گفتمان معماری ...

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
منظورم این بود که کلیت فعالیت های معماری در سرار کشورو در نظر بگیری،بیشتر دست کسایی هست که تجربی وارد این حرفه شدن.اکثر کسایی که دارن کار طراحی انجام میدن اصولا تحصیلات دانشگاهی انچنانی ندارن. اما توی زمینه ی کاری خود بسیار شناخته شده ان و پروژه های بزرگی هم انجام دادن.با احترام باید بگم با نظرتون مخالفم، چون تعداد کسانی که از توانایی خوبی برخوردان الان یا کاملا جدا از تخصص خودشون کار میکنن و یا اصلا کار چندانی بهشون سپرده نمیشه.در ضمن من توی صحبتای اولیم گفتم که ما دانشجویان معماری از پایه تجربه ی عملی خوبی رو نمیگذرونیم،(که اینجا ما مقصر نیستیم) خب مسلمه که وقتی فارغ التحصیل شدیم برای انجام کاری به ما اعتماد نشه و مجبور باشیم مدرک رو بالا ببریم.

نه دوست عزیز اینطور نیست.
طراحی هم نیاز به تحصیل داره و هم تجربه.
آره خیلیا هستن تحصیلات ندارن ولی تو کار اجرایی موفقق هستن.ولی این کار اجرائیه.
شما مطمئن باشید کسی که توانایی داشته باشه بهش مسئولیت هم داده میشه.منتها این تفکر کار دولتی هنوز وجود داره که اصلا مناسب رشته ما نیست.
اینی که شما میگید قبلا بوده ولی الان دیگه اینطور نیست.ما استادی داشتیم که بخاطر توانایی هایی که داشت تو شهرهای مختلف و حتی کشورهای همسایه پروژه میگرفت.
خب مشکل اساتید بی تجربه هم وجود داره.نظام آموزش و سرفصل های آموزش هم مشکل داره.لزوم پاس کردن 6 طرح معماری رو بطور ناقص رو نمیدونم.اگه 3 طرح کار میشد ولی کامل قطعا فارغ التحصیلان مشکل کمتری داشتن.
الان هیچ کدوم از طرح های دانشگاه به طراحی داخلی و طراحی نما و جزئیات معماری و نقشه های فاز دو و ...نمیرسه.فقط این طرح ها در همون سطح کلی میمونه.
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه دوست عزیز اینطور نیست.
طراحی هم نیاز به تحصیل داره و هم تجربه.
آره خیلیا هستن تحصیلات ندارن ولی تو کار اجرایی موفقق هستن.ولی این کار اجرائیه.
شما مطمئن باشید کسی که توانایی داشته باشه بهش مسئولیت هم داده میشه.منتها این تفکر کار دولتی هنوز وجود داره که اصلا مناسب رشته ما نیست.
اینی که شما میگید قبلا بوده ولی الان دیگه اینطور نیست.ما استادی داشتیم که بخاطر توانایی هایی که داشت تو شهرهای مختلف و حتی کشورهای همسایه پروژه میگرفت.
خب مشکل اساتید بی تجربه هم وجود داره.نظام آموزش و سرفصل های آموزش هم مشکل داره.لزوم پاس کردن 6 طرح معماری رو بطور ناقص رو نمیدونم.اگه 3 طرح کار میشد ولی کامل قطعا فارغ التحصیلان مشکل کمتری داشتن.
الان هیچ کدوم از طرح های دانشگاه به طراحی داخلی و طراحی نما و جزئیات معماری و نقشه های فاز دو و ...نمیرسه.فقط این طرح ها در همون سطح کلی میمونه.

شاید من اشتباه میکنم...انشالله اینطور باشه که شما میگی
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کانسپت یک طرح با ایده و یا اید ههای اون طرح متفاوته.
گاهی مجموعه ای از ایده هایی که به یک موضوع اشاره دارن توی یک طرح جمع میشه و اون طرحو میسازه و در مجموع کانسپت کار به نام موضوع اون کار ثبت میشه.
برای مثال:
طراحی یک ترمینال براساس کانسپت نور و سایه طراحی میشه.
اول اینکه این طراحی بایستی از ابتدا وفادار به کانسپت باشه.یعنی اسکیس های اولیه در مورد حجم اون طرح بایستی با موضوعاتی از نور و سایه رو در بر گرفته باشه.
حالا
در این ترمینال از مسائلی مثل حرکت نور خورشید و نوع سایه اندازیه حجم یک ایده ی کلیه که یه جایی از طرحو به خودش اختصاص داده.
و یا در لابی این ترمینال از تاثیر نور بر رنگهای داخلی ایده هایی به وجود اومده که لابی رو جز به جز شکل داده.
پس کانسپت رو میشه به نوعی ایده ی کلی کار در نظر گرفته.
و وقتی که به جز وارد کار میشی ایده هایی مرتبط با کانسپت در بخش های مختلف طراحی دیده میشه.
البته مسئله ی کانسپت بسیار تخصص بالایی رو دازم داره و مراتب بسیار مهمی داره که فکر میکنم ما دانشجوها به سادگی از پسش بر نمیایم.!!
برای اطلاعات بیشتر کتاب مبانی نظری معماری تالیف مهندس امین جعفری و مهندس شلما ملکی رو مطالعه کنید.
 

معمار ایرانی

عضو جدید
سلام
با احترام به نظر تمام دو ستان معمار
ایده وکانسپت از نظر من این طورکه ...اول بهتر این بگم ما معمارها وظیفه معنایی طرح مون اینهکه مفاهیم رو تبدیل به یک حجم ویک طرح کنیم که تبدیل به یک فضا بشه وهرجایی که فضا باشه درش حرکت هست وما به اون معماری طرح روح می بخشیم واین میشه وظیفه ما به گفته استاد معماری جناب میرمیران : معماری رد زمان است بر فضا پس ما با ایده ها و افکارمون سوای این وظیفه بزرگ که بر آینده وگذشته خودمون داریم مثال یک پزشک رو میزنم که اگر یک پزشک در طبابت خودش اشتباه کنه جان یک انسان رو به خطر میندازه ویک انسان رو زیر خاک میبره ولی عملکرد ما معمار ها اگر اشتباه باشه هزار انسان رو تحت تاثیر و عملکرد خودش قرار میده وما میتونیم روحیه هزاران نفر رو بکشیم بدون اینکه بودنند واین رسالت ما رو خطیر مکنه پس ایده کانسپت فرایند فکریه ماست تا تبدیل شدن به یک اثر پس باید برای ساخت این بستر در خودمون تلاش کنیم چون مخاطبان بسیاری داریم ایده طرح ما رو یک کودک در عین در ک زیبا نگریش باید در حد توان خودش بفهمه و یک پیرمرد شاید80 ساله با فکار خودش این طرح باید برای اونم ملموس باشه پس ما مخاطبان زیادی داریم چه در حال مون چه در آیندمون وچه در گذشته مون حالا جایگاه ایده کانسپ در گفته های من کجاست ما برای ایده طرح مون نماد پاکی صداقت رو در نظر میگیریم نماددرستی باید از اون در ذهن خود مون از بهترین مفهوم که بخاطر اون به ما کفتن مهندس یعنی هندسه داشته باشیم مثلا مکعب که کعبه ما مسلمین به شکل اون برای من نماد پاکی حالا روی این اسکلت اصلی کار میکنیم وبه اون نقش میدیم و کاملش میکنیم که این میتونه نقطه شروع خوبی برای یک طرح که ایدش پاکیه باشه
.

:)مرسی
 
آخرین ویرایش:

claccik39

عضو جدید
همیشه جا واس این هست که بخوای هرچیزیو دقیق تر و تخصصی تر یاد بگیری و نگاهت به سمت اون حرفه ای تر باشه اما اینکه سطحی به کاری مشغول باشی با کمی تمرین و دقت بالاترهمه چی حل شاید با ی مدرک کاردانی معماری هم بتونی کارکنی و موفق باشی توهمین ایران ولی 100%با ادامه دادن و کامل ترکردن تو این زمینه موفق تری
 

