ريشه هاي تنبلي اجتماعي درروابط کار

sajad 3000

کاربر فعال تالار اقتصاد ,
کاربر ممتاز
ميزان کار مفيد در ايران هفته اي فقط هفت ساعت است . شايد وقتي يک ايراني که کشورش در قرن هاي متمادي صحنه تلاش و کوشش براي ساخت بناي عظيم فرهنگ سترگ ايراني اسلامي بوده و اين روزها دستاوردهاي علمي و فني اش چشم جهانيان را خيره مي کند ، چنين چيزي را مي شنود ، غرق در حيرت و افسوس شود، اما اين يک حقيقت است. ما در حالي طلاي ذي قيمت وقت را هدر مي‌دهيم که در کشورهاي پيشرفته ميزان بهره وري از وقت و پرداختن به کار ، فاصله‌اي اعجاب انگيز با ما را نشان مي‌دهد و شايد براي برخي به خوبي نمايانگر دلايل بعضي ناکامي ها در عرصه رشد ملي باشد. اينکه چرا تنبلي در کار و عدم پرداختن به آن شکل مي گيرد ، موضوعي است که بايد از جنبه هاي مختلف به آن پرداخت. اين موضوع که چگونه ممکن است ملتي با سوابق درخشان تمدني و دستاوردهاي سترگ علمي در گذشته و حال، در حوزه کار چنين ضعيف عمل مي کنند نيازمند واکاوي اجتماعي است که بر آنيم در اين مختصر به آن بپردازيم.

پديده اي به نام تنبلي اجتماعي
برخي از کارشناسان معتقدند بسياري از رفتارهاي نامناسب اجتماعي ما بر جريان تنبلي اجتماعي حرکت مي کند . يکي از حوزه هاي جدي اين رفتار ، حوزه روابط کار است . موضوع کار به عنوان منبع امرار معاش و کسب درآمد و رفاه از يک سو و از طرف ديگر پرورش روحيه خودباوري، اميد به آينده و اعتماد به نفس از طرف ديگر ، يکي از مهم ترين نيازمندي انسان را تشکيل مي دهد. با اين حال اين غذاي روح و تعالي بخش وجدان انساني ، برخي مواقع به سوهان روحي بدل مي شود که عامل را از عمل بيزار مي کند . اين بيزاري و بي ميلي نسبت به کار و تصوراتي که در اطراف آن پديدار مي شود ، موجب تنبلي اجتماعي در حيطه روابط کار است . با اين وجود اين که پايين بودن سرانه ساعت کار مفيد در کشور ما ، عملا در چارچوب رفتارشناسي، الگوهاي تربيتي و رواني و مديريتي قابل کنکاش و واکاوي است. اما برخي با رها کردن اين اصل به سراغ فروعي نظير بالا بودن ايام تعطيلي در کشور رفته و آن را به عنوان دليل اصلي اين ناکامي تلقي کرده اند، غافل از آن که اگر موضوع را چنان که هست نبينيم هرگز نمي توانيم حتي با اضافه کردن تعطيلات آخر هفته بر ايام کاري ، چيزي بر سرانه فعاليت شغلي ايرانيان بيفزاييم. اما علت اين گريز از کار چيست؟
دلايل دروني
بدون شک نياز ها و توقعات دروني انسان بر محيط اطراف او تأثير گذارند. کنش‌هاي دروني، انسان را به سوي خواسته هايش هدايت مي‌کند. کار يکي از عرصه‌هاي بروز اين کنش هاي دروني است. افراد موفق کساني هستند که کار و شغل خود را از روي رغبت بر مي گزينند و اين اصل در کنار ويژگي مهم تلاش و پشتکار، که ريشه اي انکار ناشدني در علاقه دارد، مي‌تواند دروازه هاي موفقيت را به روي فرد باز کند. اين است که مي بينيد شخصي مانند مرحوم استاد" احمد بيرشک" در وراي ۱۰۰ سالگي با روزي ۱۸ ساعت کار براي اطرافيانش شگفتي خلق مي کند و اسطوره کار و تلاش خستگي ناپذير مي شود .
متأسفانه يکي از مشکلات جدي و انکار ناشدني جامعه امروز ما حرکت در مسيري است که برايش ساخته نشده ايم. هر انسان با توجه به خصيصه‌هاي ذاتي اش براي کاري مناسب است و به قول قديمي ها « هر کسي را بهر کاري ساختند» . با اين حال شرايط محيطي و جبر روزگار ، بسياري از افراد را ناچار به ادامه و طي طريق مسيري غير از خواسته دروني شان کرده است . بسيار بودند هنرمندان بالقوه اي که سر از ادارات دولتي درآورده اند و در انبوه پرونده هاي ناتمام گم شده اند. خستگي ناشي از اين دلزدگي يک از عمده ترين دلايل پايين بودن سرانه ساعات کار و تلاش براي ايرانيان است . براي حل اين مشکل بايد سيستم هاي آموزشي و هدايت شغلي را تغيير داد. دوران کودکي و نوجواني، مهم ترين ايام براي تکوين شخصيت فرد در آينده است . برداشتن موانع مي تواند راه را براي نيل به علاقه و نهايتا برگزيدن شغلي مناسب روحيات و بالتبع افزايش بازده کاري را به همراه داشته باشد، در اين ميان آفت مدرک گرايي منجر به عدم دستيابي بسياري از افراد به مشاغلي است که در آن ها استعداد دارند ولي به دلايل مختلف نتوانسته اند مدرک مورد نياز را به دست آورند. کوشش در رفع اين محدوديت‌ها، تلاش در جهت کاستن از تنبلي اجتماعي در عرصه روابط کار خواهد بود.
