[معماری معاصرایران]:تئاتر شهر تهران

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
a8bfce1b35b25b98e185785e8a683747_L.jpg

آنچه که امروزه با نام تئاتر شهر تهران مشهور شده است واهل فرهنگ وهنر برای این ساختمان قدیمی وویژه ارزش وجایگاه بخصوصی قایل اند ساختمانی مدور و استوانه ای زیبا درمحل پارک دانشجو درچهار راه ولیعصر شهر تهران است. مکانی که بهترین و زیبا ترین آثار نمایشی حرفه ای تئاتر ایران توسط کارگردانان وهنرپیشه های معروف این سرزمین اسطوره ای درتالار های آن به صحنه رفته است.

1.jpg

گویند که تئاتر شهر تهران شباهت ظاهری خیره ‌کننده‌ای با ساختمان " تالار بکمن"» در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا دارد. در محل تئاتر شهرامروزی ، در گذشته ای نه چندان دور محلی به نام " کافه شهرداری " قرار داشت که یکی از مهم ترین تفرج گاه های مردم پایتخت بود و تا سال های سال نام آن برسرزبان های پایتخت نشینان جاری بود. در این محل عصرپنج شنبه و جمعه ها بازی سازان ونمایشگران ، سیرک بازان و معرکه گیران جمع می شدند تا از هنر نمایی آنها تهرانی ها اوقات فراغت خود پر کنند و برای لحظاتی از دغدغه های روزانه به دور باشند. کافه شهرداری اواخر دهه سی تا اوایل دهه چهل یکی از مهم ترین پاتوق های روشنفکرانی چون " فروغ فرخزاد " و " جلال آل احمد " ،" دکتر نفیسی " وده ها متفکری بود که بعدها عرصه های مختلفی از فرهنگ وهنر این کشور را رقم زدند. گویند که در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی گروهی نمایشی به فکر افتادند تا برای تهران یک سالن آمفی تئاتر دست و پا کنند و بعدها همین تفکر احداث سالن نمایشی برای پایتخت نشینان گسترش یافت تا اینکه بالاخره کلنگ تئاتر شهر تهران در سال ۱۳۴۶، در محل کافه شهرداری به زمین زده شد.

طراحی این ساختمان به عهده شخصی به نام " امیر علی سردار افخمی" یکی از نام آورترین معماران ایرانی در آن دوره است . افخمی از شاگردان استاد " هوشنگ سیحون " بود و استاد سیحون و افخمی را از بنیان گذاران جریان معماری پیشروی ایران می دانند. مجموعه تئاتر شهر از ۵ تالار تشکیل شده . تالار های این مجموعه عبارتند از : تالار اصلی‏، تالار چهارسو ، تالار قشقایی، تالار سایه و کارگاه نمایش که در طبقه همکف و زیرزمین این ساختمان قرار دارد. تالار اصلی این مجموعه با گنجایش ۵۷۹ نفر است دارای تمامی تجهیزات لازم برای یک سالن تئاتر شامل : صحنه گردان الکتریکی، آسانسور دکور، سیستم آویزهای بالا رونده برای دکور، دهانه متحرک صحنه، پرده و امکانات سینمایی و دستگاه های کنترل کننده است.
ورودی سالن نمایش نیز دارای دو درب با پوشش آکوستیک است تا از ورود صدای سالن انتظار به سالن نمایش جلوگیری کند. علاوه بر تالارهای نمایش ذکر شده ، این مجموعه دارای سالن انتظار و قسمت های پذیرایی ، کافه تریا ، بوفه ، کتابخانه ، مرکز اسناد ، کتابفروشی و بخش های اداری است. علاوه بر فضاهای سرپوشیده، محوطه باز اطراف بنا در مجاورت خیابان ولی عصر ، پارک دانشجو و خیابان انقلاب نیز بخشی از مجموعه تئاتر شهر محسوب می شوند . دور این ساختمان مدور ، ستون های قرینه به سبک ستون های تخت جمشید طراحی شده است که باعث می شود ساختمان شباهت زیادی با خیمه داشته باشد. بالای ساختمان گنبد نیم مدوری طراحی شده است که یادآور " برج طغرل" و معماری دوره ایلخانیان است. شاید مهم ترین ویژگی تئاتر شهر در پلان دایره ای شکل آن باشد. این پلان ترکیبی از معماری یونان و روم قدیم و بناهای مربوط به نمایش ، مانند پانئوم و کلوزیوم است . اینگونه پلان ها در زمان ناصرالدین شاه وارد معماری ایران شده است.

ورودی سالن نمایش نیز دارای دو درب با پوشش آکوستیک است تا از ورود صدای سالن انتظار به سالن نمایش جلوگیری کند. علاوه بر تالارهای نمایش ذکر شده ، این مجموعه دارای سالن انتظار و قسمت های پذیرایی ، کافه تریا ، بوفه ، کتابخانه ، مرکز اسناد ، کتابفروشی و بخش های اداری است. علاوه بر فضاهای سرپوشیده، محوطه باز اطراف بنا در مجاورت خیابان ولی عصر ، پارک دانشجو و خیابان انقلاب نیز بخشی از مجموعه تئاتر شهر محسوب می شوند . دور این ساختمان مدور ، ستون های قرینه به سبک ستون های تخت جمشید طراحی شده است که باعث می شود ساختمان شباهت زیادی با خیمه داشته باشد. بالای ساختمان گنبد نیم مدوری طراحی شده است که یادآور " برج طغرل" و معماری دوره ایلخانیان است. شاید مهم ترین ویژگی تئاتر شهر در پلان دایره ای شکل آن باشد. این پلان ترکیبی از معماری یونان و روم قدیم و بناهای مربوط به نمایش ، مانند پانئوم و کلوزیوم است . اینگونه پلان ها در زمان ناصرالدین شاه وارد معماری ایران شده است.


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=132961&d=1358885302

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=132962&d=1358885316






پس از سفر ناصرالدین شاه به فرانسه و انگلیس و دیدن سالن های نمایش و اپرای این شهرها، شاه دستور ساخت تکیه دولت را به شکل دایره ای، مانند سالن اپرای پاریس می دهد. استفاده از آجر، در نما و ترکیب آن با کاشی فیروزه ای و سبز و همچنین بکار گیری عناصر تزیینی آجری، باعث ایجاد حس نزدیکی و آشنایی با بنای تئاتر شهر شده است. در ساختمان آن، ترکیبی جالب از کاشی و آجر به کار رفته است. ترکیب کاشی به شکل انتزاعی و استفاده از آجر برجسته که در دوره های مختلف تاریخی به ویژه در دوره ایلخانیان وجود داشته، در این مجموعه بکار رفته است.

