، علاوه بر بزرگسالان، مخاطبان خردسال و تیز بینی دارد که بسیار بیشتر، از آنها تأثیر می پذیرند. اما کودکان دنیا را به صورتی کاملا متفاوت ادراک می کنند. این ادراک، تصویری از محیط را در ذهن کودک به وجود می آورد که با تصاویری که از محیط در ذهن بزرگسالان ایجاد می شود، تفاوت بنیادین دارد.
با این وجود، بسیاری از مناظری که برای کودکان خلق می شوند به ابعاد مختلف وجودی کودک توجه ندارند و با ادراکات، فعالیت ها و نیازهای مصرف کننده آن هماهنگ نیستند. در واقع این مناظر با توجه به ویژگی ها و ادراکات بزرگسالان - و نه کودکان- شکل گرفته اند. این مناظر نه تنها به رشد کودک در ابعاد مختلف کمک نمی کنند، بلکه در بسیاری از موارد باعث پدید آمدن احساس کسالت در کودک می شوند، زمینه بروز رفتار های نا هنجار را در او به وجود می آورند و موجب کم رنگ شدن خلاقیت های ناب کودکانه می گردند.
از سوی دیگر، دنیای ذهنی ویژه کودکان موجب پدید آمدن توقعات خاصی در ذهن کودک در طراحی منظر می شود که در صورتی که طراحی به آنها پاسخ ندهد، کودک نمی تواند برای مدت طولانی با منظر درگیر شود و در آن به فعالیت بپردازد.

برای اینکه مناظر کودکانه بتواند در روند رشد کودک در ابعاد مختلف تأثیر مثبت ایفا کند، طراحی آن باید بر اساس مبانی نظری و اصولی صورت پذیرد که بر پایه شناخت همه جانبه کودک استوارند.

این پژوهش می کوشد تا مبانی و اصول مورد نیاز برای طراحی منظر کودکانه را از خلال مبانی نظری رشته های طراحی و نظریات مختلفی که در خصوص ویژگی های روانشناختی کودک (از دید روانشناسانی چون مازلو، اریکسون و پیاژه)، سطح او از رشد شناختی، شکل رابطه ای که به لحاظ دریافتی، ادراکی و رفتاری با محیط برقرار می کند و توقعاتی که به واسطه این رابطه در او ایجاد می شود وجود دارد، استخراج کند. این تحقیق برای دستیابی به روشی کاربردی و تأثیر گذار در ارتقاء کیفیت محیط ساخته شده برای کودکان، از مطالعه رفتار آنان در فضا های موجود و بررسی تصویر ذهنی آنان از فضای ایده آل کمک می گیرد.

با توجه به ماهیت بین رشته ای مباحث مربوط به طراحی محیط و ناکافی بودن مبانی نظری رشته های طراحی برای خلق فضای کودک، نقش علوم رفتاری، روانشناسی و روانشناسی محیط در این پژوهش غیر قابل انکار به نظر می رسد.

منظور از «منظر» در این مجموعه همه فضاهای بازی است که کودک به طور روزانه با آنها سروکار دارد؛ بخشی از محیط که بستر فعالیت های روزمره کودک است. فضاهای باز محله ای، پارک های عمومی و حیاط مهد کودک ها از این دسته فضاها هستند. محدوده سنی کودکان مورد بررسی از 2 سالگی تا سن ورود به دبستان است.

اهمیت موضوع مورد پژوهش
این پژوهش، ضرورت خود را از اهمیت توجه به کودکی به عنوان مؤثرترین دوران زندگی انسان و توجه به کودکان به عنوان سرمایه های آینده می گیرد.
امروزه این حقیقت انکار ناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین طفولیت تنها به مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل جنبه های روانی، عاطفی، شخصیتی، هوشی، شناختی و اخلاقی را در برگیرد.

نظریات مختلفی در زمینه نگرش به طبیعت انسان موجود است که همه بر نقش محیط بر رشد او در ابعاد مختلف اتفاق نظر دارند. روانشناسان معتقدند که کودکان می توانند مهارت های مورد نیاز برای اندیشیدن را از طریق بازی، فعالیت و رابطه متقابل با کل محیط فرا گیرند. «منظر»، به عنوان بخشی از محیط که فعالیت در آن صورت می پذیرد، نقش بسیار مهمی در به فعلیت رساندن استعدادهای درونی کودک دارد.
از آنجایی که هدف از این پژوهش دستیابی به اصول و مبانی طراحی محیط برای کودک است، اصلی ترین استفاده کنندگان از آن، معماران منظر و محیط و معماران هستند. علاوه بر این، دستاوردهای این تحقیق می تواند برای متصدیان امر آموزش کودکان و متولیان طراحی و ایجاد فضای باز در شهرها مفید باشد.

اهداف پژوهش
با توجه به اینکه عمده ویژگی های شخصیتی انسان در سال های اولیه کودکی (پیش از دبستان) شکل می گیرد و با توجه به نقش محیط بر انسان، چه به لحاظ واکنش درونی و چه به لحاظ رفتار بیرونی، طراحی محیط کودک باید بر اساس مبانی نظری مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای کودکان، چگونگی ادراک منظر و محیط توسط آنان و با توجه به تأثیر محیط بر رشد همه جانبه کودکان صورت پذیرد.

یک معمار منظر در طراحی محیط باید موارد زیر را لحاظ کند تا بتواند پاسخگوی نیازهای کودکان به عنوان گروه ویژه ای از مخاطبان طراحی باشد:
- نیازهای کودک و توقعاتی که از محیط دارد
- سطح کودک از رشد شناختی
- ادراک و تصویر ذهنی کودک از محیط
- نحوه برخورد کودک با محیط (رفتار کودک در محیط)

اگر محیطی که طراحی می شود به گونه ای باشد که توقعات ذهنی کودک را برآورد، در این صورت حس تعلق کودک به محیط بیشتر شده و «منظر» برایش به مکان تبدیل می شود. دستیابی به «سلامت روانی» در کودکان، مستلزم خلق مکان برای کودکی آنهاست.

با توجه به آنچه گفته شد، می توان هدف کلی این پژوهش را بدین صورت تعریف کرد:
«تعیین اصول و مبانی طراحی منظر برای کودکان در سنین پیش از دبستان»

این هدف اهداف جزئی زیر را در بر می گیرد:
- مشخص نمودن ویژگی های جسمانی و روانی و نیازهای کودکان در سنین زیر 7 سال
- مشخص نمودن نحوه ادراک منظر توسط کودکان
- مشخص نمودن الگوی استفاده کودکان از فضاهای موجود، تعیین عواملی که باعث جذب کودکان به محیط یا دفع کودکان از آن می شوند و تعیین ویژگی های محیطی که کودکان را به مشارکت و تجربه دعوت می کند
- مشخص کردن مابه ازاء فیزیکی و مکانی نیازهای کودکان و تعیین رهنمودهایی برای بالابردن کمیت و کیفیت رابطه کودکان با محیط
- ارائه راهبردهایی برای ایجاد بستر مناسب برای خلق مکان کودکی

این تحقیق با هدف ارائه راهکارهای عملی به طراحان در جهت طراحی محیط برای کودکان صورت می گیرد و می کوشد تا در نهایت به مبانی نظری، اصول و ملحوظات کمی و کیفی لازم برای طراحی فضایی سازگار با خصوصیات و نیازهای کودک دست یابد.

سؤالات پژوهش
سؤال اصلی این تحقیق آن است که :
« چه اصول و مبانی باید در طراحی منظر کودکانه مورد توجه قرار گیرد؟»

این سؤال خود متضمن سؤالات فرعی زیر است:
- چگونه طراحی منظر می تواند بر وجوه مختلف رشد کودک تأثیر گذار باشد؟
- طراح چگونه می تواند به نیازهای کودکان در طراحی منظر پاسخ گوید؟
- توقعات کودکان از منظر کودکانه چیست؟ چه ابعادی از دنیای کودکانه باید در طراحی منظر برای کودک لحاظ شوند؟
- ادراک کودک از منظر پیرامون خود بر چه عواملی استوار است؟ چه فضاهایی توجه کودک را به خود جلب می کنند و برای او جذاب هستند؟
- کودکان چگونه از منظر پیرامون خود استفاده می کنند و در آن چه رفتارهایی را از خود بروز می دهند؟
- چگونه می توان کمیت و کیفیت رابطه کودکان با منظر را افزایش داد؟
- چگونه می توان یک منظر را برای کودک به مکان تبدیل کرد؟

پیشینه تحقیق
پژوهش های زیادی در سرتاسر دنیا در زمینه منظر آموزشی برای کودکان و فضاهای بازی برای آنان صورت گرفته است؛ اما در ایران هیچ تحقیق جامعی که از دیدگاه معماری منظر اصول مربوط به طراحی محیط برای کودکان را مورد بررسی قرار دهد انجام نشده است و مطالعاتی که به عنوان پایه برای طراحی فضاهای کودکانه در میان پایان نامه های کارشناسی ارشد معماری موجود است، به این مسأله تنها از زاویه خاصی (ایجاد فضای بازی) نگریسته اند و از جامعیت لازم برخوردار نیستند.

آنچه این پژوهش را با سایر مطالعات انجام گرفته در زمینه طراحی برای کودکان متمایز می کند، توجه به همه ابعاد وجودی کودک (از دیدگاه مازلو، اریکسون و پیاژه) و امکاناتی است که می توان از محیط برای رشد و پرورش او به دست آورد. در این تحقیق ویژگی های کودک و محیط توأمان در نظر گرفته می شود. وجه امتیاز این تحقیق جامعیت نسبی نگرش آن به کودک، محیط و روابط متقابل این دو از دیدگاه معماری منظر و رسیدن به رابطه میان طراحی منظر به عنوان پاسخ به نیازها در فضاهای بیرونی و رشد کودک است.

قلمرو و محدودیت های تحقیق
در این تحقیق اصول و مبانی طراحی منظر کودکانه از دیدگاه معماری منظر مورد بررسی قرار می گیرند. در واقع این پژوهش بر پایه تعریف منظر و فرآیند طراحی آن شکل می گیرد. اما از آنجایی که این تحقیق اولین گام در این مسیر و نیازمند جامع نگری در زمینه های مربوط به طراحی برای کودک است، در بسیاری از موارد به صورت کلی با مسائل برخورد می کند.
در این پژوهش طراحی منظر کودکانه در شهرهای ایران مد نظر می-باشد؛ اما شناخت مبانی فرهنگی- اجتماعی تأثیر گذار بر طرح نیازمند انجام پژوهش های دیگری در این زمینه است.

نوع و روش تحقیق
این تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق در آن به صورت کیفی است و جمع آوری اطلاعات در آن به روش کتابخانه ای (استفاده از منابع مکتوب و اینترنت)، مشاهده (ثبت جوانب بروز رفتار کودک در محیط)، مصاحبه انعطاف پذیر با کودکان و بررسی تصویر ذهنی آنان از محیط با مطالعه نقاشی های کودکان انجام می شود.
این تحقیق همانند سایر تحقیقات کیفی، ماهیتی چند روشی دارد که رویکری تفسیری - طبیعت گرا به موضوع مورد بحث را شامل می شود. یعنی رفتار کودکان در شرایط طبیعی خود مورد مطالعه قرار می گیرد. در واقع در این پژوهش، از آنجاییکه پژوهشگر نقش مهمی در تفسیر و فهم داده ها دارد و به عنوان ابزار سنجش اصلی تحقیق عمل می کند، از تدابیر چندگانه استفاده می شود. یعنی تقرب به موضوع با استفاده از روش های متعددی صورت می گیرد که در نهایت به صورت یکپارچه و در هم تنیده جمع بندی می گردند.

ساختار مطالعاتی پژوهش
در این پژوهش تقرب به موضوع از جهات مختلف و با روش های متعدد و متنوعی صورت می پذیرد. گستردگی و تنوع موضوعات مورد بحث در این پژوهش لزوم معرفی چارچوبی برای نظام بخشیدن به آنها را آشکار می سازد. از آنجاییکه این پایان نامه یک پایان نامه پژوهشی است، از استانداردهای انجمن روانشناسی آمریکا برای تدوین این چارچوب استفاده شده است.

بر این اساس فصل اول به کلیات تحقیق می¬پردازد و بیان مسأله، اهمیت و ضرورت انتخاب موضوع، اهداف و گزاره های تحقیق، ابزار و روش گردآوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل آنها، در این فصل بیان می شوند.
فصل دوم به بررسی چارچوب نظری تحقیق برای دستیابی به ادبیات موضوع می پردازد.
فصل سوم طرح تحقیق و گردآوری اطلاعات مورد نیاز را در بر می گیرد.
فصل چهارم با توجه به مبانی و چارچوب نظری تحقیق و تحلیل هایی که از فصل سوم به دست آمده است، به جمع بندی نتایج تحقیق می پردازد.
در فصل پنجم خلاصه ای از یافته ها در پاسخ به سؤالات تحقیق ارائه می¬شود و در نهایت پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی در این زمینه، بیان می گردد.
در فصل سوم که بدنه اصلی تحقیق را تشکیل می دهد، هدف اصلی دستیابی به انتظارات کودک از منظر بر پایه نیازهای فیزیکی، ادراکی و ذهنی اوست. از این رو در این فصل ابتدا نیازهای کودک به صورت عام بررسی می شوند؛ سپس با بررسی شکل رابطه کودک با محیط، نیازهای ادراکی او مورد بررسی قرار می گیرند و در نهایت ویژگی ها و عناصر تشکیل دهنده دنیای ذهنی کودک معرفی می گردند. اما از آنجاییکه مبحث اصلی در روانشناسی کودک مبحث رشد است، رابطه بین طراحی منظر و رشد کودک به عنوان مدخل ورود به بحث در ابتدای این فصل عنوان می شود. فصل سوم، با معرفی نمونه هایی از فضاسازی کالبدی و ذهنی برای کودکان به منظور شناخت رویکردهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد خاتمه می یابد.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
* محسن فیضی ، محمد باقری ، حمیدرضا عظمتی

چکیده :


001.jpg

.
.
.
.
 

پیوست ها

  • UI Journals-v1n3p123.pdf
    208.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
عنوان : اصول و راهكارهاي طراحي منظر فرا صنعت

نشریه: هنرهاي زيبا

شماره: هنرهاي زيبا (دوره: ۲۰، شماره: )

نویسنده: مهندس پوپه آريامن ، دكتر بهناز امين زاده

کلیدواژه‌ها : منظر فرا صنعت ، آلاينده هاي محيطي ، اصلاح گياهي ، هويت صنعتي ، شبكه اكولوژيك ، منطقه جنوب تهران

کلیدواژه‌ها (انگلیسی): Post industrial landscape , Environmental pollutants , Plant rectification , Industrial identity , Ecological network , South of Tehran

چکیده:
وجود صنايع آلاينده محيط در مجاورت بافت هاي مسكوني نه تنها عامل ايجاد مزاحمت ها و مخاطرات محيطي در زمان فعاليت آنهاست كه فراتر از آن پس از انتقال صنايع به خارج از شهر نيز معضلات محيطيشان نظير حضور زائدات و ضايعات و آلودگي هاي خاك و آب تا مدتها در منطقه باقي مي مانند.هدف از مقاله حاضر ارائه راهكارهايي به منظور بستر سازي و طراحي مجدد محوطه هاي صنعتي متروك است. بررسي هاي انجام شده در طراحي منظر فرا صنعت به حفظ هويت صنعتي احيا زمين توسط روش هاي اصلاح گياهي و تقويت شبكه اكولوژيكي با استفاده از شبكه شهري اشاره دارد. به منظور انطباق اين اصول با ويژگي هاي محلي حوزه صنعتي منطقه 20 تهران كه غالب صنايع آن مشمول قانون انتقال به شهرك هاي صنعتي اطراف شده اند. انتخاب شده است. از ويژگي هاي اين منطقه تمركز فعاليت هاي پيشين صنايع آلاينده محيط نظير چرمسازي ها - دباغي ها و سنگبري ها - و حضور زمين هاي وسيع آزاد شده ايست كه تبعات منفي محيطي آنها كماكان باقي است. دستاورد اين پژوش راهكارهايي جهت احيا و طراحي اين منطقه است كه در جهت عملياتي نمودن اصول كلي منظر فراصنعت ارائه شده و قابل تعميم به موارد مشابه مي باشد.

چکیده (انگلیسی):

Not only do industries cause inconveniences such as sound, water and air pollution in surrounding residential areas, but they also result in serious environmental hazards like industrial wastes and debris, and pollution of water and soils by heavy metals. The aim of this paper is to present the design principles and tactics of abandoned industrial sites. The subject has found great importance due to rapid urban development, which removes industries from old urban textures and city centers. In recent years the idea of post-industrial landscape is an important notion in this regard which can be used to bring life and activities to these sites while maintaining their industrial identity. This research is focused on a part of the industrial zone located in the south of
Tehran and aimed to present design tactics for improving the site. The industries in this area have to be transferred to the industrial towns around the city, according to comprehensive plan of Tehran and other urban approvals. The study shows that focusing on the industrial identity, recovering the site based on plant improving methods and combining the ecological and urban network are the most important principles in restoring the environmental conditions of the site under study and other similar cases.

.
.
.
.
لینک ِ مستقیم دانلود را از فایل ضمیمه دریافت نمائید . . .:gol:
 

پیوست ها

  • اصول و راهكارها&#1.txt
    56 بایت · بازدیدها: 0

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نویسنده:علی اسدپور

منبع:منظر بهار 1392 شماره 22

چکیده:

توصیف به مثابه یک راهبرد عینیت گرا و استقرایی از روش های پژوهش در معماری منظر است که مبنای بسیاری از راهبردهای پژوهشی دیگر نیز دانسته می شود. از آنجا که از مشاهده اغلب به عنوان نخستین گام در هر پژوهش یاد شده و کمتر به مثابه یک راهبرد مورد توجه قرار می گیرد، هدف این نوشتار تقویت بنیان های نظری لازم در تعمیق راهبردهای توصیفی در پژوهش منظر و ترویج بیشتر آن است. از این روی، راهبرد توصیفی در نوشته های دمینگ و سوآفیلد (2011) مورد بررسی قرار گرفته و ضمن اشاره به دسته بندی های چهارگانه آنها شامل مشاهده، توصیف ثانویه، توصیف پیمایش اجتماعی و توصیف پیچیده به برخی پژوهش های صورت گرفته در هر دسته نیز اشاره شده است. اسناد مکتوب، پرسشنامه، مشاهده مستقیم، مصاحبه، تصاویر، عکس ها، دست نگاره ها و مستندات تاریخی همگی به عنوان منابع پایه در راهبرد توصیفی هستند. سنجش اعتبار این نوع پژوهش ها متکی به پشتیبانی منابع مختلف از یکدیگر، نحوه استخراج داده ها و شیوه استقرای پژوهشگر و مبتنی بر دسته بندی، رتبه بندی و تفسیر می باشد.

دریافت فایل:مشاهده پیوست 20130625101851-9808-405.pdf
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
واژه توسعه پایدار ،از اواسط دهه ۷۰ میلادی و پس از بحران نفتی سال ۱۹۷۳، بسیار به‌کار رفته است. امروزه، بحث توسعه پایدار، یکی از بحث‌های بسیار مهم و رایج در سطح بین‌الملل است. سازمان‌ها و نهادهای پرطرفدار محیط زیست در جهان و هم‌چنین سازمان ملل از مهم‌ترین ارگان‌های دخیل در این امر می باشند.

در واقع، بحث توسعه پایدار، در ابتدا مربوط به دو مبحث عمده بوده است. یکی منابع غیرقابل تجدید در جهان مثل منابع فسیلی و دیگری بحث آلودگی محیط زیست و آلودگی کره زمین. می‌توان گفت که این دو عامل، نخستین و مهم‌ترین عوامل مطرح شدن بحث توسعه پایدار در جهان بوده‌اند، اما امروزه، این مقوله در تمامی رشته‌ها و از جمله معماری و شهرسازی نیز مطرح شده و کارشناسان و دست‌اندرکاران هر رشته، در صدد تعریف و تبیین این مفهوم در رشته خاص خود می‌باشند.

هدف این مقاله، بررسی مفاهیم توسعه پایدار در معماری و شهرسازی و ارتباط منظرسازی با این مفهوم است.



تاریخچه توسعه پایدار


همان‌گونه که در بخش مقدمه ذکر شد، بحث توسعه پایدار به دنبال دو تحول اساسی در سطح بین‌المللی مطرح شد که یکی بحران نفتی سال ۱۹۷۳ و دیگری اعتراضات گروه صلح سبز و طرفداران محیط زیست بر آلودگی زمین و نابودی محیط زیست در اثر توسعه صنعتی و انباشت زباله‌های سمی کارخانجات و نیز آسیب‌دیدگی لایه اوزون بود. البته واژه توسعه پایدار و پایداری، از اوایل قرن بیستم در کتاب‌ها و نوشته‌ها به‌کار رفته است.

اما بحث‌های جدی و کارشناسانه، پس از دو واقعه مذکور، آغاز شد که نقطه اوج این بحث‌ها، منجر به کنفرانس جهانی توسعه پایدار ملقب به اجلاس زمین در سال ۱۹۹۲ در شهر ریودوژانیرو برزیل منجر گردید که بعدها به اجلاس ریو مشهور شد و در آن قطعنامه‌ای در جهت ارائه راهبردهائی برای حرکت در جهت توسعه پایدار کشورهای جهان، صادر گردید و کشورهای جهان ملزم به پیروی از این قطعنامه شدند. ده‌سال بعد، در سال ۲۰۰۲، کنفرانس دیگری در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی در سطح وزرای کشورها و کارشناسان محیط زیست برگزار شد و هدف آن تأکید بر مصوبات کنفرانس ریو و اجرائی‌تر کردن این مصوبات در سطح جهانی بود.


تعریف توسعه پایدار


مهم‌ترین تعریفی که از توسعه پایدار در اجلاس ریو از آن ارائه شده، به این قرار است: "توسعه‌ای که نیازهای کنونی بشر را بدون مخاطره افکندن نیاز نسل‌های آینده، برآورده ساخته و در آن به محیط زیست و نسل‌های فردا نیز توجه شود".هر چند که تاکنون تعاریف زیادی از توسعه پایدار ارائه شده ولی محور تمامی تعاریف، نسل‌های بعدی و نیز توجه به آینده بوده و در تمامی تعاریف، توجه به محیط زیست و حفاظت از محیط زیست جهانی، مدنظر بوده است.


اصول توسعه پایدار


می‌توان گفت که اصول توسعه پایدار به‌طور خلاصه شامل موارد زیر است:


۱. توجه به استفاده از منابع تجدیدپذیر مثل انرژی خورشید و باد.


۲. استفاده کم‌تر از انرژی‌های تجدیدناپذیر و آلوده‌کننده مثل سوخت‌های فسیلی.


۳. توجه به نسل‌های آینده.


۴. توجه به محیط زیست و کاهش آلودگی آن و نیز توجه به چرخه‌های زیست‌محیطی.

با توجه با این اصول، معماران و شهرسازان درصدد تعریف معماری و شهرسازی پایدار شده‌اند که در این راستا، تعریف‌های زیادی از معماری و شهرسازی پایدار به‌عمل آمده که در اکثر آنها، توجه به محیط زیست شهری، ایجاد شهرهای سالم و اکولوژیک و آلودگی کم‌تر شهرها، اهمیت ویژه‌ای داشته است.در نتیجه می‌توان گفت که اگر در یک شهر، به اصول پایداری و توسعه پایدار توجه شود، آن شهر، پایدار بوده، توسعه آن نیز پایدار خواهد بود. یکی از مواردی که در معماری و شهرسازی پایدار، بسیار مورد توجه واقع شده، مسئله محیط زیست و فضای سبز شهری است.

در واقع، شهری سالم خواهد بود که در آن فضاهای قابل توجهی از آن به پارک‌ها و فضاهای سبز، اختصاص داده شود و در آن به محیط زیست، پاکیزگی هوا، اکوسیستم‌ها و چرخه‌های زیستی موجودات دیگر اهمیت داده شده باشد. ایجاد پارک‌ها و فضاهای سبز وسیع در شهرها، می‌تواند علاوه بر حفظ پاکیزگی، بر زیبائی و طراوت آنها نیز بیفزاید و زمینه زندگی انواع جانداران زیست‌محیطی را نیز در شهر فراهم آورد. یکی از ملزومات دستیابی به توسعه پایدار شهری، خلق چشم‌اندازهای زیبا و موزون است.

این چشم‌اندازها به‌عنوان منظر در شهر ساخته شده که می‌تواند پارک و فضای سبز وسیع بوده و با ساختمان‌های خاصی، تلفیق شود. البته، در برخی شهرها که مشکل توسعه وجود دارد، اختصاص دادن بخش قابل توجهی از شهر به فضای سبز، کار دشواری است. در این زمینه، لوکوربوزیه، معمار و شهرساز مشهور، طرحی ابداعی ارائه نمود و توصیه کرد که از بام ساختمان‌ها به‌عنوان باغچه روی بام استفاده شود.وی این پیشنهاد را در دهه ۱۹۲۰ ارائه کرد. اما هم اینک پس از گذشت چند دهه، شاهد اجرای این طرح در کشورهای چین و ژاپن هستیم که شهروندان شهرهای بزرگ در این کشورها، ملزم شده‌اند تا در تراس‌ها و پشت‌بام‌های خود، فضای سبز ایجاد کنند.

تفکرهای نخستین در ایجاد شهرهای سالم و تلفیق شده با منظرسازی


پس از انقلاب صنعتی در غرب، شهرها رفته رفته به سمت صنعتی شدن و ایجاد کارخانه‌ها پیش رفتند. در شهرهائی مثل لندن و پاریس، این سرعت خارق‌العاده زیاد بود و در نتیجه، روز به روز بر شدت آلودگی این شهرها افزوده شده، مسئله رشد سریع جمعیت نیز آن را تشدید می‌کرد. این مسئله باعث شد که در نیمه دوم قرن ۱۸ در فرانسه، مسئله ایجاد پارک‌های وسیع و بلوارهای پردرخت مطرح شود که از نمونه‌های آن، ساخت خیابان ریولی در پاریس بود. در یک سمت این خیابان بدنه شهری و سمت دیگر، پارک و منظرسازی بود.

این تفکر بعدها با عنوان پارک وی در آمریکا رواج پیدا کرد. از سوی دیگر، در اواخر قرن نوزدهم، جنبشی تحت عنوان جنبش شهر زیبا در آمریکا مطرح شد که بانیان آن، دنیل المستد و دنیل برنهم بودند. آنها تفکرات شهرسازی باروک و رنسانس را ادامه دادند و در آن به مونومان‌های شهری، ساختمان‌های عمومی و نیمه‌عمومی، بلوارها، پارک‌های وسیع و میدان‌های بزرگ، توجه کردند. آنها با استفاده از این نظریات، طرح جامع شهر زیبا را تهیه کردند که دارای فضاهای سبز وسیع، پارک‌ها و بلوارهای پردرخت و زیبا بود و میزان آلودگی در شهر به حداقل رسیده بود.

سنترال پارک نیویورک اثر المستد بوده و به وی لقب پدر منظرسازی در آمریکا داده شده است. در انگلستان نیز، اربنزر هاوراد، نظریه باغ شهر را ارائه نمود که به‌صورت شهرهای اقماری با طرح شعاعی بودند که جمعیت ۳۰هزار نفر و تراکم ۹۰ نفر در هکتار داشتند. از جمله این شهرها دو شهر ولوین و لچ ورث در حومه لندن بود. در این شهرها، مرکز شهر، پارک و فضای سبز بود. و دارای بلورهای وسیع پردرخت و کمربند سبزی به عرض ۱۳۰ متر بودند. تمامی این طرح‌ها، در صدد تلفیق شهر با فضای سبز و ایجاد شهری سالم و زیبا بوده‌اند که می‌تواند مبنائی برای توسعه پایدار شهری در قرن حاضر باشد. مفاهیم منظرسازی اولین‌بار توسط گوردن کالن در مجله Architectural Review عنوان و سپس به صورت مجموعه‌ای در کتاب منظر شهری در سال ۱۹۶۱ منتشر شد.


انواع منظرسازی


می‌توان گفت که در غرب، منظرسازی از دو الگوی عمده پیروی کرده است:


۱. الگوی فرانسوی که به آن منظرسازی سلطنتی گفته می‌شود، متعلق به دوره باروک در فرانسه است که با الگوی هندسی منظم و تلفیق شده با کاخ‌های دوره لوئی بوده است. از نمونه‌های آن، کاخ ورسای با منظرسازی اطراف آن و طرحی شعاعی با ایجاد بلوارهای سبز وسیع می‌باشد.


۲. الگوی انگلیسی که ریشه در منظرسازی به سبک چینی داشته و فاقد طرح منظم و هندسی است. این منظرسازی، در دوره قرون وسطی، تحت عنوان منظرسازی باشکوه و به‌کار رفته است. منظرسازی کارت پستالی، شامل راه‌های پرپیچ و خم و غیرهندسی بوده و در آن به جنبه‌های توهم و اضطراب پرداخته شده است و طرح فاقد مرکزیت و خطوط هندسی می‌باشد. منظرسازی انگلیسی در قرون اخیر دوباره مورد توجه قرار گرفته و سنترال پارک نیویورک (اثر المستد) و گاردن مونیخ از نمونه‌های امروزی آن هستند.


۳. در دو دهه اخیر نیز، معمارانی چون برنارد چومی و پیتر آیزنمن، با توجه به فلسفه دیکانستراکشن سعی در خلق نوع متفاوتی از منظرسازی نموده‌اند که در آن، مطابق بحث ساختارشکنی، اقدام به ایجاد منظر و پارک شده است، از جمله پارک دولاویلت در پاریس اثر برنارد چومی که در آن از خطوط مارپیچ و نیز ساختمان‌هائی به نام فولی در پارک استفاده شده که همگی ناشی از فلسفه دیکانستراکشن می‌باشند و این پارک‌ها، بیشتر به پارک‌های انگلیسی شبیه هستند.


نتیجه‌گیری


می‌توان چنین نتیجه گرفت که بحث منظرسازی، بدون توجه به سبک آن، بحث است که می‌تواند در ایجاد شهرهای سالم و حرکت به‌سوی توسعه پایدار در شهرها، مفید واقع شود. چرا که اصول پایداری، بر پاکیزگی در شهرها و توجه به تنوع زیستی و محیط زیست تأکید می‌نماید و منظرسازی و تلفیق آن با شهر، می‌تواند تا حدود زیادی پاسخگوی این نیاز باشد.
نویسنده : سپهر ادیب زاده

منبع :ArturArch.com
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
تاکید ، تضاد ،سادگی،تنوع ،تناسب ،تعادل ،وحدت …. ۷ کیفیت بصری که باعث ایجاد زیبایی در طراحی می شود.

استفاده به جا از هرکدام در زمان و محل مناسب ، مهارت طراح را نشان می دهد.رعایت هماهنگ سادگی امیخته با تنوع و تکرار همراه با تنوع وتضاد در صورتی که به وحدت و یکپارچگی طرح منتهی شود باعث خلق منظری زیبا و تاثیر گذار خواهد شد.

۱- وحدت


“وحدت ، هماهنگ نمودن موفقیت امیز تمام عناصر ،یکپارچگی و هم پیوندی در طراحی می باشد به قسمی که یک منظور مشترک و واحد از ان مستفاد گردد. وحدت از کیفیات بارز بصری در طراحی منظر است که باید بیشترین ارزش به ان داده شود زیرا مبین مهارت واقعی در هنر طراحی است . چنین اثری نهایتا باید انچنان ترتیب داده شود که به عنوان تنها راه حل ممکن مسئله جلوه گر شود. ”

مهم ترین اصل در طراحی رسیدن به وحدت است . این مفهوم کلیه عناصر و کیفیات طراحی را در برگرفته و از انان کلی واحد می سازد . رسیدن به یک واحد یکپارچه متشکل از کلیه جزییات یک محوطه ،تسلط کامل طراح بر علم طراحی و مهارت او در بکار بردن این تخصص را می رساند. وحدت عناصر در صورتی تامین خواهد شد که جزییات طرح به گونه ای مناسب با یکدیگر ترکیب شده باشند.