مصومه

عضو جدید
سلام یه مشورت از اساتید باشگاه میخوام.............من دانشجوی کارشناسی معماری تو دانشگاه شریعتی هستم تقریبا اکثر نرم افزارارو بلدم وبه راحتی میتونم یه شیت کامل نرم افزاری رو ببندم اطلاعات تیوریمم خوبه بد نیست چون این رشته رو دوست دارم خیلی برای بالا بردن اطلاعاتم توش سعی کردم..........مشکلم اینجاس که اکثر دوروبریام میگن کسایی تو بازار کار هستن که تجربه و فعالیت بیشتری دارن نه مدرک بالاتری منم کار برام خیلی مهمه.........تصمیم گرفتم بعد از گرفتن مدرک کارشناسی برم تو رشته کامپیوتر ویه لیسانس از اون هم بگیرم....چون احساس میکنم مدارک بالاتر معماری فقط وقتمو تلف میکنه وقتی تجربه برای کار کردن مهمتره .....میدونم معماریو تاهرجا ادامه بدی بازم کمه ..........اما میخواستم بدونم نظر شما درباره این انتخابم چیه?ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام یه مشورت از اساتید باشگاه میخوام.............من دانشجوی کارشناسی معماری تو دانشگاه شریعتی هستم تقریبا اکثر نرم افزارارو بلدم وبه راحتی میتونم یه شیت کامل نرم افزاری رو ببندم اطلاعات تیوریمم خوبه بد نیست چون این رشته رو دوست دارم خیلی برای بالا بردن اطلاعاتم توش سعی کردم..........مشکلم اینجاس که اکثر دوروبریام میگن کسایی تو بازار کار هستن که تجربه و فعالیت بیشتری دارن نه مدرک بالاتری منم کار برام خیلی مهمه.........تصمیم گرفتم بعد از گرفتن مدرک کارشناسی برم تو رشته کامپیوتر ویه لیسانس از اون هم بگیرم....چون احساس میکنم مدارک بالاتر معماری فقط وقتمو تلف میکنه وقتی تجربه برای کار کردن مهمتره .....میدونم معماریو تاهرجا ادامه بدی بازم کمه ..........اما میخواستم بدونم نظر شما درباره این انتخابم چیه?ممنون میشم اگه راهنماییم کنید

سلام.
شما که اشتباه بزرگتری میخواید مرتکب بشید:)
بحث ادامه تحصیل تو رشته معماری یا رشته دیگه ای نیست.بحث اینجاست که بعد از کارشناسی شما پشتوانه تجربی پیدا کنید.اصلا مدرک گرفتن تو دو تا رشته خیلی مضره.
ما هم تو دوران دانشجویی همچین تفکری داشتیم که مثلا ارشد سازه بگیریم ولی بعدا متوجه شدیم اشتباهه.
شما خودتون دارید میگید کسایی تو بازار کار هستن که تجربه و فعالیت بیشتری دارن ولی میخواید باز برید دنبال ادامه تحصیل اونم تو یه رشته دیگه.شما اگه تو همون معماری ادامه تحصیل بدید بهتره.

من تعجب میکنم از دوستانی که میگن ما چون معماری رو دوست داریم میخوایم ادامه تحصیل بدیم....مگه معماری رو فقط تو دانشگاه آموزش میبینید؟دانشکده فقط معماری رو معرفی میکنه بهتون.
معماری نیاز به مطالعه داره.نیاز به کار عملی داره.نیاز به حضور در پروژه های واقعی داره.نه اینکه وقتتون رو تو دانشکده تلف کنید.خوب میدونم وقتی کتابی در مورد مبانی نظری دستمون میگیریم حوصلمون سر میره.پس واقعا خیلیا به معماری علاقه ندارن.
یکی از دوستان من تو دوره کارشناسی بیشتر از 100 کتاب مبانی نظری معماری خونده بود.بعد از گرفتن کارشناسی اونقدر توانایی داشت که دانشگاه محل تحصیلمون ازش خواست که تو دانشگاه تدریس کنه(با مدرک کارشناسی)یه ترم تدریس کرد حالا ازش میخوان که بره طرح 4 و 5 رو تدریس کنه.....تواناییش تو ترسیم فنی بی نظیره.تو خلاقیت و مبانی نظری قویه...اینا ذاتی نبوده بلکه اکتسابی بوده.
پس شما اول پشتوانه تجربی تون رو افزایش بدید بعد از چند سال حتما سراغ ادامه تحصیل هم برید.این چیزیه که خیلی از اساتید هم تایید میکنن.
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام یه مشورت از اساتید باشگاه میخوام.............من دانشجوی کارشناسی معماری تو دانشگاه شریعتی هستم تقریبا اکثر نرم افزارارو بلدم وبه راحتی میتونم یه شیت کامل نرم افزاری رو ببندم اطلاعات تیوریمم خوبه بد نیست چون این رشته رو دوست دارم خیلی برای بالا بردن اطلاعاتم توش سعی کردم..........مشکلم اینجاس که اکثر دوروبریام میگن کسایی تو بازار کار هستن که تجربه و فعالیت بیشتری دارن نه مدرک بالاتری منم کار برام خیلی مهمه.........تصمیم گرفتم بعد از گرفتن مدرک کارشناسی برم تو رشته کامپیوتر ویه لیسانس از اون هم بگیرم....چون احساس میکنم مدارک بالاتر معماری فقط وقتمو تلف میکنه وقتی تجربه برای کار کردن مهمتره .....میدونم معماریو تاهرجا ادامه بدی بازم کمه ..........اما میخواستم بدونم نظر شما درباره این انتخابم چیه?ممنون میشم اگه راهنماییم کنید

سلام
دوست خوبم
این تصمیم شما از پایه اشتباس...دیگه اینکه چه رشته ای بخای بری که هیچ!
نمیدونم چطور توی داشنگاه شریعتی این ذهنیت برات درست شده که مدرک بالا گرفتن توی معماری وقت تلف کردنه!
نه.اصلا اینطور نیست...بازار کار ما پر از آدماییه که تجربی دارن طراحی و هزار جور کار مرتبط میکنن...اما این درست نیست و نباید باشه.
اگه برای تو فقط پول و کسب درامد مهمه آره میتونی همین الان بری دفتر مهندسیا و شروع به کار کنی!!فقط هیچ پیشرفتی دیگه در معماری نخاهی داشته
معماری نیاز داره که مبانی تئوری رو تا ارشد تکمیل داشته باشه و همزمان با اون تجربه ی عملی فوق العاده مفیدی رو همراهش کنی تا بتونی توی جامعه نام معمار و به خودت نسبت بدی.
این افرادی که به ما گفتن تجربه ی کارکردن مهمتره مثل همه ی بساز بفروشایی که اطرافمون پر شده این فکر اشتباه رو تو سر دانشجوها میندازن. و با وعده های کاری به داشنجوها ازشون کار میکشن بدون اینکه به علمشون چیزی اضافه کنن.
اما واقعیت اینه که رشته ی معماری نیاز به تجربه عملی و علمی رو به طور همزمان داره...مبانی نظری تجربه ی علمی نیست...
در هر صورت این ره که تو میروی به ترکستان است خواهرم!!
 

yoolia

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بشخصه خیلی خیلی عقبم...
دوره کاردانیم دانشگاه بدی بودم که نه تنها چیزی یاد نگرفتم بلکه از معماری زده شدم....
2سال درسو گذاشتم کنار تا اینکه دوباره کنکور دادم و کارشناسی قبول شدم.... با انرژی برای شروع دوباره ولی مشکلاتی برام پیش اومد که فقط درسامو پاس کردم که تموم بشه...
الان نه حس میکنم چیزی بلدم نه اعتماد بنفس دارم برای کارآموزی (که یاد بگیرم). ارشد برای یکی مثل من یه فرصته برای از نو شروع کردن و جبران چیزایی که یاد نگرفتم.....
 

pyramids

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حسو تحسین میکنم کوروش:)
والا برای من ارشد یجورایی فرصته که بتونم به خودم برسم ، برام نه مدرکش مهمه و نه بازار کارش ولی خب یه فرصته که حس میکنم تو زندگیم نیازش دارم، فرصتی که تو کاردانی و کارشناسی داشتم و از دستش دادم و الان فهمیدم که چقدر عقبم ولی خب الان فرصتشو دارم که بخوام محیطمو سروسامون بدم برم نجاری کنم:) برم کلاس 3تار یکم زبانمو جدی بگیرم و بتونم یه پایان نامه خوب بدم پایان نامه ای که 1ساله تو فکرمه و خیلی براش زحمت کشیدم
نمیدونم چطور یهو سایت انجمنو باز کردمو این پیام خودمو دیدم. ولی خب الان تو کافی نتم نشستم و هیچکدوم از کارایی که میخواستم بکنم نشد. ارشد قبول شدم و ترم اول تموم نشده ولش کردم . اولای ترم رفتم پیش مدیر گروهمونو موضوع پایان ناممو بهش گفتم اونمنامردی نکردو گفت به هیچ وجه نمیذارم و.... دنیای کثیفی داریم ما.......
 

مصومه

عضو جدید
سلام.
شما که اشتباه بزرگتری میخواید مرتکب بشید:)
بحث ادامه تحصیل تو رشته معماری یا رشته دیگه ای نیست.بحث اینجاست که بعد از کارشناسی شما پشتوانه تجربی پیدا کنید.اصلا مدرک گرفتن تو دو تا رشته خیلی مضره.
ما هم تو دوران دانشجویی همچین تفکری داشتیم که مثلا ارشد سازه بگیریم ولی بعدا متوجه شدیم اشتباهه.
شما خودتون دارید میگید کسایی تو بازار کار هستن که تجربه و فعالیت بیشتری دارن ولی میخواید باز برید دنبال ادامه تحصیل اونم تو یه رشته دیگه.شما اگه تو همون معماری ادامه تحصیل بدید بهتره.

