اسلام + مدیریت=مدیریت اسلامی

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تناسب شغل و شاغل، ارتقای پلكانی
وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا... (بقره، 124)
خداوند، حضرت ابراهیم را مورد آزمایش قرار داد و او همه آزمونها را با موفقیت گذراند.
5.برای منصوب كردن افراد به مقامات، گزینش و آزمایش لازم است. (چنانكه خداوند برای انتصاب حضرت ابراهیم به امامت او را آزمود.)
6.پست‌ها و مسؤولیت‌ها باید تدریجاً و پس از موفقیت در مراحل مختلف به افراد واگذار شود. (چنانكه حضرت ابراهیم پس از گذراندن مرحله نبوت و موفقیت در آزمایش‌ها به مقام امامت رسید.)
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برخورد با متخلفان
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ (بقره، 120)
خداوند خطاب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: اگر از آنها (یهودیان و مسیحیان) پیروی كنی در حالی كه راه درست را به تو نشان دادهایم رابطهات با خداوند قطع خواهد شد.
4.پس از ابلاغ وظایف هر فرد، در برخورد با تخلف نباید هیچ تسامح و تساهلی به خرج داد. (همانطور كه خداوند حتی نسبت به پیامبرش بدون ملاحظه و با كمال قاطعیت برخورد می‌كند.)
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پیگیری كارها
وَ لَقَدْ آتَینا مُوسَى الْكِتابَ وَ قَفَّینا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ ...(بقره، 87)
خداوند به موسی، كتاب تورات عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ كنند.
3.یكی از نكات لازم در راه رسیدن به موفقیت، پیگیری و تداوم برنامه‌ها برای حصول نتیجه نهایی است. (همچنانكه خداوند، پیامبران را پشت سر هم برای دعوت مردم فرستاده است.)
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عدم انهدام منابع
قالَ إِنَّهُ یقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثیرُ اْلاَرْضَ وَ لاتَسْقِی الْحَرْثَ...(بقره، 71)
پس از آنكه قوم بنی اسرائیل خطایی مرتكب شدند، خداوند فرمود: باید گاوی را ذبح كنند كه مشخصات آن گاو را اینگونه بیان فرمود: گاوی كه نه زمین را شخم بزند و نه آن را آبیاری كند.
2.در اجرای طرح‌ها، منابع و عناصر فعال تولیدی و اقتصادی نباید منهدم شود. (لاذلول ...و لا تسقی)
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لیاقت، ملاك ارتقا
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا ِلادَمَ ... (بقره، 34)
به ملائكه امر نمودیم بر آدم سجده كنند.
1.لیاقت از سابقه مهمتر است. (فرشتگان قدیمی كه سال‌ها خداوند را عبادت می‌كردند، باید برای انسان تازه به دوران رسیده، اما لایق، سجده كنند.) ارتقای سازمانی نیز باید بر مبنای شایستگی و لیاقت باشد و سابقه داشتن، كافی نیست.
 

parmehr

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام ، خودتو زیاد اذیت نکن ما حالا حالا ها کار داریم واسه مدیر شدن ! اسلام و مسلمونی رو نمی دونم !!!!!!!

سلام..هیچ وقت هدفو نباید زیاد دور تصور کرد چون اونجوری رسیدن بهش برامون دشوار میشه:gol::smile::gol:
 

anoeil

کاربر فعال تالار مدیریت ,
کاربر ممتاز
یک آیه از قرآن کریم و چند درس مدیریتی

یک آیه از قرآن کریم و چند درس مدیریتی

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶﴾ ....سوره احزاب

خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود می ‏فرستند اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد (۵۶)

وقتی این آیه رو می شنویم هممون ناخودآگاه یاد صلوات فرستادن می افتیم .اما تو همین یه آیه درس های مدیریتی زیادی نهفته .بله درسهای مدیرتی .

1-خدا می گه من به رسول(صل الله علیه و آله وسلم) صلوات می فرستم و بعد می گه ای کسانی که ایمان آورده اید بر او صلوات بفرستید.یعنی آقای مدیری که دستور می دی اول خودت.

2- فرشتگان که در عرش الهی هستند هم صلوات می فرستند .یعنی آقای مدیر اطرافیانت هم باید به قانون و دستوری که داده شده عمل کنند.

3-یصلون علی النبی ....یصلون فعل مضارعه یعنی دایم و مستمر بر رسول صلوات می فرستند ...یعنی آقای مدیر دستوری نتیجه بخشه و تاثیر گذاره که بصورت مستمر انجام بشه .