۲- تاکید


با استفاده از تاکید روی برخی از المانهای طراحی ،می توان چشم را به یک بخش از ترکیب معطوف داشت . این کار ممکن است با بهره گیری از یک تک درخت ،یک گروه درختچه با ویژگی های خاص ،یک ساختمان یا یک فواره و یا یک مجسمه عملی گردد. تاکید باید با مضایقه و امساک مورد استفاده قرار یرد ،چون در اغلب موارد یک منظر بصری ثابت می تواند به سهولت خسته کننده باشد. البته از انجا که درختان بزرگترین گونه های گیاهی هستند در ارتباط با تاکید و ایجاد تاثیر بصری ان عمدتا از این درختان استفاده می شود.

۳- تضاد یا تباین


تباین همواره اتفاق می افتد اما گاه متوجه حضور ان نمی شویم . وقتی فضای خالی فرمی را احاطه می کند . یا یک خط راست و یک منحنی با هم تلاقی میکنند ،فرمی از فرم دیگر بسیار بزرگتر می شود یا جهت های افقی و عمودی هم زمان اشکار می شوند تباین بوجود می اید.
تضاد یکی از راههای ایجاد تنوع و کاستن از سادگی است. تضاد می تواند در رنگ ، فرم و بافت و اندازه بکار رود .

۴- سادگی و نظم


سادگی و نظم را می توان در یک مبحث بررسی کرد . سادگی در برابر تنوع قرار می گیرد . یکی از مهمترین اصول زیبایی شناسی سادگی است که عدم توجه به ان ارزشهای کار را کاهش داده و استاری طرح را از بین می برد.

۵- تنوع


تنوع ونظم هر دو درکنار هم معرف یک تعادل ظریف و ترکیب متناسب در طراحی محسوب می شوند . در طراحی منظر نیز لازم است که به منظور تجلی زیبایی بصری ان توجه به نظم و تنوع در حالت تعادل خود معطوف گردد. به طور کلی از نظر زیبایی شناسی نظم بیش از اندازه در هر طرحی باعث یکنواختی و تنوع افراط امیز نیز باعث سردرگمی می شود. پس در این زمینه لازم است که به ایجاد یک حالت تعادل بین حد اکثر ها و حداقل ها در تنوع و نظم المان های فضاهای مختلف طرح توجه شود تا امکان احیای وحدت حسی فراهم اید.

۶- تناسب و مقیاس


عناصر بصری ظرفیت ان را دارند که یکدیگر را کامل و یا تعریف نمایند . این فرایند به تنهایی عنصر تناسب را معرفی میکند. به عنوان مثال هیچ شکل بزرگی وجود ندارد مگر اینکه شکل کوچکتری در کنار ان وجود داشته باشد

عامل مهم در تناسبات و اندازه گیری خود انسان است. در طراحی فضا ،عناصر با مقیاس انسانی سنجیده می شوند.
قرار گرفتن یک ساختمان کوچک در سایت فضا را بزر گتر جلوه میدهد.

۷- توالی و تکرار


تکرار اسان ترین روش در طراحی است. تکرار فرم های واحد ،حالت هماهنگی را سریعا منتقل می کند . هر فرم واحد تکراری مانند ضرب های ضرب اهنگ است . به کار بردن فرم های واحد با تعداد کمتر و بزرگتر ،طرح را ساده و مشخص می کند و اگر فرم ها با تعداد بی شمار و اندازه کوچکتر باشد ،طرح راحالت بافتی یکنواخت پیدا می کند.

مثال :کاربرد تکرار در طراحی پارک :


تکرار در طراحی به عنصر نظم و تنوع معنی و مقصود میبخشد و بین المانها و فضاهای مختلف ایجاد وحدت می کند.
در طرح پارکها تکرار برخی المان های طبیعی یا مصنوعی و فضا ها میتواند به ایجاد چنین وحدتی منجر شود و از نظر جنبه های بصری ،زیبایی طرح را فزونی بخشد.

“توالی به عناصر متنوع معنی ومفهوم می بخشد . با تکرار گیاهان و اجسام مختلف در طرح از پیچیدگی احتمالی ناشی از تنوع بسیار کاسته و نظم و ترتیبی به منظره می بخشد. در پروژه های بسیار وسیع طراح می تواند به دلخواه خود یک انبوه کاری یا گروه کاری را تکرار کرده و ایجاد توالی نماید . بدین سان باغ تکه تکه و جدا از هم جلوه نخواهد کرد. ”
منبع daneshju.ir
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
در خلال دهه های نخستین ومیانی قرن 20، نوگرایی ورشد سریع فرهنگی ناشی از آن، دشواریهایی رادرقلمرو ایجاد معنی وهویت بخشیدن به شهر در پی داشته است. از یکسو بانیان سبک بین الملل با محوریت اصل ساده سازی" Reduction" شهرها را استانداردیزه ومتحدالشکل کردند تا به رویای "شهر به مثابه ماشین زندگی" جامه عمل بپوشانند.

از سوی دیگر عملکردگرایان با توجه بیش از حد به جنبه های کمی، معانی وعملکردهای پنهان محیط را از یاد بردند.در اواخر دهه 60 به دنبال پی آمدهای این دیدگاههای یکسویه وجدا انگاشتن انسان از محیط، گسترش انتقادات ومخالفتها منجر به تغییراتی در تفکر معماری وشهرسازی شد.



امروزه توجه بیشتربه جنبه های کیفی شهر ومهم ترین آن هویت محیط به عنوان عاملی برای تقویت پیوند انسان با محیط وغنابخشیدن به فعالیت اش درآن مشهود است.متناسب بودن محیط شهر به لحاظ کیفی در نظر مردم سهولت در ادراک معنا وهویت محیط را به دنبال داشته وبه حس رضایت آنان از محیط منجر می شود.

در جامعه معاصر ایران وعصر رواج شبه مدرنیسم وارداتی، ارتباطهای فرهنگی وساختاری با دنیای سنتی سست شده ودر نتیجه فضاهای بی هویتی تولید شده که نه از گذشته خودنشان دارند ونه در عداد محصولات مدرن قابل محاسبه هستند.

برای رفع این کاستیها ومعایب در طراحیهای جدید لازم است ابتدا به پرسشهایی نظیر موارد زیر پرداخته شود:
هویت محیط به چه معناست؟ چه رابطه ای بین هویت جامعه، انسانها وهویت محیط برقراراست؟ به عبارت دیگر آیا تقدم وتاخری در شکل گیری هویت انسان و محیط موجود است؟ آیا هویت مقوله ای ثابت در طول زمان وگذر نسلهاست؟ وسوالاتی نظیر اینها.

هویت چیست؟


هویت یا کیستی وچیستی امور درزمره یکی ازمهم ترین مفاهیم حوزه های مختلف بشری است که با توجه به تحولات علمی وفرهنگی چنددهه اخیر بویژه درحوزه محیط زیست انسان دامنه آن به حیطه دست پرورده های انسان نیز کشیده شده است.

آنچه آن را به اصطلاح با هویت می*خوانند، دارای مراتبی از اتصال به تاریخ و تحولات گذشته خود است كه عرف آن حد را با هویت می*شناسد. اگر چه تبیین این حد، فرآیندی پیچیده است، لكن می*توان با تكیه بر عرف، مقولات با هویت و بی*هویت را از یكدیگر تمیز داد.

دکتر بهشتی هویت را چارچوب وافقی توصیف می کند که بوسیله آن می توانیم در پرسش از خوب، ارزشمند وتحسین برانگیز ونیز آنچه باید کرد ونباید کرد وباید با آن به مقابله پرداخت، موضعی اتخاذ کنیم.در حقیقت، هویت، خاستگاه جهت گیری در زندگی ماست.

"کالن" هویت را چنین تعریف می کند: توجه به شخصیت فردی هر محیط وپرهیز از یکنواختی ومشابهت در محیطهای شهری. در تعریف "جیکوبز" هویت محیط در ارتباط با فعالیتها و زندگی در فضاها وعرصه های عمومی تعریف می شود. "راپاپورت" هویت را خصوصیتی از محیط تعریف می کند که در شرایط مختلف تغییر نمی کند ویا خصوصیتی که موجبات قابلیت تمیز وتشخیص عنصری را از عناصر دیگر فراهم می آورد.
تعریف "الکساندر" از هویت محیط اینست :

هویت محیط حاصل ارتباط طبیعی ومنطقی فرد با محیط است واین ارتباط واحساس تعلق خاطر بوجود نخواهد آمد مگر آنکه فرد قادر به شناخت عمیق محیط ودرک تمایز آن از محیطهای دیگر باشد. به عقیده "پروشانسکی" هویت محیط زیر ساختی از هویت شخص است که از شناخت های ذهنی فرد از دنیای کالبدی که در آن زندگی می کند تشکیل می شود. از نظر "لالی" هویت فرد در ربط ونسبیت با محیط بدست می آید.

هویت شهر،* با شکل شهر تفاوت*های اساسی دارد.وقتی از هویت شهر صحبت می*کنیم به چیزی رجوع می*کنیم که در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممکن است هیچ ربطی به شکل و ظاهر شهر نداشته باشد. مهم این است که داخل شهر چه می*گذرد. بوجود آمدن احساس تعلق وهویت به جامعه در درون فرد بعد غیر ارادی دارد. پدیده ای است که در طول زمان ودر طول زندگی فرد به او القا شده وبر مبنای آن الگوهای رفتاری فرد در بطن جامعه شکل می گیرد

در مورد حس مکان و هویت محیط،روانشناسان آنرا زیر ساختی برای هویت فرد وگروه اجتماعی می دانند.اما شهرسازان آنرا مستقل از هویت فرد یا گروه اجتماعی برمی شمرند. با تلفیق این دو رویکرد هویت را می توان در قالب نوعی "رابطه " تعریف کرد. رابطه ای که فرهنگ به عنوان بستر وزمینه، برقراری آنرا ممکن می سازد. هویت محیط از دسته دوتایی های نظیر "عین - ذهن"، "قدیم – جدید"، "کل - جز"، "صورت – معنا" و...است. به رغم تفاوتهای برشمرده در نظرات، عموم صاحبنظران بر هویت به عنوان معیار اساسی کیفی محیط تاکید دارند. از نظر آنان محیط باید در درجه اول به لحاظ بصری واجد شخصیت و هویت بصری باشد.



لزوم پرداخت به مقوله هویت در منظر

تلخی حاصل از کیفیت نامطلوب، حتی بعداز گذشت زمان طولانی وفراموشی تجربیات شیرین کم ارزش، باز هم در اذهان باقی می ماند.

بحث پیرامون مقوله هویت، بحثی نوستالژیکی یا توام با نگاه حسرت بار به گذشته نیست زیرا این تلقی به استنباط نادرستی از ماهیت بر میگردد که آنرا امری انتزاعی وثابت در طول زمان فرض می کند.

هویت اجتماعی و حافظه جمعی در جایی حفظ می شود که وقتی فرد درآنجاست، حس کند فضایی در آن مستقر است که با جاهای دیگر فرق دارد. اگر شما احساس کنید در جایی هستید که در آن تداوم تاریخی وجود ندارد، یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی زیر سوال می رود واحساس عدم تعلق به جامعه وعدم هویت می کنید جامعه باید از انسجام کافی نمادین در سیما برخوردار باشد. شهری که هیچ خیابانی در آن حالت تاریخی ندارد، احساس عدم هویت را القا می کند.

سیمای نامطلوب می*تواند در نهایت منجر به عدم تعلق محیطی شود تا آن جا كه حتی ممكن است فرد تصمیم بگیرد محل سکونت خود را ترک گوید بنابراین نادیده انگاشتن هویت در برنامه ریزی وطراحی منظر، می تواند منجر به شکست طرح شود.


محیط مصنوع، زاییده اندیشه انسانها
"شهر یک درخت نیست"- کریستوفرالکساندر


سکنی گزیدن یعنی تعلق خاطر یافتن به مکانی خاص. یعنی جهانی از چیزها را به خود اختصاص دادن .درطی فرآیند سکونت ،انسان بر دنیای اطراف خود تسلط ووقوف می یابد و سپس دریافت خود از این جهان رابه قالب اثر می کشاند

یکی از بزرگترین دستاوردهای بشری ساختن شهر است. شکل شهر همواره شاخص درجه تمدن بشر خواهد بود. مجموعه تصمیمات مردم ساکن یک شهر، شکل شهر را تعیین می کند.بنابراین به قول بیکن "شهر هنر مردم است".

در طول تاریخ، اگر چه تقریبا همه سکونتگاهها اهداف مشترکی از قبیل فراهم آوردن محیط ایمن وراحت برای زندگی اجتماعی انسانها را دنبال می کنند، اما به لحاظ شکل ظاهری و محتوای درونی با هم تفاوت دارند.

از زمانهای قدیم شهرها در شرق وغرب صرف نظر از مشابهت های عملکردی تفاوتهای اساسی در ساختار وکالبد خود به نمایش گذاشته اند.چراکه در این دو سوی جهان، دیدگاه یکسانی در مورد زندگی جمعی وزندگی خصوصی افراد وجود نداشته است.

شهرها متفاوتند ودرواقع محل تبلور زمان، مکان وفرهنگ سازندگان خود هستند ارتباط شهر با مفاهیم و اندیشه*ها تا بدانجاست كه به راحتی و بدون آن كه تعجبی برانگیزد می*توان از شهر اسلامی، شهر قرون وسطی، شهر بابلی و ... سخن گفت. چیزی كه در تاریخ تحولات شهرها نیز تصدیق شده است.

نیروهای اجتماعی وفرهنگی به شکل گیری توده وفضا منجر می شوند.به عنوان مثال فضاهای باستانی را فلاسفه، قرون وسطی را سازمانهای محلات ، دوره رنسانس را سیاست جدید شاهزاده ها، بانکداری وبازرگانان بوجود آورده اند. شهرهای قرن 18 حاصل کار شهرداری، بورس واصناف بود وامروزه فضاهای قرن 21 حاصل کثرت گرایی، مشارکت فعال مردم (مردم سالاری)) وقانونگرایی است.

دکتر رضازاده معتقد است که پیش از آن كه سیما و منظر شهری در ایجاد فرهنگ موثر باشد، این سیما و منظر شهری است كه متاثر از فرهنگ است] فرهنگ مفهومی بسیار پیچیده است که واجد نمودهای عینی است.سازه ای فکری ومجموعه ای از رفتارها، افکار، عواطف وساخته های انسان است که دربرگیرنده کلیه آموخته هایی است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند.فرهنگ واقعیتی سیال وفرآیندی خلاق ومستمر وپویاست.با این تفکر که محیط مصنوع ادامه فرآیند تفکر ما وزاییده اندیشه ونیاز انسانهاست، متوجه می شویم که فرهنگ در سرتاسرظرف کالبدی جاریست]

دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینكه "ساختن نوعی بیان معانی و مفاهیم است". یعنی ساختمان یك ابزار بیانی است. اینكه این معنای تولید شده تا چه اندازه توسط مردم بازخوانی شود یا تداعی*كننده چه مطالبی باشد موضوعی است كه در روانشناسی محیطی به آن پرداخته می*شود.

لینچ همانند شولتس معتقد است بشر وقتی سکونت دارد که قادر به عینی سازی عالم بصورت اشیا وابنیه باشد که با معماری ایجاد می شود.

برود بنت معتقد است که تمام ساختمانها، خوب یا بد، معنایی را منتقل می نمایند وبه شکل نمادی از مفاهیم درونی خود برای ناظران بشمار می آیند.جنکز عقیده دارد که همزمان باخلق یک فرم کالبدی معنی آن نیز همراه با آن شکل می گیرد واین معانی است که محیط وانسانها را با هم مرتبط می کند.

بنابراین باید دید پس از ساخت یک محیط مصنوع بر اساس فرهنگ واندیشه رایج در یک جامعه، آیا رابطه منظر ومخاطب به انتها می رسد؟ یا اینکه فرهنگ و تمدن جامعه نیز، خود تحت تاثیر محیط پیرامون خود است؟




سیمای محیط ، تجربه مشترک
"تا وقتیکه انسان وجود دارد، می بیند" – ویلیام بلیک


به گفته راپاپورت اگر چه موقعیت اجتماعی افراد درشیوه برخورد ورفتار آنان بسیار موثر است، لیکن نشانه های محیطی، معانی لازم برای تنظیم رفتارها را منتقل می کند. محیط به نوعی ارتباط غیر کلامی با ناظران برقرار می سازد

ایزومی عقیده دارد قرارگرفتن در معرض هنر معماری اکثرا تحمیلی است واز هنر معماری، در قیاس با سایر هنرها، نمی توان دوری کرد. هنر معماران دوره های طولانی در معرض دید مردم قرار می گیرد. از آنجاییکه این فضاها بصورت روزانه ومداوم مورد استفاده عموم مردم قرار می گیرد، شرایط مطلوب ویا نامطلوب آن می تواند اثرات فراوان روانی به دنبال داشته باشد.

رکن اساسی نگره جامعه شناسی تام (از بنیانگذاران جامعه شناسی در غرب) پدیده تحمیل کردن زندگی اجتماعی به افراد است. یعنی زندگی اجتماعی، زندگی است که بعضی از ابعاد آن تحمیلی است. شما می توانید کاملا آزادانه زندگی کنید اما چیزهایی به شما تحمیل می شود

سیمای یك شهر بر یك تازه وارد یا كودكی كه در این شهر به دنیا می*آید قطعا موثر است. انسان یك موجود سه بعدی است و برای فهمیدن و لذت بردن به محیطی سه بعدی احتیاج دارد.

مکان به شرط دائمی بودن، با برقراری اتحاد بین جمعی از انسانها، به آنها هویتی مشترک می بخشد وپایه های جامعه را استوار می کند. شهر "دست ساخته "ای است که به ثبت خاطرات می پردازد. خاطره جمعی و حافظه جمعی از بدو بوجود آمدن جامعه شناسی، علوم اجتماعی و حتی فلسفه وجود داشته ولی بصورت یک پدیده اوایل قرن 20 توسط هالبواکس (Halbwachs) جامعه شناس فرانسوی مطرح شد حافظه جمعی زندگی است که در طول تاریج امتداد دارد و منقطع نیست.

واقعه و حادثه ای که در فضا رخ می دهد، بر در ودیوار و خلاء این فضا نقش می بندد و برای ما تبدیل به خاطره جمعی می شود که نقشی هم با نسلهای بعد دارد. وقتی از حافظه جمعی شهر صحبت می کنیم، از مکانها یا فضاهایی صحبت می کنیم که در آنها خاطره شهری نقش داشته و وقایعی اتفاق افتاده است. این وقایع به محیط ضخامت تاریخی داده است وجزیی از حافظه تاریخی ما شده است.

راپاپورت معتقد است که تغییر در برخی از خصوصیات مکان در هویت فرد اختلال ایجاد می کند. وقتی مکانهای مرجع را از بین می بریم، فضای شهری را ازبین می بریم ووقتی چنین اتفاقی افتاد، نسل آتی هیچ صورت خیالی از شهر ندارد. فضای آشنایی برایش وجود ندارد وبنابراین بی هویت می شود، می تواند هر جایی مکان بگیرد و واقعه ای به زمان حال نخواهد افزود چون مکانش در اختیارش نیست.

محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیامها، معانی ورمزهایی است که مردم بر اساس نقشها، توقعات، انگیزه ها ودیگر عوامل آنرا رمزگشایی ودرک می کنند. شهر تجربه ای مشترک است که مارابه عمق خود می کشاند ودر تجربه ای درگیرمان می سازد که همه افرادی که در آن حرکت می کنند در آن شریکند.
آرزوی قطع رابطه با میراث گذشته بسیار کوتاه بینانه است.

دانکن شهر را به مثابه متن تعبیر می کند. منظر متنی است به قدمت تاریخ حضور آن، که از طریق خواندنش می توان به منطق مکانی و منطق مردمی سازنده آن پی برد.منظر پدیده ای زمانی – مکانی است که بواسطه "وقوع حوادث در محیط خاص" منظری با مفهوم را ساخته است. در این دیدگاه، منظر نزد مخاطبان واجد معناست وهویت، تاریخ وخاطرات جمعی یک جامعه در نسلهای مختلف را روایت می کند.

با این حساب احراز هویت هرگز از زندگی روزمره جدا نیست. هنگامیکه فرد درمعرض سیمای محیط زندگی خود است، ناخودآگاه با قرائت منظر پیامها و معانی آنرا دریافت می کند و مانند اینست که اندیشه وهدف سازندگان این کالبد وفرهنگ نسلهای گذشته مدام به شخص گوشزد شود. هویت فردی که در ابتدا در خلق فضا وهویت محیط متجلی شده بود، اکنون حین گذران زندگی در میان آن یکی از چندین عامل خارجی است که بر هویت جامعه اثر گذار است واین چرخه ادامه می یابد.

منظر به مثابه ظرف ومظروف

فریتز استیل معتقد است هویت محیط بستگی به ارتباط انسان ومحیط دارد : رابطه انسان ومکان تعاملی است، یعنی انسانها چیزهای مثبت ومنفی را به محیط می دهند وسپس از آن می گیرند. پس چگونگی فعالیتهای مردم در کیفیت تاثیر محیط بر آنها اثر گذار است. تصور مکان نه فقط کالبدی بلکه روانی یا تعاملی است.برخی از چیزهایی که انسان در مکان ایجاد می کند، بدون او ومستقل از او بوجود نمی آیند.

حس مکان امری از پیش تعیین شده نیست، بلکه از تعامل انسان با مکان زندگی روزمره ایجاد می شود:

فرد مجموعه ای از تصورات قبلی خود را به محیط می دهد. همین تصورات چگونگی پاسخ او به محیط را تعیین می کند.ارتباط بین عوامل هویت دهنده به محیط ارتباطی دو سویه است.

شهر بدون عامل انسانی مفهوم ندارد. وقتی از شهر صحبت می*کنیم صحبت از تعاملات انسانی است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محیط و انسان با شهر. به همین دلیل،عوامل تشکیل*دهنده هویت شهر، هویت انسان را نیزشکل می*دهد.

منظر در کنار هنرهایی چون موسیقی و شعر جای می گیرد که در آن هیچ جزیی را نمی توان بدون ارتباط با آنچه درست قبل یا بعد از آن می آید تصورکرد. لذا باید تاثیراتی که فضای شهر در شرکت کننده ایجاد می کند مد نظر معمار قرار گیرد.چراکه این تاثیرات مبنای رفتار وی با شهرش را تشکیل خواهد داد

ماجامعه را خلق می کنیم در عین حالیکه مخلوق آنیم. ما فضارا خلق می کنیم در حالیکه بر هم کنشی تنگاتنگ با آن داریم وهمین فضا ذهنیت ماراشکل می دهد. تغییر مداوم انسان وجامعه را تقریبا همه بینشهای فلسفی پذیرفته اند.(در اسلام تحت عنوان حرکت جوهری، مارکسیستها به عنوان جبر تاریخی واومانیستها با نسبیت اخلاق) تغییر انسان وجامعه به معنای تغییر ارزشها وهنجارهای اجتماعی است که رفتاروگرایش شهررا تغییرمی دهد واین یعنی تحول دائمی کالبد.

سیمای شهری هم به عنوان ظرف و هم مظروف عمل می کند. ظرفی که فعالیتها، رفتارو برداشتهای شهروندان بطور عام و تصمیمات سیاستگذاران را شکل می دهد و مظروفی که از اقدامات کنشگران جامعه مانند توسعه گران وسیاستگذاران شهری شکل می گیرد.

ایجاد هویت در منظر، منحصر به دخالت در سیمای محیط نمی*شود. بلكه جنبه*های ساختاری و برنامه*ریزی شهر را نیز دستخوش دگرگونی می*كند كه تاثیرات آنها در مرحله بعد در منظر شهر به دیده می*آیند.شهر ما برای گریز از چهره ناشناخته و گم گشته امروزی در نخستین قدم نیازمند مطالعات فنی در زمینه منظر، جنبه*های نظری هویت و نمودهای تاریخی آن است.

نتیجه

معمار باید یک پیامبر باشد" – فرانک لوید رایت

محیطهای امروز شهری را معماران طراحی کرده و می سازند وگروههای مختلف جامعه ناچار به استفاده از این فضاها هستند. معماران وشهرسازان نقش اصلی وعمده طراحی محیط کالبدی را به عهده دارند واز طرفی این محیط مورد استفاده کلیه افراد جامعه قرار می گیرد وتاثیرات روانی قابل توجهی بر عموم مردم دارد

پیش ازخلق فضا باید رابطه متقابل این هویت و مکان را بشناسیم. ما نمی توانیم محیطمان را مجموعه نامرتبطی از اشیا مادی بدانیم و نمی توانیم فضایمان را صرفا ظرفی برای روابط اجتماعی بدون بعد فیزیکی فرض کنیم راهکارهای مداخله باید هماهنگ با هویت آن مکان و پاسخگوی نیازهای عصر حاضر باشد. فراموش شدن این منطق در تحول شهر معاصر منجر به آشفتگی منظر شده است

اساس سکنی گزیدن رسیدن به آرامش وامنیتی بود که از آشنایی با مکان بر می آمد. این آرامش خاطر را طوفان سرعت تغییرات وتحولات سیمای شهر با خود برد یک شهروند حین گشت وگذار در شهر خود، سیما ومکانهای اندکی را همچنان پابر جا ومنطبق با تصاویر ذهنی خود می یابد. وظیفه خطیر حفظ هویت محیط به عنوان میراث به جامانده و دخل وتصرف درمکان در پاسخ به نیازهای جدید وهدایت هویت فردی و جمعی به راهی شایسته بر عهده معماران منظر است. دستیابی به یک منظر پایدار که خاطرات جمعی و هویت نسلها را بهم متصل می کند می تواند هدف غایی معمار منظر باشد.
منبع: مجله نظر
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
طرح ها، استراتژی، و مدیریت در«احیای بافتهای شهری » با نگرش منظر
با نگرشی روشن به نقش طراحی و معماری فضای سبز در احیاء و توسعه درون و پیرامون شهری


پیشگفتار :

دیرزمانی در پیشبرد طولانی حیات، گذر زندگی را لابلای مشغله رفع نیازهای اولیه خود آنچنان احساس نمی نمود.



تا آن هنگام که با یاری پیشرفت دانش، توانا گردید بر این نیاز تا حدود بسیاری پیروز گشت و از این زمان به بعد فراغتی حاصل آمد تا بتواند به منزلت مدنیت شایسته و در خورآدمی نیز بیندیشد و تجلی چنین اندیشه­ای در شکل گیری شهرها به منصه ظهور رسید.
در مسیر طولانی تر از لحاظ کیفیت و فشردگی این رشد و بالندگی گاه مراقبت و کنترل توسعه از حیطه برنامه ریزی خارج گردید و به پدیده­ای به نام بافت های نامتناسب و فرسود منجر شده است سخن و طرح­ها در مورد چگونگی رفع معضل پیش رو بسیار است و در حیطه تخصصهای فراوان خواهد گنجید.
در گفتاری که پیش رو خواهیم داشت تلاش گردیده است از دیدگاهی هر چند محدود به بخشی از موضوع – احیای بافتهای شهری و ضرورت پارامترهای زیست محیطی و مشخص بویژه فضای سبز- و آنهم بصورتی اختصار یافته و در حدود اندوخته های با سراسر کم و کاست و با کمال تواضع در برابر اندیشه های صاحب نظران فرهیخته امر پرداخته شود. بدیهی است دیدگاههای دیگر دانش شهری و شهرسازی در حیطه این بحث نخواهد گنجید.

1- سازگار سازی بافت قدیمی و جدید شهری
بدون شک حفظ هویت بجای مانده از هر دوران در معماری یک شهر در هر سطح و کیفیت در کنار مدرن سازی توسعه شهری نه تنها امکان پذیر است بلکه تنها راه حفظ و بقای شهر در حال و آینده است. و برقرار ساختن ارتباط با آن هویت و احساس دارای گذشته بودن در نزد ساکنان آن شهر و دیدگاه جهانی معطوف به آن شهر می باشد.
موضوع اساسی چگونگی نیل و حصول به این مهم می باشد.
حفظ هویت های بجای مانده از هر دوران در معماری یک شهر بخوبی امکان پذیر است.
در روش مدرن سازی کنترل شده شهرها حتی دستری به مجموعه­های ارزشمند و تاریخی بافت قدیم شهرها سهل تر می گردد. و از سوی دیگر در بافت جدید شهری، نزدیک سازی محیط مستقل خانوادگی به محیط شهری، ساده سازی و نور فروان و صرفه جویی اجباری در فضاهای ساختمانی و بهره بردارای فراوان از تراکم در ارتفاع و در سطح و ایجاد مساحت هاو طول و عرض ها و ارتفاعهای بزرگتر فضای شبز در عین کاهش سرانه فضای سبز نسبت به دو دوره با فاصله زیاد قدیم و امروزین به چشم می خورد. اما در واقع می توان با نگرش به هره­برداری از بناهای تاریخی بجای مانده از دورانی با بافت قدیم شهری اعم از ساختمانهای مسکونی، اداری، باغات،سفارتخانه ها، کوچه باغها و خیابانهای درختی بعنوان یک مجموعه محاط شده در یک بلوک مدرن سازی شده در عین حفظ این بافتها از موانع ترافیکی و عدم دسترسی به آنها نیز احتراز جست.