من تعجب میکنم از دوستانی که میگن ما چون معماری رو دوست داریم میخوایم ادامه تحصیل بدیم....مگه معماری رو فقط تو دانشگاه آموزش میبینید؟دانشکده فقط معماری رو معرفی میکنه بهتون.
معماری نیاز به مطالعه داره.نیاز به کار عملی داره.نیاز به حضور در پروژه های واقعی داره.نه اینکه وقتتون رو تو دانشکده تلف کنید.خوب میدونم وقتی کتابی در مورد مبانی نظری دستمون میگیریم حوصلمون سر میره.پس واقعا خیلیا به معماری علاقه ندارن.
یکی از دوستان من تو دوره کارشناسی بیشتر از 100 کتاب مبانی نظری معماری خونده بود.بعد از گرفتن کارشناسی اونقدر توانایی داشت که دانشگاه محل تحصیلمون ازش خواست که تو دانشگاه تدریس کنه(با مدرک کارشناسی)یه ترم تدریس کرد حالا ازش میخوان که بره طرح 4 و 5 رو تدریس کنه.....تواناییش تو ترسیم فنی بی نظیره.تو خلاقیت و مبانی نظری قویه...اینا ذاتی نبوده بلکه اکتسابی بوده.
پس شما اول پشتوانه تجربی تون رو افزایش بدید بعد از چند سال حتما سراغ ادامه تحصیل هم برید.این چیزیه که خیلی از اساتید هم تایید میکنن.

سلام
دوست خوبم
این تصمیم شما از پایه اشتباس...دیگه اینکه چه رشته ای بخای بری که هیچ!
نمیدونم چطور توی داشنگاه شریعتی این ذهنیت برات درست شده که مدرک بالا گرفتن توی معماری وقت تلف کردنه!
نه.اصلا اینطور نیست...بازار کار ما پر از آدماییه که تجربی دارن طراحی و هزار جور کار مرتبط میکنن...اما این درست نیست و نباید باشه.
اگه برای تو فقط پول و کسب درامد مهمه آره میتونی همین الان بری دفتر مهندسیا و شروع به کار کنی!!فقط هیچ پیشرفتی دیگه در معماری نخاهی داشته
معماری نیاز داره که مبانی تئوری رو تا ارشد تکمیل داشته باشه و همزمان با اون تجربه ی عملی فوق العاده مفیدی رو همراهش کنی تا بتونی توی جامعه نام معمار و به خودت نسبت بدی.
این افرادی که به ما گفتن تجربه ی کارکردن مهمتره مثل همه ی بساز بفروشایی که اطرافمون پر شده این فکر اشتباه رو تو سر دانشجوها میندازن. و با وعده های کاری به داشنجوها ازشون کار میکشن بدون اینکه به علمشون چیزی اضافه کنن.
اما واقعیت اینه که رشته ی معماری نیاز به تجربه عملی و علمی رو به طور همزمان داره...مبانی نظری تجربه ی علمی نیست...
در هر صورت این ره که تو میروی به ترکستان است خواهرم!!

واقعا ممنون از راهنماییتون.......یعنی به نظرشما ادامش بدم?برام کار کردن مهمه اما نه هر کاری یعنی نه تو شرکتای کوچیک تو شرکتایی که چیزی ازشون یاد بگیرم..........قصدوهدف من زدن شرکته اما میخوام اول تجربه کسب کنم بعد
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
واقعا ممنون از راهنماییتون.......یعنی به نظرشما ادامش بدم?برام کار کردن مهمه اما نه هر کاری یعنی نه تو شرکتای کوچیک تو شرکتایی که چیزی ازشون یاد بگیرم..........قصدوهدف من زدن شرکته اما میخوام اول تجربه کسب کنم بعد

:smile:
از دو تا نظر مخالف نقل قول گرفتید.ولی حداقل یه چیزش مشترکه و اونم اینه که تغییر رشته ندید.
قطعا چندین سال کار و فعالیت داشته باشید بعد حتما ادامه تحصیل هم بدید...
دانشگاه فقط تکراره.هر ترم طرح با موضوع مختلف.طرحی که شما به 50 درصد فاز یک اون هم نمیرسید...تو دانشگاه ایده های فضایی دارید ولی بعد از فارغ التحصیلی از پس یه ساختمان چند طبقه معمولی بر نمیاید.
مشکل دانشکده اینه.
نه شما باید به کاری که اون شرکت انجام میده نگاه کنید.کوچیک یا بزرگ بودن ملاک نیست.خیلی از شرکت های کوچیک هستن که خیلی فنی و تکنیکی کار میکنن.شرکت های بزرگی هم هستن که بیشتر اسمن.
خیلی از شرکت های مشاور هستن که در واقع دلالی میکنن و در زمینه کاری خیلی توفیقی ندارن
 

claccik39

عضو جدید
:smile:
از دو تا نظر مخالف نقل قول گرفتید.ولی حداقل یه چیزش مشترکه و اونم اینه که تغییر رشته ندید.
قطعا چندین سال کار و فعالیت داشته باشید بعد حتما ادامه تحصیل هم بدید...
دانشگاه فقط تکراره.هر ترم طرح با موضوع مختلف.طرحی که شما به 50 درصد فاز یک اون هم نمیرسید...تو دانشگاه ایده های فضایی دارید ولی بعد از فارغ التحصیلی از پس یه ساختمان چند طبقه معمولی بر نمیاید.
مشکل دانشکده اینه.
نه شما باید به کاری که اون شرکت انجام میده نگاه کنید.کوچیک یا بزرگ بودن ملاک نیست.خیلی از شرکت های کوچیک هستن که خیلی فنی و تکنیکی کار میکنن.شرکت های بزرگی هم هستن که بیشتر اسمن.
خیلی از شرکت های مشاور هستن که در واقع دلالی میکنن و در زمینه کاری خیلی توفیقی ندارن

خیلی خیلی سپاسگذارم از اظهار نظرهاتون"فرزاد"شما برای هرنظری دلیلش رو هم بیان کردید
:gol: شما نظرتون اینه که معماری رو عملی باید شناخت نه اینکه صرفا مدرک بالاتر دانشگاهی برای یادگیریش داشته باشیم حالا منم این سوالو بپرسم هنوز درحال تحصیل کاردانیم که البته اخرترم هستم همیشه درسارو جدی گرفتم و تمرین زیاد داشتم نه اینکه فقط بخوام پاس کنم یا فقط برای نمره....درسایورو که تاحالاخوندم تواین مقطع خیلی از کارشناسی ها قبلا نخوندن مثل نرم افزار 3d.max و درسای تخصصی دیگه .... 1- یعنی تو مقطع بالاتر همین درسارو با کمی جزییات بیشتر آموزش میبینیم؟؟کارورزی هم این ترم ارائه شده خوب من هم بانظرشما موافقم که عملی کارکردن مهم ولی 2-با اینکه کارورزی رو باید عملی پاس کرد چه طور میتونم کارکنم وقتی تو دفترمهندسی یا شرکت هاش به من اجازه کار نمیدن ....این ممکنه همون شانس کاری من باشه....
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز


خیلی خیلی سپاسگذارم از اظهار نظرهاتون"فرزاد"شما برای هرنظری دلیلش رو هم بیان کردید
:gol: شما نظرتون اینه که معماری رو عملی باید شناخت نه اینکه صرفا مدرک بالاتر دانشگاهی برای یادگیریش داشته باشیم حالا منم این سوالو بپرسم هنوز درحال تحصیل کاردانیم که البته اخرترم هستم همیشه درسارو جدی گرفتم و تمرین زیاد داشتم نه اینکه فقط بخوام پاس کنم یا فقط برای نمره....درسایورو که تاحالاخوندم تواین مقطع خیلی از کارشناسی ها قبلا نخوندن مثل نرم افزار 3d.max و درسای تخصصی دیگه .... 1- یعنی تو مقطع بالاتر همین درسارو با کمی جزییات بیشتر آموزش میبینیم؟؟کارورزی هم این ترم ارائه شده خوب من هم بانظرشما موافقم که عملی کارکردن مهم ولی 2-با اینکه کارورزی رو باید عملی پاس کرد چه طور میتونم کارکنم وقتی تو دفترمهندسی یا شرکت هاش به من اجازه کار نمیدن ....این ممکنه همون شانس کاری من باشه....

سلامم.
خواهش میکنم:gol:
این پست رو واسه همه دوستان میزارم تا دلیل مشکل خیلی از دانشجویان با دانشکده و نظام آموزشی رو بدونن.

