تاملی بر اتفاقات اخیر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

mortozpasha

عضو جدید


تاملی بر اتفاقات اخیر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

یک فعال رسانه‌ای - دانشجویی در یادداشتی با اشاره به اتفاقی در دانشگاه شهید مدنی تبریز، به سوءاستفاده‌های سیاسی در نشریات دانشجویی و سوء استفاده‌ی جریانات سیاسی از چنین فضاهایی از جمله در استیضاح دکتر فرجی دانا پرداخته است که بی توجهی به آن می‌تواند مانند این مورد مشکل زا شود.


متن کامل یادداشت ارسالی مرتضی پاشایی به انصاف نیوز در پی می آید، با این توضیح که بخشی از ادعاهای نویسنده قابل تایید یا رد نیست اما فارغ از برخی حواشی، موضوع قابل توجه و تاملی است:


در روزهایی که دانشگاه ها در تابستان تعطیل بودند اتفاقاتی افتاد که هم وزیر علوم استیضاح و عزل شد و هم پای یکی از نشریات دانشگاه های استان به استیضاح باز شد.


وقایع چند ماه اخیر دانشگاه شهید مدنی آذربایجان از جایی شروع شد که یکی از نشریات ترکی دانشگاه به نام گوزه نک اقدام به چاپ شماره دیگری از نشریه خود کرد که در ان توهین های مختلفی به مبانی اسلامی دیده می شد. چند روز بعد جامعه اسلامی ضمن محکوم کردن این نشریه اقدام به چاپ ویژه نامه ای به نام منیم آذربایجانیم کرد که در آن بابک خرمدین را قهرمان جعلی آذربایجان خواند و طرفداران وی را مردمانی شتر، گاو پلنگ خواند. این ویژه نامه باعث شد فضای دانشگاه ملتهب شده و دانشجویان مقابل دفتر جامعه اسلامی دست به تحصن بزنند. این تحصن و فضای متشنج چند روز ادامه یافت. تا این که زمان فرجه های ترم اول فرا رسید و غائله خوابید.


چند روز بعد در عید مبعث نماینده ولی فقیه در استان آذربایجانشرقی، حجت الاسلام شبستری مراتب ناراحتی خود را از چاپ این نشریه در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ابراز نمودند. بعد از این دیدار واکنش های دیگری نسبت به این نشریه نشان داده شد و در آخر پای این نشریه به استیضاح وزیر علوم باز شد. در این مقاله به بررسی جوانب مختلف این موضوع پرداخته می شود.

به نام دانشگاه به کام سیاسیون
وقتی بعد از حوادث اخیر تحلیل های ناپخته منتشر شدند مشخص بود که قصدشان به دست آوردن موازنه قدرت است تا این که درد دانشگاه ما را حل کنند.


با گذشت تنها یک روز تحلیل ها آغاز شد. سوال مطروح اینجا این است که سایت هایی مانند تبریز بیدار، آناج ، خبرنامه دانشجویان ایران، خبرگزاری دانشجویی یا خود جامعه اسلامی دانشگاه چگونه توانسته اند در این زمان اندک دو سه روزه هر سه نشریه را مطالعه کرده و تحلیل بکنند؟ فقط نشریه گوزه نک 88 صفحه می باشد. بعد از این اتفاق ها سایت ها شروع به زدن تیترهای موازی با متون یکسان کردند. پشت پرده اینگونه تیترها این است که یک عده با اتصال به برخی مسئولین و نمایندگان مجلس قصد هجمه شدید علیه نشریات رقیب خود هستند.


سایت هایی که بارها درخواست کمک کرده ایم و کمک نکرده اند. به یک مورد اشاره می کنیم. سایت خبرنامه دانشجویان ایران چندین بار از موفقیت دانشجویان، عکس های زیبا از طبیعت دانشگاه و خبرهای ریز و درشت داده ایم اصلا جواب نداده است. چه برسد به این که روی خروجی خود قرار دهد. برای حل مشکلات دانشجویان استمداد کمک کرده ایم ولی پاسخی نیامده است. حالا چه شده خیرخواه دانشگاه ما شده اند؟


چه کسی به این سایت ها اجازه داده است چهره ای مشوش از دانشگاه ما به نمایش بگذارند؟ حرف این سایتها سر این قضایا نیست. این سایت ها درد کلیک خوردن دارند و خبر موفقیت و طبیعت زیبای دانشگاه برایشان کلیک نمی آورد ولی چنین خبرهایی برایشان پر کلیک می شود. به نحوی تیترها را انتخاب میکنند که خواننده کنجکاو شود و کلیک کند. به طور مثال آناج تیتر می زند مرگ سحر قریشی تا خوانندگان کلیک کنند و آن را بخوانند.