4-خداوند با لفظ یا اهل الذین امنوا افراد رو خطاب کرده نه با یا ایها الناس و ...یعنی آقای مدیر وقتی می خوای دستوری بدی حواست باشه ارث پدرت رو طلب نمی کنی ...با الفاظ محترمانه با مردم صحبت کن.

5-صلو علیه و سلموا تسلیما ....درود بفرستید و تسلیم او باشید ....این قسمت آیه مربوط به افرادیه که با مدیر کار می کنن می شه .یعنی با زبان قربان صدقه مدیر رفتن لازم نیست ...تسلیم او باش .
 

pouya73

عضو جدید
[h=1]مدیریت ، تکلیف است[/h]
از دیدگاه اسلام ، مدیریت تكلیف است نه حق . مدیران پرورش یافته در مكتب آسمانی اسلام ، خدمت در منصب مدیریت را تكلیف شرعی خود می‌دانند و معتقدند كه مدیریت ، وظیفه است نه سودجویی .
اندیشمندان بزرگ اسلامی و حقوقدانان مسلمان ، هر كدام پیرامون حق و تكلیف از جنبه‌های مختلف بحثهای مبسوط و مفیدی نموده‌اند.
ما در اینجا جهت روشن شدن مطلب، تنها به شرایط حق و تكلیف اشاره می‌نماییم تا مشخص شود كه چرا مدیریت، تكلیف است .
الف) شرایط حق :
۱) حق امری ثابت و پابرجاست (چه صاحب حق قدرت بر احقاق آن داشته باشد و چه نداشته باشد) .
۲) بالغ و نابالغ ، بزرگ و كوچك ندارد.
۳) عاقل و مجنون ندارد .
۴) علم و آگاهی نیز نمی‌تواند در حق تأثیر بگذارد .
۵) اختیار و آزادی و یا اجبار و اكراه در حق مؤثر نیست .
ب ) شرایط تكلیف :
۱)بلوغ : رشد لازم جسمی
۲)عقل : رشد لازم عقلی
۳) علم : آگاهی به موضوع و موارد تكلیف
۴) قدرت : داشتن توانایی بر انجام تكلیف
۵) اختیار : زمینه مناسب و آزادی لازم برای انجام تكلیف[۱][۱]]
با توجه به شرایط مذكور ، به خوبی روشن می‌گردد كه مدیریت ، تكلیف است نه حق و آنان كه در مناصب اجتماعی ، پست و مقام را وسیله سودجوییهای خویش قرار می‌دهند و در واقع مدیریت را حق خویش می‌دانند از این حقیقت آشكار غافلند .
همچنین این كه در روایات از مدیریت به عنوان امانت یاد شده است و خداوند نیز در قران فرمان داده كه « امانتها را به صاحبانش برگردانید ». [۱][۲]]نیز به خوبی بیانگر این است كه مدیریت ، تكلیف است زیرا اگر حق بود ، برگرداندن آن به صاحبانش معنایی نداشت !
امام علی ( ع ) وقتی مسئولیت اداره سرزمین پهناور مصر را به مالك اشتر نخعی می‌سپارد او را متوجه تكلیف بودن مدیریتش می‌نماید و به او توصیه می‌كند : « مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار داده و با همه ، دوست و مهربان باش . مبادا هرگز چونان حیوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنیمت دانی ، زیرا مردم دو دسته‌اند : دسته‌ای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می‌باشند [۱][۳]]
از بیان امام به خوبی برمی‌آید كه مدیر هرگز حق ندارد كه با زیردستانش هر گونه كه می‌خواهد و دوست دارد ، رفتار نماید و مكلف است با آنان رفتاری انسانی ، دوستانه و صمیمی داشته باشد . چنانچه در نامه دیگری كه به یكی دیگر از فرماندارانش به نام « اشعث بن قیس » نیز می‌نویسد این نكته را صریحاً خاطر نشان ساخته ، می‌فرماید : « مدیریت و حكمرانی برای تو طعمه نیست ، آن مسئولیتی است بر گردن تو و كسی كه از تو بالاتر است ، از تو خواسته كه نگهبان آن باشی و وظیفه نداری كه در كار مردم به میل و خواسته شخصی خود عمل كنی و یا بدون ملاك معتبر و فرمان قانونی ، به كار بزرگی دست بزنی » .[۲][۴]

۱) نگرشی بر مدیریت اسلامی – ص ۴۰ .
۲) سوره نساء – آیه ۵۸ .
۳) نهج البلاغه – نامه ۵۳ .
۴) نهج البلاغه – نامه ۵ .
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
anoeil درسهای اسلام به اقتصاد ژاپن... دانستنی های مدیریتی 0

Similar threads

بالا