ببینید کل حرف من اینه که ما اولا معنی و مفهوم این مدرکی که گرفتیم بدونیم.ما دیپلم میگیریم و معنی دیپلم رو نمیدونیم.کاردانی میگیریم ولی نمیدونیم کاردان یعنی چیه و چه کسی کاردانه.
کارشناسی میگیریم و کارشناس نیستیم.اینکه میگم بعد از دوره کارشناسی چند سال کسب تجربه کنیم تا بطور نسبی کارشناسی رو درک کنیم بعد بریم سراغ کارشناسی ارشد(که در واقع بیشتر کارهای تحقیقاتیه با یکی دو تا طرح دیگه)واسه همینه.
متاسفانه تو دانشکده اساتید باید راهنما باشن یعنی دانشجو رو راهنمایی کنن.هم خواست ما از اساتید به جا نیست(چون بین اونا و دبیر ها تفاوتی قائل نیستیم)و اونا نمیدونن چیکار باید بکنن(البته نه همه اساتید)
ببینید شما تو کاردانی مقدمات معماری رو یاد میگیرید(البته نه مبانی نظری متاسفانه(مبانی نظری معماری ریشه تو فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی و انسان شناسی و .... داره))نحوه ارائه کار از قبیل اسکیس های اولیه و راندو و نقشه کشی رو یاد میگیرید.....پس تا همینجا متوجه میشید که شما پس از دوره کاردانی یه نقشه کش بخوب باید باشید.شما بعد کاردانی یه معمار نیستید ولی میتونید فکرو ایده یه معمار رو به نقشه و پرسپکتیو و ...تبدیل کنید.اگه واقعا اینکارو بتونید انجام بدید شما مجوز ورود به تحصیلات کارسناسی رو دریافت میکنید(از خودتون و از محیط کار)
تو کارشناسی شما 4 طرح معماری با عملکرد های متفاوت بعلاوه پایان نامه رو باید پاس کنید.(یه طرح هم تو دوره کاردانی پاس کردید)درسای دیگه ای مانند سازه فلزو بتن و تاسیسات و مبانی شهرسازی و ... رو هم باید پاس کنید.......یه دو واحد مبانی نظری معماری و انسان، طبیعت ،معماری و معماری دوره اسلامی هم پاس میکنید....این درسا هر کدوم فقط دو واحد.....بینید ضعف کجاست.!

اونچه که باید ارائه بشه و اونچه که در واقع ارائه میشه:
سازه فلز و بتن و استاتیک و مقاومت مصالح:

این درسا واسه بالا بردن دید سازه ای بچه های معماریه.نه باید کاملا از فرمول و محاسبات جدا شد و نه غرق این محاسبات.اونقدر دانشجو رو میپیچونن تو این دروس که نه تنها دید سازه ای پیدا نمیکنن بلکه بیزار هم میشن از اینکه این درسهارو باید پاس کنن.بجای اینکه دانشجو رو تشویق کنن برن کتابهای مربوط به فهم سازه ای برای معماران رو بخونن ،دوستان رو درگیر کتاب های استاتیک محض و سازه محض میکنن(مثل کتاب مریام)
شما که میخواید وارد کارشناسی بشید این رو از استادتون بخواید اگه استقبال کرد که هیچ ولی اگه نشد خودتون کتابهای سازه در معماری و درک رفتار سازه ها و مبانی سازه برای معماران و طراحی لرزه ای برای معماران رو حتما بخونید.
دانشجوی معماری ما این همه واحد سازه ای پاس میکنه بعد نمیدونه تو ساختمانی که تو نبش دو گذر قرار میگیره ،چه نوع سیستم سازه ای رو باید انتخاب کنه و پیشنهاد بده!!

تاسیسات مکانیکی و الکتریکی:

تو تاسیسات هم وضع همینه.البته نه به اوضاع سازه....بجای اینکه بطور کاربردی این بحث رو تو معماری پیش ببرن و ارتباط معماری و تاسیسات رو بگن و همچنین سیستم های مختلف تاسیساتی (این مورد رو بعضی اساتید دانشگاه کار میکنن) در ساختمان ها و عملکرد های مختلف و همچنین اینکه چه موقع از کدوم سیستم استفاده بشه و ....میان با دانشجو سایز زنی رو کار میکنن!!یا فقط به معرفی همون سیستم ها اکتفا میکنن.
تاسیسات در معماری یعنی اینکه شما با توجه به عملکرد و شرایط و حتی توان مالی کارفرما و منطقه یا شهری که ساختمان اونجا میخواد ساخته بشه سیستم رو ارائه بدید و مشاوره بدید به کارفرما(شما به عنوان معمار،به عنوان رهبر پروژه و بعنوان نخست شخصی که کارفرما به شما رجوع میکنه)
تاسیسات یعنی اینکه تو طراحی فاز یک معماری شما محل اون فضای مورد نیاز برای تاسیسات رو بدونید و لازمه که تو همون نقشه های اولیه و فاز یک اونارو تعیین کنید.
فضاهایی مثل داکت های اصلی و فرعی تاسیسات.کانال کولر.محل و مسیر عبور لوله های فاضلاب و آب سرد و گرم و ....رو بتونید تعیین کنید چون تاثیر خیلی زیادی رو معماری شما داره.
شما مثلا وقتی با سیستم فن کوئل و چیلر آشنایی ندارید چطور میخواید مثلا طراحی سقف کاذب کنید در حالی که محل قرار گیری فن کوئل رو تو اون فضا نمیدونید؟چیکار میکنید؟جاشو خالی میزارید و میگید جناب کارفرما من نمیدونم فن کوئل کجا قرار میگیره شما برید اول دنبال مهندس تاسیسات؟
نمیدونید داکت اصلی رو کجا بزارید در حالی که این داکت ممکنه پارکینگ حذف کنه یا تو اسکلت و قرار گیری تیر های اصلی و فرعیتون مشکل ایجاد کنه.
شما ببینید الان دوستان واسه امتحان نظام مهندسی چقدر سر همین مسئله پارکینگ و داکت های تاسیساتی و ستون گذاری و کانال کولر و ...مشکل دارن.
(سه سال حداقل از مدرک کارشناسیشون گذشته)


مبانی نظری معماری :


این قسمت از بزرگترین ضعف های دانشکده و نظام آموزشی معماریه.
اصلا اگه دانشکده و نظام آموزشی رو این قسمت کار میکرد قسم میخورم حجم عظیمی از دانشجویان معماری ضمن بیزار شدن از معماری انصراف میدادن از این رشته و به دیگران توصیه میکردن معماری نخونن.چون اونایی که واقعا معماری رو دوست دارن این قسمت رو دوست خواهند داشت ولی این تعداد کم هستن.چون اغلب این بحثارو دوست ندارن.
مبانی نظری معماری غیر از معماریه.سیاست و فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ و انسان شناسی و روانشناسی و رنگ شناسی و .....
کیه که معماری برای سیاست رو نفی کنه؟
اساتید میان سبک های معماری و اشخاص معماری رو بررسی میکنن گاهی.
یعنی مبانی نظری معماری رو میگیرن سبک معماری و شخص معمار.......یعنی فکر یه شخصی مثل لوکوربوزیه و ... میشه مبانی نظری معماری.یعنی قبل از ایشون و بقیه دوستانشون خیلی عذر میخوام انسان ها در زمینه معماری گاو بودن و هیچی نمیفهمیدن.
مشکل الان هم نیستا این تو قرن معاصر اینطور بوده.
بعنوان مثال:
آقای لوکوربوزیه به عنوان یه معمار بزرگ تو ویلا ساوا ایده پیلوتی رو ارائه میده با توجه به اینکه این ویلا رو تو پاریس که خطر لرزه ای نزدیک به صفر داره میسازه که کاملا منطقیه.....ولی اتفاقی که میفته چون ایشان (و بقیه معماران بزرگ) نماد و سمبل مبانی نظری در معماری هستن(از نظر ما) ایدشون(پیلوتی(جدا کردن ساختمان از زمین بوسیله ستون))میاد تو ایران و میشه ظابطه شهرداری ها تا همین الان.(این ساختمان های که به اسم چهارصد دستگاه یا صد دستگاه و یا هزار دستگاه تو تهران ساحته شده اکثرا همین ایده رو دارن اونم بطور مطلق که من از یه نمونش عکس میگیرم و تو این پست میزارم)
محض رضای خدا یکی فکر نکرد که این پیلوتی طبقه نرمه.تو زلزله کاملا محو میشه.اونم تو کشور ما که خطر لرزه ایشو میدونید.