در این میان اظهارات برخی افراد موجبات شگفتی شد. مسئول بسیج دانشجویی استان در گفتگو با آناج اظهار کردند که ما آماده ی مناظره و مباحثه بودیم. این در حالی است که به گفته خود بسیجیان دانشگاه تبریز رئیس جدید دانشگاه اجازه ادامه این مباحثات را نمی داد. حالا چطور آقای شادی آمادگی انجام مباحثه را داشتند الله اعلم ! از سوی دیگر چرا بعد از چاپ گوزه نک آماده مباحثه نبودند و به یکباره بعد از تریبون (نشریه جامعه اسلامی) آمادگی در آنها ایجاد شد؟ البته ناگفته نماند بسیج دانشجویی دانشگاه تبریز به مراتب بهتر از دانشگاه شهید مدنی آذربایجان عمل کرده است و مباحثاتی در این دانشگاه انجام شده است ولی برخلاف حرف های آقای شادی به هیچ وجه این کارها به فضای دانشگاه شهید مدنی آذربایجان کشیده نشده است.


سرویس سیاسی آناج با تیتر "آیا صدور مجدد مجوز به نشریات تجزیه طلبانه حقیقت دارد؟" در صدد این بود که نشان دهد صدور مجوز به نشریات تجزیه طلبانه از زمان وزارت آقای فرجی دانا اتفاق افتاده است و از آن بهره برداری سیاسی بکند. در حالی که این نشریات از سال ها قبل مجوز چاپ نشریه داشه اند و ربطی به وزارت آقای فرجی دانا نداشته است. سایت هایی مثل آناج که با چنین تیترهایی فضای دانشگاه را به هم می زنند و حتی در هفته نکوداشت تبریز هم ول کن این دانشگاه نیستند، چه هدفی دارند مشخص نیست. چند ماه قبل از وقوع چنین پیشامدهایی بارها آن را تذکر داده بودیم و به دور از سیاسی کاری و در موقع مناسب موضع گیری های لازم را انجام می دادیم که چنین حوادثی به وقوع نپیونند. دیگر لازم نبود موقع استیضاح وزیر علوم از آب گل آلود ماهی گیری کنیم. قصد آن را داشتیم که قبل از وقوع اتفاق از آن جلوگیری کنیم و اکنون نیز باید در فکر چاره جویی بود نه گروکشی سیاسی.


آقای زاکانی که به قول جامعه اسلامی دانشگاه ما را رصد می کنند چرا وقتی به نا حق بلیط قطار دانشگاه گران شد رصدشان کار نمی کرد؟ چرا وقتی اعتراض دانشجویان راه به جایی نبرد رصد نکردند؟ چرا وقتی وبلاگ دانشجویی - که یکی از پربازدیدترین وبلاگ های دانشجویی کل کشور است - توقیف شد رصدشان از کار افتاده بود؟ آیا وقتی یک جایی استیضاحی مطرح شود رصد خانه ها به کار می افتد؟


یک سال است با انواع و اقسام روش ها اعلام خطر کردیم که نشریات از مسیر خودشان خارج می شوند. آقایان رصد نمی کردند وقتی پای استیضاح وزیر علوم باز می شود یادشان می افتد وضعیت نشریات چگونه است. آقایان بس است. دانشجویان حالشان هم از سیاست یک بام و دوهوای شما به هم میخورد و هم از سیاست زدگی که ناظر بر فعالیت های علمی و فرهنگی است.


دانشجویان دانشگاه ما ممنون نمایندگان مجلسی هستند که دردی از دردهایشان را دوا کند یا لااقل یکبار هم شده به دانشگاه تشریف آورده مشکلات دانشجویان را بدون واسطه بشنوند. آیا آقای زاکانی حاضر است با بدنه دانشجویان این دانشگاه ارتباط برقرار کند و برای طرح های پژوهشی و فرهنگی انها از مجلس شورای اسلامی تخصیص اعتبار کند؟
از سال گذشته می گفتیم در حوزه فرهنگ مشکلات داریم موقع سیاسی کاری یادشان افتاده و رصدهایشان به راه افتاده است. هدف از این نوشته دفاع از نشریه موهن گوزه نک نیست بلکه یکی از مقاصد آن است که نشان داده شود چگونه دانشجویان ملعبه دست سیاسیون شده اند.


دانشجوی سیاسی آری؛ سرباز احزاب هرگز
یکی از وظایف دانشگاه این است که باید قدرت تحلیل دانشجو را بالا ببرد نه این که برای احزاب سرباز محیا کند. بعضی افراد دانشجوی سیاسی نمی خواهند بلکه دانشجو را برای توپخانه خودشان در زمان انتخابات و استیضاح و چنین موقعیت هایی می خواهند.


فعالیت های سیاسی که دانشگاه شهید مدنی آذربایجان را به باشگاه سیاسی تبدیل کرده باید برداشته شود و وارد یک فضای حقیقی علمی بشویم. رقابت ها باید روی رقابت های علمی، آزمایشگاهی، پژوهشی و آموزشی و شاخص های این چنینی برود. نه این که نشریات نسبت به هم گردن کشی کنند و آخر سر هم از اندیشه های وارداتی استفاده کنند تا کم نیاورند و خود را موجه جلوه دهند.


