[ سبک های موسیقی ] - تاریخچه موسیقی راک - Rock

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
منشأ راک اوليه را بايد در سرودهاي انجيلي سياهان، سبک ريتم بلوز و همچنين موسيقي جاز (Jazz) جستجو کرد. در دهه 1950 نواي ساکسوفون و گيتار الکتريک با ضرباهنگ قوي به اين موسيقي اضافه شد و سبکي را به وجود آورد که در ابتدا راک اند رول و سپس به اختصار راک نام گرفت.

اين موسيقي در ظرف نوزده سال چنان محبوبيتي کسب کرد که در سال 1969 در همايشي سه روزه به نام «ووداستاک» توانست بيش از سيصد هزار بيننده را در فضاي باز به خود جلب کند. در اواخر دهه 1970 کم کم راکجاي خود را به «هوي متال» داد و بعد هم در دهه 1990 موسيقي «رپ» باب ميل جوانان غربي قرار گرفت.

در موسيقي راک از همان ابتدا ما با دو مسئله‌ي اصلي روبرو هستيم، يکي فرم اين موسيقي از لحاظ علمي و اصول هارموني و دوم ترانه و مضمون اشعاري که اين موسيقي را همراهي مي‌کند.

ترانه در موسيقي راک مي‌تواند به‌مراتب پراهميت‌تر از فرم موسيقي از لحاظ ساختار هارمونيک باشد.
چرا که موسيقي راک خود زائيده‌ي شرايط اجتماعي خاص در دهه‌هاي 1950 تا 1990 است و نمود اوليه‌ي اين شرايط در ترانه‌هاي اين چند دهه متجلي شده. آوازهاي راک که اغلب سراينده و خواننده‌ي آن يکي است، در حقيقت بازتاب شيوه‌ي زندگي آمريکائي، مانند بي بند و باري فزاينده‌ي جنسي بود.

شعر اين آوازها بيش از آنکه همانند آوازهاي دهه 1930 و 1940 عاشقانه و احساساتي باشد، گرايش به بيان صريح و بي‌پرده‌ي مضامين جنسي داشت. اجراکنندگان راک در دهه 1960 اغلب به مخالفت و تمسخر جنگ فرسايشي ويتنام مي‌پرداختند.

آوازخوانان علاوه بر اين در آوازهاشان به بيان تجربه‌هاي حاصل از استفاده مواد مخدر و تقلا براي کسب حقوق اجتماعي و همچنين مبارزه با تبعيض نژادي مبادرت مي‌ورزيدند.
آوازخوان و ترانه‌سراي مشهور «باب ديلن» بخش عمده‌ي شهرتش را مرهون خواندن ترانه‌ايست به نام «Blowin in the wind»، مضمون اين ترانه اعتراض به تبعيض نژادي است.

به طور کلي مهم‌ترين مسئله در موسيقي راک لحن اعتراض‌آميز و تهاجمي و همچنين خشونتي است که در ترانه‌هاي آن نهفته. اين نارضايتي از شرايط موجود است که اعتراض و خشونت را سبب شده و سپس در ريتم‌هاي درام (drum) که مارش‌هاي نظامي را تداعي مي‌کند متجلي مي‌شود. همچنين روح همين اعتراض است که در لگام افسار گسيخته‌ي گيتار الکتريک حلول کرده.
مي‌بينيم که نقش اصلي در موسيقي راک را ترانه بر عهده دارد و در حقيقت روح ترانه است که در فرم و ساختار هارمونيک اين موسيقي جريان پيدا مي‌کند.

حال اگر شعر و آواز را هم از اين موسيقي برداريم و به موسيقي بدون کلام بينديشيم باز هم اعتراض و خلق و خوي تهاجمي در ملودي‌هاي گيتار و ريتم‌هاي درام باقي مي‌ماند. مي‌توان پا را فراتر گذاشت و به جوهره‌ي راک حتي به دور از موسيقي انديشيد. راک يعني انزجار از سقوط انسان و درحقيقت همين انزجار است که اعتراض را به همراه دارد. حال، ساز و آواز و ترانه تنها وسيله‌ايست براي فرياد. فريادي که بسترش گاه حنجره است و گاه سيم‌هاي گيتار.

از طرف ديگر با نگاهي به تاريخ موسيقي راک در مي‌يابيم که راديو و تلويزيون و سينما به عنوان بستري بسيار مناسب در رشد و حرکت اين سبک از موسيقي نقشي بسيار مهم و اساسي را ايفا کرده‌اند. براي مثال قطعه‌ي معروف «Rock around the clock» ساخته «بيل هالي» که از اولين آثار راک به شمار مي‌رود بخش عمده‌ي موفقيتش را مديون فيلمي است به نام «جنگل تخته سياه» که در سال 1955 به نمايش درآمد. و يا مي‌توان به شبکه تلويزيوني MTV اشاره کرد که در دهه 1980 بازار راک را تسخير کرده بود.