طرح های معماری:

خب وقتی مبانی بلنگه اینجا هم شما به مشکل میخورید.ولی جدای از این بحث یه مشکل عظیم داره این طرح های معماری.
شما تو معماری باید از کل به جز برید.(حالا یا برعکس)باید وقتی کل رو میبینید جز رو تصور کنید.
تو طرح های معماری ما از کل شروع میکنید و تو همون کل میمونیم و کل رو ارائه میدیم و فکر میکنیم مثلا یه مجتمع اداری یا آموزشی و یا درمانی و ...طراحی کردیم.
بنظرم جای 6 طرح معماری 3 طرح کار میکردن(هر دو ترم یه طرح معماری) اوضاع متفاوت بود.
شما وقت داشتید فاز صفر رو کاملا انجا بدید و مطالعات طرح رو بدست بیارید.کلی کتاب هم میخوندید.
وارد اسکیس های اولیه میشدید.حجم و عملکردتون بدست میومد و فاز یک رو به استادتون (جای کارفرما)ارائه میکردید.(دقت کنید تو طرح های دانشکده اینجا کار تمامه و ترم تموم میشه با توجه به اینکه همین دو مرحله هم ناقصه کلا)
چیزی که شما در ترم بعد و در قالب همین طرح انجام میدادید میشد شروع طراحی فاز دو.....پیشنهاد مصالح.....متره و برآورد.....بررسی تاسیسات در معماری و همچنین ارائه سیستم تاسیساتی.....کلی بحث روی ستون گذاری و اجرایی کردن کار و حتی متره و برآورد اسکلت و نحوه بدست آوردن نشه های اجرایی اسکلت(این بخش فقط بصورت تئوری میتونه باشه چون سنگینه)....ارائه نقشه های فاز دوم معماری و تاسیسات و سازه و ....سرانجام شروع طراحی دکوراتیو
شامل طراحی نما(با پیشنهاد مصالح(یعنی برید مصالح موجود رو بشناسید))طراحی داخلی و طراحی محوطه و ....

با تسلط به همه این موارد ما میشیم کارشناس.

شما تو کارشناسی ارشد دیگه قرا نیست یاد بگیرید.اونجا خودتون باید سیستم ارائه بدید...ولی واقعا اینطوره؟


حالا دوستان میگن کارشناسی ارشد.
آخه چطور من برم بشینم سر کلاس ارشد وقتی نمیدوتم مبانی نظری چیه و در مرحله پایین تر نمیتونم ستون گذاری کنم یا سیستم سازه ای و تاسیساتی رو پیشنهاد بدم؟
اینا حداقل های دانستنی های معماریه.
ایشالا در آینده نزدیک همه این موارد رو تو یه تاپیک و با محوریت یه پروژه واقعی کار میکنیم.
موفق باشید:gol:
 
آخرین ویرایش:

azinmarkazi

عضو جدید
اين چيزي كه شما ميگين بهش مي گن معماري ايراني اسلامي. اصلا معماري اسلامي صرف تو ايران نداريم . همه اونا معماري ايراني اسلامي هستن. البته بعضي ها از اون به عنوان اسلامي ايراني ياد مي كنن كه كاملا اشتباهه. چون معماري ايراني سابقه خييييييييييييييييييييييييلي طولاني تري از معماري اسلامي داره
 

Sina-Arch

عضو جدید
اين چيزي كه شما ميگين بهش مي گن معماري ايراني اسلامي. اصلا معماري اسلامي صرف تو ايران نداريم . همه اونا معماري ايراني اسلامي هستن. البته بعضي ها از اون به عنوان اسلامي ايراني ياد مي كنن كه كاملا اشتباهه. چون معماري ايراني سابقه خييييييييييييييييييييييييلي طولاني تري از معماري اسلامي داره
-------------------------
با کلمه ایرانی اسلامی و حتی برعکسش هم مخالفم تا زمانی که به یه تعریف ملموس ازش نرسیم نمی شه در موردش حرف زد و فقط روی این بنا و اون بنا اسم گذاشت...
 

yaldayi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نظر من اینه که معماری اسلامی مربوط به دورانیه که اسلام وارد ایران شد و به معماری قبلی(ایرانی) تا حدودی تغییرات داد. اما این دو از هم منفک نیستن.معماری یرانی یه سری اصول و قواعد داشت که بعد از اسلام همچنان به اون پایبند بو که فقط با این تفاوت که اسلام به برخی از اونا جهت داد.
ثلا قبل از اسلام معماری ایرانی سلسله مراتب و محرمیت و درونرای و بحث های موازی با این رو داشت و با ورود اسلام شدت عمل هویت واحدی رفت.
اما موضوعی مثل تصویر گری و مسمه سازی که برای تزئینات استفاده می شد بعد از اسلام از اونجا که با قوانین اسلامی منافات داشت جای خودش رو به تزئینات نگارگری و کاشی کاری هی قوی تر و مقرنس و غیره غیره داد.پس با این تفاسیر ما معماریه ایرانی با هویت قوی داشتیم که ورود اسلام به ایران مثل ویرایش عمل کرد و راه درست رو بش نشون داد.
 
آخرین ویرایش:

آندرومدا@@@

عضو جدید
سلام،به نظر من معماري اسلامي پايه و اساسش در ايران شكل گرفت.مسجدي كه پيامبر ساخت چند تا ديوار بود با شاخه هاي نخل به عنوان سايه.ايراني ها مسجد به شكل امروز را ساختن پايه و بيس طراحيشون آتشكده بود:محلي كه آتش قرار داشت يه مناري بود بهش ارتفاع دادن شد مناره هاي مسجد محراب سرچشمه آب بود كه زرتشتي ها مقدس مي دونستن بهش ميگفتن مهر آب كه تو دوره اسلامي شد محراب.پس معماري اسلامي در حقيقت همون معماري ايرانيه!
 

آندرومدا@@@

عضو جدید
:w17:به نظر من كسي به صرف اينكه مرده،نبايد بدون دليل بگه مردها موفق ترند،ما معمار زن مشهور هم داريم خانم زاها حديد كه كارهاشون از خيلي از معمارهاي مرد هم بهتره.;)
 

Sina-Arch

عضو جدید
سلام،به نظر من معماري اسلامي پايه و اساسش در ايران شكل گرفت.مسجدي كه پيامبر ساخت چند تا ديوار بود با شاخه هاي نخل به عنوان سايه.ايراني ها مسجد به شكل امروز را ساختن پايه و بيس طراحيشون آتشكده بود:محلي كه آتش قرار داشت يه مناري بود بهش ارتفاع دادن شد مناره هاي مسجد محراب سرچشمه آب بود كه زرتشتي ها مقدس مي دونستن بهش ميگفتن مهر آب كه تو دوره اسلامي شد محراب.پس معماري اسلامي در حقيقت همون معماري ايرانيه!
به قول دکتر حجت: بعضی جاها نباید توی این موضوع صراحت داشت و حتی بعضی جاها باید سکوت کنیم و فقط احساسش کنیم که اسلامی چیه و ایرانی چیه
به نظرم خیلی خیلی مستحکم نتیجه گیری کردی!
ولی خب دلایلی که گفتی هم جالب بود....
 

DDDIQ

مدیر ارشد
با سلام خدمت دوستان هنرمند معمار , اعضا خوب تالار معماری

در دانشکده های معماری ایران دروس مختلفی ارائه می شود که برای هر کدام سرفصل هایی در نظر گرفته شده و فرض بر این قرار گرفته که دانشجوی معماری با گذراندن آن واحد درسی در پایان آن توانایی و مهارت لازم را در آن رابطه کسب می کند ؛

سوالی که مطرح میگردد
آیا در پایان کیفیت مهارت های کسب شده میتواند پاسخگوی توانایی های لازم برای یک فارغ تحصیل معماری ایران هستند ؟
آیا دانشجو با کسب این مهارت ها و آموخته ها میتواند جذب بازار کار شود؟
آیا آموخته های فارغ تحصیل های معماری با معماری ایران هماهنگ می باشد و در ادامه معماری ایران ؟

اگر که " خیر" دلایل عمده ضعف سیستم آموزش معماری ایران را چه می دانید ؟ راهکار پیشنهادی شما چیست؟

به صورت کلی تحلیل شما از سیستم آموزشی دانشگاه های معماری ایران چگونه است ؟



گفتگوهای پیشین از این سری گفتگوهای معماری :
گفتگوی شماره 3 : روز معمار ؛ بزرگداشت شیخ بهایی! آیا تاریخ معماری ایران خالی از مفاخر ایرانی است !؟
گفتگوی شماره 4 : نظر شما در رابطه با کرکسیون و نقد پروژه در دانشگاه ها و فضای مجازی
گفتگوی شماره 5 : شیوه ی برخورد ِ شما ، با یک بنای معماری !
گفتگوی شماره 6 : مشاهیر معماری ؟
گفتگوی شماره 7 : شیـوه های مطالعـات ِ معمـاری !
گفتگوی شماره 8 : کپی کاری در معماری !!

گفتگوی شماره 9 : آیا ما صاحب معماری خودمان هم نبوده ایم ؟ !