پیچیدگی موضوع مربوط می شود به « چگونگی ایجاد سنخیت»، « همجواری بهنجار» و « هماهنگ سازی» بافت قدیم و بافت جدید شهری.
کشف سنخیت، امکان همجوار سازی بهنجار، اقدامات تکمیلی هماهنگ سازی میان دو بافت قدیم و جدید شهری، سه سؤال اساسی در موضوع تحول شهرها در دوران کنونی است.
در این بین- و بر همین مبنا- سه بحث اساسی مطرح است.
- آیا به لحاظ ماهیت می توان سنخیتی میان بافت قدیم و جدید شهر یافت و آیا اصولاً احساس می شود؟
- آیا اصولاً همجواری میان دو بافت مورد نظر ممکن است بتوان در مرحله دوم به بهنجار سازی موضوع پرداخت؟
- در صورت صدق 2 گفتار و پارامتر فوق، آیا می توان به اقدامی تکمیلی تحت عنوان هماهنگ سازی میان دو بافت پرداخت؟
اگر چه در سطح تمامی کشورهای جهان نمی توان دو شهر را یافت که از لحاظ بافت و شکل ظاهری شباهت کامل به یکدیگر داشته باشند، لیکن ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان – که در این بحث مورد نظر ما رسیدن به چنین ساختاری با حفظ ویژگی های فرهنگی و ملی است و اصولاً راهی جز این سراغ نمی توان گرفت- از الگویی پیروی می نماید که در نظر گاه ارزشها و باورهای تمامی ملل جهان در ارکان خود یکسان و مشابه است.
از این الگو شاید بتوان چنین استنباطی را ارائه داد که تا حدودی ملموس باشد. چرا که ویژگی ها و جزئیات این اسلوب در مورد هر یک از شهرهای بزرگ و معتبر جهان که در اینجا لزوماً به منزله وسعت در نظر گرفته نمی شود بلکه ثقل تمرکز و تلاقی جمعیت های گذشته و حال جوامع انسانی در آنها بیشتر مد نظر است.
در سطح تمامی کشورهای جهان نمی توان دو شهر را یافت که از لحاظ بافت و شکل ظاهری شباهت کامل به یکدیگر داشته باشند، لیکن ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان – که در این بحث مورد نظر ما رسیدن به چنین ساختاری با حفظ ویژگی های فرهنگی و ملی است و اصولاً راهی جز این سراغ نمی توان گرفت- از الگویی پیروی می نماید که در نظرگاه ارزشها و باورهای تمامی ملل جهان در ارکان خود یکسان و مشابه است.
میادین وسیع که حول یک محور مرکزی از بنای با بار فرهنگیف ورزشی هنری، مذهبی و یا سیاسی بالا- آن چنان که بیشتری برد زمانی که از گذشته های دور تا آینده های نه چندان نزدیک را بتواند متحمل گردد. این مهم در لحاظ نمودن صرفه جویی های احداث چند باره بناها و همچنین افرایش اعتبار شهرها از اهمیت فوق العاده بالایی برخودار است- با احاطه کننده هایی متقارن از آب و پوشش گیاهی و مسطح و با رعایت محوطه سازی هماهنگ با سبک معماری بنای مرکزی احداث می شوند و ساختمان ها و عمارت های حاشیه میدان که برحسب تقسیم بندی میادین دیگر احداث ها براساس اسلوب های شناخته شده معماری عملی و در همین راستا میدان یا میادینی بر مبنای روش های بدعت گذارده شده قابل طرح، بنا می شوند.
و خیابان های متصل کننده میادین به یکدیگر در بخشی از امتداد وصل شده خود به میادین ( به عنوان قابل پیشنهاد) بخشی از طول خیابان در یک سو یا رعایت سبک معماری میدان مورد نظر و بخشی دیگر از طول خیابان از سوی دیگر با رعایت سبک معماری میدان مقابل و بخش میانی فاصله دو میدان شامل سطوح عمیق فضای سبز و با رعایت سبک معماری خاص که سبک مبدأ را به سبک مقصد به شیوه­ای منطقی پیوند می دهد میباشد. و در صورت اصرار بر بهره­برداری احداثی از فضای موجود، ساختمانهای یکپارچه با معماری مدرن و ساده می تواند مناسب باشد.
پیروی سبک معماری خیابان متصل کننده در میدان از طرح های معماری هر یک از میادین بصورتی جداگانه و با رعایت سبک معماری میدانی که از آن مبدأ می یابند و خاتمه یافتن این سبک از دو سو به فاصله میانی خیابان به سطوح عمیق فضای سبز و ساختمانهای یکپارچه مدرن و ساده طرح قابل پیشنهادی همجوار سازی سبک های معماری متفاوت درون شهرهاست.



2- هویت بخشی به شهرهای بزرگ ایران

تهران
تقریباً منهای میدان حسن آباد، سایر میادین تهران دارای بافت اتفاقی بوده و اگر چه در برخی میادین بافتی منتظم پیش بینی شده است، اما تقریباً کلیه میادین تهران نیاز به اصلاح بافت براساس تجدید نظر از مبنای احداث دارند.
وضعیت کنونی بافتهای شهری چون تهران با وجود یأس آور بودن آن این نوید را نیز به همراه دارد که می توان از منشأ و بیخ و بن به هویت بخشی آن اقدام نمود.
وضعیت کنونی اگر ناامید کننه است اما می تواند این نوید را به همراه داشته باشد که اکنون که قصد بر احیای بافتهای شهری است و می توان با بهره برداری از بار بسیار بالا و فراوان معماری تاریخ سبک های مختلف تمدن ایرانی و ایرانی – اسلامی در کنار سبکهای جدید و مدرن معماری، هویتی اساسی، ستایش آمیز و هدفمند به میادین و بخش هایی از خیابان های منتهی به آنها بخشید.

3- نمایش عصاره­­ای از فرهنگ و معماری جهانی
و به عنوان ارائه فرهنگ پویا و قابل سازگار با فرهنگ جهانی به جهانیان از یک جهت و ارضای لمس فرهنگ جهانی از سوی جامعه متفکر و بازیدکنندگان جهانی از شهر (جهانگردان داخلی و خارجی) از جهت دیگر می توان بخشی از شهر را به نمایش چکیده­ای از سمبل های فرهنگی و تاریخی جهان اختصاص داد.
به همین منظور می توان یک منطقه شهری مناسب را انتخاب و سبک طراحی و معماری آنرا در هر یک از میادین و بخشهای انتهایی خیابان های منتهی به هر میدان را براساس سبک معماری یکی از شهرهایی بزرگ و معتبر جهان طراحی نمود و ساخت. این ایده اگر چه ممکن است در حال حاضر آنچنان ملموس و تجربه شده نباشد اما روشی است که در آینده­ای نه چندان در بوسیله کشورهای بزرگ مورد انتخاب و به مورد اجرا گذارده خواهد شد.
برای نخستین بار نیست که اندیشه مطروحه اندیشمندان این مرز و بوم، منشأ برای تغییر و تحولات حتی اساسی- در ساختار حیاتی بیگانگان می شود، بنابراین وقت آن رسیده که اکنون که فرصت طلایی برای این سرزمین پدید آمده است تا برای اولین مرتبه در امتداد تاریخ معاصر چنین اندیشه­هایی برای بار نخست در اختیار کارگزاران این کشور قرار داده می شوند، در اجرای آنها پیش قدم شده و در بهره­برداری از سودآوری آنها از رقیبان سبقت جویند.

4- بررسی ساماندهی بافت های موجود شهری با مشارکت مردم و چگونگی مدیریت مداخله و سیاست های ارگان های مسئول
بدون تردید بسیاری از بناها نو (و حتی نوسازی شده) در نماهای خیابان های مهم و میادین اصلی شهرها وجود دارند که فاقد هر نوع هویت معماریمی باشند. در این مورد می توان دستورالعملی تهیه و تدوین نموده و سپس به مورد اجرا گذاشت که براساس ان صاحبان این بناها( چه خصوصی و چه دولتی) در ازای تغییر نمای ساختمان خود براساس طرح و نقشه معماری ویژه ساماندهی و نوسازی بافت شهرها رسیده باشد) از پرداخت عوارض خاص معاف بوده و همچنین در صورت به اتمام رساندن پروژه از مزایایی ویژه بهره­مند شوند. و همینطور، تنها نقشه معماری بناهای شهری که از برنامه هماهنگ شده معماری بافت در نظر گرفته شده نقطه مورد نظر شهری تبعیت می نماید به تایید رسانده شوند و موارد تخلف مورد بررسی و اقدام قرار گیرند.
تشکیل واحدهای عالی شهرسازی و معماری ویژه هویت بخشی بافت شهرها، راه عملی اصلاح بافت و ساماندهی و معماری شهری می باشند.

5- اصلاح و ساماندهی بافت های شهری و معماری فضای سبز
- معماری فضای سبز در خدمت ساماندهی شهرها
حرکت مثبتی که در زمینه پروژه­های زیست محیطی بویژه فضای سبز در شهرها آغاز شده است بسیار قابل تقدیر بوده و اصولاً منشأ و انگیزه بحثی است که پیش رو خواهیم داشت:
پوشش گیاهی درون شهری که لازمه حیات شهرهاست تحت شرایطی از دوام و ماندگاری بالاتری برخودار خواهند بود که به عنوان جزیی اساسی از طرح معماری شهر باشند و به ترتیب به بررسی آن می پردازیم:
حرکت همه جانبه احیای منابع تقویت عناصر زیست محیطی به ویژه فضای سبز عامل حرکت جدید دخیل سازی پارامترهای معماری فضای سبز در معماری اساسی شهرهاست.
هنگامیکه جزیی از طراحی نما و معماری شهری باشند:

ساختمانها:
شامل ورودی آنها از دو سو یا یک سو
بخشی از مهتابی ( بالکن) طبقات ( باز هم از یک سو و دو سو)
فلاورباکس بالکن ها و یا زیر پنجره ها

خیابان ها:
تفکیک کننده منطقی سواره رو از پیاده رو
در طراحی فضای سبز این بخش نکات مهم زیر لازم به رعایت می باشند،
چشم انداز و دید را مختل نسازند ( از هر دو سو)
قابلیت دسترسی منطقی و تکرار شده عابر پیاده را به پیاده رو و سواره رو برقرار سازند.
بلوار سازی از طریق رعایت حداقل ارتفاع لازم جهت نورشکنی شب اتومبیل ها در بخشی از چشم اندازههای ساختمان ( دو یا سه وجه) حضور قطعی داشته باشند.

دیوارهای سبز
شهرهای برگ تحت تأثیر ضرورت توسعه، روز به روز شبکه ارتباطی گسترده تری کجهز می شوند.
فشارهای آلودگی هوا، صوتی و حتی تصویری ( از طریق گسترش سازه های بی جان) نیز به نسبت همسن توسعه افزایش می یابند. و در شهرهایی بزرگ که تجربه چنین توسعه­ای را پشت سر گذاشته اند اقداماتی با نتایج سه گانه را ترتیب سه گانه را ترتیب داده و در نتیجه تقلیل دهنده این فشارها بوده­اند.
دیواره های سبز حتی به تجربه برای کسانی که در این زمینه تخصصی مرتبط ندارند عامل کاهش دهنده معضلات سه گانه فشارهای آلودگی هوا، صوت و تصویر تشخیص داده شده است.
به همین منظور در طراحی بافتهای شهری اصل رعایت حریم بزرگراه ها با هدف احداث چنین پوشش گیاهی که از انواع درختچه ها و درختان همیشه سبز متراکم تشکیل می شوند اصلی است که همواره می بایست مدنظر قرار گیرد.

- چشم انداز اجتناب ناپذیر- و بنابراین مهم- در تقاطع بزرگ راه ها:
پدیده غیر هم سطح بودن بزرگراههای متقاطع، ضرورت یک طراحی اصولی در اصلاح بافتهای شهری توسعه یافته می باشد.
و این پدیده لاجرم چشم اندازی وسیع ایجاد می کنند که ضرورتاً می بایستی فاقد هر گونه قابل بهره برداری بوده و همچنین پرهیز از هرگونه حجم ارتفاع پذیری باشند. بنابراین بهترین و تنها استفاده ممکن از این سطوح وسیع ایجاد پوشش گیاهی و بدون ارتفاع و حجم می باشد.
گونه هایی که از سمت ها و معماری تقاطع پیروی کرده و در مقابل تابشهای شدید آفتاب و وزش بادها و خشکی احتمالی مقاومت نمایند. و در عین حال پشم اندازی وسیع و گذرا ( در حرکت سریع) و زیبا ارائه دهند.

- ذخایر توسعه کنترل شده شهری،
- تبدیل حواشی بزرگ راهها حومه شهری به پارکهای خارج شهری- نقاط ذخیره شده برای توسعه درونی و پیرامونی شهرها -؛ هنگامیکه به نقش بزرگراهها (حتی در نگاهی سطحی) نگریسته می شود، مشاهده می شود که ضرورت کوتاه سازی فواصل، امتداد بزرگ راهها از میان تپه­ها و تپه­ماهورها و سطوح یکنواخت درون شهری و خارج شهری عبور می نمایند که خوشبختانه بسیاری از این نقاط هنوز در معرض ساخت و سازها و تصرفات غیر مجاز ( و حتی مجاز ) شهری قرار نگرفته اند.
جای مطلوبیت بسیار دارد که اراضی وسیع به پارکهای جنگلی ممتد و چنانچه در خارج از شهر قرار گرفته اند به پارک هایی با این ویژگی (پارک خارج شهری) مبدل گردند.
شکلگیری شبکه گسترده بزرگ راهها در شهرهای امروزی و عبور الزامی آنها از اراضی بکر و گسترده درون شهری و خارج شهری فرصت مغتنمی پدید آورده است بواسطه آن می توان به پارکهای وسیع جنگلی و پارک های خارج شهری دست یافت.
این پروژه در آینده نیز می تواند پس از اصلاح اساسی بافت های نامتناسب و بیجای مسکونی و اداری و آموزشی درون شهری مأمن بسیار مناسبی برای احداث های کاملاً محدود و مرتفع و اصلاح کننده توزیع تراکم بافت شهری و جمعیت در شهرها قرار گیرد. ایمن گاهی جهت توسعه کنترل شده شهرها و رهایی از تراکم های اجتناب ناپذیر کنونی نقاط گرفتار شهرها.
لازم به توضیح نیست که این چنین سیاست گذاری با مطالعه فراوان و با دقت فراوانتری می بایست همراه باشد چرا که در این زمینه بین تنها 2 حالت شرایط مطلق منفی و مثبت مطرح است. دقت و مطالعه فروان موجب اتخاذ سیاستی بهنجار خواهد گردید و غفلت از آن موجب رشد بی رویه و ناهنجار ساخت و سازهای شهری می شود.

تبدیل اراضی گسترده درون و خارج شهری به پارکهای جنگلی خارج شهری نتایج سه گانه:
1- تقویت منابع زیست محیطی
2- پیشگیری از گسترش بی رویه ساخت و سازهای درون و برون شهری
3- منابع اصلاح توزیع متراکم جمعیت شهری از طریق احداث های کاملاً کنترل شده و با برنامه ریزی در آینده را به همراه خواهند داشت.
- ضرورت وجود گیاه در طراحی بافت های شهری
- ضرورت تشخیص رفتار گیاه بعنوان موجود زنده در نماسازی ابنیه
- فرم مهندسی
گیاه بصورت درخت یا درخچه و یا بوته در طول عمر خود همواره در حال رشد بوده و عموماً بر حجم و ارتفاع آن – در آن حدود که روی نمای طراحی شده شهری ما تاثیر قابل ملاحظه بر جا بگذارد- افزوده می شود. این معظلی است که همواره معماران به آن می اندیشیدند و بعضاً به ایراد اساسی حذف پوشش گیاهی و یا به یک پروژه ناقص از لحاظ معماری و منظر گرفتار می آیند.
همکاری نزدیک و پایاپای و مشترک طراحان و معماران شهرساز و طراحان و معماران فضای سبز مشکلات مربوط به حذف پوشش گیاهی و یا پروژه­های فضای سبز ناقص را مرتفع خواهند ساخت و علاوه بر آن منجر به ارائه طرح ها و سبکهای جدید معماری خواهد شد که تاکنون بی سابقه بوده است.
در صورتیکه در طراحیهای خود با متخصص امر مشورت نمایند علاوه بر ارائه پروژه­ای بدون نقص می توانند از صرفه جویی قابل ملاحظه ای نیز در برآوردهای مربوط به مواد و مدت زمان تقریبی احداث پروژه بهره مند کردند. بسادگی می تواند منحنی رشد و حجم ارتفاع گیاه را در طول حیات آن ترسیم نموده و با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری- و حتی تجسم شرایط جدید- تاثیر حضور گیاه را از لحاظ ظاهری اشغال سطح نمای پروژه، مورد بررسی قرار داد و به ترسیم نمای نهایی ابنیه اقدام نمود. و بر حسب نیاز و با انتخاب گونه گیاه مناسب و نقطه مناسب کاشت براساس نقطه تعیین شده در طرح نمای ساختمان می توان حتی بخشی از حرکت های رنگ و حجم را در نمای ساحتمان برای آرشیتکت پر نمود.

6- ساماندهی بافت شهری آرمانی با مقاصد نزدیک و دور
بدون شک پدیده شهر نشینی از ابتدای مدنیت با مهاجرت همراه بوده است و در این بین پدیده غر مسطح بودن اقتصادی شهروندان آ چنان بوسیله کارگزارن بزرگ درک نگردیده و در حیطه سیاست گذاری کلان شهرها جز به شکل گیری مناطق و نواحی غیر اصولی و ناهنجار پیرامون شهرها و حتی درون شهرها راه بجای دیگر نبرده است. در این راستا برنامه احداث شهرکهای اقماری در صورتی می توانند در رفع این ناهنجاری مفید واقع شود که براساس برنامه درون قطعی انتقال شهروندان نقاط متراکم و غیر اصولی درون شهری از یک سو و مدرن سازی نواحی تخلیه شده به منظور اسکان اصولی ساکنان نقاط باقیمانده غیر اصولی از سوی دیگر صورت پذیرد. بدین منظور ابتدا با احداث یک شهرک اقماری با گنجایش کافی جهت انتقال ساکنان کامل یک نقطه پر جمعیت و غیر اصولی شهری، مشکل تخلیه و اسکان ساکنان این نقطه مرتفع می گردد. سپس با تخریب و احداث اصولی و مدرن نقطه درون شهری مورد نظر امکان اسکان جمعیت چند نقطه متراکم – در سطح و نه در ارتفاع – درون شهری دیگر حاصل می شود.
بدین ترتیب نقاط درون شهری متعددی حاصل آید که میتوانند در برنامه سامان دهی اصولی شهر به بهترین نحو مورد بهره برداری قرار گیرد. بویژه این طرح فضاسازی در درون شهرها برای مقابله و امادگی در برخورد منطقی با پدیده شهرها در اواخر قرن آینده کاملاً ضروری می باشد. و بعنوان اقدامی اصولی جهت توسعه کشور در نقاط بکر و دست نخورده:
انتقال مرکز سیاسی کشور به شهر دیگر ( شهری حتماً جدید الحداث با ویژگیهای معماری اصولی فرهنگ و تمدن کشوری) می تواند در توزیع منطقی سرمایه گذاری ها به نقاط مورد هدایت، موجب توسعه نقاط شهرهای دیگر و در نتیجه کشور گردد. چنین ساماندهی در دنیای امروز ضوروتی فراتر از نیازهای مادی را در دل خود جای داده است. تا آنجا که ما در گذشته ای نه چندان دور در شهرهایمان در عین مفرحی ناشی از همجواری با درختان و باغات کهنسال و نهرها و جویبارهای زالال و پاکیزه جاری در شهر، همجوار مدفن وابستگان و دوستانمان نیز بوده­ایم. غرق در معنویت و مواهب طبیعت امروز همجواری طبیعت و معنویت دور از دسترس زندیگمان قرار گرفته است. ضرورتی که در شهرهای معتبر جهان بدان از قلب توجه شده و همچنان رعایت می گردد.


جمع بندی و نتیجه گیری:
حفظ بافت های قدیمی (از دیدگاه هنری و ارزشهای تاریخی) در کنار توسعه بافتهای جدید شهری ضروری است و بدین منظور می بایست راه کار را مشخص نمود. توجه به ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان تهی از فاید نخواهد بود. در برنامه هویت بخشی به شهرهای بزرگ ایران لازم است بسیاری از بافت های شهری از بیخ و بن اصلاح شوند.
- در بخشی از طرح توسعه بافت های جدید شهری مناسبت دارد که نقطه ای نیز برای نمایش عصاره­ای از فرهنگ و معماری جهانی در نظر گرفته شود.
- خوب است به اندیشه های مطروحه بعنوان ثروتهای اساسی یک کشور بهای لازم داده شود.
- در استراتژی احیا و ساماندهی بافتهای شهری یکی از کارآمدترین اقدامات:
تشکیل واحدهای عالی شهرسازی و معماری ویژه هویت بخشی بافت شهرها با دستورالعملی کاملاً شده روشن و آینده نگر می باشد.
- معماری فضای سبز در احیای اساسی و اصولی بافت های شهری موثر، پرفایده و اجتناب ناپذیر است. و طیف گسترده تری از نتایج اولیه خود، نظیر طراحی و معماری خیابانها و معابر. ساختمانها ( اعم از خصوصی، عمومی و دولتی) چشم اندازها و ذخیره سازی زمین های بکر و مفید درون و پیردامون شهری را شامل می شود. و همکاری و هماهنگی معماران شهرساز و معماران فضای سبز چنین اهداف را تأمین خواهد نمود.
و سرانجام آنکه:
بواسطه انکه شهروندانی با سطوح متفاوت اقتصادی در کنار یکدیگر بوجود دارند و از سویی نیاز به سیاست های شهرک های اقماری و مدرن سازی و احیای بافتهای قدیمی و فرسوده ( با رعایت حفظ ارزشهای معماری و میراث تاریخی) و اصل تمرکز زدایی منطقی موجب می شوند که سامان دهی بافت های شهری، آرمانی با مقاصد نزدیک و دور محسوب گردد.

نویسنده :مهندس ماشاالله گودرزی
منبع :iran-stu.com
 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مقدمه:
غربی ها و اروپاییان از آغار رنسانس به طبیعت توجه کردند که این توجه در آغاز با تردیدها و ترسهایی همراه بود تردیدها یی که قرار دادن عناصر طبیعت را در کنار عناصر مقدس موجب میشدوبه منظر به مثابه عنصری انضمانی در کنار عناصر مقدس توجه میکرد.در عصر روشنگری عناصر طبیعت استقلال خویش را یافتند والبته این رویکرد در آغاز خودش را در فلسفه و نقاشی نشان داد و در معماری با تاخیر اتفاق افتاد.در قرن 19 و اوایل قرن 20در معماری طبیعت با مفهوم خالص و ناب مورد توجه قرار گرفت.

اتفاق مهم دوره مدرن تغییر در مبنای اندیشه است بعد از رنسانس در اروپا فهم راجع به خدا-انسان-طبیعت و ... دگرگون شد و این تغییر نگرش باعث به وجود آمدن تغییر عمده ای در زندگی شد .نگاه به طبیعت که تا قبل مذموم و نکوهیده بود،به تدریج تغییر کرد تا جایی که در قرن 18 به سبک امپرسیونیسم در نقاشی رسیدند . اساس نقاشی امپرسیون از توجه به طبیعت شکل گرفته است ( مثل نقاشی کلیسای نتردام در 4 ساعت مختلف با 4 نور ))جزوه آشنایی با معماری منظر معاصر دکتر منصوری)





اتفاق مهم در دوران مدرن:
- مبنای اعتبار بخشیدن به پدیده ها ازبیرون به درون انتقال یافت.
- منبع خدایی به منبع عقلی تغییر یافت

.معیار دوره مدرن عقل آدمی است.چرا که دوره مدرن دوره فلسفه دکارتی است و دوران ذهن علمی است و علم راجع به خوبی و بدی پدیده ها حکم نمی دهد و صرفا ویژگی های یک پدیده را بیان نموده داوری نمی کند لذا معمار منظر مدرن به پدیده ها علمی نگاه میکند بر خلاف رویکرد کلاسیک ارزش گذاری نمی کند.پس با هر گیاهی میشود فضا سازی کرد "گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد."

مقاله پیش رو به بررسی معماری منظر مدرن می پردازد این مقاله مطالب خود را درسه بخش ارائه می کند. در بخش نخست به بررسی تحولات تاریخی که بر روی معماری منظر مدرن تاثیر گذاشته می پردازد. در بخش دوم رویکرد معماران منظر مدرن درطراحی را مورد ارزیابی قرار می دهد و نمونه های موردی را بررسی می کند و در بخش سوم به معماری منظر مینیمال به عنوان جنبش برآمده از دل معماری مدرن اشاره می کند و نمونه های موردی را دراین زمینه معرفی میکند.

بخش اول:


سیر تحولات معماری منظر از رنسانس تا قرن 20

بررسی معماری منظر مدرن بدون توجه به زمینه های پدید آمدن آن که ریشه در قرون قبل از دوره مدرن دارد امری ابتر است چرا که معماری مدرن و معماری منظر مدرن تحولی نیست که یک شبه اتفاق افتاده باشد و حاصل تغییراتی است که شروعش را میتوان" چهارصد سال پیش از دوران مدرن دانست"(مبانی و مفاهیم معماری معاصر غرب وحید قبادیان صفحه 17)لذا برای بررسی معماری منظر مدرن در مقاله پیش رو تاریخچه ای از دوران رنسانس تا دوران مدرن ارائه شده است.

منظر یا landscapeابداعی تصویری بود که از اواخر قرن 15 به وجود آمد یعنی پس از چند قرن دشمنی قرون وسطی با طبیعت .قرن 15 مصادف است با دوران رنسانس دورانی که تولد مجدد نام گرفت وجامعه را به سمت محوریت تفکر سوق داد وانسان محوری را به وجود آورد که این انسان محوری در تمامی ابعاد هنر خود را نشان داد و تحولاتی را پدید آورد ."باوقوع رنسانس باورهای ذهنی قرون وسطی و جهان سنت مورد شک و تردید قرار گرفت"مبانی و مفاهیم معماری معاصر غرب)

همانند ديگر هنرها، اين هنر نيز تا طراحي باغ ها در عصر رنسانس احياء نگرديده بود به گفته آلن راجر فیلسوف فرانسوی آغاز کاربرد واژه منظر به عصر رنسانس باز می گردد.(منصوری-1383)باغ محوطه هاي رنسانس در حدود قرن هاي 16 و 17 توسط کارهاي طراحي به نام لونوتره (Le Notre) توسعه یافت.
اولين کسي که دربارة "ساخت و ايجاد (making) منظر" نوشته است، جوزف اديسون(Joseph Addison) در سال 1712 بوده است. واژة "باغبان منظر (Landscape gardener)" توسط ويليام شنستون (William Shenston) براي اولين بار در سال 1754 به کار برده شد ولي اولين فرد حرفه اي که از اين عنوان استفاده کرد، هامفري رپتون(Humphry repton) در سال 1794 بود. واژة "معماري منظر (landscape architecture)" اولين بار توسط اسکاتمن گيلبرت لين ميژن(Scotman Gilbert Laing Meason) در عنوان کتاب وي به نام "معماري منظر نقاشان بزرگ ايتاليا" در سال 1828 در لندن به کار گرفته شد که در باب نوعي از معماري بود که وي در نقاشي مناظر کشف کرده بود. سپس اين واژه توسط لودن (Jc Loudon) و دونينگ (Aj Downing) به کار گرفته شد .

پيش از قرن 18 میلادی، طراحي چشم اندازها به شدت متکي بر هنر و نظرية آرمان گرايي بود و به طور مثال طبيعت را به صورت آرماني و کمال گراي آن تصور مي کردند وبر زیبایی شناسی کلاسیک تاکید داشتندولي در اواخر قرن 18 میلادی، طبيعت معناي جهان طبيعي را به خود گرفت و در نتيجه تقليد از طبيعت براي شکل دادن به آن مسخره آميز گرديد. (رهبر بهبهاني، 1382)

در قرن 18، انگلستان به عنوان قطبي از سبکي جديد در طراحي منظر شناخته شد و شخصيت هايي چون ويليام کنت(Willim Kent)، هامفري رپتون و مشهورترين آنها لانسلوت براون(Lancelot Brown) ، با قدرتي ويژه، پارک هاي بزرگ ملي انگليس را که داراي طبيعتي بکر و ناب بودند را دگرگون ساختند.(
www.manzar.ws شماره یک)

در لندن اهمیت طبقات متوسط بالا برای نخستین بار پس از قرون وسطی با ساختن سبزه میدانها و خانه های اطراف آن در سیمای شهر به منصه ظهور رسید شاید سبزه میدانهای لندن از اولین نمونه های ارتباط فضای شهری با منظر باشند که البته همانطور که گفته شد این سبزه میدانها در محلات اعیان نشین ساخته میشد ومورد استفاده تمام اقشار جامعه نبود.

تعریف سبزه میدان:

سبزه میدان قطعه زمینی است که درآن باغچه ای محصور باشد و خود به خیابانی محاط شود که راه به خیابانهای اطراف میدان دارد.

نکته اساسی درباره سبزه میدانهای لندن این است که همه آنها باغچه ای مرکب از چمن و درختان درمیان دارند.

اصل و منشا سبزه میدانهای لندن کجاست؟

علاقه به چمن کاری و احداث فضاهای باز در لندن از دوره گوتیک آغاز گشت در قرن پانزدهم حیاط لینکلنزاین به گردشگاهی مصفی تبدیل شد و مقارن با همین زمان محوطه وسیعی در خارج لندن موسوم به مورفیلد برای ورزش و تیر و کمان اندازی مورد استفاده اهالی لندن قرار گرفت.وبرخی از املاک متعلق به دربار انگلستان نیز در قرن هفدهم برای استفاده عموم گشت در همین قرن نخستین سبزه میدانها ی لندن چون برخی از نجبا می خواستند قسمتی از اراضی موات خود را احیا کنند بنا گشتندو احیای این اراضی به چند خیابان محدود نگشت و سبب به وجود آمدن میدانهای لندن شد که از میدانهای باروک سرچشمه می گیرد.(فضا ،زمان،معماری ،صفحه 563).

دراواخر این قرن انقلاب صنعتی رخ داد و زندگی مردم را دستخوش تغییرات زیادی کرد از آن جمله می توان به گسترش شهرنشینی اشاره نمود به تبع آن شهرهای اروپایی یکپارچه دستخوش تغییر و تحولات شدیدو نوعی بی نظمی و آشفتگی می شوند که متفاوت با ساختار قبلشان است .با هجوم مردم به شهرها تراکم بالا می رود ومشکلات زیادی را از بیماری تا رفت و آمد و... ایجاد میکند . این مسئله جامعه را به سمت توجه به طبیعت در کنار زندگی شهری سوق می دهدو مفهوم پارکهای شهری شکل میگیرد.

پیش از انقلاب صنعتی باغسازی شخصی و خصوصی بود مانند ورسای. اعیان خانه های خود را درون زمین های سبز وباغها می ساختند ولی پس از انقلاب صنعتی باغ به صورت فضای عمومی و پارک مطرح شد.جامعه اعیانی بعد از انقلاب صنعتی از صحنه محو میشود وجامعه ای با اقتصاد سرمایه داری شکل می گیردو همه در آن به عنوان شهروند ظاهر می شوند.پارک و فضاهای عمومی شهری ایجاد می شود.طراحی پارکها را به باغبانهایی می دادند که قبلا برای اشراف می ساختند واین حرفه در قرن 19 در اروپا به شدت رشد می کند.(لادن اعتضادی1387)

دراین قرن پارک سازی در پاریس در اطراف میادین سخت معمول شد وبیش از تمام نو آوری های شهرسازی آن روز تقلید گشت لطف و تازگی این کار در گشوده بودن این فضا به روی مردم بود روبنسن معمار منظره ساز انگلیسی در این باره میگوید: نخستین مطلبی که در این پارکها بیننده را به خود میخواند تازگی و لطافت آنها و توجه و مراقبتی است که در نگاهداری آن ها میشود ووجود مردمی است که در آنها به تفرج نشسته اند کتاب میخوانند کار میکنند و یا به بازی مشغولند.او همچنین در جایی اشاره می کند :درحالیکه ما انگلیسیان میادین خود را تنها به معدودی متمکن اختصاص داده ایم در فرانسه میادین بر عموم گشوده اند و بر خلاف میادین ما به انواع اشجار آراسته.(فضا ،زمان،معماری،صفحه 593)

ربنسن در سال 1869 مینویسد اگر پاریس هم اکنون درخشنده ترین زیباترین شهر دنیا نباشد بی شک به زودی به این کمال خواهد رسید.در پاریس احداث پارکهای عمومی اهمیتی یافته است که لندن فاقد آن است.توجه به درختکاری همه جا مرئی است و میادین کوچک تبدیل به پارکهایی می شوند که زیبایی وحسن سلیقه در ایجاد آنها بی نظیر است.(فضا،زمان،معماری،صفحه 593)

بر طبق طرح هاسمان برای شهر پاریس دو پارک عظیم در شرق و غرب پاریس که مانند دو شش برای این شهر هستند خودنمائی می کند اگر طرح هاسمان به تمام اجرا میشد این دو پارک با کمربندی سبز در امتداد دیوارهای دفاعی قدیمی شهر به یکدیگر مرتبط می گشت.غیر از این دو پارک و پارکهای قدیمی شهر پارک" من سو"در مرکز پاریس پارک زیبای "مون سوری"در جنوب پاریس وپارک" بوت شومن" برای کارگران در شمال شهر در این دوره احداث گشتند.این پارکها در فضایی بسیار وسیع به وجود می آمدند و غرض از احداث آنها به وجود آوردن گردشگاههای عمومی بود.(همان)

یکی از فضاهای عمومی و مهم در شهر پاریس که در اواخر قرن 19 طراحی شد طراحی محوطه برج ایفل است.