عده ای از دانشجویان ابراز می کنند چون دانشجویان تحصن کردند، شعار دادند و یا شیشه شکستند فعال شدند. در حالی که این فعال شدن به این شکل بزن بهادری پشیزی ارزش ندارد. دانشجویان نباید اجازه دهند به عنوان یک ابزار و وسیله برای آمال و اهداف سیاسی بهره برداری شوند و از آنها به عنوان سربازان و عمله جریانات سیاسی در دانشگاه ها فدا بکنند و دیگران بهره برداری سیاسی را مراکز قدرت داشته باشند. دانشگاه ها نباید جولانگاه احزاب سیاسی شوند.


البته فعالیت های سیاسی در دانشگاه ها اشکالی ندارد و به قول رهبری خدا لعنت کند آن دست هایی را که تلاش کرده اند و می کنند که قشر جوان دانشگاه ما را غیر سیاسی بکنندو فعالیت سیاسی محل ایراد نیست اما ممزوج کردن فعالیت های فرهنگی و سیاسی و یا علمی مورد اشکال است. این فعالیت ها با تعریف رهبر از دانشجوی سیاسی زاویه دارد.
اینجا اشاره به گفت و گوی تازه منتشر نشده از دکتر جواد هیئت که به تازگی مهد تمدن آن را منتشر کرد، خالی از لطف نیست. دکتر هیئت اظهار می کند: ما در اوایل انقلاب جمعیتی به نام جمعیت آذربایجان داشتیم و در اساسنامه هم قید شده بود که این یک جمعیت فرهنگی است. در آن جمعیت نیروهای چپ شروع به مبارزات سیاسی و ایدئولوژی کردند و من در مقابل آنها ایستادم و گفتم که ما برای احیای فرهنگ و زبان خود و گرفتن حقوق فرهنگی مردممان این تشکل را تشکیل داده ایم. شما اگر می خواهید مبارزات سیاسی انجام دهید حزب توده فعال است و می توانید در انجا فعالیت کنید.


با ادامه این روند انگیزه و شادابی لازم برای ورود به حرکت های فرهنگی در بدنه دانشجویی از بین خواهد رفت. ممکن است در بدنه مدیریت دانشگاه افرادی باشند که بخواهند جریانات سیاسی بشود، ولی در دانشجو این ذائقه دیده نمی شود که بخواهد بیاید خودش را اسباب دست جریانات سیاسی بکند.


قطار دانشگاه در تسلسل باطل
مثل دانشگاه های ما، مثل کسانی است که در شیب یک ارتفاعی داریم بالا می رویم و داریم به نزدیک یک قله می رسیم. اگر این ماشین با این سرعت متوقف بشود، اگر دنده عقب نیاید و به عقب برنگردد، یک انرژی مضاعفی را می خواهد تا دوباره بتواند حرکت خودش را با کندن به سمت بالا شروع کند. امروز دشمن دنبال این مساله است که مانعی را جلوی پای ما ایجاد بکند و ما از این حرکت پرشتاب باز بمانیم. طرح تولید علم در این مسائل به این معنی است که درباره این موضوعاتی که مطرح می شود دست به کارهای تحقیقاتی، طرح های پژوهشی و تدوین پایان نامه های دانشجویی صورت بگیرد. دانشجویی که مزه رشد علمی را در این مسائل بچشد، اجازه نمی دهد عده ای با شیشه شکستن به فضای علمی کشور خدشه وارد کند. حرکت قطارعلمی دانشگاه نباید مانند قطار مسافربری آن رفت و برگشت باشد و دور یک تسلسل باطل بچرخد.


برخی دلایل نمایندگان برای عزل آقای فرجی دانا سیاسی بود که محل بحث نیست. ولی وقتی سقوط دو پله ای در تولید علم صورت می گیرد باید چراغ های هشدار و بوق قطار به صدا در آید. جایگاه علمی کشور از 15 جهانی در یک سال اخیر به رتبه 17 تنزل یافت و سقوط علمی کشور از هیچ وزیر علومی قابل قبول نیست و نباید پیشرفت علمی کشور متوقف بشود. همین سقوط علمی ماسوای دلایل دیگر برای استیضاح و عزل یک وزیر علوم کافی است.

[توضیح انصاف نیوز: طبق اعلام وزارت علوم، برخلاف انتشار اخباری مبنی بر کاهش میزان تولید علم ایران این میزان تولیدات نزول نیافته و در پله 17 باقی مانده است]

جامعه اسلامی که شجاع نیست ولی می خروشد
کمتر از یکسال پس از انحلال مجمع اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه، جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال 90 ضمن صدور بیانیه مشترکی با واحدهای دیگر از جامعه اسلامی دانشجویان سایر دانشگاه ها پیرامون تسخیر سفارت انگلستان توسط دانشجویان اعلام موجودیت کرد.