در واقع فضاهای داخلی این بنا با پیچ و خم های حاصل از پیروی طرح از هندسه غالب، حالت رمز و راز گونه به خود گرفته و گویی فرد را در هزار توی خود اسیر کرده، آن چنان که ویژگی هنر است. ساختمان تئاتر شهر در روز هفتم بهمن ۱۳۵۱ با روی صحنه رفتن تئاتر" باغ آلبالو" به کارگردانی "آربی آوانیسان" و با بازی "داریوش فرهنگ" ،" سوسن تسلیمی" ،" مهدی هاشمی" ،" فهیمه راستکار" و" پرویز پورحسینی" به عنوان مدرن ترین سالن تئاتر تهران افتتاح شد. این مجموعه در آغاز فعالیت، توسط سازمان جشن هنر شیراز اداره می شد که بعدها این وظیفه به رادیو و تلویزیون واگذار شد. در حال حاضر سرپرستی این سالن به عهده وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد و مرکز هنرهای نمایشی به عنوان متولی فعالیت های تئاتری درمجموعه می باشد.مجموعه تئاتر شهر کعبه آمال اهالی تئاتر ایران درعرصه اجرایی هنر نمایشی است.

آنچه که امروزه با نام تئاتر شهر تهران زبان زد خاص وعام است و به عنوان تنها مرکز تئاتر حرفه ای کشور مشهور شده است و اهل فرهنگ و هنر برای این ساختمان قدیمی و ویژه ارزش و جایگاه بخصوصی و ویژه ای قایل هستند ساختمانی است مدور و استوانه ای زیبا در محلی که در امتداد یکی از قدیمی ترین خیابان های شهر تهران و در تقاطع دو خیابان انقلاب و ولی عصر( عج) در ضلع غربی پارک دانشجو در چهار راه ولیعصر بنا شده است . مکانی که بهترین و زیباترین آثار نمایشی حرفه ای تئاتر ایران توسط کارگردانان و هنرپیشه های معروف این سرزمین اسطوره ای در تالارهای نمایشی آن به صحنه رفته است. گفته می شود که تئاتر شهر تهران شباهت ظاهری بسیاری با ساختمان تالار " تئاتر بکمن" در محل " انستیتو تکنولوژی " کالیفرنیای کشور آمریکا دارد به طوری که شباهت ها درمعماری وساخت آن این دو مرکز را دو قلوی معماری تئاتری نامیده اند. اما درگذشته نه چندان دور در محل آنچه که امروزه با نام تئاتر شهر تهران معروف شده است محلی به نام " کافه شهرداری " قرار داشت که یکی از مهم ترین تفرجگاه های مردم پایتخت در روزگار خود بود و تا سال های سال نام آن بر سر زبان های پایتخت نشینان جاری بود.

گفته شده است که در این محل عصر پنج شنبه و جمعه ها بازی سازان و نمایشگران ، سیرک بازان و معرکه گیران جمع می شدند تا از هنرنمایی آنها تهرانی ها اوقات فراغت خود را پرکنند و برای لحظاتی از دغدغه های روزانه به دور باشند . کافه شهرداری در اواخر دهه 1330 و اوایل دهه 40 یکی از مهمترین پاتوق های روشنفکرانی چون " فروغ فرخزاد " و "جلال آل احمد "،" دکتر سعید نفیسی " و ده ها متفکری بود که بعدها عرصه های مختلفی از فرهنگ و هنر این کشور را رقم زدند . گفته شده است که در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی گروهی نمایشی به فکر افتادند تا برای تهران یک سالن آمفی تئاتر دست و پا کنند و بعدها همین تفکر احداث سالن نمایشی برای پایتخت نشینان گسترش یافت تا اینکه بالاخره کلنگ احداث مجموعه تئاتر شهر تهران در سال ۱۳۴۶، در محل کافه شهرداری به زمین زده شد . طراحی این ساختمان به عهده شخصی به نام"امیرعلی سردار افخمی" یکی از نام آورترین معماران ایرانی در دهه 50 است . افخمی از شاگردان استاد " هوشنگ سیحون " بود و استاد سیحون و افخمی را از بنیان گذاران جریان معماری پیشروی ایران در زمان خود می دانند . مجموعه تئاتر شهر که در ابتدا تنها برای اجرای در تالار اصلی ساخته شده بود درحال حاضر از پنج تالار تشکیل شده است . تالار های این مجموعه عبارتند از : "تالار اصلی"،" ‏تالار چهارسو" ،" تالار قشقایی "، "تالار سایه" و "کارگاه نمایش" که چهار تالار آن در طبقه همکف و زیرزمین این ساختمان و بنای تاریخی قرار دارد .

تالار اصلی:
تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر با گنجایش ۵۷۹ نفر دارای تمامی تجهیزات لازم برای یک سالن تئاترحرفه ای شامل : صحنه گردان الکتریکی ، آسانسور دکور، سیستم آویزهای بالا رونده برای دکور، دهانه متحرک صحنه، پرده و امکانات سینمایی و دستگاه های کنترل کننده است . ورودی سالن اصلی نیز دارای دو درب با پوشش آکوستیک است تا از ورود صدای سالن انتظار به سالن نمایش جلوگیری کند. مجموعه تئاتر شهر علاوه بر تالارهای نمایش ذکرشده ، دارای سالن انتظار و قسمت های پذیرایی کافه تریا ، بوفه ، کتابخانه ، مرکز اسناد ، کتابفروشی و بخش های اداری است. همچنین علاوه بر فضاهای سرپوشیده، محوطه باز اطراف بنا در مجاورت خیابان ولی عصر، پارک دانشجو و خیابان انقلاب نیز بخشی از مجموعه تئاتر شهر محسوب می شوند . دور این ساختمان مدور ، ستون های قرینه به سبک ستون های تخت جمشید طراحی شده است که باعث می شود ساختمان شباهت زیادی با خیمه داشته باشد. همچنین در بالای ساختمان گنبد نیم مدوری طراحی شده است که یادآور " برج طغرل" و معماری دوره ایلخانیان است . شاید مهم ترین ویژگی تئاتر شهر در پلان دایره ای شکل آن باشد. این پلان ترکیبی از معماری " یونان" و "روم " قدیم و بناهای مربوط به نمایش ، مانند" پانئوم "و "کلوزیوم" است.
گفتنی است اینگونه پلان ها در زمان ناصرالدین شاه قاجار وارد معماری ایران شده است. پس از سفر ناصرالدین شاه به فرانسه و انگلیس و دیدن سالن های نمایش و اپرای این شهرها، شاه قاجار دستور ساخت تکیه دولت را به شکل دایره ای، مانند سالن اپرای پاریس می دهد در معماری تئاتر شهر نیز همچون دیگر معماری های پیش از سال های 1346 در استفاده از آجرنما و ترکیب آن با کاشی فیروزه ای و سبز و همچنین بکار گیری عناصر تزیینی آجری، باعث ایجاد حس نزدیکی و آشنایی با بنای دیگر ایرانی شده است . در ساختمان تئاتر شهر ترکیبی جالب از کاشی و آجر به کار رفته است ترکیب کاشی به شکل انتزاعی و استفاده از آجر بر جسته که در دوره های مختلف تاریخی به ویژه در دوره ایلخانیان وجود داشته، در این مجموعه بکار رفته است. در واقع فضاهای داخلی این بنا با پیچ و خم های حاصل از پیروی طرح از هندسه غالب، حالت رمز و راز گونه به خود گرفته و گویی فرد را در هزار توی خود اسیر کرده، آن چنان که ویژگی هنر است . ساختمان تئاتر شهر در روز هفتم بهمن ۱۳۵۱ با روی صحنه رفتن نمایش معروف " باغ آلبالو" نوشته آنتوان چخوف روسی و به کارگردانی " آربی آوانیسان " و با بازی "داریوش فرهنگ" ،" سوسن تسلیمی" ،" مهدی هاشمی" ،" فهیمه راستکار" و" پرویز پورحسینی" به عنوان مدرن ترین سالن تئاتر تهران افتتاح شد. این مجموعه در آغاز فعالیت، توسط سازمان جشن هنر شیراز اداره می شد که بعدها این وظیفه به رادیو و تلویزیون واگذار شد. در حال حاضر سرپرستی این مجموعه به عهده وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد و مرکز هنرهای نمایشی به عنوان متولی فعالیت های تئاتری در ایران مسئولیت اداره این مجموعه را برعهده دارد. مجموعه تئاتر شهر کعبه آمال اهالی تئاتر ایران در عرصه اجرایی هنر نمایشی است علاوه بر فضاهای سرپوشیده، محوطه باز اطراف بنا در مجاورت خیابان انقلاب، پارک دانشجو و خیابان ولیعصر (عج ) نیز بخشی از مجموعه تئاتر شهر محسوب می شوند . دور این ساختمان مدور ، ستون های قرینه به سبک ستون های تخت جمشید طراحی شده است که باعث می شود ساختمان شباهت زیادی با " خیمه " و نهایتا معماری ایرانی و اسلامی نیز داشته باشد. بنای زیبای تاتر شهر به شکل دایره و بر اساس طرحی از بیژن انصاری است. این ساختمان با نظارت مهندسی سردار افخمی، در طول پنج سال، در محلی که پیش‌تر کافه شهرداری خوانده می‌شد، ساخته شد و درسال ۱۳۵۰ گشایش یافت‌. تاتر شهر پیش از انقلاب ابتدا زیر نظر رادیو و تلویزیون اداره می‌شد، سپس تحت نظارت اداره فرهنگ قرار گرفت و پس از انقلاب نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سرپرستی آن را برعهده گرفت‌. تاتر شهر هم‌چنین، دارای یک کتابخانه تخصصی هنر است که هنرمندان، متخصصان و دانشجویان تاتر، و هنرجویان کارگاه‌های نجاری و خیاطی از آن استفاده می‌کنند. تئاتر شهر در آغاز فعالیت توسط سازمان جشن هنر شیراز اداره می شد و سپس به رادیو و تلویزیون واگذار گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم شورای انقلاب اداره این مجموعه در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت. علاوه بر اجراهای عمومی ، همه ساله چندین جشنواره معتبر داخلی و خارجی نیز در این محل برگزارمی شود.
تالار چهار سو:
این تالار ویژه شیوه های خاص اجرایی است که نام آن بر همین نکته تاکید دارد. ظرفیت تالار چهارسو بسته به نوع نمایشی که در آن اجرا می شود از 120 تا 350 نفر متغیر است. این تالار در طبقه زیرین ساختمان تئاتر شهر قرار دارد.