در نیمه دوم قرن 19 در انگلیس با جنبش باغشهر مواجه هستیم که شهر را داخل طبیعت می بردومحلاتی مورد نظرش بودکه هر دو ویژگی های باغ و شهر را داشته باشد.

ابنزر هاوارد، پیشنهاد دهنده باغشهر، می دانست که شهر های بزرگ تا چه حد برای مردم مناطق روستایی جاذبه دارند و می خواست که نمونه باغشهر را با همه امتیازات زندگی فعال شهری، توام با تمام زیبایی و سرخوشی روستایی، پدید آورد. باغشهر های که در داخل حلقه عریضی از زمین های کشاورزی محصور خواهند بود در حد سی هزار نفر در نظر گرفته شده است. این شهر ها با کمربند سبز خود شهرهای محدودی هستند که توسعه آنها در واقع از طریق احداث شهرهای مشابه در فواصل معین تامین می‌شود تا نهایتا یک مجموعه متشکل از چندین شهرک که توسط وسایل نقلیه سریع السیر با یکدیگر مرتبط هستند در اطراف یک شهر بزرگتر تنظیم شود.

بنا بر نظر هاوارد کوچکترین سلول شهری بخشی است که برای سکونت 5000 نفر به همراه یک مدرسه در نظر گرفته شود و شهر بزرگ از تجمع چندین باغشهر به دور یک واحد مرکزی به وجود می آید.
نخستین باغشهر لچ ورث بود که در 35 مایلی لندن در سال 1904 ساختن آن غاز شد.دومین باغشهر ولوین نام داشت که به لندن بسیار نزدیکتر بود.
هاوارد بنا بر دلیل زیر نظریه خود را از نظر اقتصادی توجیه می کرد:
احداث چنین شهرهایی در زمین های روستایی هستند که خارج از بورس معاملات زمین قرار دارد و در نتیجه قیمت پایینی دارند.
اشتباه هاوارد که موجب شکست طرحش شد این بود که وی فشارهای اقتصادی در چگونگی توزیع جمعیت شهری را دست کم گرفته بود.

بنا بر نظر هاوارد پیش بینی میزان موفقعیت یک طرح به سه عامل بستگی دارد:
1. اشتیاق
2. انرژی
3. پشتکار یک طراح ایده آلیست

منتقدان باغشهر:

لوکوربوزیه با نقدی بر باغشهر گفت:
· موجب اتلاف وقت ساکنان می شود.
· موجب هدر رفتن زمین می شود.
· روحیه ضد اجتماعی برای ساکنان ایجاد می کند.

همچنین زیگفرید گیدیون نیز باغشهر را رد می کند و از آن به عنوان یک راه حل گذرا یاد می کند.

جین جیکبز میگوید: نظریه طرفداران اصل عدم تمرکز در شهرسازی مدرن که هاوارد القا کننده آن بود، در توسعه شهرهای بزرگ آمریکایی اثرات زیان باری داشته است، به این صورت که موجب تضعیف روابط اجتماعی بین ساکنان این شهرها شده و محلات شهری یکنواخت و بی روحی پدید آورده است.

با آن وجود که تا قبل از قرن 19 نیز با مفاهیم وآثار معماری منظر مواجه هستیم اما کاربرد کلمه معمار منظر بعد از بنيان گذاري جامعة معماران منظر آمريکا(ASLA) در سال 1899 و اتحادية بين المللي معماران منظر (IFLA) در سال 1948 شايع گرديد.

همزمان با مطرح شدن ایده باغشهر در انگلستان در آمریکا با شروع رسمی حرفه معماری منظر مواجه هستیم.که آن را به فردریک المستد نسبت میدهند وی نهضت پارک(park movement) را در آمریکا پایه گذاری کرد.

در این دوره حرفه معماری منظردر آمریکا مجال ظهور پیدا کرد به طوریکه آمریکا خودش را بانی و موسس آن معرفی کرد در حالیکه بستر سازی آن در اروپا شکل گرفته بود علت این مسئله درگیرجنگ جهانی بودن جوامع اروپایی و رکود اقتصادی در این جوامع است.(لادن اعتضادی)

حال آنکه آمریکا به شدت در حال رشدبوده و دو شهر نیویورک و شیکاگو از شهرهای ثروتمند دنیا شده بودند.

باغ آمریکایی (1840-1920):

آمریکا فرزند اروپا است و به سبب اتفاقاتی که در اروپا افتاد آمریکا متولدشد با مهاجرت اسپانیایی های دوره رنسانس و با ورود دستاوردهای علمی تمام دنیا به اروپا این جامعه پیشرفت کرد اروپاییان بااختراعاتشان دنیانوردی را توسعه دادند سرزمین هایی را کشف کردند تا بازار برای کالاهایشان پیدا کنند. سپس اروپاییان در آمریکا مستقر شدند.(جزوه لادن اعتضادی –1387)

عقاید و ایده آلهای آرمانگرایانه آمریکا به عنوان ترکیبی از فرهنگ های متعدد در باغهای این کشور نیز منعکس می گردد .از آنجایی که مهاجران در کشوری جدید سعی بر خلق دوباره آنچه برای آنها آشنا باشد دارندطرح باغ در آمریکا غالبا از مجموعه ای از مفاهیم برگرفته از سایر فرهنگ ها میباشد.تنوع فرهنگ ها در ترکیب با شرایط جوی گوناگون و پستی و بلندی های زمین سبب ایجاد تزئینات مختلف مناظر گردید.نتایج آن در باغها و طرح ریزی شهرها در سراسر ایالات متحده آمریکا پدیدار شد .از ایالت نیو انگلند تا جنوب و غرب اقتباس از سبک باغسازی هم در مناظر خصوصی و هم در مناظر عمومی دیده می شود.

اگرچه باغبانی منظر در آمریکا برای نسلهای متعدد انجام میشد اما در سال 1841 میلادی کتاب "آندروجکسون داونین"به نام "رساله ای در باب نظریه و اجرای باغبانی منظر سازش یافته با آمریکای شمالی اولین و مهمترین کتاب در مورد طراحی منظر بود که در آمریکا انتشار یافت.از ویژگی های مناظر داونین خطوط مواج و تقلید نقاشی وار از طبیعت بود کارهای وی در انگلستان مورد پسند همفری رپتون وجان کلادیوس لودان قرار گرفت.پس از وی فریدریک المستد برجسته ترین معمار منظر در آمریکا شمرده میشد.(طراحی کاشت منظر :47)

فردریک لاالمستد Frederick Law Olmsted پایه گذار و بنیانگذار طراحی پارکهای شهری آمریکاست . وی آشنایی با گیاهان و علم گیاهشناسی را به طور تجربی فراگرفت زیرا از یک خانواده کشاورز بود. سفرش به انگلستان و بازدید از باغهای انگلیسی ایده هایی را برای ایجاد پارکی بزرگ در نیویورک را در ذهن او ایجاد می کند. ایده ایجاد یک چنین پارکی براساس نیاز جامعه آن روز به فضای عمومی نه برای تفریح بلکه برای بالا بردن سطح بهداشت عمومی و برقراری عدالت اجتماعی مردم لازم بود و المستد با اعتقاد به این قضیه در سال 1858 ،Central Park New York را بر پایه آرمانهای خویش احداث نمود. ) المستد اعتقاد داشت تغییر فیزیکی منظر تنشهای اجتماعی را کاهش می دهد.

تا قبل از المستد طراحی منظر به صورت حرفه ای در این کشور مطرح نبود و بعد از طراحی این پارک است که کم کم ایده وارد کردن طبیعت به درون شهردرآمریکا شکل تازه ای به خود می گیرد. وی خود را نمونه کامل آمریکایی دموکراتیک میدانست.او بر موارد اجتماعی اخلاقی مانند لحاظ کردن شیر فروشی در طرح سنترال پارک برای مادران فقیر جهت تغذیه کودکانشان با شیر بهداشتی تمرکز کرد و همچنین در طرح قبرستان مانتین ویو در کالیفرنیا وی طرح زمین های دفن را ادغام کرد و درنتیجه مردمی با اعتقادات مختلف می توانستند با یکدیگر سوگواری کنند.حساسیت او به محیط موجب حفاظت از طبیعت بکر آمریکا در پارکهای ملی یو اسمیت و یلواستون شد.او کمی پیش از مرگش در سال 1903مدرسه جنگلداری را در ملک بیلتمور واقع در شمال کالیفرنیا طرح ریزی کرد.

پارک وی:

هدف اصلی پارک وی ها حفظ عناصر طبیعی موجود در شهرها و اتصال و برقراری رابطه بین آنها بوده است

پروفسور هابارد در نشریه شهرسازی دانشگاه هاروارد پارک وی را اینگونه معنا می کند:

"پارک وی جاده ای است که در دوجانب آن باغ احداث شده باشد بنابراین از پارک وی اساسا برای عبور و مرور استفاده می شود اما این عبور و مروربیشتر و یا منحصرا به منظور گردش و سیاحت است."

در پارک وی اصل بر این است که جریان پیوسته عبور و مرور متوقف نشود از این رو هیچ جاده فرعی به پارک وی راه نمی یابد وحتی ورود مستقیم به پارک وی از املاک مجاور آن ممنوع است.در سنترال پارک نیویورک المستد برای عبور پیاده روندگان پلی از سنگ بر جاده ای که مخصوص وسایل نقلیه است بنا نهاد که این پل مراحل نخستین پارک وی را مجسم می دارد.

شاید به نظر برسد پارک وی ها همان اتوبانهای اروپا هستند اما پارک وی جاده ای است برای تفرح خاطر انسان که به زیبایی و لطف مطابق پست و بلند طبیعی زمین ادامه می یابد و جزئی از مناظر طبیعی می شودچندان که تمییز آن از مناظر طبیعی ممکن نیست.(کتاب فضا ،زمان ،معماری)

در قرن های 18 و 19 دو نوع دیدگاه بر معماری منظر اروپا حاکم است :

1)نگاه فرانسوی که نگاه باروک و نئوباروک است

2)نگاه انگلیسی که نگاهی رمانتیک است و عکس العملی است در مقابل کلاسیک گرایی

اما نکته مهم درباره پارک های المستد این است که از هیچ الگویی تقلید نمی کنند المستد معتقد بود که زندگی شهری خسته کننده و کسل کننده شده است و بشر نیاز به تفرجگاههایی در داخل و خارج شهر داردکه در این تفرجگاهها ارتباط با طبیعت خیلی اهمیت دارددر کارهای المستد نه اشرافیت باروک و نه مقیاس های بزرگ رمانتیک وجود ندارد در کارهای وی الگوهای سلطه و مونومانتالیست دیده نمی شود و مجسمه هایی که وجود دارد نیز در مقیاس مردم و شهری است.(جزوه لادن اعتضادی-سال1387)

اما در اواخر کار المستد با هجوم بسیار زیاد مهاجران جمعیت آمریکا افزایش یافته وشرایط زندگی برای بسیاری از مردم بدتر شدوعقیده حفظ کشور از طریق فرهنگ و معماری شکل گرفت این درک جدید سبب تغییر مسیر معماری و معماری منظر شد ومعماری منظر آمریکا را به طرف کلاسیک گرایی سوق داد.معماران منظر در این دوره اعتقاد داشتند که سابقه تاریخی و استفاده از اصول تناسب و تقارن می تواند سبب عظمت بخشی به سبک ملی آمریکایی شود.در جستجوی نمادهایی جهت بالا بردن آگاهی این کشور جوان در مورد زیبایی شناسی معماران از فرمهای کلاسیک استفاده کردند.آنها طراحی قصر های فرانسوی خانه های بزرگ و مجلل تیودور و ویلاهای ایتالیایی را آغاز کردند این تغییر جهت گیری جدیدی را در طراحی منظر ایجاد کرد ترکیبات رسمی محور های تقارن و محور عرضی و تصویرسازی ذهنی برگرفته از منابع کلاسیک ظاهر شدند.این تغییر سبب ایجاد کشمکش و تضاد در این حرفه شد .یک عده از افراد این حرفه از فلسفه داونین پیروی میکردندواحساس کردند که منظره چشم انداز طبیعی بخش ساده تر و با شکوه تر طبیعت را نشان میدهداین طراحان بر مناظر ساده و روستایی تاکید داشتند و گروهی دیگر از منظری با ترکیباتی که به طور رسمی سازماندهی شده باشد دفاع می کردند.

معماری منظر مدرن در آمریکا ( 1940-1970میلادی)

ایده آلهای کلاسیک بعدها توسط سه دانشجوی جوان معماری منظر به نام های "گرت اکبو"و"دان کلی"و"جیمز رز"رد شدند.در سال 1930این دانشجویان هاروارد خواستار جستجوی ایده های متداول در هنر مدرن به خصوص در نقاشی بودند.آنها معتقد بودند که معماری منظر باید

1) با سایت سازگار باشد.
2) نیازهای کارفرما را برآورده سازد
3) مشکلات محیطی و اجتماعی را برطرف کند.

تلاش و کار معمار منظر کالیفرنیایی توماس چرچ فارغ التحصیل پیشین دانشگاه هاروارد نیز تاثیرات زیادی در معماری منظر مدرن آمریکا داشت.کارهای چرچ اهداف کلاسیک را با نظریه های جدید فضای مدرن ترکیب می کرد.مارک تریب این 4معمار منظر را با عبارات مدل و معیاری برای قضاوت در مورد طراحی مدرن منظر آمریکا توصیف کرده است.(طراحی کاشت منظر)

جهت پذیرفتن نوگرایی به طور کامل معماران منظر خواستار توسعه ادبیات طراحی جدیدی بر اساس مفاهیم نوظهور فضا وفرم الهام گرفته از هنر مدرن بودند .

اصول معماری مدرن آمریکا عبارت است از:

اجتناب از طراحی پلان متقارن محور و فرمهای هندسی ساده
فرمها نامنظم و طبیعی-حرکت در طرح
حساسیت به سایت
توسعه مصالح جدید طرح

توماس جرج:
توماس جرج در سال 1904 دربوستون به دنیا آمد او در دانشگاههای کالیفرنیا برکلی و هاروارد به تحصیل پرداخت ودر سال 1922 سفرهایی را به اروپا داشت پس از بازگشت به تدریس رشته معماری منظر در دانشگاه برکلی پرداخت .سبک او به عنوان سبک مدرن آمریکا شناخته شد وی در طراحی از سادگی و فرمهای عملکردی استفاده می کرد.

دن کلی:

دن کلی در سال 1912 در بوستون به دنیا آمد و در هارارد در رشته معماری منظر به تحصیل پرداخت .در سال 1953 با سارینن در باغ میلر در کلمبوس ایندیانا همکاری داشت.با الهام گرفتن از سبک دی استایل و طراحی یس ون درروهه در پاویون آلمان کارهای او پلانی مشبک داشت و فضاهای داخلی کارهایش پیوستگی کاملی با فضای بیرون داشت.این طراحی حاوی تغییر قابل توجهی از باغ به چمنزار و جنگل نیز بود.این نوع طراحی به طور فراگیر مورد استفاده قرار گرفت .

آمریکا در سالهای دهه 1950 میلادی ثروتمندترین کشور دنیا شد و رویکردی انتزاعی در طراحی باغ و محوطه به طور گسترده در این کشور مورد استفاده قرار گرفت .(معماری ایران-12)

جین براون در کتاب باغ مدرن که درسال 2000 به چاپ رسید به این نکته اشاره میکند :باغ سازی مدرن در آمریکا جایگاه ویژه ای به دست آورد تا حدی که به عنوان روشی نو در معماری منظر مدرن مطرح شد و دوباره در دهه 1950 به اروپا صادر گردید (معماری ایران-12)

این در حالی است که پیشرفت طراحی باغ های اروپایی در تمام اروپا به جز سوئد به خاطر وقوع جنگ قطع شدو کشور آلمان غربی ثروتمندترین کشور اروپا و آلمان شرقی هر دو رویکردی مدرنیستی را که هیتلر تقبیح کرده بود را پذیرفتند.

معماري مدرن بصورت يك مكتب معماري با مباني نظري مدون و ساختمانهاي ساخته شده بر اساس انديشه مدرن،از اواخر قرن 19 ميلادي شكل گرفت. خاستگاه اين معماري در شهر شيگاگو ، و در اروپا شهرهاي پاريس ، برلين و وين بود. و همچنين قابل ذكر است كه معماري مدرن ، نقطه عطفي در تاريخ معماري غرب و يا به عبارت ديگر ، در تاريخ معماري جهان بود. زيرا براي اولين بار ، نگرش از سنّت و تاريخ و گذشته ، بعنوان منبع الهام معماري تغيير جهت داد و آينده و پيشرفت ، بعنوان موضوع و هدف اصلي معماري مطرح شد.
معماران و نظريه پردازان مدرن سعي كردند ، معماري را با علم ، تكنولوژي و جهان در حال تحول همگون سازند.(مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب-صفحه30)

عوامل متعددی مانند خردگرایی وتوسعه علوم و به ویژه گسترش تکنولوژی موجب تکوین مدرنیسم شد.
تکامل نظریات مدرن توسط پوسنر انجام شد .او جنبشی را نشات گرفته از نظریات ولیام موریس و با توجه به نظرات باغ سازی هنری-استادکارانه شکل داد.این جنبش به این نتیجه رسید که فرم باید تابع عملکرد باشد .نظری که پیش ازاین توسط معمار آمریکایی لویی سالیوان به عنوان شعار اصلی مدرنیست مطرح شده بود.فرانک لوید رایت شاگرد سالیوان عقیده داشت که طراحی میباید بر اساس قوانین علمی و زیبایی شناسانه موجود در طبیعت شکل گیرد که به آن سبک ارگانیک میگویند .گفتار زیر نشان دهنده حساسیت او نسبت به مکان ،عملکرد و فرم های ارگانیک بود:من معتقدم که هرگز نباید مستقیم بالای چیزی ساختمان بسازید اگر شما بالای تپه چیزی بسازید تپه را از دست داده اید .وقتی که به هواپیما نگاه میکنیم خطوط آن نشان دهنده قدرت و عملکرد آن است .این وضعیت در مورد کشتی اقیانوس پیما و بسیاری چیزهای دیگر صدق میکند.پس چرا نباید ساختمان ها هم کارکرد خود را نشان دهند.همان طور که میبینیم فرم هایی که کاملا بر طبق عملکردشان ساخته شده اند زیبایی فوق العاده ای دارند .ساختمان ها نیز از مصالح مختلفی ساخته شده اند .مصالح نیز طبیعت و ساختار خود را دارند و به ساختمان ها زندگی میبخشند.

در قرن 20 ودوره مدرن ایده پارک شهر لکوربوزیه مطرح می شودکه طبیعت را درون شهر می آورد این ایده را قبلا تونی گارنیه داده بود که لکوربوزیه آنها را درطراحی خود مطرح کرد.

لکوربوزیه 4 نیاز را برای فضاها اولویت بندی کرد که عبارتند از:باغ ،سکونت،تفریح ،راه.

وی تاثیر زیادی بر باغ سازی مدرن داشت .ویلا ساوای او باغی روی سقف دارد .

از اصول منشور آتن تدوین شده توسط لکوربوزیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شهر در ارتفاع
- مطرح کردن پارک شهر گارنیه
- آزاد کردن فضای سبز شهری
- باز کردن دید فضای سبز با ساختن ساختمان بر روی پیلوت
- شهر باید باغی داشته باشد که فضای سبزش متعلق به همه باشد.
در منشور آتن لکوربوزیه توجه به منظر شهری و پیوند معماری و منظر به خوبی دیده می شود.

شاید بتوا ن طراح برزیلی ،روبرتو مارکس را معروف ترین طراح باغ های مدرن دانست .او در سال 1909 میلادی به دنیا آمد .پدرش یک یهودی آلمانی و مادرش یک دورگه برزیلی فرانسوی بود .او که عاشق گیاهان برزیلی بود در برلین درس هنرهای زیبا خواند و در بازگشت به خانه با گروهی از معماران برزیلی که همگی متاثر از لوکوربوزیه بودند آشنا شد :اسکار نمایر،آلفونسو ریدی و لوسیو کوشتا.استفاده او از گیاهان در باغ ها از اصول مدرنیسم تبعیت میکرد :کارکردی بود،مصالح را با صداقت نشان میدادو بر اساس ساختار طبیعی زمین شکل گرفته بود.


بخش دوم

در این بخش به خصوصیات ظاهری معماری منظر مدرن توجه شده است وچند پروژه به عنوان نمونه موردی مورد ارزیابی قرار گرفته است.


خصوصیات منظر مدرن:
منظر مدرن عناصر منظره سازرا ارزشگذاری نمیکندبه عنوان مثال به چمن اعتبار درخت رامی دهد.(چشمها را باید شست جور دیگر باید دید)
منظر مدرن به تقارن به عنوان عنصر زیبایی ساز نگاه نمی کند و تقارن را حذف می کند
در منظر مدرن تزئینات را جنایت میداند و آن را حذف می کند.
مصالح طبیعی همانگونه که وجود دارد ارزشمند است (...وچرادرقفس هیچکسی کرکس نیست)
از عنصر منظره ساز آب بدون هیچگونه عنصر تاکید کننده معماری و اسطوره ای استفاده میکند.
در منظر مدرن به فضاهای جمعی توجه میشود و نظر گاه به عنوان یک فضای جمعی شناخته می شود.

منظره سازی اطراف برج ایفل:
از اولین نمونه هایی که درآن تاثیر اندیشه های مدرن پدیدار شد محوطه برج ایفل است.
این پروژه در گذرگاه دوره کلاسیک به مدرن میباشد.دراین اثر هنرمند هنوز تقارن را کنار نگذاشته است و ساختار شکنی نکرده است صرفا در معنا بخشی به عناصر تغییر ایجاد کرده است.چمن در این پروژه متن است و منظره دیگری را نشان نمی دهد می آید برای به تصویر کشاندن خود.

برجی فلزی در میدان شان د ومارس و در کنار رود سن واقع در شهر پاریس است.برج ایفل امروزه به عنوان نماد فرانسه شناخته می‌شود و یکی از شناخته شده‌ترین بناها در جهان است.
ساخت برج ایفل در سال‌ 1887 شروع و در 31 مارچ 1889 به اتمام رسید. در ابتدا برج ایفل برای نمایشگاه جهانی و به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه ساخته شد ولی پس از ساخت این بنا مورد قبول همگان واقع نشد و ۳۰۰ نفر که در بین آنها می‌توان از امیل زولا ، موپسان، شارل گارنیه و هم چنین الکساندر دوها نویسنده شهیر فرانسوی نام برد، به ساخت آن شدیداً اعتراض نمودند.

نام برج ایفل از نام سازنده‌اش گوستا ایفل گرفته شده است...
در اطراف برج میدانی بوده است که به نمایشگاه اختصاص داده میشد .فرانسوی ها مخالف ساخت این عمارت بزرگ آهنین بودند چرا که این شهر را دارای بافت تاریخی میدانستند.شهرداری قول احداث موقت برج را میدهد ولی تا کنون پابرجا مانده است!!

در جلوی برج صفه ای است که کاملا حالت مدرن دارد و متکی بر چشم انداز های شهر فضاسازی شده است .از خصوصیات فضاسازی اطراف ایفل میتوان به این موارد اشاره کرد:
1. منظر و سیمای شهر یه عنوان یک عنصر مهم شناخته شده
2. نظرگاه به صورت یک فضای جمعی شناخته شده
3. درخت عنصر اصلی نبوده ولی چمن به عنصر اصلی تبدیل شده است.(قبل از این چمن عنصری حاشیه ای بود)
4. در محور دید به برج آب خالص بدون عنصر تاکید کننده ای مثل عناصر معماری و اسطوره ای به نمایش گذاشته شده است و حتی هندسی و خالص شده است
5.نمایش تکنولوژی (یک سری فواره آب را تا 50 سانتیمتر به هوا پرتاب میکنند که نمایش قدرت و عظمت آب است)
6.مجسمه های شخصیت های افسانه ای و مقدس تبدیل به شخصیت های برجسته علمی شده است
7.کاربری ساختمان ها هم شامل موزه مردم شناسی و تئاتر شهر است.
8.هنوز اصل تقارن به عنوان یک شاخص زیبایی شناسی از گذشته وجود دارد ولی بعدها شکسته میشود.
9.ترکیب مجسمه با آب ولی به با موجودات افسانه ای بلکه حیوانات معمولی هستند که آثار هنرمندان مدرن میشوند.

منظره سازی اطراف برج کاملا حالت مدرن را دارد و بیشتر تکیه به عناصر انسان ساز و منظر سازی موضوعی را دارد.عناصر طبیعی هر چه هستند پذیرفته میشوند اما به کیفیت آنها هم توجه میشود.

در دوره مدرن گزینش از طبیعت کنار رفته و بین پدیده ها تفاوتی نیست ولی پرزانته آنها کمی محلی میشود. معرفی باغ اتلانتیک در پاریس (1990-1994):

کاری مدرن که البته صحنه هایی از پست مدرن درآن دیده میشود و میتوان گفت که در گذر از مدرن به پست مدرن است.قبل از ساخته شدن این پارک در سایتش،پارک آتلانتیک بوده است و پس از حفاری شهرداری تبدیل به یک برج و تعدادی معماری اطراف برج میشود.مساحتی در حدود 10 هکتار دارد و پارکی است محصور که 2 در روبروی هم دارد.

نکته*:تنها برج تاریخی پاریس با 37 طبقه مون پارناس است و تمامی برج های بالای 7 طبقه در حومه قرار دارد.برج مون پارناس چند طبقه در زیر زمین دارد و سقف مجموعه به صورت پارک در آمده است.

اولین نوآوری و ساختارشکنی درپارک این است که پارک در زیر ساختمان قرار دارد و ورودی تعریف سنتی خود را ندارد (مثل یک درخت تندیس گونه یا حوض).از خیابان این پارک دیده نمیشود و پلکان ورودی زیر پیلوتی قرار دارند .در این پارک مفهوم پارک از موزه درخت تغییر کرد و زندگی هم وارد آن شد.برخلاف بناهای اطراف ایفل در این سایت تقارن نداریم و نه در اندازه و نه در فرم شباهتی ندارند.

برای ورود به سایت یک حس معلق به فضا داده است زیرا که باغچه ها گود است و کف بالاتر از حد است .البته این حرکت جزو کانسپت باغ ایرانی است که خیابان ها هم تراز کرت ها نمیباشند که این محصوریت یک دنجی و امنیت روانی ویژه ای به فضا میدهد.

در عرصه باز فرم هایی وجود دارند که فضا را تعریف کرده اند و به صورت فصلی میتوان با پارچه آنها را پوشاند و غرفه های بازار یا نمایشگاه ساخت و یا کنسرت ایجاد کرد.با این تعابیر به این نتیجه میرسیم که پارک دیگر یک موجود تک عملکردی و طبیعت گرای صرف نیست بلکه به صورت فضای زندگی و اجتماع مردم شده است.در حالی که در پارکهای سنتی گلخانه هایی مثل کریستال پالاس را داشتیم ،مدرنیستها از تظاهر رنگ و فرم پرهیز میکردند و ریاضی وار بودن و هندسی بودن را بر هر چیزی غلبه میدادند.

طراح پارک را با توجه به پارک آتلانتیک سابق ساخته که این حرکت که از خاطره ذهنی استفاده کرده حرکتی پست مدرن است.از جمله حسی از موج های دریای آتلانتیک را با خطوط منحنی در کفسازی ایجاد کرده است.

از جمله حرکات مدرن میتوان به کاشتن یک درخت از گونه های عادی اشاره کرد که پایین آن قاب سنگی برآمده است و کاملا حالت هندسی داشته و فضای پارک را از یک باغ طبیعت گرا به یک فضای هندسی کم تزیین تبدیل شده است. چمن اصل پارک را تشکیل داده است.

خصوصیات دیتیل های باغ:
1- وجود نرده های بدون تزیین که دارای قید مواجی هستند
2- وجود داشتن فرش گل .
3- گیاه علفی در ترکیب با گیاه علفی دیگر به خاطر کنتراست رنگی تبدیل به عنصراصلی منظره سازی میشود.
4- سنگ شکسته و تراش نخورده را در میان باغچه گذاشته میشود
5- گیاه را پس از خزان شدن و پلاسیده شدن هم در باغ باقی میگذارند.


پارک دانلDonnell Garden:

این پارک توسط توماس چرج در سال 1948 طراحی شده است که یکی از پروژه های مهم و تاثیرگذار در معماری منظر مدرن آمریکا می باشد اساس طراحی این پارک بر سادگی نهفته شده است .توماس چرج در طراحی این فضا از المانهای کمی استفاده کرده و خلوص و وضوح فضا در عین ارگانیک بودن و روستایی بودن آن از ویژگی های بارز این پروژه است .(www.sfgate.com/cgi-bin/article.cgi)

عناصر مهم در طراحی این پارک عبارت است از:
- مسیر ارگانیک و منحنی چمنزار
- استخری بزرگ در میانه پارک
- مجسمه هایی در کناره استخر
- مجسمه در میانه استخر برآمده از دل آب


بخش سوم:

معماری منظر مینیمال:
گاه مدرن ما را با جلوه جدیدی از منظره سازی مواجه میکند.مدرنیستها بر این باور بودند که معنا در چشم ماست.مسئله مهمی که مدرنیستها از آن غافل شدند.مسئله فاعل و مخاطب بود .اگرچه اعتبار پدیده ها رویکردی درونی است ومخاطب خود بی هیچ واسطه ای به پدیده ها اعتبار می بخشد امامخاطب با خود گذشته ای را خواسته یا نا خواسته به دوش می کشد.عدم توجه به این نکته طغیان علیه مردنیسم را رقم زدو رویکرد پست مدرنیسم را در دل مدرنیسم به وجود آورد.(دکتر منصوری)

یکی از جنبش هایی که در دل معماری مدرن بیرون آمد و درآن گرایشات پست مدرنیستی هم وجود داشت اما در شکل ظاهری و بی پیرایگی به تمام و کمال پایبند ارزشهای مدرن است جنبش مینیمالیست است در واقع این جنبش

ریشه دردو رویکرد کلاسیسیم ومدرنیسم دارد.(معماری ایران-12)

این جنبش هنری در بین سالهای 1963-1968 در آمریکا و عمدتا در شهر نیویورک شکل گرفت(معماری ایران-12)

منظور از هنر مینیمال همانطور که از نام آن بر می آید استفاده از حداقل مواد و عناصر برای بیان و ارائه ایده در اثر هنری است.این شیوه کمال را در سادگی میبیند.سادگی زمانی به دست می آید که اثر را از هر چه زاید و غیر ضروری است دور کرد لذاهنر مینیمال بر پایه حذف غیر ضروریات بنا نهاده شده است.بنا به گفته له وی(1997)از مشخصات این شیوه استفاده از شکل های هندسی ساده هندسی تکرار بجا و با قاعده عناصر مورد استفاده در طرح و استفاده از مواد و عناصر فقط در حد ضرورت و نیاز و نه به عنوان آرایش میباشد.از میان معماران متاخر تادائو آندو بیش از سایرین متاثر از این فلسفه است او اظهار دارد "ماهیت و ذات مینیمالیسم بی پیرایگی است .اما این سادگی بدون عمق کاملا بی ارزش است.شما برای خلق فضای مطلوب باید عمیقا به مواد و عناصر سازنده آن فکر کنید .امیدوارم در معماری به آن سادگی دست یابیم که عمیق نیز باشد."(همان)

اندیشه ی مینیمالیسم، در معماری و معماری منظر از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مینیمالیسم، فرزند دوران مدرن است که در دوره ی مدرن متاخر به بالندگی رسید و هنوز به حیات خود ادامه می دهد. مینیمالیسم به عنوان یک فلسفه ی هنری، خصوصا در معماری و معماری منظر، ریشه در الگوها و عقاید بسیار کهن دارد که قسمت عمده ای از آنها، در مشرق زمین پدید آمده اند. یکی از این اندیشه ها، فلسفه ی ذن است . در این راستا فارغ از تعریف مینیمالیسم به عنوان یک سبک یا جنبش، به آن از دریچه ی یک اندیشه ی کهن نگریسته شده است. ایده ی سادگی، یک آرمان دوباره زنده شده است که در میان بسیاری از فرهنگها مشترک بوده و غالب آنها به دنبال راهی در زندگی می گشته اند که از بار زیاد داراییهای دنیوی رها شوند. سادگی، همیشه حسی از آزادی را عرضه کرده، و موقعیتی گرانبها برای لمس ذاتِ هستی فراهم آورده است و به جای اینکه ذهن انسان را به موضوعات مبتذل پریشان کند او را به آسودگی فراخوانده است. سادگی، ابعادی دارد که فراتر از زیبایی شناسی صرف است: «سادگی» را می توان به مثابه انعکاسی از برخی کیفیتهای فطری و درونی دید، و یا نتیجه ی بصیرتی فیلسوفانه به هماهنگی و توازن، استدلال و حقیقت. سادگی یک بعد معنوی دارد و این بعد معنوی همان است که منظر کهن ایرانی (باغ) را بی پیرایه و پر از خلوص به مردمان ایران زمین هدیه داده است(
www.manzar.wsسال دوم)

در اروپا به ویژه در انگلستان خالق وپیشگام سبک مینیمالیم در معماری جان پاوسن است.