در سال 1955، باب ديلن چهارده ساله با شنيدن موسيقي «Rock around the clock» فرياد زد «هي! اين موسيقي ماست، براي ما ساختنش!» به راستي چه تفاوتي در اين اثر وجود داشته که نه تنها باب ديلن بلکه ميليون‌ها جوان ديگر نيز هم‌صدا با او چنين فرياد زده بودند؟ اين روح آزادي‌خواهانه، خشونت و اعتراض نهفته در اين موسيقي بوده که باب ميل جوانان قرار گرفته بود. جواناني که در زير آتش توپخانه‌هاي جنگ جهاني دوم متولد شده بودند و فاجعه‌ي مرگ‌بار و تلخ ويتنام را در پيش رو داشتند.

تاریخچه پیدایش و معرفی سبک های راک

راک اند رول (Rock & Roll)
مقاله اصلی: راک اند رول

راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است، روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده در ابتدا زمانی که راک بازها موسیقی کانتری و بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصه‌های بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. از موسیقی پر انرژی Chuck Berry گرفته تا هارمونی‌های زیبای بیتلز و همه در گروه راک اند رول قرار گرفت. اما راک اند رول جذابیت موسیقیایی خودش را فقط برای چند سال حفظ کرد. با گوناگونی بسیاری که در سبک‌های مختلف راک به وجود آمد، به قول بعضی از متخصصین هسته اصلی راک از هم پاشید.

پاپ-راک Pop-Rock

پاپ-راک یکی از عمده ترین شاخه‌های موسیقی محسوب می‌شود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock می‌گویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروه های مشهور فعال در این سبک می‌توان به Everly Brothers، مدونا و Rowed House اشاره کرد.

سافت راک Soft Rock

گرچه سبک سافت راک در اوائل دهه هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمه‌های آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمی‌ست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ تجاری نگاه کردن به موسیقی یکی از ویژگیهای این سبک است.

سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.

Grunge

سبکی که اوج درخشش اون در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوب ترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت Kurt Cobain و بقیه اعضای Nirvana بود. سبکی که از دل Black Sabbath برخاست و حاصل ترکیب موسیقی punk و Heavy metal بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا Heavy metal؛ بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیاییش. اما در نحوه نواختن ریف‌ها به Heavy metal شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروه‌های Green River، Mud honey میشه که این موج هنوز هم ادامه داره و ریف‌های آن سنگین تر و خشن تر از ریف‌های دورهٔ دومه. مشهور ترین گروه از موج دوم Nirvana است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروه‌های Grunge است و مهم‌ترین ویژگی اون stop-start زیاد اونه. متاسفانه در کشور ما Nirvana رو فقط متعلق به سبک Alternative Metal می‌دونن و به تبع اون هر گروهی رو که در موسیقیش stop-start به کار می‌بره به این سبک مربوط می‌دونن؛ البته سبک‌های موسیقی هارد راک و متال آنقدر متنوع اند که به سختی میشه مرزی مشخص بین اونا کشید.

آلترنیتیو راک Alternative Rock

آلترنیتیو راک یکی از شاخه‌های راک است که تمام گروهای پست پانک (Post Punk) رو از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خودش قرار داد. آلترنیتیو راک شامل سبکهای گوناگونی می‌شود: از ملودیهای زیبای Jangle Pop گرفته تا ملودیهای خشن و یک نواخت اینداستریال راک.

هارد راک Hard Rock

از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا می‌کند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده می‌شود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمی‌شود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبه‌ای تکیه دارد.

هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خودشو رو آغاز کرد و به‌عنوان یک موسیقی روان گردان باب شد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از Blues از بداهه نوازی استفاده میشه و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست. اگرچه همون سولوهای طولانی و همان صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارن و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.

اسکورپیینز (انگلیسی: The Scorpions) گروه هارد راک آلمانی است که با فروش بیش از ۲۵۰ ملیون آلبوم جایگاه خودش را به عنوان یکی از موفق‌ترین گروه‌های راک قاره اروپا ثبت کرده‌است. این گروه از پرفروشترین گروههایراک و همچنین موسیقی به شمار میرود. رودلف شنکر (آواز و گیتار الکتریک) این گروه را با حضور کارل-هینز فولمر (گیتار لید)، لوتار هیمبرگ (گیتار بیس) و ولفگنگ دزیونی (درام) در سال ۱۹۶۹ در هانوور تشکیل داد. سپس در سال ۱۹۹۱ برادر کوچک شنکر به نام میخایل (گیتار لید) و دوست صمصیمی‌اش کلوز مین (آواز) به گروه پیوستند. در سال ۱۹۷۲ گروه موفق شد اولین آلبومشان را به نام «Lonesome Crow» ضبط کند.