روياهاي شيرين !
کسب ثروت بدون تلاش و کوشش رويايي است که در برخي جوامع به دلايل متنوع گسترش يافته است . اين دلايل بيشتر حول چند محور گردش مي کنند. منابع ملي ، غارت ديگران و طرح هاي استعماري و نهايتا بيماري هاي اقتصادي از جمله مهمترين دلايل به وجود آمدن اين علت دروني اند . في المثل در اروپا، اسپانيايي ها گرفتار اين انديشه هستند، ورود ثروت نامحدود طلا از مستعمرات آن ها در آمريکا و ماوراي بحار در قرون ۱۶ و ۱۷ ، و کسب ثروت آسان در کم ترين زمان ممکن ، سبب شد که مردم اسپانيا کار مفيد را رها کنند و امروزه اسپانيا نسبت به ديگر کشورهاي اروپايي از تمايل بسيار کمتري براي کار و تلاش برخوردار است، به همين نسبت هم صنايع بومي و توليدات ويژه داخلي در اين کشور رشد چنداني نداشته و آن چه وجود دارد مرحمت همسايگاني نظير فرانسه به حساب مي آيد. در همسايگي ما، عربستان، سرانه کاري به مراتب کمتر از ما دارد؛ ثروت حاصل از فروش نفت تأثير به سزايي در اين امر داشته است. متاسفانه اين امر در ايران به سبب تعدادي از دلايلي که بر شمرديم رايج شده است. مشکلات اقتصادي سبب شدند تا مسيرهاي بسيار کوتاه و ظاهرا قانوني براي کسب ثروت در ايران مهيا باشد، في‌المثل تب خريد و فروش زمين و مسکن که چند سال قبل ايران را در نورديد يک مثال مناسب و آشکار است. از طرف ديگر سال هاي سال استعمارگران براي ورود کالاهاي خود به ايران و گشودن بازارهاي فروش جديد کوشيده اند تا به اين نوع از تفکر دامن بزنند . اقتصاد مبتني بر نفت سبب شد تا تلاش اقتصادي و شغلي براي کسب درآمد به نحو قابل ملاحظه اي در کشور کاهش يابد زيرا ثروت سرشار نفت مي توانست جايگزين بسياري از اين فعاليت ها گردد . با اين حال مسائلي نظير وقوع جنگ و تحريم هاي متوالي اقتصادي در کنار تمام ضرر و زيان ها و سختي هايي که با خود همراه داشت ، توانست بخشي از اين روحيه را در مردم تعديل کند و شاهد آن رشد مناسب سرانه کار و تلاش پس از انقلاب و دوران جنگ و وقوع يک جهش بزرگ اقتصادي و صنعتي در سالهاي اخير است . با اين وجود موضوع تنبلي اجتماعي ناشي از اين موضوع هنوز نيازمند تلاش و برنامه ريزي دولت براي مهار برخي بيماري هاي اقتصادي است.
دلايل بيروني
تنها مشخصه هاي دروني نيست که موضوعي به نام دلزدگي را در شاغلين يک جامعه رقم مي زند . گاهي شخص به کار مورد نظر خود دست پيدا مي‌کند اما عوامل بيروني منجر به بروز افسردگي و دلزدگي شخص نسبت به کار مي شوند. تصورش را بکنيد که با شور و شوق، هر روز به سر کاري مي‌رويد که به آن علاقه داريد و اميدواريد آينده جذابي را براي‌تان رقم زند ، اما بعد از گذشت مدتي شاهد درجا زدن خودتان هستيد، مدير به ابتکار و خلاقيت و تلاش شما بهايي نمي دهد و شما در برابر بوروکراسي خشک و نامتعارف اطراف‌تان ، اندک اندک به حاشيه رانده مي‌شويد و يکنواختي به سراغ شما مي‌آيد، امري که دروازه دلزدگي و عدم رغبت به شغل و تنبلي است . تنها اين موضوع نيست ! شاغلين به شکل‌هاي مختلف ممکن است از وضعيت اطراف خود احساس نارضايتي کنند، دستمزد کم و فقدان امنيت شغلي از جمله اين عوامل هستند. اين روزها پديده قراردادهاي موقت درعرصه مشاغل بسيار به چشم مي‌آيد. پديده اي که در کنار همه کاستي و محاسنش ، موضوعي به نام عدم امنيت شغلي را بر خود سوار کرده است . اين امر در بسياري از محيط‌هاي کاري سبب بي ميلي و بي‌رغبتي نسبت به انجام مسئوليت مي شود و افراد مي‌کوشند به شکلي پنهان و نه آشکار، از زير مسئوليت‌هايي که آينده‌اي را براي‌شان رقم نمي زند بگريزند. موضوع دستمزد هم مسئله کوچکي نيست. بسياري از شاغلين ناچارند براي گذران زندگي و تأمين خانواده دو شغله و حتي چند شغله باشند و اين در کنار نارضايتي ناشي از پائين بودن دستمزد و در حقيقت نرسيدن به مطلوب ناشي از يک کار، مي‌تواند به شدت بر توانايي هاي شغلي يک فرد و معطوف شدن انرژي او به شغل خود موثر باشد.