پیتر واکر یکی از معماران منظر مینیمال است .کتاب او با عنوان باغ های مینیمال حاوی احترامی است به آن دسته از نقاشان مینیمالیست که نسبت به اصول هنر انتزاعی وفادار بوده اند و اساس کارهایشان را فرم های هندسی پایه قرار میدادند .پیتر واکر شیفته سادگی و وضوح این هنر شد.(معماری ایران-12)

نمونه های موردی از معماری منظر مینیمال:
فواره تنر Tanner fountain:

یکی از کارهای واکر ، فواره تنر در محوطه دانشگاه هاروارد است.محوطه انتخابی برای این طرح شکل بی نظمی دارد که با چند حرکت پیاده شکل می گیرد و بدنه های آن را سالن اجتماعات و مرکز علوم جدید تشکیل می دهند. آب یکی از دو عنصر اصلی مورد استفاده او در این طرح است.قسمت مهمی از این اثر را بازی با آب به کمک فواره شکل می دهد،بی آنکه از فواره های سنتی و مرسوم اثری وجود داشته باشد.در تضاد با عنصر آب ، عنصر پایدار و مستحکم سنگ را بر می گزیند.طرح از 159 تخته سنگ تشکیل شده که در دایره ای به قطر 18 متر به طور نامنظم ،بخشی در چمن و بخشی روی آسفالت در کنار هم قرار گرفته اند.در این طرح نیرویی بیننده را به داخل دعوت می کند،در عین حال از رسیدن به مرکز آن ممانعت به عمل می آورد.این نیرو در حقیقت آب فواره است که بصورت ذراتی ریز در فضایی به قطر 6 متر و ارتفاع 1.5 متر پراکنده شده است و یک فواره مه به وجود می آورد که با نورپردازی در شب ، نمایی از آتش به خود می گیرد.در زمستان که درجه حرارت به زیر صفر کاهش می یابد ،به جای آب ،بخار از فواره ها بیرون می زند و فضایی پر رمز و راز در مرکز طرح ایجاد می کند. تجربه رنگ فصل در این اثر زیباست.

پروژه باغ مجسمه ناشر در تگزاس :

رنزو پیانو ،معمار مجموعه برای طراحی باغ مجسمه ،واکر را برگزید.این پروژه به عنوان یک گالری روباز طراحی شده که گنجایش 20-30 مجسمه را دارد.هندسه کامل و سادگی پر عمق آن ، زمینه مناسبی برای بازدید و تمرکز روی مجسمه ها فراهم آورده است. در عین اینکه خود باغ هم یک اثر هنری برای تجربه کردن است که مخاطب را درون خود غوطه ور می کند.

پروژه نوارتیس :

در سال 1999 شرکت PWP مسابقه ای را برنده شدند که هدف آنها طراحی یک فضای باز در میان مجموعه ای از ساختمانهای صنعتی در نوارتیس بود. این مجموعه در کنار رودخانه راین ، بین فرودگاه و مرکز شهر واقع شده است.این فضای باز ارتباط دوستانه ای را بین عابران و درختان ایجاد کرده است.

سایه ها توانایی این را دارند که در ساعات مختلف روز تعاریف جدیدی را در فضا جاری سازند و روحیه متفاوتی به آن ببخشند.تکرار درختان و در نتیجه تکرار سایه آنها ، انعکاس سایه ها و درختان در آب راکد ، فضایی ایستا و آرام فراهم آورده است.(
www.manzar.wsسال سوم)

نتیجه گیری:

منظر به مثابه نوعي هنر، به زندگي تعلق دارد. هدف آن نيز عبارت است از فراهم آوردن مكان‌هايي كه زندگي بتواند در آن «به وقوع پيوندد». مكان، مجموعه‌اي از منابع يا احياناً ظرفي خنثي وبي‌طرف نيست؛ بل درواقع محيطي است عيني و ملموس كه نوعي نظم و منش و ويژگي در خود دارد. بدين ترتيب چنان چه در سويي راجع به زندگي سخن رانده شود، و در سوي ديگر از مكان، چنين چيزي بي معناست. «طراحي براي زندگي» به واقع شعاري بود كه براي بيان هدف كلي جنبش مدرن به كار مي‌رفت.این مفهوم خودش را در معماری منظر مدرن به تصویر کشاند .در معماری منظر مدرن فضاهایی خلق شد که در آن از رسمیت واشرافی گرایی دوران کلاسیک و باروک خبری نبود. فضاهایی که بر روی عموم گشوده گشتند و برای تمام انسانها به عنوان شهروند ارزش گذاشتند .طبیعت را وارد شهر و با زندگی عجین نمودند سلسله مراتب را برهم زدند و رهایی و سیالیت فضا را جایگزین آن نمودند.
جنبش مدرن عقل مداری و اومانیزم که از دوران رنسانس آغاز شده بود را به اوج خود رساند این جنبش در معماری به سمت عملکرد گرایی و خلوص فرم ها و فضاها پیش رفت تا جایی که در نهایت خلوص خود به هنر مینیمالیسم انجامید استفاده از هندسه راست گوشه و مصالح مدرن از ویژگی های بارز این سبک است .در معماری منظر نیز این سبک خودش را با حذف تقارن استفاده از هندسه راست خط جنبش دستیل و نیکولسون به تصویر کشاند .
البته این سبک هنری که زیبایی شناسی را زائیده تفکر آدمی میدانست از ابتدا شمشیر به دست در مقابل رویکردهای تاریخی ایستاد و سعی در دورریختن گذشته انسانها کرد و با این شیوه در دل خود طغیانی را بر ضد خود پدید آورد که منجر به پیدایش پست مدرن شد.

منابع:

اعتضادی ، لادن ،از نخستین سرچشمه ها تا منشور آتن
قبادیان ، وحید ،مبانی و مفاهیم معماری معاصر غرب
منصوري، سيد امير. (1383). "درآمدي بر شناخت معماري منظر". فصل نامه باغ نظر. شماره 2.
فیضی،محسن،مینیمالیسم گرایش هنرمندانه به معماری منظر.فصلنامه معماری ایران ،شماره 12
گیدئون ، زیگفرید، فضا زمان و معماری ،ترجمه منوچهر مزینی
ترنر،تام. "باغ های انتزاعی،باغ های پساانتزاعی "ترجمه حمید یزدانی.مجله آبادی .شماره 51
اوستروفسکی، واتسلاف (1378) شهرسازی معاصر
لشچینسکی ،؟،طراحی کاشت منظر، ترجمه محسن کافی

منبع مطالب :سایت جامع معماران
 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
اگر از پنجره اتاق به بیرون نگاه کنیم، اگر از در ورودی ساختمان محل استقرار خود به فضای بیرونی وارد شویم، با نگاه به اطراف خود، مجموعه ای از فضاها و عناصر را مشاهدهد می کنیم که در برگیرنده ساختمان ها و محوطه های مفروش با گیاهان هستند. ترکیبی از روشنایی، تاریکی، سایه روشن ها، رنگ ها، و یا بافت هایی که در مجموع، بخشی از آن مربوط به طبیعت و بخشی نیز ساخته و پرداخته دست انسان است. این فضاها و عناصر، در جای جای محیط اطراف و شهر و روستا متفاوت است.

اگر چه انسان از نخستین گام های حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست – چه در فضاهای بسته و چه باز- با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمیق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه به جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صدوپنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظام مند وجود نداشت. از اواخر قرن نوزدهم به دلیل تغییر شرایط فعالیت انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلاب های صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظام مند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدید نظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونی اش را مد نظر قرار دهد.

در طول حدود یک صدو پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر می گذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته به تدریج شفاف تر و مشخص تر شده است. با وجود این، به دلیل گستردگی حوزه بحث و دامنه گسترده این دانش و تداخل آن با تخصص های گوناگون، گرایش ها و دیدگاههای متفاوت در عرصه فعالیت آن مطرح شده و به تبع آن تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاههای تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژه ای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. در این عرصه، طراحی منظر از حیطه محدود یک رشته فراتر می رود و حوزه ها و فعالیت های تخصصی و میان رشته ای متعدد را نیز در بر می گیرد. این حوزه ها و تداخل آنها واقعیت و ضرورتی محسوب می شود که عدم توجهبه ان، موجب ایجاد نگرش تک بعدی و چه بسا انحراف در درک مفاهیم گردد.

اگر به اسناد و مدارک موجود از دید نویسندگان با پیش زمینه تخصصی و حرفه ای توجه شود، مشاهده می گردد که مبانی و دیدگاههای آنان، تأثیر بسیاری در اهیمت بخشیدن به برخی از مسائل از خود باقی گذاشته است.
علی رغم بررسی و تحقیقات فراوانی که گروه های پژوهشی در انگلستان و آمریکا (مجله Lanscape) داشته اند، هنوز نظام تدوین شده ای برای آموزش منظر با روش معین و تعریف دپارتمان دانشگاهی ویژه برای آن وجود ندارد، و در شرایط نبود نظام و یا سازمان واحد آموزش، منظر مجموعه ای از مفاهیم وسیع و گسترده است که در آن مباحث مربوط به فضاهای باز متنوع دارای پرسپکتیو و یا تصویر فضایی سه بعدی آمیخته با مسائل محیط، آموزش داده می شود.

آنچه از مضمون نوشته مویر می توان برداشت کرد، وجود نگرش ها و تلقی های گوناگون از مفهوم و اهمیت دیدگاههای متفاوت در این زمینه است. نکته دیگر در همین زمینه، عدم شکل گیری و یا استحکام مبانی نظری و تئوری ثابت و مورد تأیید اکثر صاحب نظران در عرصه معماری منظر است.

بدین ترتیب، مراکز دانشگاهی در کشورهای متفاوت، در زمینه معماری منظر دارای نظرات و دیدگاههای مختلفی هستند و هر یک با توجه به دیدگاههای خود، روش خاصی را مورد تأکید قرار می دهند. چه بسا در این زمینه، دانشگاهها و مراکز اموزشی ایالات متحد آمریکا، با توجه به دیدگاه های انجمن معماران منظر آمریکا (ASLA) دارای نگرش و مواضع خاصی در ارائه و بیان نظرات خود می باشند، اما با وجود این، شاخه بودن این رشته، مسئله ای است که امروز جلب توجه می کند.

با وجود تمامی این دیدگاهها، آنچه امروز به عنوان حوزه طراحی و معماری منظر لازم است مورد توجه قرار گیرد، بیشترین تأکید در بازتاب نقش طراحی و معماری فضای باز در ارتباط با محیط است که پوشش و چارچوب مشخصی را با جامعیت و انعطاف پذیری بیشتر بیان می دارد، و تعاریف آن نیز گویای جوانب این امر است. از این رو، ضروری است که برای ادامه بحث و بررسی مبانی این مبحث، حوزه مشخص تری برای تعیین چارچوب این موضوع تعریف شود. بر اساس چنین ضرورتی است که در ادامه این مباحث به تعریف مفهوم طراحی و معماری منظر و سپس ارائه سایر مفاهیم مرتبط پرداخته می شود.

دامنه طراحی و معماری منظر

معماری منظر دانشی است که به فضای بیرونی – چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطه آن با زندگی انسان، و چه از دیدگاه هنر و زیبا شناسی – می پردازد. عناصر این دانش از فضای سه بعدی ای تشکیل شده است که بعد زمان را نیز در بر می گیرد، و فضایی چهار بعدی پدید می آرود. علاوه بر این، از آنجا که به غیر از بعد زمان، فضا دارای نوعی حس و ادراکات ویژه و انعکاسی در بیننده است، عرصه آن را می توان با ابعاد بیشتری معرفی کرد. این دانش به شناخت و برنامه ریزی و طراحی و ساخت این فضا می پردازد.

از آنجا که عرصه شناخت و کارکرد این دانش وسیع است و از طرفی با سایر حوزه های دسن اندرکار با پهنه محیط انسان و مرتبط است، لذا روند پرداختن به آن نوعی فراشد میان رشته ای و یا چند رشته ای نیاز دارد. شناخت این دانش و پرداختن به طراحی در عرصه آن نیز نیاز به گذر از روند و توجه به شخصیت ویژه ان دارد. در محدوده این دانش، علوم و هنرهای متفاوتی می گنجد که مهم ترین آنها، حوزه دانش های محیطی، حوزه علوم انسانی و اجتماعی، حوزه های فنی و مهندسی را در بر می­گیرد.

واژگان معماری منظر:

برای آشنایی بیشتر با ابعاد این دانش، آشنایی بیشتری با ادبیات و فرهنگ واژگانی که در این زمینه رواج دارد، مورد نیاز است. در عین حال، لازم به توضیح است که واژه معادل Landscape در فارسی از لحاظ مفهومی چندان جا نیفتاده است، به همین دلیل ضروری است که پیش از ورورد به مباحث اصلی و کلیدی، مفاهیم اولیه مربوط، مورد بررسی و مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این زمینه، به ترتیب به تشریح واژگانی از این مبحث پرداخته می شود.

1-landscape

فضای بیرونی هر مکانی که در میدان دید باشد و در چشم اندازی واقع شود که شامل مجموعه ای از اطلاعات بصری مانند زمین و اشیاء و ساختارهای مصنوع و همچنین پوشش گیاهی و آب و جز آن، و نیز آسمان باشد، جلوه ای از landscape شناخته می شود. این منظر دارای بافت و ساختار طبیعی و مصنوعی است و شخصیتی سه بعدی از نظر هندسی و چند بعدی با منظور داشتند بعد زمان و سایر ادراکات انسانی دارد. فضا دارای نوعی ویژگی و انرژی است که در چشم و ذهن انسان انعکاس و سابقه ذهنی به جای می گذارد. این سابقه نشانه روح و ارزش فضاست و به عنوان فضای زشت، زیبا، خنثی یا بی تفاوت، متحرک یا ساکن، هیجان انگیز، خسته کننده و یا بیان های حسی دیگر قابل تعریف است. تحریکات طبیعی انسان و موجودات دیگر در ساختار آن دخالت دارند. انسان به غریزه و نهاد ساختار طبیعی خود وابسته و نیازمند آن است.
در زبان فارسی واژه landscape برابر مفهومی ندارد و در ترجمه آن از واژگانی مانند منظر و یا چشم انداز استفاده می شود که بار حسی و مفهومی کامل واژه معادل انگلیسی را با خود به همراه ندارد.

2-landscaping

معمولاً کلمه landscaping با دو عنوان همراه است: منظر سخت و منظر نرم (hard & soft landscape). منظر سخت به فضای چشم انداز بیرونی گفته می­شود که عناصر اصلی تشکیل دهنده ان را اشیایی مانند مجموعه دیوارها، حصارها، صندلی ها، ظروف زباله، آب نما، پوسته، جداره بیرونی مصالح مختلف تشکیل دهند. منظر نرم به مجموعه ای گفته می شود که خاک و پوشش گیاهی و آب و جز آن را در برمی گیرد.
از دیدگاهی دیگر، landscaping به برنامه ریزی و شکل دادن و نظام بخشیدن به محیط حومه بیرونی شهر، حد فاصل محیط های شهری گفته می شود (General Development Order, 1977). از این دیدگاه، فضای بیرونی، محیط های برون شهری را در برمی گیرد. از این رو، این طراحی به منظور بالابردن و ارتقاء و محافظت از ارزش های فضایی و یا محیط های حومه شهری است و چنین فضایی با حصارها، دیوارها، یا سایر عناصر همچون درختان و گیاهان و چمنزارها شکل گرفته است (از کتاب Dictionary of Lndscape ).

به عبارت دیگر، به تمامی عملیات زیاب سازی و مناسب سازی محیط که مبتنی بر ویژگی های زمین و کارکردهای مورد نظر و همچنین در جهت شکل بخشیدن به عناصر و بالا بردن کیفیت بصری آن است، landscaping گفته می شود که آن طور که پیش تر ذکر شد، در برگیرنده دو گونه محوطه سازی سخت و نرم است.

3-landscape architecture

Landscape architecture یکی از سه رشته وسیع و گسترده علوم فنی است (دو رشته دیگر، مهندسی و معماری است) که به نظام دهی و هماهنگ سازی تمامی عناصر جاندار و غیر جاندار بر روی زمین می پردازد، و انسان با ان پیوند نزدیک دارد. معماری منظر به عنوان معادل فارسی این واژه، علمی وابسته به فن دست ساخت انسان است که با فضای باز بیرونی سروکار دارد. در این روند، عناصری همچون هنر و هوش و ذکاوت فردی انسان دخیل است و دامنه عواطفی از خشونت تا عشق، دلسوزی و شفقت تا بی رحمی، و به طور کلی مجموعه ای از ادراکات و عواطف جدید و گذشته با آن درگیر می شود. در عین حال، بهترین رابطه بین مردم و landscape در به کارگیری نامحدود رنگ ها شکل می پذیرد (کتاب Dictionary of Landscape Architecture, Baker H. Morrw).
نخستین بار واژه Landscape architecture در کتابی از Gilbert Laning Moason که در سال 1827 منتشر شد، برای توصیف معماری منظر یک تابلوی نقاشی ایتالیایی به کار رفت. پس از آن تا مدت ها از این واژه استفاده ای به عمل نیامد تا این که در سال 1858 مفهوم معماری منظر با تعبیر دیگری مطرح شد.
در سال 1858 فردریک لا المسبتد و کالور وو، در مسابقه طراحی سنترال پارک نیویورک برنده شدند. این دو نفر خود را به عنوان معمار منظر (landscape architect) معرفی کردند. این مفهوم به تدریج تا سال 1899 یعنی 41 سال بعد جایگاه خود را پیدا کرد و سرانجام انجمن معماران منظر آمریکا (American Society of Landscape Architects) تأسیس شد. این انجمن (ASLA) معماری منظر را چنین معرفی کرد:
معماری منظر، هنر و علم تحلیل، برنامه ریزی، طراحی، مدیریت، محافظت،و ترمیم زمین است. دامنه فعالیت های این حرفه، برنامه ریزی و طراحی و توسعه سایت، احیاء محیط زیست، طراحی پایدار، برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی پارکها و فضاهای تفریحی، برنامه ریزی منطقه ای، حفظ سایت های تاریخی را در برمی گیرد.

4- landscape planning

در کتاب Dictionary of Landscape Architecture، نوشته Baker H. Morrow مفهوم عبارت برنامهریزی منظر (landscape planning) مترادف مفهوم برنامه ریزی محیط (environment planning) آورده شده است.
این فعالیت، نوعی برنامه ریزی برای مدیریت هوشمند و به کارگیری فضای پهنه زمین به منظور تأمین زندگی اطمینان بخش و مناسب تر برای انسان، گیاهان، جانواران، و منابع موجود در آن، شناخته می شود و معنی همین کلمات در کتاب Dictionary of Landscape نوشته George Agoulty برنامه ریزی محیط بیان شده است.

برنامه ریزی منظر و محیط مراحل تحولی است که مسایل محیطیط را مد نظر قرار می دهد و در برابر امروز و آینده داری مسئولیت و ارزیابی معینی است. برنامه ریزی منظر در برخورد با تغییرات و تحولات مؤثر بر مسایل محیط و منظر تلاش دارد تا نابسامانی ها و نارسایی ها مقابله کند و در برابر آن، راه حل مناسب را ارائه دهد. این رشته وابسته به فعالیتهای برنامه ریزی در سایر زمینه ها از جمله برنامه ریزی کاربری زمین و برنامه ریزی منابع طبیعی و برنامه ریزی محیط است.

5- landscape design

معنی این عبارت در کتاب Dictionary of Landscape Architecture نوشته Baker H. Morrow چنینی باین شده است: هر گونه نظام دهی به زمینه­های مرتبط با فعالیت انسان در محیط بیرونی را طراحی منظر گویند.

6-landscape designer

معنی این عبارت در کتاب Dictionary of Landscape نوشته George Agoulty، چنین آمده است: عنوانی معادل و جایگزین landscape architect است و در مواردی به شخصی اطلاق می شود که به صورت حرفه ای اموزش معماری منظر ندیده باشد.

پاسخ پرسش هایی در زمینه معماری منظر

دکتر «سید امیر منصوری» استاد دانشگاه و فازغ التحصیل رشته معماری منظر یا land scape از دانشگاه لاویت و دو دکترای تاریخ معماری از دانشگاه سورین فرانسه است.

معماری منظر چیست و چه تعریفی دارد؟

معماری منظر، علمی است نو، طبیعت گرا، مخاطب محور و عملکرد گرا و ناشناخته در ایران که با تلفیقی از خاطرات، نیازها و زیبایی شناسی مشترک مردم، فضای بیرونی شهر را طراحی و هدایت می کند اما در هیچ یک از پروژه های سیما و منظر شهری در سراسر کشور، عدم تخصص و بی التقاط ناموفق سبک های خارجی و داخلی و گاه نابودی عناصر و بافتهای ارزشمند تاریخی شده است.

عوامل موثر بر فضاهای بیرونی عمدتاً شامل تمام جنبه های زیبایی شناسی، فرهنگی، هویتی، اجتماعی، اقتصادی و تمام شرایط و ویژگیهای انسانی شامل تاریخ، سنن ، آداب روان شناسی فردی و اجتماعی است. به طور کلی عوامل موثر بر فضاهای بیرونی یا محیط خارجی مجموع پارامترهایی است که برای یک زندگی جمعیتی مطرح و مورد نیاز است. پارامترهایی که عمدتاً غیر مادی است و از جنس معیارهای مورد نظر در طراحی توده حجمی ساختمان نیست.

معماری منظر به عنوان یک رشته فنی- هنری در طراحی سیمای شهری چه اهدافی را مد نظر قرار می دهد و چه تمایز یا اشتراکی با سایر رشته های مربوط به معماری دارد؟

سه هدف به طور عمده در معماری منظر مورد توجه است و کسانی که تئوری های مربوط به این رشته را مطالعه می کنند، می آموزند که طراحی فضاهای بیرونی یا جمعی با همان public Space، نخست از لحاظ فرهنگی – هویتی همچنین زیبایی شناسی هنری و سرانجام از لحاظ کارکردی یا عملکردی، چگونه باید باشد و به چه مواردی باید توجه شود. بنابراین یک معمار منظر بخش مهمی از عمر یادگیری اش را صرف آموختن این وجوه می کند. توجه به وجه زیبایی شنای هنری بیشتر به خوانایی محیط منجر می شود و وجه فرهنگی – هویتی، مسایل نشانه شناسی و ذهنی انسانها را در برمی گیرد و توجه به وجه عملکردی به معنی توجه به تامین نیازهای عمومی مخاطبان یا استفاده کنندگان است. در حالی که معماری توده ساختمانی بیشتر به ایستایی و مقاومت بنا و مسایلی از این دست می پردازد، یا طراحی صنعتی بیشتر به طراحی ابزار و وسایل صنعتی می پردازد، البته این رشته فصل مشترک زیادی هم با سایر رشته ها دارد اما دنیای امروز این تقسیم بندیها را برهم زده است.

رشته معماری منظر علم یا حرفه ای میان رشته ای است که مرزهای مشترکی با سایر رشته ها دارد ولی نگاه تازه ای به معماری محیط یا فضای بیرونی دارد که به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی طی دهه های اخیر رشد سریع و اهمیت چشمگیری یافته است.

پایان کلام

آنچه از مباحث مطروحه در مقاله برمی آید اگر چه معماری داخلی و خارجی هر دو منشأ یک رشته مادر یعنی معماری هستند ولی هر کدام رویکردی مستقل از دیگری دارند. با وجود عناصر و مشخصات کلی مشترک بین این دو محیط هر کدام واجد شاخصه ها و مؤلفه های مستقل دیگری هستند که در طراحی آن ها تأثیر گذار است.

مؤلفه هایی مانند علم انسانی (اقتصاد، فرهنگ و ...) که در هر کدام درجه ی تأثیر متفاوتی دارند. ولی به طور کلی فضا و محیط چه داخلی و چه و خارجی باید پاسخگوی نیازهای مختلف انسانی همانند: آرامش، امنیت، نشاط و ... باشند و معمار این را از رهگذر دیدی معمارانه به مخاطبان خود هدیه می دهد.

منبع : سایت مرجع معماران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
SPARCیک تیم بین المللی معماری است که در MIT بوستون واقع شده است که دارای یک پس زمینه چند رشته ای در آزمایشگاه رسانه ای MIT میباشد.این امر باعث تحقیقات مستمر در محیط های هوشمند/پاسخگو، اعمال شده و نگاه جدیدی به جهان معماری،طراحی،شهرسازی و معماری منظر دارد.

این ارتباط جدید بین فن آوری ساخته شده و یک فضای گسترده است که آرایه ی وسیعی از امکانات را در اختیار ما قرار داده تا ما با بعد جدیدی از طراحی آشنا شویم.

تیم معماران SPARC در MIT در پژوهش های خود در بوستون به عملی مبتنی اختصاص داده که شامل:کاوش جهان معماری،طراحی،شهرسازی و معماری منظر از طریق تحقیقات و تکنیک های فن آوری و طراحی مواد با توجه به فرهنگ بین المللی است.

هدف این گروه گسترش رابطه بین پوسته و طراحی نمایشی میباشد.

تعهد
SPARC به طراحی نوآوری شده است که پایه و اساس آن در تجربه جمعی از بنیانگذاران خود:

سرجیو آریا،معمار،MIT

ارکان تالهان،هنرمند رسانه ای،
MIT

دوک کوشیتز،معمار،
MIT

الکساندروس تامیس،معمار،
MIT

این گروه در پروژه ها در مقیاس های مختلف اعم از طراحی اشیاء به مناظر کار میکنند.این گروه اغلب با هنرمندان،طراحان،و مشاوران نوآورانه در توسعه راه حل های متکرانه برای پروژه های چند وجهی همکاری میکنند.


پژوهش های گروه SPARC :

تحقیقات SPARK به بررسی روش های طراحی و ساخت با سطوح مختلف با ترکیب خواص مواد فیزیکی جدید،به طراحی دقیق از نوعی کامپوزیت (ساخته شده از کائوچو و مواد مرکب)است.این تحقیق بخشی از منافع اساسی SPARC در بررسی روابط بین بدن و فضا از طریق طراحی عملکردی است که در آن به فعالیت مواد طراحی بین عموم و محیط زیست میپردازد.این فرآیند به کشف امکانات تعبیه رفتارهای هوشمند برای توضیع خواص مواد میباشد.


زیباشناسی یکی از عملکردهای این سازمان میباشد.این سیستم به صورت یک گالری معماری سازگار با محیط زیست عمل میکند که به وسیله یک عامل هیدرولیکی و پیستون ها به بازیافت و تصویه رودخانه تایمز جهت مصرف میپردازد.این سیستم که هایدرون (HIDRON) نام دارد در حال حاظر در دو کشور مورد استفاده میباشد.هنگامی که این سیستم بسته است به عنوان یک المان شهری به صورت یک صفحه نمایش سه بعدی عمل ملکند.هنگامی که این سیستم باز است عملکرد آن به عنوان یک فضای پذیرش است.

در حالت بسته این سیستم با استفاده از فیبر نوری به تولید جلوه های بصری و تصاویر سه بعدی در نما پرداخته شده است.

در حالت باز با فرم پیستون ها و سازه های مکانیکی به شکل دادن محیط داخل به فضاهایی مانند:

سقف،مبلمان،پیکره بندی،ایجاد فضاهای متغیر،کافی شاپ،ناهارخوری،گالری و ... پرداخته شده است.با توجه به نیازهای برنامه ریزی آب و هوایی و فعالیت های زودگذر عمومی در لبه رودخانه،این فن آوری نیاز به برنامه ریزی دقیق و تنظیم مجدد در طول سال دارد.


برای شکل دادن به فرم این طرح با استفاده از یک تیغه ضدزنگ از جنس فولاد استفاده شده است.مفهوم این کاربرد عنوان گر فعل و انفعال بین مادیت یک حجم سخت با لبه های نرم است.ساختار پیشنهادی به وسیله برش لیزر بریده شده است و جنس آن از استیل ضدزنگ میباشد.سطح الگوهای برش خورده با توجه به هندسه سه بعدی طراحی شده است.

مترجم: حسین مطلبی

منبع :سایت مرجع معماران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
شرح کار:
معماران منظر، چشم انداز اطراف ما را خلق می کنند، فضاهای باز شامل طبیعت و محیط مصنوع را برنامه ریزی، طراحی و اداره می کنند.
آن ها برای ایجاد محیط های نوآورانه و با مطلوبیت زیبایی شناسانه، برای بهره مند شدن مردم تلاش می کنند، ضمن اینکه تضمین می کنند این تغییرات در محیط طبیعی مناسب، دقیق و پایدار باشد.
این کار ، شامل پروژه های مختلفی می شود – هم شهری و هم روستایی- این حدود از طراحی آرایش پارک ها ، باغ ها و املاک مسکونی تا طراحی مرکز شهر و به سازی زمین های موثر از استخراج ویا ساخت اتوبان را شامل می شود.
یک معمار منظر همکاری نزدیکی با یک پیمانکار منظر به اندازه دیگر متخصصین دارد، بخصوص معماران، برنامه ریزان، محیط زیست شناسان و کسانی که در بخش مهندسی و نقشه برداری کار می کنند.