تالار شماره 2:
این تالار در طبقه دوم ساختمان جای گرفته است و برای نمایش هایی با سه تا شش بازیگر و یا نمایش های ویژه کودک و نوجوان مناسب است و 150 نفر گنجایش دارد. نا گفته نماند که اکثر کارگردان های جوان کارهای خود را در این تالار اجرا می کنند.

تالار قشقایی:
تالار قشقایی از فروردین 77 شروع به کار کرد. اما از آنجا که ساختمان آن احتیاج به تعمیر اساسی داشت، شکل جدیدی برای آن طراحی شد و در مهر ماه 1378 افتتاح شد. این تالار با شکلی سه گوش، در حدود 250 نفر گنجایش داشت و برای اجرای نمایش های سنتی- ایرانی مناسب بود. با فعال شدن تالار سنگلج برای اجرای نمایش های سنتی مسئولان بر آن شدند عمق صحنه نامناسب تالار قشقایی و وجود دو نقطه کور برای تماشاگران را رفع نمایند. این تالار در سال 1381 با گنجایش 150 نفر و عمق صحنه مناسب مجدا راه اندازی شد.

تالار سایه:
این تالار که مانند تالار چهارسو از قابلیت های متفاوتی برخوردار است، در سال 1377، هم زمان با آغاز هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر مورد بهره برداری قرار گرفت. این تالار با ابعاد 21×9×5×9 در محل سابق کارگاه دکور تئاتر شهر ساخته شد و دارای اتاق گریم ویژه خانم ها و آقایان ، اتاق نور و صدا است. امکانات تهویه گرمایشی و خنک کننده تالار اختصاصی است و سیستم صدای آن جدید و وضعیت آکوستیک آن با ظراقت بسیار پردازش شده است.

تالار نو:
این تالار با هدف فرصت دادن به اجراهای آماتوری و تجربی در مرداد ماه 1380 راه اندازی شد.

خانه خورشید:
این تالار نیز همانند تالار نو با هدف فرصت دادن به اجراهای آماتوری و تجربی از دی ماه 1379 شروع به کار کرد.
 
آخرین ویرایش:

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مدارک و پلانها:
















در صورت باز نشدن از فایل ضمیمه دریافت کنید
 

پیوست ها

  • تئاتر شهر.rar
    1.2 مگایابت · بازدیدها: 0

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
تئاتر شهر تهران

تئاتر شهر تهران

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مشاورطراح: مهندسين مشاور سردارافخمي و همكاران [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تاريخ شكل گيري اثر : 1346-51[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كارفرما: دفترمخصوص فرح ديبا [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]طراحي : علي سردارافخمي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]موقعيت : تهران[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مساحت بستر طرح : 3000مترمربع [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مساحت زيربنا : 5600مترمربع[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بناي تئاتر شهردر تقاطع خيابان هاي ولي عصر و انقلاب اسلامي ، در گوشه جنوب غربي پارك دانشجو قرار دارد . اين بنا استوانه اي به قطر تقريبي 34 متر و ارتفاع 15 متر است كه نماي خارجي آن تماما با كاشي فيروزه اي رنگ پوشيده شده و رواقي با ستون هاي كشيده و قاعده ستاره سه پر ، گرداگرد آن را فراگرفته كه با تيرهاي منحني ، سقف پيش آمده ساختمان را برپا نگه داشته است .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بناي تئاتر 4 طبقه است . طبقه همكف به سالن انتظار و سالن نمايش اصلي 600 نفره اختصاص دارد . اين سالن نمايش استوانه اي در درون استوانه حجم اصلي است كه با آن هم مركز نيست . در طبقه زيرزمين چايخانه وفضاي خدماتي مربوط به تماشاگران ، و فضاي پشتيباني صحنه واقع شده است . پلكاني كه به طبقه اول مي رود تماشاگران را به بالكن سالن نمايش در اين طبقه هدايت مي كند . فضاهاي اداري ، كتابخانه و يك سالن نمايش/تمرين كوچكتر نيز در طبقه دوم استقرار يافته اند . طبقه سوم – فضاهاي روي بام مجموعه – مختص تاسيسات مجموعه است . سالن هاي نمايش ديگر مجموعه كه در خارج حجم اصلي و زير زمين برده شده اند ، در تحليل اثر دخالت دلده نشده اند .[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تئاتر و پيرامون [/FONT]:

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· تئاتر شهر در منطقه اي از مركز شهركه به واسطه وجود دانشگاه تهران و كتابفروشي هاي خيابان انقلاب وجهه فرهنگي دارد استقرار يافته است و به همين دليل با بافت زمينه و همسايگانش هماهنگ است . ساختمان تئاتر شهر در گوشه اي از پارك دانشجو واقع شده است . طراح ، با نزديك كردن ساختمان به خيابان اصلي و نشاندن آن برصفه اي كه با مسيرهاي پياده و جوي هاي عريض آب از فضاي سبز پارك جدا مي شود ، آن را از بخش دنج و خلوت پارك جدا مي سازد ، و در عوض بنا را متوجه خيابان اصلي و چهارراه شلوغ ، وقايع و آمدوشدهاي شهر نشان مي دهد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· كشاندن ساختمان به جنوبي ترين محدوده زمين ، صحني در جلوي آن پديد مي آورد ،و موجب مي شود كه منظر گسترده تري براي رهگذران چهاراه و خيابان به سوي بناي تئاتر مهيا شود . ساختمان تئاتر كه به دليل ارتفاع ، بزرگي زياد و شكل و شمايل متفاوتش در ميان همسايگان خود كاملا متمايز است به واسطه وجود اين صحن وسيع اهميت بيشتري نيز پيدا مي كند . قرار دادن تابلوها و پرده هاي اعلان نمايش ، و گاه برگزاري نمايش هاي خياباني در اين صحن توجه عابرين را جلب مي كند و به اين ترتيب فضاي تئاتر با خيابانهاي اطراف پيوند مي خورد . از سوي ديگر تئاتر و ارك به دلايل متعدد ، منجمله نوع طراحي محوطه باز پيوند محكمي ندارد ، به اين ترتيب كه پارك زاتا ميتوانست مكاني زنده ، فعال و شاداب براي فعاليت هاي عمومي باشد و خيابان هاي اصلي و فعاليت هاي تجاري/ اداري اطراف را تلطيف كند قدري مهجور و بلاتكليف بنظر ميرسد . ( چنانچه ساختمان تئاتر قدري به عمق پارك كشانده مي شد ، پارك به مقدمه اي براي ورود به تئاتر تبديل مي گشت و به اين ترتيب هم پارك زنده تر و موثرتر مي شد و هم سلسله مراتب رسيدن به تئاتر صورت بندي پيدا مي كرد ) .[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سيماي بيروني[/FONT]:

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· ساختمان تئاتر شهر به صورت حجم استوانه اي بزرگي طراحي شده ،كه رواقي بر گرد آن نشسته است . اين رواق عبارت است از رديف ستون هاي كشيده و بلند با قاعده ستاره سه پر كه گرداگرد ساختمان چرخيده و با تيرهاي خميده متقاطع در بالا ، سقف پيش آمده و ظريف و كم ضخامت بنا را برپا نگه داشته است . اين ستون ها و تيرهاي خميده كه مانند سر ستونهاي شكفته خاتمه اي براي ستونها ساخته اند و دست باز مي كنند تا سقف را بر خود نگه دارند «مهمترين مشخصه بنا » و به بيان ديگر چيزي است كه ساختمان تئاتر شهر را با آن به ياد مي آوريم . همه جوانب ساختمان باز است و امكان تماشاي ساختمان را به مخاطبان مي دهد. شمايل بنا نيز از هر كجا كه ديده شود كم و بيش به يك شكل است . اين حجم بزرگ استوانه اي با رواق به ياد ماندني پيرامونش همانند مجسمه اي بر صفه اي در صدر صحن شمالي نشسته است .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· فرم استوانه اي ساختمان ذاتا جهت خاصي را القا نمي كند . اما وجود صحن وسيع شمالي ، استقرار ورودي بنا رو به اين صحن و بر امتداد محور فرضي آن ، و حجم دندانه اي روي بام كه در نواحي جنوبي مرتفع تر شده است موجب مي شود تصور شود كهذ ساختمان رو به شمال دارد ؛ يا به عبارت ديگر بنا واجد پشت و رو است .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· ستون هاي رواق ، بلند و كشيده ، و فاصله آنها نسبتا زياد است . اين امر موجب ميشود تا رواق به جاي آنكه سرپناهي امن و صميمي در حد فاصل فضاي باز و ساختمان باشد،ادامه صحن تلقي گردد .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· فضاي اصلي تئاتر كه در ميان رواق جاي گرفته ، كالبدي بسته دارد . جداره بيروني آن صفه اي است صاف و دوار ، كه منفذ و گشايشي ندارد و لذا نشاني از درون خود به دست نمي دهد . در طراحي ديواره بسته بنا روزنه ها و نورگيرها در ارتفاعي بالاتر از ديد واقع شده اند ؛‌ حتي بخش شفاف در ورودي نيز بالاتر از قد انسان قرار گرفته است . بنا بر اين به نظر ميرسد كه در ، تنها به نيت رفت و آمد تعبيه شده است و قصد ارتباط بصري ميان فضاي درون و بيرون وجود ندارد .[/FONT]