گفتگوی شماره 10 : نقش معماران در بهبود سلیقه عمومی مردم !
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام:smile:
آیا در پایان کیفیت مهارت های کسب شده میتواند پاسخگوی توانایی های لازم برای یک فارغ تحصیل معماری ایران هستند ؟ من بعنوان فارغ التحصیل رشته معماری اونم از دانشگاه دولتی جواب این سوالو میدم ...ک حقیقتا نه ... مثلا ترم اول کارگاه خدا شاهده مارو با ی کارگر اشتباه فرض کرده بودن با اینکه دختر بودیم اما بنایی کردیم اساسی ...حالا من ب اینش کار ندارم ...خدایی لازم بود ک از نزدیک با مصالح آشنا بشیم ...اما الان اگه از منه معمار بپرسن چ اطلاعی راجبه مصالح جدید ...ساختهای جدی و ... داری چ جوابی میتونم بدم؟ هیچ ! مگر اینکه از روی علاقه ی خودم ب همه چیز سرک کشیده باشم یا ب صرف کنکور اونارو خونده باشم ... ب نظر من باید دروس تئوری ب ی شکل دگ ارائه بشه ...مثلا همون بتن ک خوندیم ..میتونست خلی بهتر از چیزی باشه ک مثه ی رشته ی عمران بشینم فرمولو این چیزا حفظ کرد ... همه ی دروس میتونه ب نحوی باشه ک معمار از نزدیک همه چیز رو لمس کنه ک خیلی منطقی بتونه اونارو توی ایده هاش ارائه بده و ازشون استفاده کنه

آیا دانشجو با کسب این مهارت ها و آموخته ها میتواند جذب بازار کار شود؟
بله میشه ...الان بازار کار ما خیلی ب قوانین شهرداری وابسته شده در صورتی ک هیچ کدوم از قوانین شهرداری توی دروس ما نبوده! و صرفا تجربی حاصل میشه ...ما توی طرح هامون خیلی از قوانین رو رعایت میکردیم طبق اصول نویفرت مثلا اما بنظر من باید بازار کار خودشو با معمار ها تطبیق بده نه اینکه چیزی ک الان هست و معمار ها نقششون کمرنگ شده .


آیا آموخته های فارغ تحصیل های معماری با معماری ایران هماهنگ می باشد و در ادامه معماری ایران ؟ خیر ،اکثر دانشجوها از جمله خود من فکر میکنن ک طرح های روز دنیا و دیکانست طراحی کردن یعنی آخر خط معماری! .. میدونید ب نظر من مقصر اصلی اساتبد هستند ... چون روزی ک ما وارد دانشگاه میشیم و صفر کیلومتر هستیم ...بهمون گفتن اگه میخوای بفهمی معماری چیه برو کار فلان معمارو ببین...روکاراش اتود کن ...تحلیل کن ...میتونست نمونه موردی اون استاد ی بنا از معماری ایران و معرفی معمارش باشه و بعدش کم کم رو ب معماری خارج از ایران کرد
توی دنیا هم معمار های معروف دارن کم کم همه ی تکنولوژی رو ب سمت معماری اون کشور استفاده می کنن ... بنظر من هم توی ایران باید همینجوری باشه یعنی هم میشه معماریه فرنگی داشت و هم آموزش همون تکنولوژی ها و امتحان اون توی معماری ایرانی



به صورت کلی تحلیل شما از سیستم آموزشی دانشگاه های معماری ایران چگونه است ؟حقیقتش من ضعف هایی میبینم و اونم اینه ک طریقه ی برخورد و فهم معماری رو ب دانشجو نشون نمیدن ... باید راه رو ب فرد نشون داد تا خودش انتخاب کنه تا بتونیم معمارهای بزرگی داشته باشیم ... اگه تو دهه های اخیر معماری معاصر ایران دقت کنید خیلی وقته ک اسمهای زیادی هست اما اثر دلچسب کم!


البته دوستان همه ی این ها نظر بنده طبق تجربیاتم از دانشگاه هستش و اینم بگم ک من دانشجوی تنبلی نبودم هیچوقت و معدل 4 کلاس بودم :دی
 

ozra69

عضو جدید
کاربر ممتاز

آیا در پایان کیفیت مهارت های کسب شده میتواند پاسخگوی توانایی های لازم برای یک فارغ تحصیل معماری ایران هستند ؟
راستش به نظر من نه نمی تونه، من دانشگاه دولتی خوندم ، همیشه فک می کردم توی دانشگاه دولتی یک چیزی یاد می گیریم و اخرش می تونیم توی بازار کار کنیم خدایش بعد این همه اذیتی که استاد می کردن هیچ اثری نداشت من هر چی یاد گرفتم خودم یاد گرفتم و دنبالش رفتم راستش حتی توی درس اصلی هم بود که گاهی اوقات استادمون دو در می کردن و نمی اومدن ،دلشون خوش بوداسمشون بزرگ و مطرح وگرنه به نظر من ارزش و لیاقت استاد شدن نداشتن ،به نظر من ما 4سال توی دانشگاه وقتمون تلف کردیم
آیا دانشجو با کسب این مهارت ها و آموخته ها میتواند جذب بازار کار شود؟
تا مهارت چی باشه ،والا اکثر استادا ادم دنبال نخود سیاه می فرستن ، راستش من یک استاد داشتم که کارش فوق العاده بود دکترا هم داشتن ایشون همون ترم های اول یکبار سر کلاسشون گفتن شما فردا رقیب کاری من میشد به نظرتون من همه چیز را باید بهتون یاد بدم ؟؟؟؟؟؟
به نظر من اگه استاد باسواد و دلسوز بوده باشه امکانش هست ولی استاد واقعی واقعا کم هست
آیا آموخته های فارغ تحصیل های معماری با معماری ایران هماهنگ می باشد و در ادامه معماری ایران ؟
نه توی دانشگاه بیشتر از این که معماری ایرانی بخونی یا معمارای ایرانی بهت معرفی کنن و الگو قرارشون بدن میان معماری غرب را رواج میدن هیمن که ما تیو دانشگاه معماری جهان داریم و معماری غرب ولی 1معماری اسلامی بیشتر نداریم اول از همه هم اون دوتا را میخونی بعدش این یکی ،خودش یعین یاینکه ما عملا می خوایم بیس و پایه کار را با دنیای غرب براتون بزاریم

اگر که " خیر" دلایل عمده ضعف سیستم آموزش معماری ایران را چه می دانید ؟ راهکار پیشنهادی شما چیست؟
سیستم اموزشی ما متاسفانه درس هایی که عملی هستن هم داره تیوری میکنه ، توی درس طرح اون اتفاقی که واقعا باید بیفه نمی افته ، توی درس کارگاه اون هدفی که باید دنبال شه نمیشه ،به نظر من ما بیشتر از اینکه چیزی بلد باشیم الان بیشتر حفظیم تا اینکه تجربه عملی داشته باشیم و واقعا بلد
سیستم باید درست شه ،معماری نیازی به میزو دفتر نداره ،معماری را باید توی کارگاه و سر ساختمون یاد گرفت، معماری توی کتاب و حفظ کردن نیست ، قبلایک شاگرد سالها ور دست استاد کار می کرد و کار یاد کی گرفت امروز چی ؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه نه از اون شاگرد که با علاقه نگاه دست استاد کنه خبریه نه اون استادی که عملا یاد شاگردش بده الان دیگه یک کتاب و جزوه ای که بگه و شاگرده هم یک مداد ویک دفتر که بنویسه ،اینا معماری نمیشه

به صورت کلی تحلیل شما از سیستم آموزشی دانشگاه های معماری ایران چگونه است ؟
سیستم ما داغونه ما دیگه معمار تربیت نمی کنیم ما الان یک دانشجوی معماری داریم که باید حفظیاتش خوب باشه و بعد از اون هم برا ارشد بره کلاس اسکیس و پول بده اسکیسش قوی شه همین ،تازه با این همه نرم افزار و.....دیگه جای برا خلاقیت باقی نمی مونه ، بد تر از همه چیزی که من توی دانشگاه تجربه کردم ناحقی های بود که میکنن و بدتر ازهمه این قانون شرط ارشد و معدله که فقط باعث میشه یک عده برن دنبال خود شیرینی و ................به نظرم این قانونشون واقعا به رشته معماری ضربه میزنه چون بچه ها همه اش دنبال این هستن که پول بدن و کاراشون بیرون انجام بدن و به قول خودشون رویایی شه اینه واقعیت جو معماری را خراب میکنه


ببخشید اگه طولانی شد من خودم یکی از این ناحقی ها و سلیقه بازی ها زیاد ضربه خوردم
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
سلام.