در این دانشگاه با جامعه اسلامی روبرو هستیم که در جبهه فرهنگی انقلاب در مختصات خودش استراتژی بزرگ (Grand strategy) ندارد و هیچ برنامه مدونی برای فعالیت های خود منتشر نکرده است. شجاع نیست ولی می خروشد. فکر قوی ندارد ولی صدایش بلند است. روح سلحشور و شعله حیات در او یافت نمی شود ولی کوبنده است. صلابت فرماندهی را بر جبهه دانشجویان انقلابی را ندارد.


مدام می گویند ما وظیفه داریم و خودشان را تک عمارهای دانشگاه می بینند. خب بگویید وظیفه دارید کار هم بکنید. به جز چاپ نشریه چه کار مثمر ثمری انجام شده است؟ تا کی می خواهیم کارنامه دیگران را خط خطی کنیم تا کارنامه خودمان مشخص نشود؟ وظیفه اصلی جامعه اسلامی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در فضای دانشگاهی است که متاسفانه سیاسی کاری و وارد بازیهای سیاسی شده اند. انگار شنیده اند که 2 نفر از 14 عضو معرفی شده جامعه اسلامی به وزارت علوم، بورسیه کسب کرده اند. شاید خواسته اند با آوردن وزیر مطبوعشان این تعداد را افزایش دهند.


جامعه اسلامی از حربه دو قطبی استفاده می کند که تمام نشریات را با خط کش خودشان جدا می کنند و نشریاتی که رقیب آنها هستند را تنبیه می کنند. این دو قطبی شدن به نفع دانشجویان دانشگاه نیست و تنش زا است ولی می تواند به سود جامعه اسلامی باشد تا با یک اشتباه همه را با یک خطکش بزند. همسو نشان دادن هر 3 نشریه (گوزه نک ، فرهنگ و اولدوز) این طیف، بازی نخ نما شده جامعه اسلامی برای از راه به در کردن رقیبان نشریاتی و تشکلی خود و انتقام از متحصنین دانشگاه هست.


به راستی وبلاگ جامعه اسلامی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان که با حمایت مسئولین فرهنگی به زور دو رقمی می شود، چند درصد دانشجویان دانشگاه با آن موافقند و در این تشکل عضو هستند؟


ارتقای فرهنگی با خون دل حاصل می شود نه با خون ریزی
نگارنده در شماره سوم نشریه فرهنگ در "گذری بر هزاران راه نرفته فرهنگی" به نقل از رهبری درست چند روز قبل از این حوادث اشاره کرده است که " ارتقای فرهنگی با خون دل حاصل می شود نه با خون ریزی و یا دعوا. هیچ ضرب و جرحی نتوانسته فرهنگ ها را بسازد یا آبیاری کند. میدان فرهنگی، میدان مشت و امثال این ها نیست". امام خمینی در مورد اهمیت دانشگاه می فرمایند: از دانشگاه سرنوشت یک ملت تعیین می شود. یعنی اگر در دانشگاه علم گرایی و اخلاق در برخورد با مسائل رعایت شد، در جامعه هم رعایت خواهد شد.


هرچند در گذشته بارها به هر دو گروه تذکر داده شده بود که جای چنین مباحث حساسی نشریات نیست و مطرح شدن آنها در نشریات و رسانه های عمومی موجبات حاشیه و حاشیه سازی می شود. نمونه هایی از مطالبی که تمامی این اتفاقات را از سال های قبل پیش بینی کرده و هشدار داده بودیم : " فرهنگ در دانشگاه می میرد (1) توهین به اسطوره آذربایجان و امام حسین (ع)" " فرهنگ در دانشگاه می میرد (2)" " نقد نشریات (1) / تریبون" " خطر لیبرالیسم مذهبی - فرهنگی در دانشگاه" " پیام نوروزی به مسئولین فرهنگی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان".


تعبیرها در سال فرهنگ که تاکید بر فرهنگ جهادی است، باید تعبیری جبهه ای باشد که ماموریتی شبیه گردان های تخریب دارد. یعنی برای رسیدن به اهداف فرهنگی و اسلامی باید از یک سری میادین مین رد شد. ولی اشتباه رخ داده این است که مسیر فعالین فرهنگی و فعالین مذهبی مین گذاری می شود و گردان های تخریب علیه آنها فعال می شود. در حالی که روند کار باید به گونه ای باشد که معبر برای عبور نیروهای فرهنگی دانشجویی باز شود.


به قول دکتر جواد هیئت امروزه همه چیز متکی به فرهنگ است. ما باید در داخل ایران به مردم خود شعور ملی و فرهنگ بدهیم و به کسانی که ما را انکار می کنند باید بفهمانیم که حقیقت این است و آنها باید هویت ما را قبول کنند همان طوری که ما هویت آنان را قبول کرده ایم و ما آن وقت است که می توانیم اتحاد حقیقی ایجاد کنیم. ما همیشه خطر و پرتگاه را باید ببینیم و اگر به آن نزدیک هم شویم نباید به آن پرت شویم. دکتر هیئت در جایی دیگر می گوید " من نه می گویم که باید محافظه کار باشیم و نه می گویم که خط قرمز را ما باید بشکنیم. ما باید به مردممان آگاهی، شعور و فرهنگ بدهیم.