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· كالبد ساختمان ، موجودي صلب به نظر مي آيد ، آنچنانكه مخاطب حس مي كند سقف طره بنا به جاي آنكه بر ستونهاي رواق نشسته باشد به اين پايه توپر و سنگين مركزي متصل است . به اين ترتيب ، ستونهاي رواق نه در نقش يك عنصر سازه اي ، كه در مقام ملحقات تزئيني بنا ظاهر مي شود . عامل ديگري كه موجب مي شود تا حجم مياني پايه سقف تصور شود كيفيتي در فصل مشترك سقف و ديواره بسته به وجود آمده است : اين ديواره بيشتر بي واسطه اي به سقف مي رسد ، تنها در محدوده كوچكي در شمال بنا است كه پنجره اي با شيشه تيره رنگ ديواره و سقف را از هم جدا مي كند . تنها در اين بخش محدود است كه تصور مي شود وظيفه باربري از دوش ديواره مورد بحث برداشته شده و در نتيجه ستون هاي رواق جايگاه بهتري پيدا كرده اند .[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· پس وپيش نشستن ها و سايه روشن ها بر احجام رواق تاكيد مي كند ؛ حال آنكه جداره بسته بنا به دليل فقدان تراش و قابسازي ، و استفاده از نقوش كاملا تخت و مكرر و ازاره دندانه دندانه كه جزئي از نقش روي ديوار به نظر مي رسد دو بعدي و مسطح ادراك مي شود.از طرف ديگر ، ظرافت وشفافيت رواق با درشتي و سنگيني حجم مياني در تقابل است . واقعيت آن است كه رواق مياني به دو دستگاه اندازه متفاوت تعلق دارند .و به همين علت است كه بيش از آنكه بتوانند خصايص يكديگر را تعديل كنند ، تفاوت ها را آشكار مي سازند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· تضادشديد ميان اين كالبد – اين ديوار بسته و غيرقابل نفوذ – و فضاي باز تعلق پيدا كند.رواق اهميت خود را به عنوان (عنصر واسط فضاي باز و بسته )،ويكي از مراتب سير از بيرون به درون از دست بدهد و به جاي آنكه عامل (وصل ) بيرون و درون باشد ، همچون حايلي شفاف اين دو عرصه را از يكديگر تفكيك كند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· ساختمان تئاتر شهر بر صفه اي دوار –هماهنگ با فرم منحني ساختمان – نشسته است. پله ها،آبنماها وسكوهايي كه گرداگرد اين صفه قرارگرفته اند نيز همگي منحني هستند .اما در طرح محوطه سازي مجموعه ي اين فرم ها با صحن شمالي و فضاهاي باز اطراف بخوبي پيوند نمي يابند .به عبارت ديگر ،امواج منحني كه از بناي مدور تئاتر آغلز و در محوطه باز منتشر مي شوند با فاصله گرفتن از بنا رفته رفته محو مي شوند.لذا مي توان گفت كه اين صفه با تمامي ملحقاتش تنها سفره اي است كه زير پاي ساختمان گسترانيده شده ،و گفتگوي روشني ميان بنا و محوطه باز ايجاد نمي كند.عدم گفتگو و ارتباط بنا و محوطه باز تنها در طرح محوطه سازي ريشه ندارد؛اگر از بحث سيماي بيروني فارغ شويم و به درون بنا برويم نشانه ها و آثارآن را در فضاي داخلي نيز مي يابيم.سالن انتظار معمولا زنده ترين وجذابترين بخش هر تئاتر است .اما دراين بنا،سالن انتظار تنها فضاي گذري براي رسيدن به سالن نمايش است.شكل فضا تابع شكل سالن نمايش و حادث شده بين دو استوانه بيروني ودروني است.جداره هاي بسته سالن امكان نظر كردن به محوطه بيرون و پيوند با آن را از مخاطب مي گيرد؛و در مقابل او را به تماشاي عناصر تزييني درون سالن دعوت مي كند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· بناي تئاتر شهر مرتفع و بزرگ است،و درها ودريچه هاي كوتاهي كه در بخش هاي پاييني نماي آن قرار گرفته اند درخرد كردن اندازه ها موفق نيستند؛و چه بسا بر عظمت ساختمان نيز مي افزايد.ساختمان علي رغم وجود رواقي كه مي توانست با ايجاد تراشهايي بر بدنه اين حجم عظيم ظرافتي به آن ببخشد بزرگ و پر هيبت به نظر مي رسد.شايد نيت طراح آن بوده كه با خلق بنايي عظيم ومجسمه وارخصلت يادواره اي به بنا ببخشد،ودر اين ميان از قواره انساني مخاطبيني كه به اين مكان آمد وشد مي كنند غافل شده است.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· شايد اگر از ارتفاعي بلند به اين ساختمان وپارك پيرامونش بنگريم آن را شبيه به كوشكي در ميان باغ –همچون باغهاي ايراني –بيانگاريم ؛خصايلي كه در بالا ذكر شد،همچون مجسمه وار و ياد واره اي بودن اين گمان را تقويت مي كنند.اما با نزديك شدن به بنا تفاوت هاي اساسي ميان آن با الگوي سنتي ياد شده آشكار مي شود.بي اعتنايي فضاي دروني تئاتر به پيرامون خود،و اندازه هاي غير مانوس ساختمان اساسي ترين دلايل اين تفاوت ها هستد.در باغ ايراني كوشك ،مقصد نهايي باغ ،منظر مطلوبي است كه مخاطب مي تواند به گرد آن بچرخد وخود تماشايش كند ،اما مهمتر از اين در حقيقت كوشك خود مسندي است كه مخاطب به نرمي بر آن تكيه مي زند تا به نظاره باغ بنشيند.به همين دليل است كه كوشك ها ازهر طرف چشم هايي گشوده به سوي باغ پيدا مي كنند و ابعاد واندازه هاي خانگي به خود مي گيرند واين كيفيتي است كه در بناي تئاتر شهر نمي توان آن را سراغ كرد.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· ستون هاي بتني ظريف و كشيده كه با انحنايي نرم، سقف را بر خود نگاه داشته اند ممكن است ياد آور ستونهاي قارچي شكل اوايل دوره مدرن باشند.اما بيشتر يادآور رسمي بندي هاي معماري سنتي هستند ؛با اين تفاوت كه بجاي آنكه سقف را به طرف داخل جمع كنند ،آن رابه بيرون ، طره كرده است. اين ستونها وطاق ها درمجموع بيش از آنكه مدرن باشند لحن سنتي دارند. آنچه اين اشاره به سنت را قدرت مي بخشد قوسهاي تيزه دار حاصل از تقاطع تيرهاي منحني زير سقف است كه به زيبايي گرداگرد بنا را دور ميزنند ،و به دليل آنكه راس آنها از صفحه پايه خارج شده است جايگاهي خاص درميان دوقطب سنتي و مدرن براي خود پيدا مي كند.[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تزئينات[/FONT]:

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· پوشاندن سراسر جداره بيروني ساختمان تئاتر شهر با پوسته اي رنگين و ريز نقش از آجر زرد رنگ و كاشي فيروزه اي اقدامي متهورانه ودرخور توجه است،و زيبايي نقوش وسلامت اجرا بر محسنات آن مي افزايد . به علاوه طراح با اين كار نسبتي نيز ميان اين بنا و بنا هاي قديمي (بخصوص ابنيه عمومي مثل مسجد ومدرسه و ...)پديد مي آورد. وي با پوشاندن اين جامه پر تزيين و ريز بافت بر قامت بنا مهر سنت بر طرح مي زند، ضمن آنكه در جاي جاي آن نيز به راه هاي مختلف علاقه خود را به تزيينات ونقوش قديمي نشان مي دهد؛ آجرهاي سفالي داخل بنا،نقوش هندسي و گره هاي درها و پنجره ها و دست اندازهاي چوبي ،گل ميخ ها ،نقوش روي نيمكتهاي بتني‌ در بيرون، ونقوش رنگين چهارپايه هاي داخلي ،طرح پيشخوان چايخانه ،جان پناه بالكن هاي سالن نمايش و سالن انتظار ، نقش ديوار سالن نمايش و چلچراغ ها از اين جمله هستند.[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]· نقوش وتزييناتي كه در سيماي بيروني بنا ظاهر مي شود و همين طور عناصرو اشيايي كه در داخل بنا به نقوش وتزيينات قديمي مزين شده اند خصلتي الصاقي دارند .اين آرايه ها جايگاهي متفاوت با مقام تزيينات در معماري سنتي ايراني دارند ؛ به تعبيري نمايشي ترند.گويي بنا در اينجا صحنه نمايشي است كه با استفاده از پرده هايي از نقوش تزيينات ، ومحصولا ت هنر و صنايع دستي ايراني آراسته شده است؛ آثاري كه البته خلوص وسادگي هنر مدرن را نيز با خود دارند. طراح با كنار هم قراردادن اين نقوش و عناصر تزييني – خصوصا در جداره بيروني بنا –به هماهنگي ميان آنها و همين طور تناسب آنها با طرح معماري چندان پايبند نبوده است؛ استفاده از نقوشي آنچنان ريز وظريف برجداره عظيم بيروني ؛ و قراردادن درهاي چوبي سنگين با گره ها و گل ميخ هاي درشت فلزي در كنار آنها بنا را خارج از مقياس جلوه مي دهد.از اين نظر تزيينات فضاي داخلي كه ساده تر ، خالص تر و هماهنگ ترند از تزيينات جداره بيروني موفق ترند.[/FONT]