منم نظرم اینه:)دیگه حس نوشتن اون همه مطلب نیست
:)

سلامم.
خواهش میکنمhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_gol.gif
این پست رو واسه همه دوستان میزارم تا دلیل مشکل خیلی از دانشجویان با دانشکده و نظام آموزشی رو بدونن.

ببینید کل حرف من اینه که ما اولا معنی و مفهوم این مدرکی که گرفتیم بدونیم.ما دیپلم میگیریم و معنی دیپلم رو نمیدونیم.کاردانی میگیریم ولی نمیدونیم کاردان یعنی چیه و چه کسی کاردانه.
کارشناسی میگیریم و کارشناس نیستیم.اینکه میگم بعد از دوره کارشناسی چند سال کسب تجربه کنیم تا بطور نسبی کارشناسی رو درک کنیم بعد بریم سراغ کارشناسی ارشد(که در واقع بیشتر کارهای تحقیقاتیه با یکی دو تا طرح دیگه)واسه همینه.
متاسفانه تو دانشکده اساتید باید راهنما باشن یعنی دانشجو رو راهنمایی کنن.هم خواست ما از اساتید به جا نیست(چون بین اونا و دبیر ها تفاوتی قائل نیستیم)و اونا نمیدونن چیکار باید بکنن(البته نه همه اساتید)
ببینید شما تو کاردانی مقدمات معماری رو یاد میگیرید(البته نه مبانی نظری متاسفانه(مبانی نظری معماری ریشه تو فلسفه و روانشناسی و جامعه شناسی و انسان شناسی و .... داره))نحوه ارائه کار از قبیل اسکیس های اولیه و راندو و نقشه کشی رو یاد میگیرید.....پس تا همینجا متوجه میشید که شما پس از دوره کاردانی یه نقشه کش بخوب باید باشید.شما بعد کاردانی یه معمار نیستید ولی میتونید فکرو ایده یه معمار رو به نقشه و پرسپکتیو و ...تبدیل کنید.اگه واقعا اینکارو بتونید انجام بدید شما مجوز ورود به تحصیلات کارسناسی رو دریافت میکنید(از خودتون و از محیط کار)
تو کارشناسی شما 4 طرح معماری با عملکرد های متفاوت بعلاوه پایان نامه رو باید پاس کنید.(یه طرح هم تو دوره کاردانی پاس کردید)درسای دیگه ای مانند سازه فلزو بتن و تاسیسات و مبانی شهرسازی و ... رو هم باید پاس کنید.......یه دو واحد مبانی نظری معماری و انسان، طبیعت ،معماری و معماری دوره اسلامی هم پاس میکنید....این درسا هر کدوم فقط دو واحد.....بینید ضعف کجاست.!

اونچه که باید ارائه بشه و اونچه که در واقع ارائه میشه:
سازه فلز و بتن و استاتیک و مقاومت مصالح:

این درسا واسه بالا بردن دید سازه ای بچه های معماریه.نه باید کاملا از فرمول و محاسبات جدا شد و نه غرق این محاسبات.اونقدر دانشجو رو میپیچونن تو این دروس که نه تنها دید سازه ای پیدا نمیکنن بلکه بیزار هم میشن از اینکه این درسهارو باید پاس کنن.بجای اینکه دانشجو رو تشویق کنن برن کتابهای مربوط به فهم سازه ای برای معماران رو بخونن ،دوستان رو درگیر کتاب های استاتیک محض و سازه محض میکنن(مثل کتاب مریام)
شما که میخواید وارد کارشناسی بشید این رو از استادتون بخواید اگه استقبال کرد که هیچ ولی اگه نشد خودتون کتابهای سازه در معماری و درک رفتار سازه ها و مبانی سازه برای معماران و طراحی لرزه ای برای معماران رو حتما بخونید.
دانشجوی معماری ما این همه واحد سازه ای پاس میکنه بعد نمیدونه تو ساختمانی که تو نبش دو گذر قرار میگیره ،چه نوع سیستم سازه ای رو باید انتخاب کنه و پیشنهاد بده!!

تاسیسات مکانیکی و الکتریکی:

تو تاسیسات هم وضع همینه.البته نه به اوضاع سازه....بجای اینکه بطور کاربردی این بحث رو تو معماری پیش ببرن و ارتباط معماری و تاسیسات رو بگن و همچنین سیستم های مختلف تاسیساتی (این مورد رو بعضی اساتید دانشگاه کار میکنن) در ساختمان ها و عملکرد های مختلف و همچنین اینکه چه موقع از کدوم سیستم استفاده بشه و ....میان با دانشجو سایز زنی رو کار میکنن!!یا فقط به معرفی همون سیستم ها اکتفا میکنن.
تاسیسات در معماری یعنی اینکه شما با توجه به عملکرد و شرایط و حتی توان مالی کارفرما و منطقه یا شهری که ساختمان اونجا میخواد ساخته بشه سیستم رو ارائه بدید و مشاوره بدید به کارفرما(شما به عنوان معمار،به عنوان رهبر پروژه و بعنوان نخست شخصی که کارفرما به شما رجوع میکنه)
تاسیسات یعنی اینکه تو طراحی فاز یک معماری شما محل اون فضای مورد نیاز برای تاسیسات رو بدونید و لازمه که تو همون نقشه های اولیه و فاز یک اونارو تعیین کنید.
فضاهایی مثل داکت های اصلی و فرعی تاسیسات.کانال کولر.محل و مسیر عبور لوله های فاضلاب و آب سرد و گرم و ....رو بتونید تعیین کنید چون تاثیر خیلی زیادی رو معماری شما داره.
شما مثلا وقتی با سیستم فن کوئل و چیلر آشنایی ندارید چطور میخواید مثلا طراحی سقف کاذب کنید در حالی که محل قرار گیری فن کوئل رو تو اون فضا نمیدونید؟چیکار میکنید؟جاشو خالی میزارید و میگید جناب کارفرما من نمیدونم فن کوئل کجا قرار میگیره شما برید اول دنبال مهندس تاسیسات؟
نمیدونید داکت اصلی رو کجا بزارید در حالی که این داکت ممکنه پارکینگ حذف کنه یا تو اسکلت و قرار گیری تیر های اصلی و فرعیتون مشکل ایجاد کنه.
شما ببینید الان دوستان واسه امتحان نظام مهندسی چقدر سر همین مسئله پارکینگ و داکت های تاسیساتی و ستون گذاری و کانال کولر و ...مشکل دارن.
(سه سال حداقل از مدرک کارشناسیشون گذشته)


مبانی نظری معماری :


این قسمت از بزرگترین ضعف های دانشکده و نظام آموزشی معماریه.
اصلا اگه دانشکده و نظام آموزشی رو این قسمت کار میکرد قسم میخورم حجم عظیمی از دانشجویان معماری ضمن بیزار شدن از معماری انصراف میدادن از این رشته و به دیگران توصیه میکردن معماری نخونن.چون اونایی که واقعا معماری رو دوست دارن این قسمت رو دوست خواهند داشت ولی این تعداد کم هستن.چون اغلب این بحثارو دوست ندارن.
مبانی نظری معماری غیر از معماریه.سیاست و فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ و انسان شناسی و روانشناسی و رنگ شناسی و .....
کیه که معماری برای سیاست رو نفی کنه؟
اساتید میان سبک های معماری و اشخاص معماری رو بررسی میکنن گاهی.
یعنی مبانی نظری معماری رو میگیرن سبک معماری و شخص معمار.......یعنی فکر یه شخصی مثل لوکوربوزیه و ... میشه مبانی نظری معماری.یعنی قبل از ایشون و بقیه دوستانشون خیلی عذر میخوام انسان ها در زمینه معماری گاو بودن و هیچی نمیفهمیدن.
مشکل الان هم نیستا این تو قرن معاصر اینطور بوده.
بعنوان مثال:
آقای لوکوربوزیه به عنوان یه معمار بزرگ تو ویلا ساوا ایده پیلوتی رو ارائه میده با توجه به اینکه این ویلا رو تو پاریس که خطر لرزه ای نزدیک به صفر داره میسازه که کاملا منطقیه.....ولی اتفاقی که میفته چون ایشان (و بقیه معماران بزرگ) نماد و سمبل مبانی نظری در معماری هستن(از نظر ما) ایدشون(پیلوتی(جدا کردن ساختمان از زمین بوسیله ستون))میاد تو ایران و میشه ظابطه شهرداری ها تا همین الان.(این ساختمان های که به اسم چهارصد دستگاه یا صد دستگاه و یا هزار دستگاه تو تهران ساحته شده اکثرا همین ایده رو دارن اونم بطور مطلق که من از یه نمونش عکس میگیرم و تو این پست میزارم)
محض رضای خدا یکی فکر نکرد که این پیلوتی طبقه نرمه.تو زلزله کاملا محو میشه.اونم تو کشور ما که خطر لرزه ایشو میدونید.