محیط فرهنگی مدیر فرهنگی می طلبد
شکستن شیشه و پاره کردن نشریه تریبون (متعلق به جامعه اسلامی) کار غیر قابل قبولی بود که دانشجویان مرتکب حاضر به جواب دادن نشدند ولی این خشونت های نشریاتی نتیجه نگاه بسته به فرهنگ هست. البته نگاه باز این نیست که خط قرمزها شکسته شود بلکه فرهنگ، اخلاق فرهنگی می طلبد و اخلاق خوش مسوولین فرهنگی باعث می شود از خشونت نشریاتی کم شود.
ا
گر جشنواره نشریات دانشگاهی که در "گذری بر هزاران راه نرفته فرهنگی" نگاشته شد برگزار شود برخی نشریات پر سر و صدا ولی کم کیفیت، توان رقابت با سایر نشریات را خواهد داشت و در بین دانشجویان مقبولیت لازم را کسب خواهد کرد؟ آیا با برگزاری چنین جشنواره هایی و نزدیک تر شدن گردانندگان نشریات به یکدیگر باز شاهد خشونت نشریاتی خواهیم بود؟ شاید هزینه برگزاری چنین جشنواره ای از هزینه بنرهای انبوه تبریک رئیس جدید دانشگاه کمتر باشد.


یکی از وظایف مسوولین فرهنگی دانشگاه ها رصد و سیاست گذاری چه از بعد علمی و چه از بعد فرهنگی است که متاسفانه هیچ برنامه بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت وجود ندارد و اگر هم جرقه ای زده شده به وسلیه خود دانشجویان بوده است.


آمیزش علم و اخلاق و مدیریت فرهنگی آن خلاء امروز دانشگاه هاست. دانشجویان روزه شک دار نمی گیرند و تا مطمئن نشوند فضای کارهای فرهنگی سالم است حضور پیدا نخواهد کرد و فعالیت هایشان کم رنگ خواهد بود. متاسفانه نه تنها این اعتمادسازی از سوی مسوولین فرهنگی انجام نشده است بلکه روز به روز هم وضعیت بدتر می شود و باید امیدوار بود که این جوهای متشنج به دانشگاه های دیگر شهر و استان ما کشیده نشود. از دانشگاه اسم تربیت معلم را برداشتند و دانشجویان سیاسی و بزن بهادر تربیت شدند. انگار مسوولین فکر کردند که دیگر نقش تربیتی ندارند.


نقش منفعل اساتید
در این بین یک موضوع مغفول ماند و رسانه ها هم اشاره ای به آن نکردند و سانسور شد و آن نقش اساتید دانشگاهی بود. متاسفانه اساتید بدنه دانشگاه هیچ موضوع گیری خاصی در این باره انجام ندادند و اقدام به ترسیم فضا نکردند و جو سیاسی و سیاسی تر شد که این عیب برای اساتید محسوب می شود. نگارنده حتی برخی از تذکرهای این یک سال اخیر را به صورت مکتوب به اساتید دانشگاهی تقدیم کرد ولی باز حاضر نشدند موضع گیری انجام دهند حتی به صورت غیر رسمی و خصوصی.


این نشریات، دانشجویی نیستند
اعضا و مدیر مسئولین نشریه موهن گوزه نک در بهترین حالت آن، کارگرانی بیش نبودند که مطالب نویسندگانی را گرفتند و یک آتلیه برای آنها طراحی کرد و آنها فقط چاپ کردند. گوزه نک نقد فرهنگی نبود توهین دینی بود ولی همسو نشان دادن هر نشریه ای که به زبان ترکی می نویسد با این نشریه اشتباه است. چون هیچ نشریه ای از خط قرمزی که این نشریه فرسنگ ها گذر کرده ، رد نشده است. اگر قرار باشد هرکس به زبان مادری خودش سخن بگوید و اسمش بشود قومیت گرایی پس اصل 15 قانون اساسی برای چیست؟
نشریه تریبون (متعلق به جامعه اسلامی) نشریه ای رایگان است که بارها تذکر داده شد که نشریات رایگان نمی توانند مفید باشند اما ویژه نامه منیم آذربایجانیم را کاملا رایگان عنون کردند و از طرف دیگر گوزه نک نشریه 4 هزار تومانی عرضه کرد که خیلی از دانشجویان توان خریدن آن را ندارند تا بدانند چه مطالبی را به چاپ رسانده است و باید مشخص کنند وقتی دانشجویان توان خرید نشریه ای 4 هزار تومانی را ندارند این نشریه را برای چه کسی یا کسانی چاپ کرده اند! عجیب است که هر دو طرف هم ادعای فرهنگ دارند و فریاد وا اسفا و وا مصیبتا بر زبانشان. چیزی که در این میان به وضوح دیده می شود این است که این نشریات، دانشجویی نیستند. هر دو گروه با حرکت های تند و افراطی دانشگاه را به سمت آشوب و افراط کشاندند و اگر به این اقدامات خود ادامه دهند بدنه دانشجویی در مقابل آنها خواهد ایستاد. به دلیل آنچه این افراطی گری ها و پروپاگاندای رسانه ها موجب مخدوش شدن چهره دانشگاه در رسانه ها و سوء استفاده دشمنان نظام می گردد.