فعالیت های معمول:
فعالیت های معمول یک معمار منظر شامل همه یا بعضی از موارد زیر است:
• سرپرستی طراحی پروژه های متنوع، شامل طرح های احیاء شهری، طرح های پیاده راه، خیابان و طرح های جزیی و نگهداری از زیبایی طبیعی سایت.
• اثبات نیاز های عمومی منظر به کارفرما.
• هدایت کردن مطالعات مقدماتی سایت (شامل تراز، خاک، بوم شناسی، ساختمان ها و راه ها).
• تشخیص قابلیت های سایت متناسب با خصوصیات مراجعان.
• انجام ارزیابی اثرات محیطی.
• جستجو و دریافتن دیدگاه های ساکنین محلی، کاربران احتمالی و گروه های نفع برنده از پروژه.
• آماده کردن دقیق و ارائه جزئیات پلان ها و طرح ها، شامل موارد استعمال، ساختار جزئیات و خصوصیات پروژه.
• ارائه طرح های پیشنهادی به کارفرما و مورد بحث قرار دادن سوالات و مذاکره کردن در مورد اصلاحات طرح نهایی.
• تطبیق دادن خواسته های کارفرما با اطلاعات خود شما در مورد بهترین کار.
• برقرار کردن تماس و هماهنگ کردن سازنده با سرمایه گذار.
• به مناقصه گذاشتن کار، انتخاب پیمان کار و مدیر (بخصوص در پروزه های بزرگ) و هدایت گروه.
• بازدید از سایت.
• تضمین فرجه ها مقرر شده.
• ارتباط با دیگر متخصصین در پروژه.
• کنترل و بررسی کار در سایت ( در پروژه های بزرگ، مدیر منظر ممکن است اینگونه کارهای سرپرستی را انجام دهد).
• اجازه دادن پرداخت یکباره وقتی کار بصورت رضایت بخشی کامل شده است.
• حاضر شدن در تحقیقات عمومی و دادن شهادت در صورت لزوم.
• ایجاد فرصت های جدید تجاری

حوزه فعالیت معمار منظر را می توان در حیطه های زیر خلاصه کرد:
- برنامه ریزی برای توسعه های جدید از لحاظ فرم و مقیاس
- طراحی منظر خیابان ها و زیر ساخت های عمومی شهری
- طراحی محوطه برای مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، هتل ها و ...
- طراحی پارک های عمومی، پارک های موضوعی و فضاهای ورزشی
- طراحی محوطه های مسکونی، شهرک های تجاری و صنعتی
- برنامه ریزی برای ساخت بزرگراه ها، ساختارهای حمل و نقل، پل ها و تونل ها
- طراحی فضاهای شهری، میدان ها و پیاده راه ها
- طراحی منظر راه ها
- سازماندهی بازسازی های شهری
- ساماندهی مناظر طبیعی، تاریخی و توریستی
- حفاظت از باغ های تاریخی
- برنامه ریزی ساخت مخازن، سدها، نیروگاه ها و صنایع بزرگ
- ارزیابی محیط و منظر، ارائه طرح برای مدیریت سرزمین و آمایش آن
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
معمار منظر به عنوان یک متخصص، اصول علم و هنر را جهت شناخت، تحلیل محیط، طراحی و مدیریت میان محیط طبیعی و فضای مصنوع به‌کار می‌برد. وی خلاقیت، مهارت‌های علمی و فنی، اصول فرهنگ هر جامعه و دانش اجتماعی را با درنظر گرفتن حفظ و احیای منابع طبیعی، تاریخی و مردمی، برای خلق تصاویر زیبا در محیطی امن ومفرح، همراه با عملکردی مناسب به‌کار می‌گیرد.معماری منظر موجودیتی میان رشته‌ای دارد و با مشاغل گسترده‌ای در ارتباط است. این نوشتار سعی دارد به فرصت‌های کسب و کار موجود در این رشته که مستقیم یا غیر مستقیم با معماری منظر در ارتباط است اشاره کند.

فرصت کسب وکاردرمعماری منظر
هدف معمار منظر، حل مشکلات میان فضای بیرون وفضای ساخته شده دست بشر است. از این‌رو گستره کسب و کار دراین رشته از حفظ منظر طبیعی کوهستان تا احیای زمین فرسوده‌ای که زمانی کاربری نامناسبی داشته، قابل تعریف است. فرصت شغلی در این حوزه از مقیاس‌های کلان مدیریت، حفاظت و ساماندهی محوطه‌ها و منابع طبیعی، زیستگاه‌ها، مستعمرات و شهرهای تاریخی تا مقیاس‌های خرد طراحی فضای جمعی مقابل مجموعه‌ای مسکونی قابل شناسایی است. میان این دو حد غایی، انواع مختلفی از طراحی‌ها و جانمایی‌ها جهت آفرینش فضاهای تفریحی، خدماتی عمومی و خصوصی یافت می‌شود.

مراحل کاری مختلف در این حوزه، هر یک فرصت‌های کاری متنوعی را فراهم می‌کنند :

• شناسایی، انتخاب و تخصیص زمین برای طراحی پروژه
• مطالعات امکان‌سنجی
• خلق گرافیک اولیه طرح جهت برنامه‌ریزی و مدیریت طرح
• بازنگری و تحلیل پلان کلی، کاربری‌های پیشنهادی و طرح توسعه زمین
• بررسی ساختار زمین، چگونگی احیاء و نگهداری آن.

جهت تبیین و تفصیل موضوع، زمینه‌های مختلف کاری در این رشته که هر یک فرصتی برای کسب وکار محسوب می‌شوند و زمینه خلق نوآوری را فراهم می‌کنند، تقسیم‌بندی و جداگانه (هرچند مختصر) شرح داده می‌شوند :

طراحی منظر شهری
حیطه کاری معماری منظر شهری، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کوتاه‌مدت و بلند‌مدت برای کاربری اراضی شهری جهت احیاء، ساماندهی و توسعه آینده شهرها و حومه آن با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی، مردمی و محیطی آن جامعه است. در این حوزه اغلب از طراحان به عنوان برنامه‌ریزان و طراحان شهری یاد می‌شود. لیکن محققان معتقدند این حوزه از فعالیت، تعهدی میان رشته‌ای است و اصلاح و احیای فرهنگی در این زمینه به عهده معماران منظر است. معمار منظر با تخصص خود و دغدغه حفظ ارزش‌های فرهنگی و بومی، علاوه بر برنامه‌ریزی در زمینه خدمات اجتماعی، حمل و نقل، ترافیک و آلودگی هوا، به صیانت از هویت مکان و احیای زندگی جمعی نیز می‌پردازد.
طراح منظر شهری پس از کسب تجربه ممکن است موفق به دریافت درجات بالا درحد قضاوت پروژه‌های کلان‌شهری به صورت مستقل نیز شود. برای مثال، تسلط بر سیاست‌های پیشنهادی در مورد کاربری اراضی و بودجه‌بندی آن در شهر و یا مشاغل مدیریتی و برنامه‌ریزی و مذاکره با گروه‌های تصمیم‌گیرنده برای شهر، مدیریت امور فرهنگی واجتماعی در شهرها و در نهایت قادر به برنامه‌ریزی‌های مربوط به سرمایه‌گذاری برای ساخت فضاهای آموزشی، تفریحی و اقامتی نیز خواهد بود.
بنابراین در این حوزه، برخی توسط دولت و یا مؤسسات نیمه خصوصی وابسته به دولت، برخی در شهرداری‌ها و شوراهای شهر و برخی نیز در شرکت‌های خصوصی، خدمات لازم را به کارفرمایان دولتی و غیر دولتی ارائه می‌دهند.

ساماندهی و طراحی منظر تاریخی

احیاء و حفظ منظر تاریخی زمینه‌ای است که علاقه به آن در میان مدیران آثار و مکان‌های تاریخی و طراحان منظر فرهنگی رو به افزایش است. منظر تاریخی بکارگیری علم و هنر در برقراری ارتباط میان ساختمان و محیط اطراف آن جهت حفظ منظر فرهنگی جامعه است. حفظ یک اثر باستانی بدون در نظر گرفتن پس زمینه آن، باغ‌ها و مسیرهای حرکتی موجود ناخواناست.. برای حفظ میراث تاریخی یک ملت، نیازمند حفظ اثر در ارتباط و تعامل با شهرو زندگی انسانها در آن دوره هستیم. منظر تاریخی، ارزش‌های اجتماعی، انسانی، فرهنگی و محیطی اقوام گذشته را به تصویر می‌کشد. در حقیقت هر موجودیت تاریخی جزئی از منظر است.
مشاغل موجود در این رشته شامل چگونگی برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری کلان برای محوطه‌های تاریخی با توجه به موضوعات مرمتی می‌شود تا بازسازی عناصر تاریخی، انتخاب پوشش گیاهی همسان با محیط، جهت حفظ و ارتقای کیفیت تاریخی.


منظر تاریخی فهرج ، یزد

احیای منظر باستانی

این زمینه از کار در معماری منظر دقیقاٌ به بازسازی شواهد موجود از باغ‌های تاریخی می‌پردازد و ارتباط نزدیکی با تخصص باستان‌شناسی دارد. هدف از این فعالیت، آشکارکردن شواهد باقیمانده از اصل باغ‌های تاریخی است. مانند کشف مسیرهای آبی، مسیرهای پیاده، حصار اطراف باغ‌ها و محل کاشت گیاهان. درحال حاضر در دنیا، دوره آموزشی و دانشگاهی خاصی در این حوزه وجود ندارد و بهترین روش برای کار در این زمینه پیروی از روش‌های سنتی باستان شناسی و مردم شناسی است.

ساماندهی و طراحی منظر طبیعی

برخی از مناظر طبیعی بسته به موقعیت آنها در طول تاریخ، زیستگاه انسان‌ها بوده‌اند و انسان آن دوره با احترام به طبیعت، زندگی خود را در جهت سازگاری با محیط، بر بستر آن گسترانیده است. دراینجا حفظ منظر طبیعی (منظر فرهنگی) به معنی حفظ زیبایی‌های طبیعت در کنار ارزش‌های معماری، انسانی و فرهنگی موجود صورت می‌گیرد تا سندی باشد از تمدن و فرهنگ یک قوم.
فرصت کسب وکار در این رشته ارتباط نزدیکی با مشاغل کارشناسان محیط، مهندسین کشاورزی، کارشناسان خاک، حافظان محیط زیست، جنگلداران و مدیران منابع طبیعی دارند. آنها اغلب نسبت به حفاظت اکولوژیکی صرف منابع طبیعی، جهت جلوگیری ازایجاد انواع آلودگی‌های زیست محیطی، حوادث طبیعی سیل، آتش سوزی و ... واکنش نشان می‌دهند. ولیکن معمار منظر با تخصص خود مدیریت‌، حفاظت و توسعه مناظر طبیعی را جهت احیاء و حفظ تاریخ، فرهنگ و ویژگی‌های باستانی آن به عهده دارد.



منظر طبیعی قلعه رودخان ، ماسوله

تنوع گسترده منابع طبیعی زمینه‌های فعالیت متنوعی را برای معماران منظر فراهم می‌سازد که ذکر مواردی از آنها راه‌گشای فارغ‌التحصیلان خواهد بود :
-حفظ و احیای منظر روستایی
-حفظ و احیای چشم‌اندازها
-ساماندهی و طراحی پارک‌های ملی
-ساماندهی مسیرهای آبی و محوطه مجاور آن
-حفظ و حراست از جنگل‌ها و زمین‌های طبیعی عمومی
-طراح منظر طبیعی، می‌تواند در مقام تصمیم‌گیری، سرپرستی، برنامه‌ریزی، مدیریت بودجه، ارائه گزارش و مشاوره در زمینه‌های فوق به فعالیت بپردازد.

آموزش معماری منظر
با توجه به گستردگی زمینه برای فعالیت معماران منظر، نیاز به متخصص در هر گروه کاری، وجود دوره‌های آموزشی مختلف و مرتبط با این رشته‌ها را خواستار است. فرصت شغلی که علاقه‌مندان به آموزش، مطالعه و تحقیق را به سوی خود جلب می‌کند. برای مثال برنامه‌های آموزشی پیشنهادی در دانشکده‌های معماری منظر امریکا که هریک خود به وجود آوردنده یک فرصت کاری مستقل است، شامل دوره‌های زیر می‌شود :
• مهندسی راه، شامل مباحث کاربرد، هدایت آب و زه‌کشی
• اصول ساخت و قوانین آن
• ساخت و اجرای منظر
• تئوری نظری طراحی معماری منظر
• تاریخ معماری منظر
• برنامه‌ریزی و طراحی منظر شهری
• اقلیم در معماری منظر
• مدیریت عمومی
• زمین‌شناسی و توپوگرافی
• خاک‌شناسی
• گیاه‌شناسی و نگهداری گیاهان
• دروس عملی طراحی معماری منظر

جمع بندی
معماری منظر دانش نوینی در برقراری ارتباط انسان‌ها با محیط است و در صورت وجود متخصصین این رشته در جایگاه‌های برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، طراحی و عملیاتی‌کردن طرح‌ها برای زندگی اجتماعی انسان‌ها، کمک زیادی به احیای فرهنگ، هویت و ارزش‌های انسانی به عنوان میراث ایران سربلند می‌کند.
امروزه که صحبت از رهایی از اقتصاد بحران‌زده فراوان است، آنچه حرف را به عمل نزدیک می‌کند،کشف راه‌های جدید فعالیت وتولید برای رشد اقتصادی است. با رشد بی‌رویه شهرها و توجه به زندگی جمعی مردم، گستره فعالیت‌های بی‌شمار در زمینه معماری منظر، امکان ایجاد فرصت‌های شغلی، همراه با ثبت خلاقیت و نوآوری را به وجود آورده است که نه تنها سبب رشد اقتصادی می‌شوند، بلکه به رشد اجتماعی، فرهنگی و ایجاد ارزش‌ها در جامعه نیز کمک می‌کند.

نویسندگان :
پروانه دوست‌محمدی/کارشناس ارشد معماری منظر
امیر امامی/ کارشناس ارشد مدیریت کارآفرینی

منبع مقاله : ص54-57 ماهنامه تخصصی منظر ، شماره ششم ، اردیبهشت 1389
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
منظر در دنیای امروز به عنوان مجموعه‌ای از علوم و به تعبیری«knowledge» است و نه «science»، چر‌اکه موجودی پویا متصور می‌شود که از یک‌سو متاثر از انسان و نحوه زیست اوست و از سوی دیگر با شکل خود و تداعی خاطراتی که در زمان‌های طولانی بر بستر آن روی داده است بر تمدن، فرهنگ و نوع زیست آدمیان اثر می‌گذارد.

مقدمه
به دلیل آغاز دیرهنگام معماری منظر، این مفهوم در جامعه ایران با نوعی سطحی‌نگری و بی مبالاتی در تعاریف علمی مواجه بوده‌است . امروزه یکی از مشکلاتی که متخصصین منظر، طراحان شهری و معماران با آن دست به گریبان هستند، مفهوم منظر و تعاریف متعدد، پیچیده، چند لایه و بعضاً غلطی است که از این واژه به عمل می آید. تصور عامیانه منظر را در حد علمی برای تزیین محیط تلقی می‌کند. در این تصور، منظر در حد کاشت گل و گیاه، ساخت آب نما و ... تنزل می‌یابد.

بررسی واژه منظر
واژه‌های چشم‌انداز و دورنما به عنوان معادل‌های منظر در فارسی به کار برده شده که با تعریف عامیانه آن سازگار است. معنای «نگاه حکیمانه» در لغت منظر، آن را بر واژه چشم‌انداز برتری می‌دهد؛ منظر نه فقط آن‌چه که دیده می‌شود، هست، بلکه محصول درک و تجربه ما از فضاست ...
منظر از جمله اسامی دوگانه در ادبیات فارسی است که هم اسم فاعل است به معنی نظرگاه و هم اسم مفعول است به معنی مورد نظر، که نکته بسیار مهم در فهم معنای آن و دلیلی بر گستردگی معنایی و عمق واژه منظر است.
در زبان انگلیسی منظر به معنای «landscape» از دو واژه «land» و پسوند «scape» تشکیل شده است.
منظر (landscape) و زمین (land) هم‌معنی نیستند. زمین به خاک و بستر طبیعی آن اشاره دارد ، حتی زمانی که به مالکیت یا کیفیت چیزی می‌پردازد. حال آن‌که منظر به مثابه یک میراث مشترک و یک هویت جمعی است .
ریشه لغوی منظر فقط به حومه‌های شهری یا دهکده‌های زیبا و طبیعت بر نمی‌گردد بلکه یک مالکیت جمعی سرزمینی را نیز در بر دارد .
پسوند «scape» در انگلیسی یا «schap» در زبان هلندی به خلق‌کردن، شکل‌دادن و ویژگی‌‌دادن به زمین و یک منطقه اشاره دارد. در زبان فرانسه نیز کلمه «paysage» معادل کلمه منظر است که «pays» به زمینی با هویتی اصیل اشاره دارد و با کلمه «terre» که به معنای زمین (خاک و بستر طبیعی آن) بر‌می‌گردد، متفاوت است.

سیر تحول تعاریف منظر
اولین بار لغت منظر (landschap) در اواخر قرن 15میلادی به زبان هلندی برای مشخص‌کردن یک تابلو نقاشی به کار برده شد.
امروزه هر‌کدام از ما در محیط و مناظری متفاوت با گذشته زندگی می‌کنیم. تغییر در الگوهای حرکتی و رشد شهرنشینی و شهرسازی، جهانی‌شدن و جهانی‌سازی، نیروهای محرکه قدرتمندی در تغییرات منظر بوده و هستند.
حال آن‌که تغییرات گذشته در منظر به صورت سنتی، آرام، با ثبات و در واقع پایدار بود. گذشتگان و نیاکان ما در چنین مناظری می‌زیستند و در مورد چنین مناظری سخن می‌گفتند. منظر منبعی ثابت و قابل اتکاء در زندگی آن‌ها به شمار می‌رفت.
آن‌چه‌که متفکرین بر آن اتفاق نظر دارند، این است که منظر بومی تجسم دانش مردم دنیا است. این نوع دانش در بسیاری از کشورها برای جلوگیری از اثرات سوء جهانی‌شدن اقتصاد و تکنولوژی به کار رفته است . چرا‌که منظر بومی معرف هویت محلی مکان‌ها و جوامع است.
مطالعه جکسون تأکید می‌کند که دانش روزمره بشری که در معماری بومی تجسم یافته، در زندگی روزمره انسان‌ها بسترسازی شده و نه در مصنوعات اطرافشان. این نمونه منظر چیزی برای دیدن نیست بلکه ماهیتی است برای زیستن.

وی در مورد حس مکان می‌گوید : من اعتقاد دارم که بیشتر مردم حس مکان را تنها با دیدن بناهای معماری و یا یادمان‌ها به دست نمی‌آورند بلکه برخی اتفاقات روزانه، هفتگی یا فصلی که برایمان اتفاق می‌افتد، به خاطر می‌آوریم، یا آن‌چه که با دیگران به اشتراک می‌گذاریم بسیار بیشتر از عناصر فیزیکی اطراف مکان‌ساز است. او اعتقاد دارد که مهم‌ترین عامل تشخیص کیفیت منظر، مکانی است که در آن زندگی می‌کنیم. این، حس ما در ارتباط با زمان است که در یک بازه طولانی را نسبت به مکان و جامعه ساخته می‌شود .
تعریفی که در کنوانسیون منظر اروپا مطرح شد حوزه تعریف منظر را گسترده تر کرد :
"منظر به مفهوم ناحیه‌ای است که توسط مردم درک می‌شود، منطقه‌ای که ویژگی‌های آن ناشی از تعامل مولفه‌های انسانی و طبیعی است و طبیعت، مناطق شهری، روستایی و حومه‌های شهری را در بر می‌گیرد. منظر سرزمین، رودها و دریاها را شامل می‌شود. این مطلب می‌تواند شامل مناظری که باید تحت حمایت یا باز زنده‌سازی و مراقبت قرار گیرند، مناظر عادی و روزمره و حتی مناظری که چهره‌ای نه چندان مطلوب دارند، نیز شود" .
بنابراین منظر تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارد و نباید آن را به اقتصاد یا تصمیمات صرفاً حرفه‌ای واگذار کرد. زیرا بین الگو و فرایندهای سازنده زمین، ادراک ما از آن‌ها و پیوند دائمی با زیبایی ارتباط مستقیمی وجود دارد که جنبه‌های فیزیکی زمین را به جنبه‌های ادراکی منظر تبدیل می‌کند . منظر یک فهم با ‌اهمیت و قابل استفاده از دانش فراموش شده بشری است. فهم و شناخت این مناظر برای حفاظت از آن‌ها و استفاده در طراحی ضروری است .
همان‌طور که دیده می‌شود سخن مشترک غالب نوشته‌های معاصر بر این نکته که منظر راه موثری را برای شناخت جهان هموار می‌کند، تأکید دارد. این مسئله چارچوبی مفهومی از محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، فراهم می‌کند، محیطی که ما در آن چیزی را که می‌بینیم آنالیز کرده و سپس حس می‌کنیم...

جمع‌بندی
دلبستگی بشر به منظر و چگونگی یافتن هویت بشری در مناظر و مکان‌ها یکی از عمیق‌ترین نیازهای انسان برای احساس هویت و تعلق به مکان است. بنابراین منظر تنها آن‌چه که می‌بینیم نیست، بلکه طریقی است برای دیدن. ما با چشم‌هایمان اطراف را می‌بینیم اما تفسیر آن با ذهن و نسبت دادن ارزش‌ها به منظر به دلایل نامحسوس و معنوی است.
منظر می‌تواند به عنوان یک ساختار که در آن احساس ما از مکان و خاطراتمان ماندگاری و پایداری ذهنی دارد، دیده شود.
گذشته و خاطرات ذهنی بر پایه ذهنیات کنونی ما ثبت می‌شود اما ایستا و ثابت نیست بلکه تغییر می‌کند و عوض می‌شود. منظر نیز تغییر می‌کند ولی بسیار آهسته این موضوع زنجیره‌ای حیاتی است بین آن‌چه که ما بوده‌ایم و آن‌چه که خواهیم شد.
منظر در دنیای امروز به عنوان مجموعه‌ای از علوم و به تعبیری«knowledge» است و نه «science»، چر‌اکه موجودی پویا متصور می‌شود که از یک‌سو متاثر از انسان و نحوه زیست اوست و از سوی دیگر با شکل خود و تداعی خاطراتی که در زمان‌های طولانی بر بستر آن روی داده است بر تمدن، فرهنگ و نوع زیست آدمیان اثر می‌گذارد.
توانایی منظر در ایجاد حسی قوی در آن‌چه که به ما تعلق دارد از لذت زیبایی‌شناختی و از شگفتی در پیچیدگی اکولوژیک همچنین در بیان ارتباط بین جوامع است.. بنابراین منظر تغییر شکلی دوباره به دنیا داده است؛ نه تنها به واسطه ویژگی‌های فیزیکی و تجربی‌اش بلکه به دلیل مضمون روشن و ظرفیت بالا در بیان ایده‌ها و به کارگماشتن ذهنیت.

نویسنده :
امین حبیبی - دانشجوی دکتری معماری دانشگاه تهران

منبع : ص 70 – 71 ، ماهنامه تخصصی منظر ، شماره سوم ، دی 1388.
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
نویسنده : محمد مطلّبی - رئیس هیات مدیره انجمن متخصصان فضای سبز و منظر ایران

محمد مطلّبی : از من به عنوان عضو کوچکی از جامعه حرفه ای معماران منظر ایران خواسته شد به یاد دکتر صبری و به بهانه درگذشتش متنی بنویسم.
با آنکه دکتر صبری را بواسطه داوری پایان نامه ام در دانشگاه تهران و همچنین همکاری در پروژه طراحی منظر برج میلاد می شناختم ولی ترجیح دادم از این فرصت استفاده کنم و به جای مرثیه خوانی برای او، شرحی بنویسم بر حرفه ای که او جزئی از آن بود، "معماری منظر".


" معماری منظر حاصل جمع معماری و منظر است." اغلب همکارانی که با آنها سروکار داشته ام چنین اندیشیده اند. اما به نظر من معماری منظر چیزی فراتر از حاصل جمع دو کلمه "معماری" و "منظر" است. گرچه وجود کلمه معماری در ترکیب معماری منظر می تواند آن را به معماری منسوب سازد اما در ترکیب با واژه "منظر" معنی "معماری" نیز تا حدی دچار تغییر شده است. تنها پذیرش همین موضوع می تواند بسیاری از مشکلات حرفه ای بین معماران منظر و معماران را برطرف سازد.


با این حال به سبب گستردگی دانش ها و ارتباطات تنگاتنگ میان آنها شاید نتوان مرز مشخصی برای تعیین محدوده عمل معماری و معماری منظر مشخص ساخت. همانطور که چنین مرزی را نمی توان بین معماری منظر و دانش هایی نظیر باستان شناسی، اکولوژی منظر،جغرافیای تاریخی، جنگلداری و ... مشخص ساخت. اما آنچه واضح است معماری منظر از سه حوزهی (Area) تئوریک علوم اجتماعی، اکولوژی و زیبایی شناسی تغذیه می کند ولی در مورد معماری عموما بحثی در ارتباط با اکولوژی مطرح نیست. به این ترتیب اکولوژی وجه تمایز بین تئوری های معماری و معماری منظر است. اما اولا وجود اکولوژی عامل شکل دهنده سینرژیهای مختلفی بین این سه حوزه است و ثانیا اکولوژی خود دانشی بسیار گسترده است- گرچه اغلب برخی ها آن را تا حد "سازه های سبز" تقلیل می دهند. البته میزان اهمیت هریک از حوزه های سه گانه فوق در تمامی پروژه ها یکسان نیست و به نوع پروژه بستگی دارد.


گستردگی دانش های مرتبط با معماری منظر، یک معمار منظر را به فردی با سطح دانش بالا و چند بعدی بدل می سازد. به شکلی که بتواند در پروژه های مختلف نقش ایفا کند. چنین توانایی ای نیازمند تلاش مداوم، به روز بودن و مطالعه مداوم مراجع تخصصی دانش های پیرامونی است. به نظر من یک معمار منظر نمی تواند تنها به مطالعه مراجع مربوط به رشته خود اکتفا کند. زیرا در این صورت در پیله ای که خود تنیده است گرفتار خواهد ماند. یک معمار منظر موفق، یک فرد روشنفکر و جامع نگر است که از دانشی گسترده در ارتباط با طبیعت، فرهنگ و هنر جامعه ای که در آن زندگی می کند برخورداراست.


اما طبیعتا یک نفر نمی تواند به تنهایی بر تمام این حوزه ها احاطه کامل داشته باشد و از این رو اکثر پروژه های معماری منظر مبتنی بر کار گروهی است. نه تنها گروهی از افراد، بلکه گروهی از متشکل از دیسیپلین های مختلف که با آن پروژه در ارتباط هستند.

بر این اساس است که "مگی روئه"سه نیاز کلیدی معمارن منظر را چنین بر می شمارد:




  • برخورداری از درک کامل از اینکه چگونه باید زبان منظر را در کار با سایر حرفها به کار برد.
  • دستیابی به مهارت مباحثه و گفتگو با متخصصان سایر حرفه ها.
  • شناختی عمیق تر درباره اینکه چگونه می توان از طراحی برای شکل گیری ارتباطات بیشتر در درون حوزه منظر بهره برد.

مروری بر این سه جمله نشانگر اهمیت تسلط بر بازی های کلامی، برخورداری از هوشی گسترده و دانشی عمیق و بهره مندی از توانایی های ارتباطی نزد معماران منظر است. با این توصیف می توان گفت یک معمار منظر موفق نمی تواند -حتی اگر بخواهد- فردی حق به جانب، خودخواه و یک رای باشد که اگر چنین باشد یا باید در معمار منظر بودن او شک کرد یا در موفقیتش در این حرفه. معماری منظر -نه به عنوان یک رشته بلکه به عنوان حرفه ای متشکل از رشته های مختلف- حرفه ای مبتنی بر ارتباط و انعطاف است. چه در وجه علمی آن که آمیزه ای از دانش های گوناگون است و چه در وجه شخصی آن که مستلزم برخورداری از ذهنی تحلیل گر، چند بعدی و شخصیتی برخوردار از مهارت های ارتباطی است.


بی شک هر یک از متخصصان و داعیه داران معماران منظر باید به شکلی جدی و عمیق در مورد این مسائل بیاندیشند زیرا راه موفقیت آنان از این مجرا می گذرد. به نظر من هیچ راه گریزی نیز وجود ندارد. نشستن بر برج عاج و نگاهی حق به جانب به دیگرانی که در این حرفه مشغول به کارند، نتیجه ای جز اختلاف و دوری از یکدیگر نخواهد داشت. شاید از دست دادن عزیزانی چون رضا سیروس صبری تلنگری باشد بر ما که به خود آئیم و از برج عاج های خودساخته خود قدم به زمینی بگذاریم که همه به شکلی در ان سهیمی داریم. یادمان باشد، زمان گرچه به ظاهر نامحدود می نماید اما برای هر یک از ما امری محدود است.

منبع :انجمن مفاخر معماری ایران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
چکیده ای در مورد هنر آرایش منظر و محیط

محیط:

کلمه محیط به طور عام مشخص کننده یک محدوده تعریف شده جغرافیائی و یا سرزمین و یا اقلیمی می باشد .
کلمه محیط به دو حالت عام و خاص بیان می شود محیط میتواند بسته و یا باز باشد و یا به تعریف دیگر به محیط مشخص ( محدوده بسته ) و محیط نا مشخص ( محدوده باز ) تقسیم میگردد که میتوان محیط طبیعت را محدوده محیط باز و محیط شهری و یا هرمحیط زندگی را محیط بسته نام برد
جاده های خارج از شهرها دارای دو منظر در دو طرف هستند که نشان از طبیعت ( بشر و یا طبیعت ) است که این آرایش توسط خداوند انجام گردیده و انسان در میان آن طبیعت راه احداث نموده است
در شهرها بر خلاف جاده ها که در طبیعت جاده احداث می کنیم ابتدا خیابان ها و گذرها احداث و سپس آرامش محیطی را پیاده میکنم به عبارت دیگراز دخالت انسان در طبیعت دگرگونی پیش میاید که این دگرگونی اگر با پیاده کردن یک و برخی ازهنرها همراه باشد موجب پدید یک آرایش محیطی میباشد و همانگونه که ذکر شد آرایش محیطی در سه زمینه آرایش شبکه های ارتباطی و آرایش ساختمانهای احداثی و در نهایت زیباسازی و مبلمان شهری میباشد .

محیط های ذکرشده برای ما آشنا هستند محیط ها را با یکدیگر می سنجیم و برای هریک جداگانه ارزش گذاری می کنیم .
ارزش گذاری بر اساس وضعیت فیزیکی و کالبدی ( درونی و بیرونی ) و طبیعت در آن و حرکت و زندگی تعیین می شود .
زمانیکه ازمحیط ویاشهرخودصحبت میکنیم ملاحظات و عملکردها و زندگی درآن مشخص می گردد .
خانه یک محیط است .
محله یک محیط بزرگ تر است
و بالاخره شهر یک محیط بسیار بزرک است
درنهایت کشور محیط ملی هر ملتی است .

کوچه ها و خیابان ها و میدان ها تشکیل دهنده شریان های محدوده شهری و سکونتی بوده و بناهای و تاسیسات اطراف آن تشکیل دهنده کالبد فیزیکی آن کوی و محله و یا شهر می باشد کالبدی که دارای پارامترهای چهارم و پنجم شهری باشد .
محیطی زیبا محیطی قابل قبول است که برای ساکنان آن محدوده قابل لمس و تمجید باشد .
ساختمانها در شهرها دارای طول و عرض و ارتفاع یعنی سه بعد میباشند و زمانی این سه بعد دارای ارزش است که در آن بعد چهارم (حرکت ) و بعد پنجم ( زندگی ) جاری باشد.
( بنظرنگارنده شهردارای پنج بعد میباشد که سه بعد هندسی و بعد چهارم حرکت و بعد پنجم زندگی است ).