طرح های معماری:

خب وقتی مبانی بلنگه اینجا هم شما به مشکل میخورید.ولی جدای از این بحث یه مشکل عظیم داره این طرح های معماری.
شما تو معماری باید از کل به جز برید.(حالا یا برعکس)باید وقتی کل رو میبینید جز رو تصور کنید.
تو طرح های معماری ما از کل شروع میکنید و تو همون کل میمونیم و کل رو ارائه میدیم و فکر میکنیم مثلا یه مجتمع اداری یا آموزشی و یا درمانی و ...طراحی کردیم.
بنظرم جای 6 طرح معماری 3 طرح کار میکردن(هر دو ترم یه طرح معماری) اوضاع متفاوت بود.
شما وقت داشتید فاز صفر رو کاملا انجا بدید و مطالعات طرح رو بدست بیارید.کلی کتاب هم میخوندید.
وارد اسکیس های اولیه میشدید.حجم و عملکردتون بدست میومد و فاز یک رو به استادتون (جای کارفرما)ارائه میکردید.(دقت کنید تو طرح های دانشکده اینجا کار تمامه و ترم تموم میشه با توجه به اینکه همین دو مرحله هم ناقصه کلا)
چیزی که شما در ترم بعد و در قالب همین طرح انجام میدادید میشد شروع طراحی فاز دو.....پیشنهاد مصالح.....متره و برآورد.....بررسی تاسیسات در معماری و همچنین ارائه سیستم تاسیساتی.....کلی بحث روی ستون گذاری و اجرایی کردن کار و حتی متره و برآورد اسکلت و نحوه بدست آوردن نشه های اجرایی اسکلت(این بخش فقط بصورت تئوری میتونه باشه چون سنگینه)....ارائه نقشه های فاز دوم معماری و تاسیسات و سازه و ....سرانجام شروع طراحی دکوراتیو
شامل طراحی نما(با پیشنهاد مصالح(یعنی برید مصالح موجود رو بشناسید))طراحی داخلی و طراحی محوطه و ....

با تسلط به همه این موارد ما میشیم کارشناس.

شما تو کارشناسی ارشد دیگه قرا نیست یاد بگیرید.اونجا خودتون باید سیستم ارائه بدید...ولی واقعا اینطوره؟


حالا دوستان میگن کارشناسی ارشد.
آخه چطور من برم بشینم سر کلاس ارشد وقتی نمیدوتم مبانی نظری چیه و در مرحله پایین تر نمیتونم ستون گذاری کنم یا سیستم سازه ای و تاسیساتی رو پیشنهاد بدم؟
اینا حداقل های دانستنی های معماریه.
ایشالا در آینده نزدیک همه این موارد رو تو یه تاپیک و با محوریت یه پروژه واقعی کار میکنیم.
موفق باشیدhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_gol.gif
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

samranegon

عضو جدید
با سلام
كاش معماري فن بود تا بشه توش به مهارت رسيد كه اموزشش منطقي باشه و لازم نبود كه متن پايين رو بخونيد......
من با موضوع سوال موافق نيستم،وقتي در مورد هنر بودن هنر معماري ميبينيم معماري به دليل سودمند بودن با طي مراحل پيچيده تري در فلسفه هنر جاي خودشو پيدا مي كنه سوال شما در مورد اموزش معماري با ذات معماري يعني هنر تناقض پيدا ميكنه و سوال ديگه اي رو برام پيش مياره با مضمون معماري آموختني؟اگه جواب شما به اين سوال مثبت باشه كه .... اگه كه سوال من براتون سوال ساز بشه كه معماري در مقام هنر چطور ميتونه با اموزش اموختني بشه ، مساله اموزش معماري كم كم خنده دار ميشه....
با اشوب تكنيك گرايي معاصر ميتونيم ببينيم كه ما معماري رو سالهاي زياديه كه گم كرديم...
تكنيك اموزش دادنيه، همونطور كه فيزيك هست، همونطور كه مهندسي هم هست، در كل چرا نگيم كه مهندسي مارو زنده نگه ميداره ولي معماريه كه با زندگي ما سروكار داره؟زنده بودن از نظر بيشتر ما لازمه زندگي نيست(اگه غير اين بود كه معماري ما براي مقابر و يادبودهاي اشخاص كلاه برداري بود)
پس استانداردهاي زنده ها بعضي جاها به درد معماري نميخوره.... اين بحث رو چون ارتباط متنيه و به سختي ميشه منطقا به نتيجه رسيد ول ميكنيم.
اما ميشه با نگاه به تاريخ باهاوس شك كرد كه اموزش ميتونه معمار تحويل دنيا بده
به اين جمله چند ما اخير ايزنمن توجه كنيد(معماري در نظر من الزاما ساخته شده ها نيستند)
از دوره كانت به بعد با سرعت بيشتري اموزش تكنيك هنري باعث بوجود اومدن هنر تكنيكي (اگه همچين چيزي وجود داشته باشه) شد .الان كجاييم؟؟
untitled.JPGuntitled.jpg
 
آخرین ویرایش:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
با سلام
كاش معماري فن بود تا بشه توش به مهارت رسيد كه اموزشش منطقي باشه و لازم نبود كه متن پايين رو بخونيد......
من با موضوع سوال موافق نيستم،وقتي در مورد هنر بودن هنر معماري ميبينيم معماري به دليل سودمند بودن با طي مراحل پيچيده تري در فلسفه هنر جاي خودشو پيدا مي كنه سوال شما در مورد اموزش معماري با ذات معماري يعني هنر تناقض پيدا ميكنه و سوال ديگه اي رو برام پيش مياره با مضمون معماري آموختني؟اگه جواب شما به اين سوال مثبت باشه كه .... اگه كه سوال من براتون سوال ساز بشه كه معماري در مقام هنر چطور ميتونه با اموزش اموختني بشه ، مساله اموزش معماري كم كم خنده دار ميشه....
با اشوب تكنيك گرايي معاصر ميتونيم ببينيم كه ما معماري رو سالهاي زياديه كه گم كرديم...
تكنيك اموزش دادنيه، همونطور كه فيزيك هست، همونطور كه مهندسي هم هست، در كل چرا نگيم كه مهندسي مارو زنده نگه ميداره ولي معماريه كه با زندگي ما سروكار داره؟زنده بودن از نظر بيشتر ما لازمه زندگي نيست(اگه غير اين بود كه معماري ما براي مقابر و يادبودهاي اشخاص كلاه برداري بود)
پس استانداردهاي زنده ها بعضي جاها به درد معماري نميخوره.... اين بحث رو چون ارتباط متنيه و به سختي ميشه منطقا به نتيجه رسيد ول ميكنيم.
اما ميشه با نگاه به تاريخ باهاوس شك كرد كه اموزش ميتونه معمار تحويل دنيا بده
به اين جمله چند ما اخير ايزنمن توجه كنيد(معماري در نظر من الزاما ساخته شده ها نيستند)
از دوره كانت به بعد با سرعت بيشتري اموزش تكنيك هنري باعث بوجود اومدن هنر تكنيكي (اگه همچين چيزي وجود داشته باشه) شد .الان كجاييم؟؟
مشاهده پیوست 198037

سلامم.
ما با نظرتون موافق نیستم.معماری هنر محض نیست.هنرمند هم ذاتا هنرمند بوده؟
معماری یه علم بین رشته ایه.محض نیست.خیلی از قسمتهای اون قابل آموزشه.
البته در کل فقط آموزش مقصر نیست.همت اونایی هم که دارن آموزش میبینن خیلی مهمه.
 

samranegon

عضو جدید
ممنون بابت نظرتون
اول از همه با علم بودن معماري موافق نيستم
دوم اينكه با وجود اينكه من اموزش معماري رو مبخث قرار دادم شما با عبارت(هنرمند هم ذاتا هنرمند بوده؟) حرف منو تخريف كرديد
معماري ياد گرفتني ميتونه باشه ولي ياد دادني نيست. بين اين دو تفاوت ظريفي وجود داره كه باعث ميشه يه روند كاملا جدا تو دنياي معماري ايجاد بشه.
براي اينكه زبان معماري اموزش داده بشه بايد بي واسطه زبان ديگه اي اموزش داده بشه . ما ميخوايم به عنوان مثال تو ابزارهاي ادراكي به ديدن(چون معماري تو دسته بندي هنرها بيشتر به هنري بصري نزديكه) بپردازيم. فرق ديدن و نگاه كردن كه اشكاره، ولي از انواع ديدن (ديدن عملي،ديدن تخصصي وديدن شرطي ) مد نظر ما نيست بلكه (ديدن محض) مد نظر ماست. ديدن محض ياد گرفتني هست؟ حتما. ياد دادني چي؟فكر نكنم، با كلام چي ؟ هرگز
اگه لطف كنيد بگيد كه چه بخشي از معماري قابل آموزشه (و چطور)ممنون ميشم
 

Similar threads

بالا