ُScorpions آهنگهای زیبا و پرطرفدار زیادی از جمله ((Still Loving you))و ((Are You The One)) و ((A Moment In A Million Years)) را اجرا کردند که باعث محبوبین آنان گشت.

اسکوررپیونز از معدود گروههای راک دنیا میباشد که کنسرت و تورهای بزرگی اجرا می‌کند.

هرچند اسکورپیینز در دهه ۷۰ میلادی نیز شناخته شده بود (مخصوصآ در ژاپن)، اما بیش از هر چیز با ترانه‌های «Rock You Like a Hurricane» در سال ۱۹۸۴ و «Wind of Change» در سال ۱۹۹۰ به شهرت رسید.

Punk Rock

اعضای پانک عقاید آزادیخاهانه شون رو از طریق هنرهای مختلف ابراز می‌کنن، که مهم‌ترین اونها موزیک ه. همچنین نقاشی، شعر، و داستان کوتاه. پانک‌ها از این طریق از خلاقیتشون برای به نمایش گذاشتن نارضایتیشون از ظلمها و استبداد حاکم بر جامعه، استفاده می‌کنن. موسیقی پانک دارای Lyric‌های خشمگین و تند و سریعیه، در مورد مدرسه((Academy، ناخشنودی از شرایط اجتماعی، ارتباطها ((relationships، و مسائل خانوادگی. یکی دیگه از مشخصات این سبک اینه که بعضی از آهنگهاش به کوتاهی ۲ دقیقه‌است. ولی حتی تو این زمان کم، آهنگهاش می‌تونن حس خواننده رو منتقل کنن- که این آهنگها معمولاً خشم و عصبانیت رو نشون می‌دن. هدف این موزیک شوک آوردن، اهانت کردن، و حمله کردن به دیدگاههای عام است!

طرز لباس پوشیدن punk‌ها هم بیانگر دیدگاه این سبک ه. پانک‌ها خودشون رو به شکلی در می‌آرن که خارج از عرف باشه؛ به این ترتیب حسی که نسبت به جامعه دارن، و همچنین ظلم‌ها و فقر در جامعه رو منعکس می‌کنن. اونها از وسایل معمولی ای مثل دکمه، تیغ، سوزن، و تکه‌های پارچه به عنوان سمبل حس‌هایی که می‌خوان بیان کنن، استفاده می‌کنن. پانک بودن کمک می‌کنه که هر کس بتونه فردیت (شخصیت) خاص خودش رو پیدا کنه، بدون اینکه از طرد شدن یا مورد قبول واقع نشدن بترسه.

برای مثال، روی کلاه sweatshirt پانکی، تکه‌ای پارچه دوخته شده که کلمهٔ Unity روی آن نوشته شده‌است... این معانی مختلفی می‌تونه داشته باشه، و در راس- خواستن وحدت در جامعه. و ژاکت جین پاره پوره‌ای که روی اون کلمه‌های مختلفی نوشته شده که نشون دهندهٔ سختیها، دردها، و ظلمهاییه که جامعه ایجاد می‌کند، می‌باشد. پارگی لباس پانکها منعکس کنندهٔ فقر در جامعه و همچنین خشم است! در بین دختر و پسرهای punk شلوار جین‌هایی که رنگ و روشون رفته هم زیاد دیده می‌شه. بعضی از دخترها در پانک دامن‌های کوتاه یا شلوار چرم هم می‌پوشن؛ همچنین گاهی آرایش غلیظ، ولی خلاف عرف. موهاشون رو به رنگ‌های عجیب غریب می‌کنن، و به صورت نا مرتب یا به حالات غیر معمول در می‌آرن- درست خلاف اون چیزی که تو جامعه مورد قبوله!

در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی اون دوران خودش رو منعکس می‌کرد. در حالی که موسیقی جدی تر می‌شد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم می‌شد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات می‌گرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروه‌های آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، The *** Pistols بود.

اشعار پانک بیشتر به محکوم کردن طبقهٔ اشراف انگلیس و بی صداقتیشون، و همینطور به اعتراض‌های ناامیدانه و خشونت بار بر مسایل و مشکلات اجتماعی، می‌پرداخت. در سال ۱۹۷۶، مدیر گروه The *** Pistols، مصاحبه‌ای با BBC ترتیب داد، که در آن اعضای The *** Pistols عقایدشون رو رک و راست، و در خیلی از مواقع توهین آمیز به عموم ابراز کردند. در پی این مصاحبه وزیر آموزش و پرورش انگلیس و هیات مدیرهٔ هنر لندن، مخالفتشون رو با پانک‌ها نشون دادند و به مردم ”قول دادند“ از پانک‌ها جلوگیری کنند!!