در موهن بودن نشریه گوزه نک شکی نیست ولی وقتی کسی از نقطه ای شروع به ضربه می نماید و فعالیت می کند باید از همان جا ضربه متقابلی را وارد کرد نه این که میدان بازی را تغییر داد. اشتباه بزرگ و استراتژیک جامعه اسلامی عوض کردن زمین بازی بود. باید در همین سطحی که نشریه گوزه نک توهین هایی را به اسلام روا داشته بود جواب می داد و نویسندگان این نشریه را به دانشجویان می شناساند. در این صورت کسی نمی توانست به آنها متعرض شود.


در غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی بودن نشریه گوزه نک شکی نبود و نیست ولی وقتی برخی اعضای جامعه اسلامی و شاید نمایندگان مجلس قادر به خواندن بخش های ترکی این نشریه نیستند چطور می توانند انگ قومیت گرایی را بزنند؟ با نگاه این افراد که هرکسی به زبان غیر فارسی نشریه چاپ کند، اشکال دارد.


اسم دانشگاه ؛ شاه کلید ماجرا
اسم دانشگاه برای بارها و بارها طی این اتفاقات جعل شد. سوال اول این است که رسانه ها به چه حقی اسم یک دانشگاه را هر روز عوض می کنند؟ اسم یک دانشگاه چه گناهی کرده که هر روز باید مطابق میل سایت ها و رسانه ها عوض شود؟ سوال دوم این است که سایت و خبرگزاری که اسم کامل دانشگاهی را نمی داند آیا می تواند در مورد آن تحلیلی درست ارائه دهد؟ روزنامه کیهان ذکر کرده که این اتفاقات در دانشگاه تبریز رخ داده است. آیا به چنین تحلیلی که حتی اسم دانشگاهش درست نیست می توان وقعی نهاد؟ سوال سوم و اصلی این است که رسانه ها و سیاسیونی که ادعای رصد دانشگاه ها را دارند چرا سال 90 دانشگاه شهید مدنی آذربایجان را رصد نکردند که به خاطر بازگرداندن پسوند "آذربایجان" به نام شهید مدنی هم دانشجویان و هم مسئولین به خطر افتادند و به زحمت اسم دانشگاه اصلاح شد؟



وضع به جایی می رسد که خبرنامه دانشجویان ایران این دانشگاه را دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان شرقی خطاب می کند و یا جهان نیوز از تقدیر دانشجویان آذربایجان شرقی سخن به میان می آورد. این در حالی است که هیچ کدام از تشکل های دانشگاه شهید مدنی آذربایجان نزدیک به جامعه اسلامی اعم از نهاد مقام معظم رهبری، بسیج و ... حاضر به حمایت از جامعه اسلامی نشدند و هیچ بیانیه ای در حمایت از جامعه اسلامی منتشر نکردند چه رسد به دانشگاه های دیگر.


به جهنم که عده ای می لرزند
حرف های رئیس جمهوری در مقابل منتقدین شایسته تمامی آنها نبود و انتقاد به حقی نیز از دولت می شود. ولی این سخنان می تواند برازنده بعضی مسئولین فرهنگی دانشگاه ها باشد.


یک عده در سال فرهنگ به ظاهر شعار می‌ دهند و بنر می زنند ولی بزدل فرهنگی هستند و تا حرف کار فرهنگی پیش می‌آید می‌گویند ما می‌لرزیم. تا بازدید وبلاگ دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان از مرز 100 هزار نفر می گذرد می ترسند و توقیف می کنند. هر طیفی می خواهد یک کار فرهنگی بکند ده ها سنگ مقابلشان می گذراند. تا بودجه ها کم می شود تمامی طرح های فرهنگی را رد می کنند. تا یک موج فرهنگی از سوی هر طیف دانشجویی ایجاد می شود آن را به حالت سکون درمی آورند تا دانشجویان گرم می شوند تا طرحی نو دراندازند، مسئولین فرهنگی سردی شان می گیرد. خوب به جهنم. بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید.


این افراد از چه کسی می ترسند؟ اگر در منطق کم نمی‌آورند که جای هراسی نیست و اگر توانایی اداره پست های آن را ندارند آن را برای جوانان واگذارند. جبهه فرهنگی دانشجویی چه در حوزه جبهه انقلاب و چه در سایر حوزه ها باید پیشرفت کند و نباید در امور فرهنگی افرادی سرکار باشند که خنثی ، منفعل و یا ترسو باشند.​



به درک که دشمنان چه می گویند
دانشجویان نباید به استعمار فرانو تن دهند. بستر این استعمار فرهنگی است و نظام سلطه برای حفظ منافع خودش و حضور و نفوذ خودش، در حوزه فرهنگ ورود پیدا می کند و سبک زندگی جامعه دانشگاهی ما را تغییر می دهد. به حرف های بی منطق جهان خندیدن ایرادی ندارد اما به خودمان خندیدن ایراد دارد. ما خودمان را نباید تمسخر کنیم. اگر نگاه این است که می خواهیم به دنیا لبخند بزنیم، اشکالی ندارد ولی نباید خودمان را مسخره کنیم.