منبع:architectural2010b
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مصاحبه با معمارساختمان تئاتر شهر تهران (علی سردار افخمی ) در مورد بنا تئاتر شهر

مصاحبه با معمارساختمان تئاتر شهر تهران (علی سردار افخمی ) در مورد بنا تئاتر شهر

«علي سردار افخمي» طراح و معمار تئاترشهر در گفت وگو با «شرق»:نگذاريم تئاتر شهر ناهنجار شود

شهرتش بابت طراحي و اجراي ساختماني 40ساله است. اين ساختمان قديمي البته ارزش ويژه اي براي اهالي تئاتر دارد. علي سردارافخمي سال ها پيش ساختماني مدور و استوانه اي در امتداد يکي از قديمي ترين خيابان هاي شهر تهران و در تقاطع دو خيابان انقلاب و وليعصر(عج) در ضلع غربي پارک دانشجو بنا کرد که بهترين و زيباترين آثار نمايشي حرفه اي تئاتر ايران توسط کارگردانان و هنرپيشه هاي معروف در تالارهاي نمايشي آن روي صحنه رفته است. کلنگ احداث مجموعه تئاتر شهر تهران در سال ۱۳۴۶، در محل کافه شهرداري به زمين زده و هفتم بهمن 1351 با يک سالن مدرن آماده بهره برداري شد. سردار افخمي که از نام آورترين معماران ايراني دهه 50 است؛ از بنيانگذاران جريان معماري پيشروي ايران به حساب مي آيد. او متولد سال 1308 در تهران است. در سال هاي قبل از انقلاب «شرکت مهندسان مشاور سردار افخمي» را اداره مي کرد که ساخت مجموعه تئاتر شهر از جمله مشهورترين پروژه هاي اين شرکت است. اين مجموعه درحال حاضر از تالارهاي زير تشکيل شده است: «تالار اصلي»، «تالار چهارسو»، «تالار قشقايي» و «تالار سايه». تئاتر شهر طي سال هاي گذشته فراز و فرود زيادي به خود ديده؛ گاه شاهد پيشروي مترو در حريم خود بوده و زماني سارقان، کاشي هاي فيروزه اي اش را به يغما برده اند. نماد تئاتر ايران، با همه فراز و نشيب ها همچنان سرپاست. گفت وگويمان با علي سردار افخمي در ابتدا براي آن بود که نگاه او را به تغيير و تحولات سازه اي در اين بنا و فضاي اطراف آن جويا شويم. با اين حال اين معمار که اين روز ها در جنوب پاريس اقامت دارد، نقبي به گذشته زد و ما را با ابعاد تازه اي از زندگي حرفه اي خود، روند ساخت مجموعه تئاتر شهر و احوال اين روزهايش آشنا کرد.

سال هاست بنايي در مرکز تهران جلب توجه مي کند که اطلاعات چنداني از حال و احوال طراح آن که شما باشيد، در دسترس نيست! فقط مي دانيم سال هاست مقيم فرانسه ايد. ممکن است درباره مهاجرت به اين کشور و اقامت در آنجا بگوييد؟

من دوبار به فرانسه رفتم. بار اول سال 1944، زماني که شاگرد مدرسه بودم. سال 1944 جنگ جهاني دوم هنوز ادامه داشت ولي فرانسه آزاد شده بود. من رفتم «ليسه» مدرسه متوسطه. بعد از اتمام متوسطه درس ديگري خواندم. تحصيلاتم در ابتدا در زمينه فيزيک و شيمي بود. مي خواستم بعدش نفت بخوانم. ولي خوشم نيامد. برگشتم به همان فکر اوليه و خودم را براي مسابقه ورودي دانشکده هنرهاي زيباي پاريس آماده کردم. تمام دوره هايش را طي کردم و شاگرد اول شدم، مدرکي مي دادند که بهترين ديپلم بود. اولين کسي که چه قبل و چه بعد از انقلاب اين مدرک را گرفت، بنده بودم. بعد دانشکده هنرهاي زيباي پاريس را با کنکور ورودي قبول شدم. آن موقع البته اين دانشکده اشخاص خارجي را بدون امتحان ورودي مي پذيرفت؛ با اين حال من برعکس برخي معماران ايراني بعد از موفقيت در امتحان ورودي وارد اين دانشکده شدم.

براي بار دوم چه موقع به اين کشور رفتيد؟
1963 به ايران آمدم. چندسال در ايران بودم. تا کمي قبل از انقلاب در ايران ماندم، ولي دوباره به پاريس برگشتم تا بچه هايم را در مدرسه بگذارم.

از همان موقع در فرانسه ساکن هستيد؟

بله آمدم فرانسه. تا امروز در 30کيلومتري جنوب پاريس زندگي مي کنم.

شهرت عمده شما بابت طراحي و اجراي تئاتر شهر است. البته پروژه هاي ديگري هم داشته ايد ولي امضا و يادگاري شما ساختمان استوانه اي تئاتر شهر تهران است. ايده ساخت اين بنا چطور به ذهن تان رسيد؟

زمين اين بنا در گوشه اي از باغ کافه شهرداري (پارک دانشجوي فعلي) بود. يادم مي آيد وقتي بچه بودم در زمان رضاشاه باغي آنجا بود. دفتر «فرح پهلوي» از من خواست که در يک گوشه از اين باغ ساختمان تئاتر شهر را بسازم. اين باغ به گونه اي بود که از همه طرف ديده مي شد؛ هم از طرف خيابان وليعصر (پهلوي) هم از طرف شمال که باغ قرار داشت، هم از طرف جنوب که کوچه اي قرار داشت و هم از طرف شرق... . چون از همه طرف ديده مي شد به نظر مي رسيد بهترين طرح براي اجراي چنين ايده اي، يک ساختمان دايره اي است.

يعني موقعيت مکاني، اين پلان دايره اي را به شما تحميل کرد؟

بله. موقعيت محلي که به من براي احداث اين طرح دادند طوري بود که به نظر م مي رسيد بهترين ايده اين است که دايره اي باشد تا از هر طرف ديده شود. نمي خواستم ساختماني باشد که فقط يک نما داشته باشد و بعد پشتش هرچه بشود جا داد. به عکس، در ذهنم بود که اين سازه، يک نما نداشته باشد و تمام اطرافش نما باشد.