آرایش منظر و محیط
بناهای احداثی در یک محدوده دارای دارای حجم و فرم و ارتفاع و مصالح مصرفی متفاوت و آن بناها حاصل کار هنرمندان و معماران و شهر سازان است .
هر یک از این گروه برای آن منطقه هنرآفرینی می کنند که نتیجه آن چیدمان فضائی و هندسی آن منطقه می گردد .
این چیدمان ها هرچند با هنرنمائی هنرمندان روبرو است ولیکن برخی اوقات به دلیل چیدمان نا مناسب و یا نا همگون و یا غیر ملموس دیده می شود و در یک قاب و منظر آرایش شده محیطی به نظر نمی رسد وهمگونی و نظم و آرایش منظر در آن دیده نمی شود زیرا هریک آن گروه ها با هنرآفرینی خود اثری مجزا خلق می کنند که این آثار در کنار هم برخی اوقات همگونی و تجانس ندارد .
تکرار هر بی نظمی خود نظمی است ولیکن در نهایت باعث نا متجانس شدن پیکره و کالبد با زندگی می شود یا به عبارت دیگر هر بی نظمی حجمی و بصری در صورت تکرار به یک اثر منظر تبدیل می شود که شاید این اثر دارای ارزش هنری باشد و شاید خیر .

مسئله همنشینی بناها با یکدیگر در یک راسته و یا خیابان منظر بصری آن محدوده را مشخص می کند از این منظر یک محله و یا محدوده می تواند جاذب در زمینه های مختلف باشد .
احداث بنا با حجمی غیر مانوس و معماری پست مدرن در کنار ساختمان دیگر کلاسیک و امثالهم موجب آشفتگی منظر آن راسته و یا منطقه می شود .
زمانی که در یک محیط هنر آفرینی ها می شود و آن محیط به یک آرامش بصری محیطی برسد راه آوردی بسیار مهم برای ساکنین آن محیط و سایر مناطق دیگر باشد .
آرایش محیط بااعمال هنرهای معماری شهرسازی و هنرهای تجسمی است و هنر آرایش محیط درون شهری بنام مبلمان و زیباسازی شهری نامیده میشود .
جنگلهاودریاهازیبا هستند اگر هنرمند فقط بخواهد دریا و یا جنگل را در محدوده و محیطی عینا" پیاده کند به نظر می رسد که پس رفت هنری است الهام گرفتن از طبیعت و بکارگیری آن در محیط مبتواند محیطی دل انگیز فراهم کند

در معماری بیونیک ازخلاقیت ها و طبیعت و موجودات الهام گرفته شده و از آن موهبت ها استفاده و خلق اثر می کند ..
پارک ها تقلیدی از طبیعت هستند وسعی میگردد که دران محدوده آرامش محیطی و هنری ایجاد شود .
بنابراین به نظر نگارنده آرایش منظر چه در راسته های شهری و با محدوده ها و مناطق نیاز به هنرهای معماری و تجسمی دارد . هنری که بتواند دیده و نظررا در آن منظر پیاده کند .
چیدمان فضاها ( ساختمانها ) کنارهم آرایش نیست بلکه ترکیب حجمی وعملکرد و نظم و ایده و ترکیب نهائی آنها آرایش محیطی است.
انسان ها از دید و منظر لذت می برند . انسان ها از آسمان آبی لذت واز طبیعت لذت می برند و این لذایذ شناخته شده برای انسان خمیر مایه برای هنر آفرینی است .

سخن دل نگارنده :
نگارنده سعی نمود چکیده ای در مورد هنرآرایش محیط و زندگی را بیان ذکر نمایدوشاید در این چکیده از شرح مطالب مهم سخن گفته نشده باشد .
این مقاله بمنظوریادی ازپیشکسوتان وهنرمندانی که زنده هستندویادربین ما نیستند وبا خون دل خوردن توانسته اند انجام این رسالت (هنرآرایش محیط و مبلمان و زیباسازی منطقه ای و شهری ) را پیاده کنند به رشته تحریر درآمده است .و ما میراث بانان آن هنرمندان هستیم و با درایت و هنر خود بجلو ببریم باید آن پرچم به اهتزاز درآمده را رفیع تر را حفظ کنیم .
به روان پاک هنرمندان پیش کسوت درود میفرستیم وبر دست سایر عزیزان هنرمند بوسه میزنیم .

نویسنده : بیژن علی آبادی
منبع : انجمن مفاخر معماری ایران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
بداعت منظر

در ابتدا به معانی و مفاهیم کلمه اشاره میشود :
الف -منظر: دیدگاه - قابل رویت - چشم انداز - و..........
ب- بداعت: جمع بدعت و بمعنی رسم و آیین جدید و نو و چیز تازه که سابقه نداشته وسنت تازه که برخلاف دستور دین جعل شود
ج- بداعت منظر : کلمه ترکیبی از بداعت و منظر که در معنای کلی نوآوری در چشم انداز - نوآوری در دیدگاه و منظر و .. میباشد


شناخت منظر :
منظر از نظر شکلی و محتوایی دارای چند وادی مختلف بوده که اهم آن بشرح زیر قابل ذکر است :
  1. منظر بصری
  2. منظر معنوی
  3. منظر مجازی

1-منظر بصری
منظر بصری و یا منظر دیدگاهی پدیده ای قابل رویت توسط بینندگان است این دیده ممکن است دارای وادی وسیع باشد که با جشم نتوان تمام آن محدوده را مشاهده کرد و شاید بتوان قسمتی از آن را از زوایه خاص رویت نمود .
دید انسان محدود است زاویه دید انسان نمی تواند 180 درجه را ببیند ( زاویه دید در بعض از حیوانات خیلی بیشتر از زاویه دید انسان است ) و لیکن منظر وجودی در طبیعت با زاویه بیشتر از چشم بشر است بنابراین تعریف افراد از یک منظر طبیعی نمی تواند یکسان نباشد زیرا زاویه دید آنان متفاوت است و اگر دراین باب صحبتی شود که همگان آن را قبول دارند آن کلیات منظر است نه منظر بطور مشروح و بعبارت دیگر تعریف هر فرد از منظر دید خود با تعریف دیگری در کلیات یکسان ولیکن در جزییات متفاوت است . همانند سایه در تصویر که از زوایای مختلف دارای فرم خاصی است .
در دید چشمی نکات خاصی برای بیننده مطرح میشود که آن نکات شاخصه های آن منظر برای او تعریف میگردد :
بعنوان مثال جنگل و در یاجه کنار هم دارای جشم انداز بدیع میباشد که به تعریف کل چشم انداز و منظر طبیعی بسیار بدیع و دلنواز میباشدو مثال دیگر آنکه تاریخ نگار از منظرخاصی نگارش تاریخ میکند نمی توان یافت تاریخ نویسی که تمام زوایا و یا منظر دوران را به رشته تحریر درآورد
.استاد دکتر باستانی پاریزی مورخ و استادتاریخ در یکی از مقالات خود اشاره می کند که مورخین تاریخ فقط به منظر سیاست آنهم در محدوده زمانی خاصی می پردازند و از دیگر منظر ها سخنی گفته نمی شود و اکثرا" از منظر جنگ و خون ریزی و کشور گشایی سخن به میان می اید و برخی اوقات تاریخ نویسان چند بعدی واقعه ای را به رشته تحریر در می اورند .

2-منظر معنوی
این منظر وجود خارجی ندارد و در دنیای دل میتوان آن دنبا را دید و به آن دنیا وارد شد . برای شناخت بیشتر این منظر کافی است که اشعار مولانا خوانده شود و به دنیای آن اشعار روانه گردیم ویا در اشعار لسان الغیب حافظ شیرازی نظری بیافکنیم و خواهیم دید چه

مناظری بیان میشود که فقط با دید دل میتوان آن منظر را دید .
از مجنون پرسیدند عاشق لیلی که دارای جثه نحیف و لاغر است میباشی که او در جواب گفت اگراز منظر چشم مجنون به لیلی نگاه کنی توهم عاشق لیلی خواهی شد .
سخن در این باره بسیار است که بدین جند کلام بسنده میشود .

3- منظر مجازی
این منظر دارای دنیای واهی و بی وجود است دنیای کاذب و زود گذر که فقط نقشی است بس سریع که از دیدگان ما میگذرد و در ذهنمان نقش میبندد حرکت سریع تصاویر در جلوی چشمان ما تصاویر و یا احجام و یا مناظر را با هم ترکیب و شکل و یا حجم و یا منظری را نشان میدهند که در هیچ دنیایی هستی وجود ندارد .
سینما یک منظر مجازی است که در آن با نمایش تصاویر بطور پیوسته و با تواتر فرم و طبیعت و حیات کاذب ساخته میشود و انسان برخی اوقات با دیدن یک صحنه از فیلم ا حساس وجود درآن وادی را میکند و یا در زمینه بازیهای رایانه ای این چنین است بازیکن با مهره های نقش بسته رایانه نقش با حرکت میافریند و در چشم منظری دیده میشود که در هیچ وادی حقیقی و حتی معنوی وجود ندارد و برخی اوقات انسان مسخ این منظر کاذب و یا مجازی میگردد به آن دل میبندد .

چند کلامی در مورد بداعت منظر در شهر
با توجه به مطالب فوق و شناخت این کلمه مفهوم و کاربرد آن در زندگی بسیار ملموس است . زندگی مشترک شهری دارای مناظر خاص خود میباشد و مناظر بستگی به مطالب و موارد روانی خانواده و جامعه شهری و زندگی شهری دارد .

یکی از مسایل مهم زندگی مخصوصا" زندگی جمعی و شهری گریز از یکنواختی و رفتن به دنیای نوآوری و جدید میباشد که این مهم مورد قبول سنت گرایان و مدرنیسم میباشد زیرا هردو قشر به زندگی و به زنده ماندن معتقد و به دید و منظر احترام خاص قائلند . هیچکدام از این دو قشر با طبیعت مخالف نیستند و هردو طبیعت گرا و طرفدار نوآوری به گونه خود میباشند . هردو طیف زیبایی را میشناسند و طبیعت را دوست دارند ولیکن در عقیده و سیاست و عملکرد آن با هم اختلاف دارند .
در دید منظر و طبیعت اختلافی نیست هردو موافق تنوع رنگ هستند هردو موافق طبیعت هستند هردو موافق منظر زیبای شهری هستند هردو موافق زندگی اجتماعی هستند پس بطور کل میتوان با این جند نمونه بطور صریح اعلام نمود که جامعه بشری طرفدار نوآوری میباشد نوآوری در طبیعت /نوآوری در شهر / نوآوری در زندگی که هریک از نوآوری ها دارای منظر خاص خود میباشد که باید آن منظر را شناخت تا بتوان به آن منظر وارد شد و بطور کلی نوآوری در هر زمینه ای نیاز به پیش زمینه و ارائه آن به جامعه میباشدو تا دنیا هست نوآوری در منظر زندگی و جامعه شهری و کولون جمعیتی از واحبات است و بنظر میرسد که حس خلاقیت و نو آوری در بشر پایدار و غیر قابل زوال میباشد .

چکیده مطلب
با توجه به مطالب بالا که بصورت فشرده بیان گردید مشخص میگردد که انسان منظر را دوست دارد و در زبانهای مختلف و زمانهای مدور ونزدیک از منظر تعریف شده است . مناظر تاریخی / مناظر طبیعی و سایر مناظر .
در محیط زندگی ما انسان ها مناظر بسیار وجود دارند همچون وجود دریا ها و کوه ها و جنگل ها و دره ها که تمام این موارد و دیگر مسائل از خلاقیت خداوند است انسان متمدن و مسئول آموخته که از این دستاورد پاسداری نماید انسان متمدن یاد گرفته که میتوان زمینی را سر سبز نمود و آن را به باغ و بوستان تبدیل نمود و این حرکت هرجند کپی از طبیعت است ولیکن میتواند با طبیعت سازگار باشد و منظری نو بوجود آورد و یا در وادی دیگر منظری جالب و شگفت آفرین بوجود آورد که این یکی از تمایلات بشر در حفظ بقاء خود میباشد .
بیائید دست در دست هم یک منظر زیبا و جدید و نو برای زندگی و شهر و کشورمان طراحی و به اجراء در آوریم

نویسنده : بیژن علی آبادی
منبع : انجمن مفاخر معماری ایران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
چکیده ای در مورد هنر طراحی منظر

طراحی منظر نیز مانند بقیه رشته های معماری یا طراحی شهری در زمره رشته های هنرهای تجسمی قرارمی گیرد و بنابراین خلاقیت و آفرینش هنری نقش مهمی در آن ایفا می کند .

درباره رشته های هنری ذکر این موضوع لازم است که برخی از هنرها خاصیت انتزاعی بودن آن بیشتر است و برخی از هنرها به سمت کاربردی بودن گرایش دارند به عنوان مثال بعد از موسیقی که انتزاعی ترین رشته هنری است نقاشی و پیکره تراشی قرار می گیرد و از سوی دیگر رشته هایی نظیر گرافیک (ارتباط تصویری) ، طراحی صنعتی و طراحی معماری به کاربردی بودن تمایل دارند تا جایی که طراحی شهری کاربردی ترین رشته هنری است

رشته هنر طراحی منظر نیز را می توان جزو هنرهای کاربردی دانست که البته نقش هنرمند در پرداختن و آراستن آن به گونه ای نغز و متمایز بسیار مهم است.

استانداردها و ضوابط مختلفی درباره طراحی منظر وجود دارد که روز به روز به میزان آنها افزوده می شود و همچنین دانش و علومی که درباره طراحی منظر تدوین شده اند تا به طراح برای ایجاد محیطی پاسخده و مطلوب از هر لحاظ کمک نمایند ولی ضوابط و دانش طراحی بدون هنر طراح هرگز نمود و ارزش نهایی خاص خود را پیدا نخواهد کرد و با نگاهی اجمالی به نمونه های مختلف می توان این قضیه را کاملا دریافت. آثار ماندگار طراحی محیطی همگی دارای جوهری هستند که ذات خلاق هنرمند آن را القاء کرده است. باغ های ایرانی مثال بارزی از این دست هستند.
خصوصیت مشترکی که در باغ های ایرانی وجود دارد ، از قبیل نقشه متقارن ، محوربندی ، چشم انداز، استفاده از آب و صوت و کلاه فرنگی یا کوشک همگی محصولی را ارائه می دهند که بیانگر هویت اصیل و ماندگار ایرانی است. به غیر از این نمونه های سنتی می توان موردهای دیگر از قبیل پارک جمشیدیه تهران یا بلوار چمران شیراز را مثال زد که نشانگر ذوق و هنر غنی طراح است.


طراحی منظر به سبک های مختلف دیده می شود .در کشورهای مختلف باغ سازی به روش های گوناگون مشاهده می شود مانند باغ های اروپایی که باغ سازی های به سبک باروک مشهورترین مثال آن است ، باغ سازی ژاپنی که الهام بخش طراحی منظر در بسیاری از نقاط دیگر جهان شده است و باغ سازی ایرانی که در کشورهای اسلامی و اطراف ایران از جمله هند تسری یافته است.

ما طراحی منظررادر مقیاس های مختلف تجربه می کنیم ،از باغچه کوچک خانه مان گرفته تا محوطه یک مجتمع فرهنگی بزرگ تا یک پارک محلی تا یک اردوگاه تفریحی بزرگ و سرآخر درمقیاس یک شهر. به تمام اینها هنرمند به سبکی خاص جواب می دهد که درنهایت این غنای هنری محصول است که آن باغچه یا آن پارک یا آن شهر را انگشت نما و دیدنی می سازد.

هنرمند طراح با اشراف کافی روی ابزارهای کارش از انواع مصالح و گیاهان گرفته تا ابعاد و مشخصات فضایی در مقیاس های گوناگون و اثری که هرکدام روی انسان ها می گذارد، محصول خود را ارائه می دهد و محیط زیست انسان را کیفیت می بخشد.

ما هر روز در محیط زیست خودمان در مقیاس های مختلف هنر طراح منظر را تجربه می کنیم و گاهی هم مشتاقانه به دیدن آثار ماندگار طراحی منظر از قبیل باغ فین ، باغ شازده ماهان ، تاج محل ، باغ ورسای و غیره می رویم تا خاطره ای دائمی از این نوع هنر در ذهنمان ایجاد نماییم و تمام عمر با یادآوری آن منظر لذت مشاهده آن را مرور کنیم .

نویسنده : نسیم ایران منش(معمار و شهرساز)
منبع : انجمن مفاخر معماری ایران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
زبان منظر

در لغت زبان منظر از دو كلمه زبان و منظر تشكیل شده است :


كلمه اول زبان :

زبان یعنی بیان مطلب از طریق صحبت و یا نوشته كه گویش ها و یا نوشته ها در مناطق مختلف متفاوت است .
زبان در هر اقلیمی به دو نوع تقسیم میشود یكی زبان ویا گویش محاوره ای ودیگر زبان رسمی و كتابت ورسمی.
بشر با شناخت این غریزه خدادادی در هر منطقه ای زندگی میكند میتواند با دیگر ساكنین ارتباط برقرار كند .
زندگی بدون ارتباط كلامی دارای مفهوم نیست و و زندگی بدون كلام و بیان همچون زندگی مردگان است واین حقیقتی بیش نیست پس میتوان گفت كه زبان از بیان و كتابت تشكیل شده است .

كلمه دوم منظر :

منظردر لغت نامه چشم انداز و نظاره گاه تعریف شده است .
هریك از این نظاره گاه دارای دید و منظر و دارای تعریف مخصوص به خود میباشد .

زبان منظر:
زمانی كه از واژه تركیبی زبان منظر صحبت میكنیم واژه جدید دارای معانی جدید و مفاهیم بسیاروسیع میباشد .
از منظر چه انتظاری داریم و برای جه به آن توجه میكنیم . زبان منظر یعنی زبان وجودی و زبانی كه الهام بخش است . زبان منظر زبانی است مجازی .هر منظری دارای معانی و تعاریف مخصوص بخود است . زمانیكه ما از زبان منظر شعر صحبت میكنیم زیان ما زبان معنوی و مجازی است در این وادی زبان منظر ازپدیده های غیر مادی تشكیل شده است.

زبان فردوسی در منظرسروده نبرد رستم و سهراب قابل تعمق است . اشعار سعدی و یا حافظ كه مارا به دنیای مجازی و عرفان میبرند كه دارای زبان و منظر مخصوص بخود است .
برای توضیح بیشتر شاید ذكر چند نمونه بی مورد نباشد كه در ذیل چند نمونه از آنها ذكر میشود:

مثال اول :
از مجنون پرسیدن چرا عاشق لیلی هستی و چرا لیلی را دوست داری لیلی دختری لاغراندام وسیه چرده است مجنون در جواب گفت باید بدیده مجنون بنگرید تا بتوانید زبان دل مرا بیابید و جون به آن زبان اگاه شدید عاشق مجنون خواهید شد .


مثال دوم :
باید حافط شناس بود تا بتوان زبان حافظ را در منظر اشعارش كه دنیای مجازی است شناختاین شاعر عالی مقام با اشعارش كه زبانش میباشد مارا به كدام منظر هدایت میكند مارا به منظری و الهی میبرد .
برای حافظ زبان و منظردلبستگی به الهیات و عرفاناست كه در اشعارش بسیاردیده میشود .


مثال سوم :
ملاقات سرنوشت ساز مولانا و شمس تبریزی كه زبانومنظر خاصی داشته و دنیای دیگری از شعر را بوجودآورده و زبان منظرشعر شاعر در اشعاربعدی از این ملاقات دچار دگرگونی می شود .


مثال چهارم :
انسان مردگان را دوست ندارد ولی به آنها احترام می گذارد چرا دوست ندارد زیرا انسان حیات و بیان و زبان را دوست دارد . انسان از سكوت متنفر وبیزار است.
می خواهدبا انسانهای دیگر سخن بگوید و سخن بشنود .
همانگونه كه گفته شد زبان و سخن در وادی های مختلف متفاوت است و هر زبانی در حالات مختلف دارای منظر های مختلف است ..


مثال پنجم :
زبان سیاست زبان خاصی است و باید سیاست مدار منظرسیاست را بشناسد تا بتواند با آن زبان و منظر گفتگو كند و درك مطلب نماید .

با ذكر چند مثال فوق به این نتیجه می رسیم كه كه هر زبان منظری دارای تعریف مخصوص بخود می باشد .
اگر میخواهیم در مورد زبان منظر طبیعت صحبت كنیم باید حوزه آن را مشخص كنیم زیرا هر یك از حوزه های طبیعت دارای زبان مخصوص بخود میباشد
زبان منظر دریاها و یا زبان منظر كوهسارها و امثالهم دارای معانی مربوط به خود میباشد .
اگر بخواهیم زبان منظر تاریخی را درك كنیم باید تاریخ شناس باشیم و آن دوره از تاریخ را بدانیم و فقط اطلاع از چند حادثه و یا برخورد سیاسی نمیتواند برای ما معرف زبان منظر آن دوره باشد .
زبان منظر درحوزه شعرمجازی است وباید درآن حوزه واردشد تا بتوان با آن زبان سخن گفت
زبان منظردر حوزه عرفان دارای جایگاه خاص خود است باید خدا را شناخت باید عارف شد و سپس وارد آن وادی گردید تا بتوان زبان منظر ان وادی را درك و به آن سخن گفت .

نتیجه كلام
زندگی بدون عشق و امید یعنی زندگی مردگان .
زیستن با امید و عشق یعنی زندگانی .
زندگانی دارای دو دنیای مجازی و حقیقی است كه انسان در هر دو دنیا ( حقیقی - مجازی ) زندگی میكند .
هرانسانی دارای زبانی است كهبه آن تكلم میكندو آن زبان متعلق به منظری است .
گاه آن منظر ظاهری و برخی اوقات مجازی است .
انسانها با احساس خود و با ادراك خود باعث پیدایش منظر های مختلف می شوند و كه هر یك از این منظرها دارای زبان خود است .
اگر مایلیم كه در زبان منظرها وارد شویم ابتدا باید زبان شناس و منظر شناس باشیم و ادراك فهم آن را نیز داشته باشیم تا بتوانیم از زبان آن منظر صحبت و یا درك فیض نمائیم .

نویسنده :
بیژن علی آبادی
منبع : انجمن مفاخر معماری ایران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
انسان، امروزه در حالی به هزارة سوم گام نهاده است که جراحت ‌های دردناک آلودگی ‌های زیست‌ محیطی و تخریب منابع طبیعی هر لحظه بیش از پیش حیات و بقای او را مورد تهدید قرار می‌دهد. از این ‌رو، مقابله با آثار مخرب فعالیت ‌های نامتوازن اقتصادی و صنعتی بر پیکرة محیط‌زیست و رفع و ترمیم آنها از دغدغه‌ های مهم جامعة جهانی کنونی به‌شمار می‌آید.
تهی ‌شدن منابع زمینی، گسترش شکاف درآمدی بین فقرا و ثروتمندان جهان، جنگل ‌زدایی، انقراض فهرست بلندی از گونه ‌های جانوری و گیاهی، انهدام زیستگاه ‌های طبیعی، بحران ‌های زیست ‌بومی، مصرف بی ‌رویه، تولید مبتنی بر استفادة اسراف‌ کارانة انرژی و غیره همگی نشانه ‌های عینی سیمای نامتعادل دنیای کنونی است. به تعبیری دیگر، تمدن جدید اعتبار خود را مدیون مجموعه‌ای از تغییرات در ترکیبات انرژی و جا به ‌جایی سطوح انرژی به تبعیت از قوانین ترمودینامیک است. شاید برای کشورهای در حال توسعه، پیشرفت اقتصادی و صنعتی سازگار با محیط‌زیست، رویایی دست ‌نیافتنی و گره‌ای ناگشودنی به ‌نظر برسد. به‌ ویژه برای ایران عزیز که طبیعتی سرشار ولی شکننده، با پیشینه ‌ای از بی ‌توجهی به دیدگاه‌ های زیست محیطی در چند دهة اخیر و همچنین عواملی چون خشکسالی ‌های پی ‌در پی و غیره سبب ناهمواری مسیر “توسعة پایدار” در آن شده است.

در نگاهی نظام‌ یافته به فرآیندهای تولیدی، مصرف سطوح بالاتری از انرژی به ‌عنوان ورودی و آزاد شدن بخشی از انرژی با کیفیت پایین ‌تر به‌عنوان پسماند و خروجی فعل و انفعالات شیمیایی در تولید کالاهای مادی، اساس توسعة صنعتی امروز را شکل داده است. اصرار انسان برای به‌کارگیری حجم عظیمی از انرژی موجود، سبب اختلال در مکانیزم‌ های طبیعی بقاء بر روی زمین شده است. با چنین منطقی متأسفانه جهان ‌بینی بشری دورانی از دور شدن و فاصله گرفتن از خردگرایی را تجربه می‌کند. زیرا استیلا بر عناصر و عواملی که در طبیعت به حفظ نوع بشر می ‌انجامد، محرکِ همة تلاش‌ های اقتصادی بوده است. این استیلا به انسان نقشی بیش از پیش مخرب در لایه ‌های تشکیل ‌دهندة ساختار حیات موجودات کرة ‌زمین می‌دهد.
حدود سه دهه است که با طرح و بسط نظریات تازه در خصوص طبیعت و عناصر متشکلة آن، جنبش جدیدی در افکار عمومی جهان پدید آمده و موضوع تعدیل نگرش‌ های تأثیرگذار، بر پایة ظرفیت‌ های طبیعی و ملاحظات زیست ‌محیطی جایگاه مهمی را در معادلات علمی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها یافته است. از همین ‌رو بحران‌ های زیست ‌محیطی، دستمایة برگزاری نشست ‌ها و مباحث بین‌المللی بسیاری بوده که نقطة عطف آن “اجلاس سران ریو” در سال ۱۹۹۲ است. در این رویداد مهم تاریخی که طی آن جامعة بشری برای نخستین بار در عالی ‌ترین سطوح انسانی به بحث و تبادل نظر در خصوص محیط ‌زیست و چاره ‌اندیشی برای کاهش بحران‌ های زیست‌ محیطی در دستور کار سازمان ‌های مهم بین ‌المللی قرار گرفت. به دنبال آن، پروتکل ‌ها، موافقت ‌نامه‌ ها و معاهدات مختلفی با زمینه ‌های متنوع موضوعی ارایه شده و از سوی خلق ‌کنندگان آنها با جدیت دنبال می‌شوند. بی‌ شک از بطن این مباحث، طراحی و اجرای مکانیزم‌ هایی برای نیل به “توسعة پایدار” استخراج می‌شود.
از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم ‌زمان با پیشرفت ‌های فن‌آوری، از زمین به ‌عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شده است و این آغازی است بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. امروزه بشر در صدد یافتن راه‌ حلی فن‌ آورانه برای بحران به ‌وجود آمده ‌ای است که از همان فن‌ آوری نشأت می‌گیرد!
با وجود تمام تلاش ‌های نقادانه ‌ای که شاهد آن هستیم، هنوز به ‌درستی راهی برای خروج از این وضعیتِ چالش ‌برانگیز پدید نیامده است. در عین حال بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران و به تبع آن سازمان‌ دهندگان محیط (نظیر معماران منظر)، راهکارهای علمی نویی را با عنوان راه‌حل‌ های سبز (Green Solutions) و با دیدی جامع ‌نگر را راه نجات تشخیص داده و پیشنهاد کرده ‌اند‌. (کلیجی، ۱۳۸۲)

چه ‌بسا بتوان برای ارتباط بهینه با طبیعت، رویکردهای متفاوتی را شناسایی کرد، اما به ‌نظر می‌رسد که کاوش‌ های علمی، کاوش ‌های هنری و کاوش ‌های فلسفی؛ عمده رویکردهایی باشند که هرکدام با ماهیتی جداگانه نسبت به یکدیگر، به این مسأله می‌پردازند.
امروزه، تلاش ‌های علمی در پی کشف زیرساخت ‌هایی برای اتکای جامعة نوین به آن و ایجاد ارتباط شایسته میان رهیافت ‌های علمی با حوزه ‌های متعدد دانش است. شاید از این طریق بتوان راه‌حل ‌های پایدارتر و امیدوارکننده ‌تری را برای بهبود کیفیت محیط‌ زیست، خصوصاً در ارتباط تنگاتنگ با اجتماعات انسانی به ‌وجود آورد.
از سوی دیگر، می‌توان فعالیت ‌ها و گرایش ‌های جدیدی را که در چند دهة گذشته، (اواخر دهة ۱۹۶۰) در حیطة هنر و در ارتباط با محیط ‌زیست، به ‌صورت موجی از توجة هنرمندان به “طبیعت و زمین” (Land Art) شکل گرفته ‌است را نام برد. در این گرایش ‌ها (Earth Works, Nature Art)، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت بر پایة برداشت‌ های شخصی انجام می‌پذیرد. معماری منظر از این تلاش ‌ها در رهیافت ‌های آنان، اثر پذیرفته است.

موج دیگری از توجه‌ ها نسبت به منظر و محیط نگاهی توأم با فلسفة طبیعت است. در این نگاه بوم ‌شناختی (Ecology) ارتباط تنگاتنگی با فلسفة بوم‌ نهاد(Ecophilosophy) پیدا می‌کند. این رویکرد در مراحلی، اخلاق‌ گرایی در طبیعت را پیش می‌کشد.
پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. (کلیجی، ۱۳۸۲) حال اگر بخواهیم از دیدگاهی فراتر از آنچه در این نوشتار تاکنون نقل به معنا شده، به مسأله نزدیک شویم باید به این نکته توجه نماییم که پرداختن به محیط ‌زیست در ایران از سابقه‌ای تاریخی برخوردار بوده و لزوم احترام به آن در فرهنگ گفتاری و نوشتاری به شکل‌ های مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. ارزش‌ های فرهنگی، به ویژه ملهم از تعالیم مذهبی، همواره بر به‌ کارگیری تدبیر آدمی در مواجهه با ثروت ‌های طبیعی تأکید داشته است. به ‌طور مثال با استناد به آیة نخست از سورة مبارکة انفال، انتساب مالکیت مناطقی چون بیشه های طبیعی، دریاها، رودخانه ‌ها، کوه ها، دره ‌ها و جنگل ‌ها مخصوص خدا و رسول است. در واقع مذمت تخریب سرمایه‌ های طبیعی و ملی کشورها و جوامع مدنظر بوده است.

چالش ‌برانگیزی مسائل مطرح شده به ‌گونه ‌ای است که نمی ‌توان در این مجال اندک، حتی به بررسی مختصری از آنها و موضوعات وابسته پرداخت. مسائلی که چنان تنیده و پیوسته هستند که گویی به مانند کلافی سردرگم می‌مانند. اینک وظیفة پژوهشگران جوان و با انگیزه‌ای است که می‌ بایست پا به عرصة فعالیت گذاشته تا از این طریق بتوانیم ایرانی آباد و شایسته ایجاد کنیم.

نویسنده :سعید اکبری
منبع: نشریه اینتزنتی معماری منظر
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
غارها به عنوان جزیی از طبیعت که به خاطر شرایط ویژه اش ناشناخته مانده و در صورت سود ده نبودن و توجیه اقتصادی نداشتن، از بررسی های دقیق و موشکافانه به دور مانده است.