بهره برداری روزنامه نگاران خارجی هم در نوع خود جالب بود. امید معماریان (روزنامه نگار نیویورکی) در صفحه فیسبوک خود نوشت که "نشریات دانشجویی با تیراژ ۵۰ تا ۱۰۰ خطر عمده برای نظام هستند". در طول توزیع نشریه موهن گوزه نک در سطح دانشگاه، مشهود بود که تیراژ این نشریه بیش از 50 یا 100 شماره است. از جهت دیگر ما به عنوان دانشجویان این دانشگاه از تیراژ دقیق این نشریه بی خبر بوده ایم ایشان چگونه از آن طرف دنیا مطلع هستند؟ همین نوشته بی اساس باعث شد که زیر این نوشته توهین های شدید و گاه وقیحانه ای به نمایندگان مجلس بشود.


یکی از کار ویژه دشمن و نظام سلطه در دانشگاه های علم زدایی است. خروجی این کارکرد هرزه پویی است. یعنی هرز رفتن تمام منابع فکری ما، نخبگی ما، سرمایه انسانی ما، سرمایه مادی ما. دشمن می خواهد ما را در زمین خودش مشغول بکند. نباید به گونه ای حرکت کنیم که در زمین دشمت قرار بگیریم و در زمین دشمن بازی کنیم. ما باید مطالبات خود را بدون توجه به این که خواسته دشمن چیست مورد توجه قرار دهیم. نباید مرعوب گفته های دشمن شد. قرار نیست در خمره رنگرزی دشمن رنگ عوض کنیم و بیرون بیاییم. دشمن هرچه میخواهد بگوید. به درک. ما دانشگاه مقلد نمی خواهیم. امام خمینی چه زیبا فرمود که ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم از دانشگاه استعماری می ترسیم. ژرف نگری از صفات بارز امام بود.


باید جواب اهل حق را داد که شبهه ای برایشان ایجاد نشود. دشمنان تجزیه طلب به درک که ما را قبول ندارند. اگر قرار بود دانشجویان دانشگاه ها منتظر بمانند که دشمنان چه چیزی را قبول دارند و چه چیزی را میل دارند و آن طور عمل بکند، که کلاهش پسِ معرکه بود. آن موقع که از انرژی هسته ای و سایر پیشرفت علمی خبری نبود. ما دانشجویان چشممان به دست دشمن نباشد که چه می گوید و چه موجی را راه می اندازد. به درک که دشمنان چه فکر می کنند و چه می نویسند.


کمیته ناظر بر نشریات نظارت نمی کند
کمیته ناظر بر نشریات دانشگاه یک تحول اساسی می خواهد. حتی نمایندگان دانشجوها نیز در این کمیته بی طرف نیستند چه برسد به مسوولین.


باید از کمیته ناظر بر نشریات و مسئولین فرهنگی پرسید که چطور به چنین نشریه ای ادامه توزیع را داده اند؟ نه این که قبل از چاپ ممیزی می کردند - این کار خلاف قوانین دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت نشریات دانشگاهی است - بلکه بعد از چاپ جلوی توزیع آن را می گرفتند. علاوه بر روز یکشنبه، روز سه شنبه نیز این نشریه حق توزیع داشته است.


اخلاق در قانون گرایی که خیلی وقت است رنگ باخته است و تعامل مثبت اخلاق مدارانه بین مسوولین کمیته ناظر بر نشریات و دانشجویان فعال فرهنگی وجود ندارد و تعامل قانون گرایی هم با سوء گیری هایی همراه بوده است. علاوه بر آنها بلافاصله بعد از توزیع نشریات اعضای این کمیته باید تمامی نشریات را مطالعه کنند و بعضی جاها لازم است که از توزیع برخی نشریات جلوگیری به عمل آید که در عمل شاهد چنین مساله ای نبودیم و موشک در جواب موشک داده شد و فضای دانشگاهی ملتهب شد.


حاکمیت قانون حلال مشکلات است
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در نامه تقدیری خود از آقای زاکانی آورده است که "سالهاست شاهدیم که نبودن ممیزی در انتشار نشریات دانشجویی، باعث جولان دادن چه تفکراتی در فضای دانشگاهی شده است".