شما ستون هايي را در اين سازه تعبيه کرده ايد که شبيه خيمه به نظر مي رسد؟ آيا از قبل فرم خاصي مدنظرتان بود؟

اين ستون ها هيچ شباهتي به هيچ چيز ندارد. يادم مي آيد آن زمان مهرداد پهلبد (وزير فرهنگ وقت) گفت که خوب چيزي به فکرت رسيده. ساختماني اجرا کرده اي که مثل يک تاج است! من گفتم اصلابه تاج فکر نکردم. الان هم که فکر مي کنم، مي بينم اين تصور از قبل در ذهنم نبود که طرح نهايي شبيه خيمه يا فرم به خصوص ديگري باشد. اين ساختمان شبيه هيچ چيزي نيست. فرم نهايي سازه، در واقع با الهام از خاطراتي که از کودکي از معماري ايراني داشتم به ذهنم رسيد. در سال هاي جواني جاهاي مختلف مملکت مثل شيراز، اصفهان و حتي جاهاي دورافتاده را ديدم و در جزييات ساختمان هاي تاريخي اين شهرها دقت کردم. نکته مهم در ساخت اين بنا اين بود که از همان ابتدا مخالف کاربرد شيشه و تراورتن بودم، به دليل اينکه اين مصالح مناسب آب و هوا و فضاي ايران نيست. يادم مي آيد وقتي براي بار دوم از فرانسه به ايران آمدم و مي خواستم اين بنا را اجرا کنم، ديدم بسياري از ساختمان هاي آن زمان تهران که معماراني چون حيدرعلي غيايي، هوشنگ سيحون و عبدالعزيز فرمانفرما ساخته بودند از تراورتن و شيشه و آهن بود. اين مصالح به نظر من بسيار براي ايران نامناسب هستند. اين است که به شخصه در پروژه هايم هميشه به دنبال آجر رفتم.

ممکن است درباره آجرکاري تئاتر شهر بيشتر توضيح دهيد؟

آجرکاري که نماي ساختمان را براي من درست کرد، همان کسي بود که کاشي ها را درست کرد. کارگاهش در راه «شاه عبدالعظيم» بود و کاسه و کوزه مي ساخت. از او خواستم که آجرهاي نقش دار و کاشي ها را بسازد. او هم آجرها و کاشي هايي را که شما الان مي بينيد، برايم ساخت.

درباره پروژه هاي ديگرتان در ايران زياد صحبت نشده. قدري درباره ديگر ساختمان هايتان بگوييد...

من روي آجر، تاکيد خاصي داشتم. اولين پروژه اي که با آجر اجرا کردم مرکز تحقيقات کار واقع در خيابان وليعصر بود. سالني آنجا داشت که من با آجر اجرا کرده ام و خيلي هم باعث اوقات تلخي کارفرمايم شد. هرچند اين کار از طرف سازمان برنامه به من محول شده بود ولي صاحب کار، وزارت کار بود که وزيرش نمي دانم نامش چه بود. سه برادر بودند که يکي شان هم نظامي بود. اين آقاي وزير خيلي از آجر بدش مي آمد. مصالح خوب از نظر او و ديگر صاحبکاران مرمر و تراورتن و از اين مزخرفات بود. اين اولين پروژه من در تهران بود که با آجر اجرا کردم. پروژه بعدي، خانه خودم بود که در اختيار وزارت امور خارجه است و ميهمان هاي خارجي شان را آنجا مي برند. در گلستان چهارم واقع است و ديوارهاي بزرگي را دورش ساخته اند که کسي داخلش را نبيند! عکس اين ساختمان ها در دو کتابي که پيش از انقلاب به قلم «رولف بني» چاپ شده، آمده است.
خانه من از آجر، گچ و سراميک بود. در ساخت آن از همان مصالحي بهره بردم که در ساختمان تئاتر شهر به کار برده بودم. پروژه ديگرم که در شمال تهران اجرا شد، ساختماني براي کودکان بي سرپرست بود که در آن از آجر، بتن و مقداري کاشي استفاده کرده ام. کارهاي من همه اش در يک رسته است. در دو کتاب «رولف بني»، عکس خانه من و همچنين عکس خانه کودکان بي سرپرست چاپ شده است. من يک ساختمان هم در پارک نياوران ساخته ام که سبک به خصوصي مثل شيرواني ها دارد.

شما و شماري ديگر از معماران ايران از جمله نادر اردلان، کامران ديبا و عزيز فرمانفرماييان را بنيانگذاران جريان معماري پيشروي ايران مي دانند. در برخي منابع شما را شاگرد مهندس سيحون معرفي کرده اند؛ با اين حال از صحبت هاي قبلي تان چنين برداشت کردم که با ايشان اختلاف نظر داريد...

وقتي از پاريس برگشتم با ايشان آشنا شدم. اينکه مي گويند من از سيحون و هرکس ديگري اقتباس کرده ام، حرف درستي نيست. آن زمان من دکترا داشتم. رفتم دانشگاه تهران و به عنوان استاد شروع به کار کردم. از اول هم ميانه من و سيحون خيلي خوب نبود. پدرزن من دکتر «فرهاد» رييس دانشگاه تهران بود. به محض اينکه دکتر فرهاد از کار افتاد، مهندس سيحون شروع کرد به بدگويي، البته اين بدگويي ها يک دليل مهم داشت. يک قانون وضع کرد که حتي باعث شد خود من از دانشگاه بروم. قانون اين بود: اشخاصي که دفتر خصوصي دارند نبايد کار دولتي داشته باشند. من فورا رفتم سراغ دفتر و کار خودم؛ چون کار خودم را از هرچيز مهم تر مي دانستم. خيلي ها، هم کار خصوصي داشتند و هم در مناصب دولتي ماندند و به صورتي، از زير قانون در رفتند ولي براي من اينها خيلي مهم نبود، به خصوص اينکه سيحون هم آنجا بود. من از دانشگاه تهران رفتم. دريافت نسل ما از معماري ايراني واقع بينانه تر از دريافت سيحون و هم دوره اي هايش بود که با معماري ارتباطي حسي برقرار کرده بودند. من تعجب کردم که در اينترنت شاگرد سيحون معرفي شده ام! همان طور که گفتم، من سيحون را وقتي به پاريس برگشتم شناختم و هيچ وقت شاگرد ايشان نبودم و کارهاي ما به هم شباهت ندارد.

ساخت وسازهاي اطراف تئاتر شهر طي چند سال گذشته با حواشي زيادي روبه رو شده. چند سال پيش شاهد پيشروي مترو در حريم اين ساختمان بوديم. نگاه تان به تغيير و تحولات اخير در اطراف تئاتر شهر چيست؟ آيا اينها را طبيعي مي دانيد؟

من از اين تحولات خبر ندارم. اگر اين تئاتر شهر از نظر ما عزيز است نبايد اطرافش چيزهايي بسازند که ناهنجار شود. آنجا را نديده ام، البته در اينترنت گاهي اوقات عکس هاي خوبي از ساختمان ديده ام اما چون اين ساختمان مدور است عکس گرفتن مشکل است. اين اواخر عکس هايي را برايم فرستاده اند که عکس هاي افتتاح اين ساختمان است.