چکیده
خوانش منظر نیاز به پشتوانه هایی دارد تا بتوان از نتایج آن بهره های لازم را برد، از آن جمله می توان به برداشت های محلی مناسب، همه جانبه و جزنگرانه اشاره کرد. تبین اصول و معیارهایی برای جمع آوری اصولی اطلاعات و چارچوبی برای دسته بندی و نمایش آنها از ابزارهای اولیه در این راه است.
غارها به عنوان جزیی از طبیعت که به خاطر شرایط ویژه اش ناشناخته مانده و در صورت سود ده نبودن و توجیه اقتصادی نداشتن، از بررسی های دقیق و موشکافانه به دور مانده است. آغاز مطالعات بر روی این پدیده های طبیعی می تواند راهگشای شناخت عوارض و تحولات طبیعی و روند تاثیرات دو جانبه طبیعت فلات ایران و تمدن ایران از گذشته تا آینده نزدیک باشد.

معماری در کلیت خود و علی الخصوص معماری منظر به عنوان ابزار شکل دهی به محیط زندگی و پیرامونی، بیانگر نگرش ما به اطراف خود و تعریف ما از دنیایی است که در آن زندگی می کنیم. هر شکل و رنگی که پیرامون خود به کار می بریم یا حتی به آن تمایل نشان می دهیم ریشه در زمینه هایی دارد که در گذشته و حال تجربه کرده ایم، تجربه هایی که درونی و فردی و یا مشترک و جمعی بوده اند. زندگی بشر نیز در طول تاریخ بستری را مهیا کرده و انباشتگی این تجارب به همراه آنچه خودمان نیز نقشی در آن داشته ایم ما را به این نقطه از تاریخ رسانده اند.
هر عنصری اعم از طبیعی و مصنوع، پشتوانه ای از هزاران هزار سال تغییرات، فرسایش ها، دخالت ها و تکامل هایی است که می توان رد آنها را در نشانه هایی جزیی و یا ارتباطات پیچیده ما بین آنها تا حدی روشن ساخت. از این میان عناصر طبیعی به جا مانده خلوص بیشتری را نسبت به دست ساخته های بشر در بازنمایی این روند از خود نشان می دهند. غارها نیز به عنوان عنصری طبیعی به دلیل موقعیت خاص خود تا حدی از جریانات مخرب به دور بوده است، دوری از این تغییرات در روند طبیعی از جمله فرسایش های بادی، هوازدگی و... و مواردی که انسان ها عامل آن هستند از جمله ساخت و سازها و تخریب های مستقیم و غیر مستقیم، غارها را تا حدی محفوظ نگه داشته است و لایه هایی را که در طول زمان بر روی هم شکل گرفته اند را به شکلی نزدیک به هندسه طبیعی خود حفظ کرده است.



به منظور دقت هر چه بیشتر در این جزییات و روند این تغییرات چه در کلیات و چه در جزییات، و کشف حلقه های اتصال ما بین این عوامل، نیاز به گردآوری هر چه بیشتر و دقیق تر اطلاعات و منابع اطلاعاتی داریم. مجموعه ای از داده های علمی و غیر علمی، از منابع مختلف گردآوری در محل سایت تا محدوده جغرافیایی و حاصل از آزمایشات دقیق تا کلیات و افسانه های محلی همگی در تکمیل پیشینه سلسله تفییرات و تحولات موثر می باشند.
به صورت موردی از فعالیتهایی که در زمینه سازماندهی و سامان بخشیدن به این اطلاعات انجام شده، می توان به تهیه شناسنامه غار اشاره کرد، به منظور يكسا ن سازي اقلام اطلاعاتي و شيوه ارائه آنها تا منبعی مناسب برای مطالعات بعدی شکل بگیرد. این اطلاعات کلیات لازم را برای درک بهتر ساختاری مهیا نموده که در آن ساختار این فضاها شکل گرفته و مورد دخالت و استفاده انسان واقع شده است.
مجراي عبور آبهاي زيرزميني در سازندهاي سخت گذشته ، چنانچه در سطح زمين پديدار شوند و آدمي نيز بتواند در آنها گذر كند، غار يا اشكفت ناميده مي شوند. اينگونه فضاهاي انحلالي زيرزميني ، هميشه مورد بهره -گيري بوده و زماني زيستگاه غارنشينان ، زماني نيايشگاه ، گاهي پناهگاه و گاهي به صورت آب انبار بوده است ؛ اگرچه امروزه بيشتر به اهميت گردشگري و سابقه كاربرد آنها توجه مي شود اما در كميته كارست -karst- و سازندهاي سخت ، غارها به عنوان نمود آشكار پديده هاي كارستي بشمار آمده و كوشش شده تا ويژگي هاي زمين شناسي و هيدروژئولوژي آنها شناخته شود.



روشن است كه در زيرزمين ، غارها ي انباشته از آب ، هوا و يا نهشته هاي برونزاد و درونزاد وجود دارد كه موقعيت آنها مشخص نيست و چنانچه پژوهش يا اجراي طرحي در كار نباشد، كشف نمي شوند. ترديدي نيست كه شناسنامه مورد بحث ، درباره چنين غارهايي تهيه نشده است .در سا لهاي دور، غارنوردان و كوهنوردان ، درباره غارهايي كه سرراهشان بوده و يا براي ديدن آنها برنامه ريزي مي كردند، نوشتارهايي را منتشر كرده كه در حقيقت گزارش بازديد آنهاست و از الگوي ويژه اي پيروي نكرده اند.
شناسنامه غار كه در كميته كارست تهيه شده ، اقدامي نخستين در نوع خود در ايران است و بيشتر از ديدگاه شناخت كارست مورد توجه قرار گرفته و ترديدي نيست كه براي كامل ترشدن ، كوشش هاي بيشتري لازم است.
پس از تشكيل كميته غارشناسي ايران در چند سال پيش ، گروه كارشناسان گردآمده در آن نيز شناسنامه اي براي غارها تهيه كرده اند كه به طور كلي ، زمينه هاي گردشگري آن چيره است و بحثي درباره كارست را دربرنگرفته است .
با بهره گيري از اين استاندارد انتظار مي رود كه شناسنامه غارهاي مهم اين سرزمين سامان داده شود و فرضيه شكل گيري آنها گوياتر و روشن تر براي جامعه علمي كشور آماده شود.
موارد زیر در مجموع می توانند تمامی اطلاعات لازم را برای تحلیل، مقایسه و ریشه یابی مولفه های موثر بر شکل گیری غارهای طبیعی را در اختیارمان بگذارند.



موقعيت جغرافيايي غار
نزديك ترين شهر، روستا
نام كوه و رشته كوه مجاور
نام نزديكترين دره به غار آورده مي شود.

راه دسترسي به غار

موقعيت دهانه غار براساس طول و عرض جغرافيايي مشخص مي شود.

توضيح سودبخش درباره جغرافياي محدوده غار

هر توضيحي كه درباره جغرافياي محدوده غار و براي رسيدن به آن سودبخش باشد، نوشته خواهد شد.

توپوگرافي ناحيه اي

هريك از چند شكل دره ، آبراهه و ... به ترتيب نام جغرافیایی و نام محلي آنها نوشته خواهد شد.

دامنه كوه در قسمت دهانه

تشریح ویژگی های دامنه نسبت به دهانه غار ، که در دو حالت بالاتر از دهانه و پايين تر از دهانه می تواند مورد بررسی قرار گیرد. در گونه ای می تواند یکنواخت باشد که خود شامل دیواره ای، کوژ یا کاو است و در حالتی دیگر ناهموار که شامل پلکانی، کنگره ای، واریزه ای و... است. در گام بعدی تعیین درصد شيب است.

ارتفاع از سطح دريا (متر)

تعیین ارتفاع عوارض مختلف در اطراف غار شامل این موارد می شود: ارتفاع كف دره يا آبراهه از سطح دريا، ارتفاع دهانه غار از سطح دريا، ارتفاع بالاي غار از سطح دريا، ارتفاع چكاد كوه از سطح دريا.

پوشش گياهي پيرامون دهانه غار

به نوع گياهان و چگونگي پراكندگي يا انبوهي آنها اشاره مي شود.

نقشه توپوگرافي 1:50000

نقشه يا نقشه هايي كه دربرگيرنده محدوده زمين شناسي غار هستند، نوشته خواهد شد.

آب و هواي ناحيه غار

تعیین ايستگاه هواشناسي، فاصله خطي ايستگاه تا غار، ميانگين بارش سالانه به ميلي متر، ماه هاي پرباران، ماه هاي كم باران و خشك، بيشترين دما در ماه، كمترين دما در ماه، ميانگين دمای سالانه، روزهاي يخبندان در سال، ميانگين سالانه نم نسبي

بهترين زمان براي بازديد غار

مشخص نمودن بازه زمانی مناسب که در شرایط مختلف، آسایش انسان تامین می شود.

نماي دهانه غار از نزديك

بايد درباره عنصرهاي مهم زمين شناسي كه درعكس قابل بازشناسي است توضيح كافي داده شود.

مشخصات هندسي غار

طول و ارتفاع دهانه اصلی غار و راه های نفوذ به درون غار
طول دالانك ورودي غار و شیب آن
طول سراسري غار در تمام شاخه هایی که گسترش پیدا کرده است
پهن ترين قسمت غار
بلندترين نقطه سقف از كف غار
حجم تقريبي
گودال، چاه ها یا حفره هاي انحلالي كه در كف غار (دالان ورودي يا شاخه ها) وجود دارد
كف غار، که وضع كلي آن ممكن است به يك يا چند حالت زير باشد:
برهنه و سنگ كوه آشكار است و خشك يا خيس است، بخشي از آن داراي رسوب آهكي است با سطوح خيس و ليز يا خشك، از كف تا سقف ستون يا ستو نهاي چندي ديده مي شود ، كلفشهنگ هاي فراواني بر زمين افتاده اند، وممكن است يك يا چند چاله آب وجود داشته باشد (چالاب).
در مورد سقف غار، ديواره ها و دهانه نيز مانند موضوع هاي ياد شده مي توان نكته هايي را عنوان كرد .

شكل كلي غار

تعداد اشكوب، تعداد شاخه ها، تعداد دهانه ها ،تعداد گودال ها، تعداد چاه ها، تعداد استخرها به همراه شرح کلیت کف و سقف و دیوارها و دهانه ها می تواند می تواند معرف کلیت غار باشد.

هواي غار

دما، رطوبت، فشار هوا و مقدار co2 همگی کلیت هوای غار را مشخص می کند.

آب درون غار

چشمه، آبچكانه ها و موقعیت آنها، جريان آب، جهت جريان و سرعت آن،تعداد و موقعیت استخر، زیرآب (جایی که آب در آن فرو می رود و نوعی آب خور به شمار می رود)، دماي آب درون غار

سطح سنگ هاي غار

سطح سنگ هاي بستر غار ممكن است برهنه ، پوشيده از غار نهشته ها، داراي نشانه هاي لايه بندي و درزه ها و گسله ها بوده و حفره هاي طبيع (انحلالی) و يا دستي در آن به وجود آمده باشد. دوده و ديگر آلودگي ها ممكن است پوشش بازدارنده اي از ديده شدن سطح سنگ ها شده باشد.

جامعه گياهي غار

بايد به نوع و چگونگي جايگيري يا رويش گياهي اشاره شود.

جامعه جانوري غار

چنانچه در غار، انسان يا جانوراني مي زيسته اند يا همچنان زندگي مي كنند و يا براي برگزاري آيين هاي ديني ، ملي و ... محيط غار مورد بهره گيري بوده ، به آن اشاره شود (از نوشتارها يا نشانه هاي درون غار و ...)

سنگ هاي سازنده كوه و پيرامون غار

منظور از واحدهاي سنگي، واحدهاي سنگ چينه اي است كه بالا و پایین واحد كارستی- لایه های پوششي سنگي که عمدتا از سنگ آهك مستعد به حفره زايي تشکیل شده اند karst -که غار را درون خود گرفته، جای دارند، که بدین ترتیب شامل این لایه ها می شوند: واحد سنگي زبرين، واحد سنگي كارستي، واحد سنگي زيرين

عامل هاي اثربخش در تشكيل غار

چنانچه در زمينه عامل هاي اثربخش در تشكيل غار، آزمايش هايي صورت گرفته باشد، نتيجه آن نوشته خواهد شد مثل مقدار 2CO درون آب ، در هوا ي غار، در چكه هاي آب و مانند آ ن ...
چنانچه بررسي هاي رديابي صورت گرفته باشد و خاستگاه كنوني آب تعيين شده باشد، در اينجا به آن اشاره مي شود.
نتيجه بررسي هاي سنگ شناسي ميكروسكوپي يادآوري مي شود .
كارستي شدن : علت اصلي آن اگر مشخص شده باشد مانند سيستم درزه ها، هوازدگي و نفوذپذيري آورده مي شود.

نهشته هاي درون غار (جنس، ضخامت، ريخت، ...)
نهشته هاي مختلفي كه در سقف، كف، ديواره ها، پیرامون دهانه و گسترش آن، درون چالاب های غار به وجود مي آيند، نامگذاري شده اند مانند: Flowstone, Rimstone, Drappry, Stalagmite, Stalactite كه چنانچه براي آنها نام بومي وجود داشته باشد، از آن استفاده مي شود. مي توان به سنگ ها يا كانيهايي كه براي كارهاي زينتي يا ساختماني از غار بيرون برده شده است، اشار ه كرد، مانند: مرمر(آراگونيت) ، مرواريد غار، كانيهاي فلزي و ... همچنين افسانه هايي هم كه پيرامون آن وجود دارد، سودبخش است .

شيب لايه هاي واحد كارستي
نوع شيب، زاويه شيب، جهت شيب، امتداد شيب براي موقعيت دهانه غار و دالان ورودي در نظر گرفته مي شود.

پيوند با غارهاي ديگر ناحيه
چنانچه در زمينه پيوند با غارهاي ديگر ناحيه، اطلاعاتي در دست است، شرح داده شود. مردم بومي نيز از چنين پيوندي آگاهي دارند

ساختار كلي غار و روند آن
چين ها، منطقه گسليده، منطقه خرد شده و لايه هاي افقي می توانند کلیت لایه کارستی را نمایان کنند.
بايد به اين نكته توجه كرد كه غار ممكن است در پهلوي يك چين يا در قسمت محور چين به وجود آمده و يا اينكه در راستاي گسل شكل گرفته باشد.

گسل هاي مؤثر در شكل گيري غار
پيوند غار و گسل بايد در نقشه فتوژئولوژي مشخص باشد. در مورد پيوندگسل با غار، به نوع پيوند اشاره مي شود
كه مستقيم يا نامستقيم از راه گسل ها يا درزه هاي وابسته به گسل و يا در منطقه گسل دار است .

چين خوردگي و نقش آن در پيدايش غار
چين و يا چين هاي به وجود آمده ، موجب شيبدار شدن لايه ها، افزايش فاصله لايه ها از يكديگر و تشكيل فضاي خالي و همچنين درزه هاي وابسته به چين ها مشخص ترين عامل هاي گستردگي و پيدايش غار مي توانند باشند.

پديده كارستي اصلي و فراوان تر در سنگ هاي پيرامون غار
بايد به ترتيب اهميت به پديده هاي كارستي اصلي و فراوان تر در سنگ هاي پيرامون غار اشاره شود و در هر مورد، اندازه هاي هندسي پديده نيز به طور تقريبي آورده شود. و با عکسهایی سيماي كلي رخنمون و پديده كارستي اصلي در سنگ هاي پيرامون غار را مشخص کرد.

خاستگاه نفوذ آب به درون غار
براي غارهايي تكميل مي شود كه در آنها آب وجود دارد. در اين قسمت مشخص خواهد شد كه از چه راه هايي آب به غار مي رسد .

چشمه هاي پيرامون غار
چشمه های پايين دست دهانه و بالادست دهانه با توجه به ساختار مؤثر در تشكيل غار توضيح داده مي شود.
جهت جريان آب در غار و مقايسه جريان آب چشمه هاي در پيوند با غار
مقايسه كيفيت آب غار با چشمه هاي پيرامون
آبراهه هاي بالا سر غار
منظور از آبراهه هاي بالاسر غار، آبراهه هايي است كه به طور مستقيم در محدوده بالاي غار وجود دارند. طول آبراهه اصلي ، نوع آن -درجه آن- و تراكم آبراهه هاي پيوسته به آبراهه اصلي ياد شده است كه در حوضه آبگير آن در نظر گرفته مي شود.

نتيجه بررسي هاي رديابي
پيوند آبهاي درون غار با آبهاي بيرون از آن ، مانند چشمه ها، رودخانه ها و... مشخص شود و همچنين روشن شود كه بارندگي هاي دور دست چه اثري داشته و پس از چه مدتي بر آبهاي درون غار اثر خواهد كرد.

استفاده از درون غار
تاكنون هرگونه استفاده اي كه از آب يا فضاي دروني آن صورت گرفته و يا امكان داشته باشد در آينده در اين قسمت خواهد آمد مانند: زيستگاه باستاني ، پناهگاه ، آب كشاورزي يا شرب، انباركردن توشه و ...

آنچنان که از این اطلاعات بدست می آید، با بررسی کارشناسانه هر دسته از اطلاعات می توان به درک کلی از غار و زمینه ای که در آن شکل گرفته رسید و تصمیماتی را که درباره بهره برداری از آنها و آینده کاربری شان است را با تاملی بیشتر و آینده نگری اتخاذ کرد تا سرمایه هایی را که در طول میلیون ها سال شکل گرفته را ظرف مدتی کوتاه بدست خود از بین نبریم. طرح های محافظتی، مرمتی و بازسازی در کنار توسعه گردشگری و استفاده های جنبی از مجموعه لزوم پی گیری و تداوم این مطالعات را در طول زمان و تحت شرایط جدید، مشخص می کند و آن را از طرحی مقطعی و موردی تبدیل به نگرشی در راستای حفظ میراث بشر می کند.

منابع :
- راهنمای تهیه شناسنامه غار- نشریه شماره 397- وزارت نیرو، دفتر استانداردهای آب و آبفا- معاونت امور فنی، دفتر امور فنی و تدوین معیارها و کاهش خطر پذیری ناشی از زلزله- 1386
- فصلنامه تخصصی طبیعت گردی- شماره 2

نویسنده : رشا کیانی / دانشجوی کارشناسی ارشد معماری منظر دانشگاه تهران
منبع: مجله اینتزنتی معماری منظر – سال چهارم – شماره70
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
چکیده:
این مقاله با تحلیل توسعه پایدار و شناخت ابعاد اجتماعی، اقتصادی و بوم شناختی آن در پی اثبات وجود مفهوم منظر پایدار و بیان تعریفی هر چند کلی از آن می­باشد. روش ­شناسی این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ­ای و بررسی های تطبیقی پیرامون ساختارهای متعادل زندگی در برخی روستا­های کشور است.

واژگان کلیدی:
توسعه پایدار، شهر پایدار، جامعه پایدار، بوم شناخت


مقدمه :
با افزایش بیش از پیش جمعیت کره زمین و تاثیر انسان بر محیط و زیست و توسعه شهرها کره زمین دچار بحران شده آثار منفی زیست محیطی شهر تا آن اندازه افزایش یافته که بزرگترین تهدید در مقابل این زیست بوم ها شمرده می شود. مصرف بی رویه منابع (بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی) نگران کننده است و یکی از تبعات آن مورد تهدید واقع شدن و عدم پایداری در کیفیت زندگی شهری است. یعنی اگر با همین وضع به این ساختار اتلافی ادامه دهیم در سال­های آینده با بحرانی مواجه می­شویم. این ناپایداری در عرصه­ های ذخایر طبیعی، تکنولوژی، شهرسازی، حقوق بشر، جامعه، فرهنگ و … می­باشد. بشر در تمامی زمینه ­­ها بر نامه ریزی می کند تا سرعت رسیدن به بحران را کم کند. بخشی از این قضیه در گرو فرهنگ و جامعه است.
پایداری نگرشی است که از تغییر نگاه انسان به جهان متولد شده ­است. به دنبال طرح مسائل جدی زیست محیطی نظیر آلودگی ­ها، افزایش دمای کره زمین و نابودی منابع طبیعی، بحث توسعه پایدار در سال ۱۹۸۷ میلادی از طریق گزارش برونتلند تحت عنوان آینده مشترک ما توسط کمیسیون جهانی محیط و توسعه در دستر کار قرار گرفت.

در تعریف توسعه پایدار هیچ توافق نظری وجود ندارد، با این همه کاربردی ترین تعریف را می­توان تعریف برونتلند به حساب آورد. “شیوه ­ای از توسعه که در عین رفع نیازهای جامعه کنونی، از توانایی نسل های آینده در برآوردن نیازهایش نمی­کاهد. این الگوی توسعه تضمین کننده­ بقا، ثبات و پایداری چیز هایی است که باید در جریان تغییر و تحول پدیده ها، باقی، ثابت و پایدار بمانند و بقای نسل آینده را هم تضمین کند.”
بخشی از این قضیه در گرو شهرسازی، معماری منظر و هر عضو دیگر تاثیر گذار در این ژانر همچون منظر است. در این نوشته سعی بر آن است که با استفاده از تعاریف موجود در ارتباط با منظر، وجود مفهوم منظر پایدار را مورد بررسی قرار دهیم.
این مساله دارای خلا و تناقض اطلاعاتی است، که به لحاظ ترجمه های متفاوت از لغات مربوطه فقدان یک تصور غالب و کلی را نسبت به موضوع باعث می­شود.
در این تحقیق نخست به تعریف پایداری و توسعه پایدار پرداخته و سپس با تعاریف موجود از منظر آن را تحت عنوان عرصه ­ای در توسعه پایدار مورد بررسی قرار می­دهیم.

پایداری:
تعریف پایداری از دیدگاه توسعه ای:

الف: پایداری به توانمندی جامعه اکوسیستم و یا هر سیستم در حال فعالیت کنونی اطلاق می شود که می تواند تا آینده نامعلوم ادامه فعالیت داده بدون اینکه بر اثر فرسایش یا تهی شدن منابع کلیدی به حکم اجبار به سمت سقوط هدایت شود.
ب: توسعه ای که کیفیت زیستی انسان را در چارچوب ظرفیت حامل سامانه های پشتیبانی کننده محیط زیست (اکوسیستم ها) بهبود می بخشد. (IUCN, 1991)

ابعاد پایداری:

  1. پایداری بوم شناختی:
پایداری بوم شناختی را می توان در تداوم و ارتقای سلامت و کارکردهای اصلی محیط زیست تعریف نمود.
اصل مهم در تفکر پایداری نگرش چند مقیاسی – فرا مقیاسی نسبت محیط زیست و مدیریت فعالیت های انسانی در چارچوب چنین چشم اندازی از محیط می باشد. بر مبنای تعریف، هر فعالیت توسعه انسانی (نظیر ساخت محیط انسان ساخت). در حیطه یک یا چند بوم سامانه اصلی اتفاق می افتد. لازمه برقراری و یا تداوم حالت پایدار در یک بوم سامانه همزیستی و ارتباط متعادل تمام ارکان و عناصر آن با یکدیگر و با محیط فراتر می باشد.


شناخت مسیرهای آسیب پذیری بوم سامانه (Odum,1989) می تواند منجر به ایجاد نظام های پایدار انسان ساخت شود:


ویژگی های بوم سامانه – خصوصیات فعالیت های انسانی برای نیل به پایداری
رشد و تکامل دائمی
پایداری انرژی و ماده – بهره وری در مصرف منابع طبیعی
دارای جایگاه بوم شناختی – تناسب موقعیت فعالیت و بوم سامانه های پشتیبان
انطباق پذیری
تنوع زیستی – حفظ و ارتقای تنوع زیستی و پیچیدگی
ظرفیت حامل – همخوانی اندازه – مقیاس



  1. پایداری اجتماعی فرهنگی

تغییراتی که برای به بار نشستن آینده پایدار ضروری است، همواره قید و بند فرهنگ اجتماعی هر جامعه می باشد و لازمه آن تغییر و بازبینی الگوها و ارزش های اجتماعی ناهمسان و نیز احیاء باورها، سنت ها و الگوهایی است که رشد در فرهنگ تاریخی یک جامعه داشته و موافق و منطبق با تفکر پایداری می باشد. نخستین قدم در این فرآیند تضمین قطعی در رفع نیازهای اصلی جامعه است. (Elkington,1997:139)
همچنین اقتصاددانان نقش نظام های اجتماعی را در نیل به فرآیند پایدار رشد اجتماعی به کمک دو اصل سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی توضیح می دهند.
جامعه پایدار: بر این مبنا جامعه پایدار، جامعه ای است که در آن همزیستی متعادل جامعه انسانی و محیط زیست طبیعی در راستای بهره مندی توامان اجتماعی – اقتصادی برقرار گردد. خصوصیات

چنین جامعه ای عبارتند از: (The EASE Project, Ekins, Hillman & Hutchinson, Hagan 2001)
الف) بهره مندی مکفی از سرمایه های اصلی
ب) مشمولیت – در برگیرندگی (تنوع نژادی و فرهنگی و … در جهت افزایش سرمایه اجتماعی)
ج) برخورداری از سلامت و رفاه
د) برخورداری از آموزش
هـ) رشد و ارتقای تعامل اجتماعی
و) برخورداری از اصول و ارزش های پایدار



  1. پایداری اقتصادی:
پایداری در اقتصاد را می توان در ایجاد رشد عادلانه و متوازن جامعه انسانی و تضمین بهره مندی تک تک انسان ها در طول زمان بدون وارد آوردن خدشه به منابع زیستی، طبیعی و فرهنگی تعریف نمود.

خصوصیات نظام اقتصاد پایدار (Green Economy):



  1. اقتصاد با حساسیت بوم شناختی
  2. نظام مبتنی بر ارزش (اقتصاددانان سبز، اقتصاد را وسیله و نه هدف در جهت نیل به توسعه پایدار می دانند)
  3. نظام عادلانه
  4. تأکید بر اقتصاد محلی
  5. تنوع و پیچیدگی
  6. ارزش نهادن به جامعه
  7. بهره وری
حال پس از مطالعه ابعاد توسعه پایدار، تعریف منظر را بازخوانی می­کنیم:
“پدیده­ای عینی ذهنی، پویا و نسبی که محصول تعامل انسان با محیط و جامعه با تاریخ است.”

بر اساس این تعریف منظر از جنس یک تعامل است و حاصل یک ارتباط. در اینجا سوال این است که آیا می­توان یک مفهوم از این جنس را در تمامی ابعاد پایداری مورد بررسی قرار داد یا نه. به گونه­ای دیگر مساله را بررسی می­کنیم. اگر موضوع مورد بررسی معماری منظر پایدار بود، به راحتی آن را در ظرف این ابعاد بررسی می­کردیم. چرا که معماری منظر اساساً یک پدیده عینی است که شامل یک نظام اقتصادی مختص خود می باشد. گاهی یک معماری (مثلاً معماری یک منطقه یا یک سبک معماری) با محوریت اصول اقتصادی ساختار گرفته و تمامی خصوصیات یک نظام اقتصادی پایدار را داراست. معماری در رعایت ابعاد بوم شناختی و اجتماعی نیز می تواند با همین شکل ظاهر شود.



حال به منظر بر می گردیم، آنچه حاصل تعامل محیط و مخاطب خود می­باشد، پدیده­ای عینی در محیط است که با حضور مخاطب خود و نحوه ارتباطش با آن معنا می­گیرد. در اینجا نمونه ای را که واجد این خصوصیات باشد مورد بررسی قرار می­دهیم. برای این منظور بوم ­سامانه ­ای را به عنوان منظر پذیرفته و در آن ابعاد پایداری را بررسی می­کنیم. این بوم سامانه را حاصل تعامل محیط و مخاطب می دانیم.
کندوان: زندگی جاری در روستای کندوان حاصل تعاملی معنی ­دار بین انسان و بستر وی می­باشد. کندوان روستایی است که شرایط استثنائی محیطی به مرور زمان نحوه خاصی از زندگی و شکل خاصی از معماری را برای بومی ­های آن منطقه به وجود آورده است. این پروسه کاملاً در غالب تعریف ما از منظر جای می­گیرد . “پدیده ­ای عینی – ذهنی، حاصل تعامل انسان با محیط” حال در اینجا یکایک دسیپلین های توسعه پایدار را بررسی می­کنیم.


بوم شناخت:
بهره وری در مصرف منابع طبیعی که در اثر نوع خاص همنشینی توده­ معماری و بستر خود یا سینرژی این دو حاصل شده ­است. ترکیب کوه و توده­ های سنگی با ساختمان ها تعاملی خلاقانه در جهت یکپارچگی با محیط است. این ترکیب حتی خللی در سیمای کلی این منطقه و هماهنگی آن با بستر کوهستانی به وجود نیاورده ­است. نظام اقتصادی کشاورزی و دامداری حاکم بر روستا نیز در جهت تقویت این هماهنگی است.


اجتماعی فرهنگی:

سرمایه انسانی و سرمایه­ اجتماعی که انگیزه­ فرد و جامعه را در راستای رشد و منفعت جمعی توضیح می­دهد را در این جامعه می­توان مشاهده کرد. چرا که پس از سال­ های متمادی، این اجتماع کوچک به صورت تعادلی پویا در جریان است.


اقتصادی:

از جمله خصوصیات اصلی نظام اقتصاد پایدار اقتصاد با حساسیت بوم شناختی،‌ تأکید بر اقتصاد محلی و بهره ‌وری است. این جامعه به لحاظ اقتصادی خود کفاست و اساساً‌ خودکفایی اقتصادی از خصوصیات اصلی نظام اقتصادی روستایی است.
با بررسی خصوصیات و ابعاد پایداری در این جامعه کوچک می‌توانیم آن را مثالی از یک بوم سامانه‌ پایدار دانسته و با توجه به اینکه در قبل از این بحث، آن را با تعاریف موجود از منظر منطبق دانستیم، می‌توانیم آن را منظری پایدار بدانیم.

نتیجه‌گیری:
در این مثال که یک نمونه تطبیقی را مورد بررسی قرار دادیم و وجود تمامی ابعاد پایداری را در آن مشاهده کردیم. اما لزومی برای وجود تمامی دسپلین ‌های توسعه‌ پایدار در منظر نیست. در اینجا اگر بخواهیم تعریفی کلی از منظر پایدار بیان کنیم می‌گوییم:

“تعاملی معنی ‌دار بین محیط و مخاطب که بتونند تا آینده نامعلوم ادامه داشته باشد.”
حال اگر برای حفظ و ثبات این تعادل نیازی به هر کدام از ابعاد پایداری باشد،‌ ملزم به رعایت آن هستیم. امکان اینکه اهمیت یکی از این فاکتورها بیش از فاکتورهای دیگر باشد وجود دارد، به عنوان مثال منظر با توجه جنس تعاملی خود اساساً‌ بیشتر وابسته به عوامل اجتماعی است. اما نمی‌توانیم نقش ابعاد دیگر پایداری را در اینجا نادیده بگیریم،‌ چون اساساً توسعه پایدار با توجه به خصلت فرا مقیاسی بودنش نمی‌تواند، تنها از یک بعد مورد بررسی واقع قرار گرفته و بقیه‌ فاکتورها ناچیز تصور شود.

منابع و ماخذ:

- اسدپور،‌ علی.‌ مقاله الگوهای پایدار در معماری کویری ایران. مجله معمار. شماره ۳۹٫
- سفلایی،‌ فرزانه. مقاله معماری شهرسازی و مقوله‌ای به نام توسعه پایدار.
- مجله ما (معماری ایران). جلد ۵٫ مجموعه مقالات مرتبط با توسعه‌ پایدار.
- مجله ما (معماری ایران). جلد ۱۲ + ۱۳٫ مجموعه مقالات مرتبط با منظر.
- سایمون بل. ۱۳۸۲٫ منظر، الگو،‌ ادراک، فرآیند. ترجمه: بهناز امیرزاده. ۱۳۸۲٫


نویسنده : محمد عسکرزاده
منبع: نشریه اینتزنتی معماری منظر
 

Similar threads

بالا