ما هم از جناب آقای زاکانی تشکر می کنیم که وضعیت دانشگاه ما را رصد می کنند و به حق نگران مبانی اسلامی هستند ولی ایشان وقتی کار به استیضاح و کارد به استخوان بکشد رصد می کنند یا همیشه پیگیر و دلسوز دانشجویان این دانشگاه هستند؟ مثلا همین وبلاگ دانشجویان در زمان وزارت آقای فرجی دانا توقیف شد چرا پیگیر و دلسوز این وبلاگ نیستند؟


ما در نشریات دانشجویی بدون ممیزی هم زیر فشار برای نشر مطالب هستیم. وای به روزی که به قول جامعه اسلامی نشریات دانشجویی هم ممیزی بگیرند. مشکل در عدم کفایت لازم کمیته ناظر بر نشریات هست که بعد از چاپ این نشریه اقدامی در جهت مطالعه و متوقف کردن توزیع آن نکردند (همان کاری که باید با تریبون انجام می دادند) و چون کمیته ناظر بر نشریات همسو با جامعه اسلامی است، راهکار دیگری را برای ممیزی معرفی می کنند. در حالی که وظایف قانونی کمیته ناظر بر نشریات مشخص است و لازم به تصویب قوانین سختگیرانه و جدیدی نیست.


لازم است اشاره ای به سخنان معاون فرهنگی وزیر علوم بشود که اظهار کردند " معتقدیم اگر اتفاق اشتباهی رخ داد باید در چهارچوب قانون با آن برخورد کنیم که مسئولیت آن بر عهده ی دانشگاه و مدیریت فرهنگی است. قرار نیست چون یک نشریه تخلف کرده است همه را با یک چوب بزنیم و یا ممیزی نشریات دانشجویی را قانونی کنیم."
در آخر هم نگاهی به دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت نشریات دانشگاهی (مصوب جلسه 540 شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ 26/3/1383) به خوبی قوانین را مشخص می کند و واهی بودن برخی ادعاها را روشن می کند.


ماده 5 بیان می کند که جلسات کمیته ناظر ماهانه یکبار با دعوت مکتوب از کلیه اعضا تشکیل می شود. در حالی که برخی مواقع این جلسات ماهیانه تبدیل به فصلی می شود.


ماده 6 وظایف کمیته ناظر بر نشریات دانشگاهی را مشخص می کند:


- برگزاری دوره های آموزشی برای متقاضایان نشریات دانشجویی اعم از صاحبان امتیاز، مدیران مسئول، سردبیران و سایر عوامل اجرایی براساس برنامه آموزشی شورای مرکزی ناظر. در حالی که چند سالی می شود از این دوره ها خبری نیست و این تخلف کمیته ناظر بر نشریات است.


ماده 7 تصریح می کند که شورای فرهنگی هر دانشگاه مرجع تجدید نظر در تصمیمات و آراء کمیته ناظر همان دانشگاه است. شورای فرهنگی هر سال یکبار تشکیل جلسه می دهد که آن هم به بررسی مشکلات اداری و مالی مشغول می شود.


ماده 15 اشاره می کند که انتشار نخستین شماره نشریه منوط به طی دوره آموزشی و اخذ گواهی پایان دوره توسط صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر براساس برنامه آموزشی مصوب شورای مرکزی ناظر بر نشریات دانشگاهی است. تبصره این ماده هم بیان می دارد که هر کمیته ناظر موظف است در هر نیم سال تحصیلی حداقل دو دوره آموزشی براساس برنامه آموزشی مصوب شورای مرکزی ناظر بر نشریات دانشگاهی آن دستگاه برگزار کند. در حالی که شاید هیچ مدیر مسئول و یا سردبیر و صاحب امتیازی این دوره ها را نگذارد و این دوره ها سالانه برگذار نمی شوند چه برسد به هر نیم سال تحصیلی حداقل دو دوره آموزشی. با احتساب این تبصره باید سالانه 4 دوره برگزار شود که یک مورد آن نیز صورت نمی گیرد.


در بخش سوم که مربوط به حقوق نشریات دانشگاهی است و قانون گذار به صراحت در ماده 27 اشاره دارد که هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر نشریات برآید یا به سانسور و کنترل محتوای نشریات مبادرت ورزد.


ماده 48 نیز واهی بودن ادعای جامعه اسلامی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان را مشخص می کند و بیان می دارد که نحوه صدور مجوز نشریات دانشگاهی، نظارت بر آنها، رسیدگی به تخلفات و شکایات تنها براساس دستورالعمل حاضر خواهد بود. تعیین و تصویب هر گونه شرایط و مقررات مغایر یا محدوده کننده علاوه بر مفاد این آئین نامه نظیر صدور مجوزهای مشروط یا موقت ممنوع است.


در آخر لازم است به این نکته اشاره شود که نگاشت چنین مطلبی ناشی از همسویی فکری نگارنده با مسوولین این نشریه ندارد. تاریخ ثابت کرده است روزنامه ها و خبرگزاری ها برای دانشجویان مستقل و بدنه دانشجویی جایی ندارند. به قول مرحوم دکتر هیئت ما را می خواهند سیاسی کنند ولی ما در می رویم.


پایگاه خبری انصاف
 
بالا