در مورد تئاتر شهر چند نکته مطرح است. يکي عبور مترو از مجاورت آن است. البته مترو 30متر پايين تر از اين ساختمان قرار دارد اما به نظرتان لرزش هايش تاثيري در ساختمان ندارد؟ عبور مترو از زير اين ساختمان آسيبي به آن نمي رساند؟

فکر نمي کنم، نه! تاثير ندارد. البته اظهارنظر نهايي در اين مورد در تخصص من نيست؛ چون اين مساله را بايد به کمک دستگاه هايي خاص اندازه بگيريم تا ببينيم عبور مترو چه لرزش هايي مي آورد. با اين حال همان طور که اشاره کردم، خيال نمي کنم تاثيري داشته باشد. الان در پاريس همه جايش مترو عبور مي کند و اشکالي هم ندارد، ولي در اين مورد به خصوص نمي دانم مترو از کجا عبور مي کند چطور رد مي شود، و چه صداهايي مي دهد.
چندي پيش يکي از کارگردانان تئاتر با موافقت مدير مجموعه تئاتر شهر سازه جديدي روي آن اضافه کرد که حجم کامل اين سازه حدود سه تن بار را به بناي تئاتر شهر تحميل مي کرد. البته آسيبي به آن نرسيده؛ ولي به جهت انتقاد ها اين سازه را برچيدند...

يعني يک طبقه اضافه کرده بودند!؟

يک سازه اضافه کردند و بعد برداشتند. الان هم بام مجموعه محلي شده براي نگهداري نخاله ها و وسايلي که وزن شان حتي از سازه موقت هم بيشتر است...

چون از ايران دور هستم نمي دانم نخاله ها و وسايلي که به آنها اشاره مي کنيد چيست. اينها را نديده ام. منظورتان از نخاله ها چيست؟

نمي دانم و نديده ام، عکسش را بفرستيد تا ببينم چيست ولي اصولانبايد به اين مجموعه چيزي اضافه کنند.

نقشه هاي ساختمان تئاتر شهر الان کجاست؟

نقشه ها در دفتر من در تهران ماند. يک نسخه از نقشه هاي اين ساختمان هم به همراه قراردادمان در تهران هست ولي اينکه چطور پيدا شود نمي دانم. خيال نمي کنم که سازمان برنامه آنها را داشته باشد.
سنگفرش هاي اطراف مجموعه تقريبا خراب شده اند، در حالي که مي دانيم شما با نظم مشخصي اين سنگفرش ها را دور و اطراف تئاتر شهر ساخته بوديد...
من خبر ندارم. من بعد از انقلاب ديگر هيچ وقت به ايران نيامدم.

از شما تقاضا نشد که اين ساختمان را ترميم و بازسازي کنيد؟

خير.

شما در کنار عباس قريب، مسعود قاضي زاهدي، منصور وکيلي، داريوش فيروزلي و بهروز احمدي گروه طراحي ساختمان فعلي مجلس شوراي اسلامي را پيش از انقلاب تشکيل داديد. چه شد که اجراي اين پروژه را به پايان نبرديد؟

بعد از انقلاب از من خواستند که براي اجراي اين ساختمان به تهران بيايم؛ چون طرحش را من داده بودم. خواستند که بيايم ولي من با آن شرايط قبول نکردم؛ چون خودم در فرانسه زندگي و کار داشتم و مي ترسيدم بروم ايران و نتوانم هر موقع که خواستم برگردم. اوايل دهه 70 شمسي وزير جواني به نام «آخوندي» پيش من در پاريس آمد. خيلي جوان بود. يک نفر هم همراهي اش مي کرد. آمده بود تا اين وزير جوان را راهنمايي کند. او از من خواست که به ايران بيايم. به من گفت: به شما قول مي دهم هر وقت خواستيد ترتيبي بدهم که به فرانسه برگرديد. به هر صورت نرفتم. بعد يک دفعه ديگر هم که مجلس جديد را ساخته بودند، سراغم آمدند. نماي مجلس از شيشه بود؛ با اين حال مي ترسيدند شيشه اش کنند. يک نفر ديگر از طرف آقاي «ناطق نوري» پيشم آمد که پرورش اسب هم مي کند. آمد و گفت که شما فکر مي کنيد شيشه مي شود يا نمي شود؟ بردمش موزه «لوور» و آن هرمي را که « اي ام پي» معمار آمريکايي - چيني ساخته، نشانش دادم. اين هرم چند سال بعد از آن طرحي که من داده بودم، ساخته شد. به او گفتم اين شيشه است و برقش به چشم کسي نمي خورد. اول خواستند نما را کاشي بکنند ولي بعد تراورتن کردند؛ در حالي که من دشمن تراورتن هستم.

چرا همان قبل از انقلاب طرح تان اجرا نشد؟

بعد از اتمام طراحي مي خواستيم جذب پيمانکار را به مناقصه بگذاريم که انقلاب شد؛ ضمن اينکه من چند ماه قبل از انقلاب، از ايران رفته بودم.

چرا از ايران رفتيد؟

براي اينکه بچه ها را به مدرسه ببرم و خانواده اي پيدا کنم تا از آنها نگهداري کنند.
نگذاريم تئاتر شهر ناهنجار شود

چرا طرح شما نهايتا با وقفه طولاني در اوايل دهه 80 شمسي به اجرا درآمد؟

آن موقع آن طرح را اجرا نکردند. بعد رفتند چندين طرح کشيدند و خواستند از مهندسين مشاور ديگر چندين طرح بدهند، مورد پسند واقع نشد. آخرين نفر، کسي بود که در دفتر من کار مي کرد؛ مهندسي به نام عبدالرضا زکايي. ولي باز گفتند طرح سردار افخمي از همه بهتر است و آن را اجرا مي کنيم. آقاي زکايي گفت حالاکه من برنده شده ام و در دفتر آقاي سردارافخمي هم بوده ام، اجراي اين طرح را به من بسپاريد. نهايتا مديريت و اجراي پروژه زير نظر آقاي زکايي صورت گرفت.

در سال هاي بعد از انقلاب چه پروژه هايي اجرا کرديد؟

بيشتر پروژه هاي خصوصي براي خودم و دوستانم اجرا کردم.

پروژه هاي دولتي انجام نداديد؟

نه!

استاد خاصي داريد که از او ياد کنيد؟

استاد فرانسوي دارم؛ به اين دليل که در ايران تحصيل نکردم، در فرانسه تحصيل کرده ام. من خيلي auto-relax بودم. به کارهاي ديگران علاقه داشتم؛ ولي هيچ وقت از کارهاي ديگران اقتباس نمي کردم. طرح يک مسجد را در دست داشتم که قرار بود در تهران اجرا شود و البته مکانش بارها تغيير کرد. با مشکل بودجه مواجه شديم. «شريف امامي» گفت: «پول ندارم. به شاه بگوييد يک فانتوم کمتر بخرند و بدهند به اين کار!»

دليل اينکه به ايران برنگشتيد چه بود؟

مشکل خاص من اين بود که برايم مشکل تراشيدند. يک روز آمده بودند به دفتر من. گفته بودند فلاني کجاست؟ گفتند نيست. همکارانم گفته بودند که شما با او چه کار داريد. او که آدم بدي نبود؟ اين حرف ها باعث شد من هم نيازي نبينم که در ايران بمانم و کار کنم. آشنايي زيادي با محيط فرانسه داشتم؛ بنابراين در اين کشور ماندم.

نويسنده: پرويز براتي

منبع مطالب : روزنامه شرق ، شماره 1671 به تاريخ 25/11/91، صفحه 8 (ويژه جشنواره موسيقي فجر)

منبع :magiran.comبانک اطلاعات نشریات کشور
 
بالا