تحمل فرودستان فرادست!
يکي ديگر از اين عوامل بيروني که در منظر برخي کارشناسان حتي باعث بروز ضعف‌ها و بيماري هاري رواني نظير افسردگي در ميان طيف شاغلين محسوب مي شود، تحمل يک فرودست به عنوان فرادست در محيط کار است . تصورش را بکنيد شما با مدرک بالا و کارايي بالاتر، ناچاريد بر اساس جبر بوروکراسي و محيط کار ، فردي با تحصيلات و قدرت و کارايي کمتر از خودتان را به عنوان مسئول و سرپرست بپذيريد. در حقيقت شما به سبب غم نان مجبور شده ايد در شغلي دون مقام شخصيت خودتان مشغول به کار شويد . اين امر به وضوح حتي در همان ابتداي کار براي شما نوعي سرخوردگي ايجاد خواهد کرد که در نهايت به شدت از راندمان کاري شما خواهد کاست و تنبلي شما در پرداختن به شغل مورد نظر را رقم خواهد زد.
آفت تکرار!
برخي آفت تکرار را از عوامل بروز تنبلي در کار مي دانند . به اين معني که فرد شاغل مدت هاي متمادي در محيطي مشغول به کار باشد . تکرار وظايف او را مبدل به ماشيني خواهد کرد که تنها به صورت روتين اقدام به اجراي دستورالعمل هاي خاصي مي کند . بديهي است که انسان بر خلاف ماشين واجد خصيصه اي به نام احساس و عاطفه است . به همين دليل و به مرور زمان شرايط براي او تنگناهاي عاطفي و رواني را ايجاد خواهد کرد که رستن از آنها گاه غير ممکن مي شود.
چه بايد کرد؟
در برابر دلايلي که به عنوان نمونه برشمرديم ، بيش از همه اصلاح مديريت به عنوان ابزاري مناسب براي ارتقاء کيفيت کار در جامعه به چشم مي آيد. مديريت مناسب قادر است توانايي هاي کارمند و کارگر را تشخيص دهد و همچون يک مربي فوتبال او را در پستي به کار گيرد که بيشترين کمک را به هم تيمي هايش برساند . مديريت مطلوب قادر است افراد کاردان ولايق را به عنوان مسئول کساني که از مهارت کمتري برخوردارند قرار دهد ، چنين شرايطي اطاعت از مافوق را براي شاغل ممکن تر و قابل تحمل تر خواهد کرد. اين مديريت صحيح است که مي تواند تشويق و تنبيه را در موارد لازم به کار گيرد و با ارتقاء و يا پاداش کارمند و کارگر را نسبت به نوع ر فتار مناسب دلگرم و از خطرات ناشي از کاهلي بيم دهد. اين مديريت مناسب در سطح کلان با تصويب و البته اجراي قوانين مناسب مي تواند شاخص هاي دستمزد را به واقعي بودن نزديک کند و با کنترل زياده خواهي هاي اقتصادي برخي که به نوعي عامل ايجاد بيماري در اقتصاد و روان جامعه هستند، مسير حرکت براي کسب ثروت را در منظر جامعه، تلاش و کوشش صادقانه در کار و شغل مناسب ترسيم کند.
منابع:
1- روزنامه اطلاعات ، 15/2/1389
2- ميزان سرانه سالانه ساعت کاري در ايران ۸۰۰ ساعت ، ژاپن ۲۳۲۰ ساعت، کره جنوبي ۱۹۰۰ ساعت و افغانستان ۹۵۰ ساعت! است
3- ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است ، دکتر جوادي يگانه ، خبر آنلاين، ۲۲ آذر ۸۸
4- محقق و پژوهشگرتوانا و عضو گروه دائره المعارف بزرگ اسلامي که مولف بسياري از کتب درسي دوران دبيرستان مانند هندسه و ... بود
5- سرانه ساعات کار در عربستات ۶۹۰ ساعت است . ۱۱۰ ساعت کمتر ايران .
6-دکترآلن‌شوارتز،افسردگي ومحيط کار
 
بالا