و بعد از همین مصاحبه بود که پانک‌ها با مخالفت بیشتر عموم در انگلیس و به تدریج در اروپا مواجه شدند. اما این مخالفت نتیجهٔ عکس داشت و تعداد بیشتری رو نیز به سوی خود جلب کرد. پانک باعث می‌شد مردم نگاهی به برخی حقایق بیاندازند، و عموم مردم از چیزی که می‌دیدن خوششون نمی‌اومد. (مثل اون جملهٔ سینوهه که می‌گه: ”ممکن است لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم تغییر کنه، اما حماقت آنها عوض نخواهد شد؛ و در تمام اعصار می‌توان به وسیلهٔ گفته‌ها و نوشته‌های دروغ مردم را فریفت. زیرا همانطور که مگس عسل را دوست دارد، مردم هم دروغ و ریا و وعده‌های پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد دوست می‌دارند.).... در کل پیام اصلی پانک این بود که هر کس، خودش باشه....

تنوع های موسیقی راک در دهه 1980
نوشتار اصلی: خط زمانی گرایشهای موسیقی (1980-1989)

در دهه 1980موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید فلز سنگین انگلیسی بود . در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی وان هالندر گیتار راک ، هنگامی که آواشناسهای دیوید لی راث)وان هالن( وفردی مرکوری( از )ملکه بود و او این برنامه ها را در سراسر دهه 1970 اجرا کرد و نقش جلودار را در انجام استانداردهای برنامه های هنری به اوج رسانید.بونو از U2 به گرایش و تمایل های خود ادامه داد.همگام با این پدیده ، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقی ماند.راک قلب مملکت امریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون،باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگانسنتی امریکایی،پاول سیمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت ومعروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی*شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.

بریت پاپ
نوشتار اصلی: بریت پاپ

موقعی که امریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود ، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه 90 برگشت که بریت پاپ نامیده می شد و توسط باندهایی مانند سدو، (اوسیس،روحیه،رادیو هد،پالپ و بلور اجرا می شد. این باندها دردهه 80 تعداد بسیار زیادی را به طرف راک انگلیسی زیرزمینیتوی-پاپ،برق کفش و سنگ فضاییمانند نفوذ گیتار سنتی انگلیسی که توسط نوازندگان سنگ درخشان اجرا و پخش می شد، کشاندند. برای مدتی بلور اوسیس با رقابت سرسختانه مشابه با رقیبان نوازندگان سنگهای غلتان بودند. برای مدت دیگری باندهایی مانند بلور که گرایش به پیروی از چهره های کوچک و پرهیجان ، اوسیس ترکیب شده با جنبه های سنگهای غلتان و با ملودی نوازندگان آن داشتند. بادهای روحیه و رادیو هد تمایلی به مجری هایی مانند الویس کوستلو، پینک فلوید و R.E.M با موسیقی راک پیشرفته وویرایش شده در بیشتر آلبومهای معروف ، کامپیوتر OK"داشتند. این باندها خیلی موفق بودند و برای مدت زمانی به اوسیس لقب "بزرگترین باند در جهان" بخاطر تشکر از فروش 14 میلیون نسخه از آلبوم آنها در سراسر جهان داده شده بود ولی بعد از ورشکستگی و فروپاشی باند ، مصیبت از دست دادن محبوبیت مردمی و همگانی و کاهش چشمگیر حمایت عمومی در ایالات متحده افت پیدا کردند.باند روحیه بعد از ایجاد مشکلاتی در آن و کنار کشیدن باند دیگر رادیو هد به داخل باندهای الکترونیکی ایالات متحده امریکا به عنوان یک مشکل عمده از هم پاشیده شدند. .

Metal موسیقی متال

یکی از زیرشاخه‌های اصلی راک ، سبک متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته می‌شود.از موسیقی متال که به علت خشن‌بودن آواها به این نام خوانده می‌شود، به خودی خود زیر شاخه‌های متعددی منشعب شده‌است. دههٔ هشتاد میلادی دوران شکل‌گیری کامل‌تر و تعالی این سبک به حساب می‌آید. یکی از گروههای شاخص دههٔ هشتاد گروه امریکایی متالیکا با سبک هوی متال را می‌توان نام برد. موسیقی متال می‌خواهد در اشعارش اعتراض را به گونه مستقیم بیان کند.اولین گروه سبک متال بلک سبت با خوانندگی جان آزی آز بورن می‌باشد.
منبع : yeganehcloob.ir
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلامتی همه راک بازا :دی

سلامتی پینک فلوید:D
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
موسیقی راک - Rock

موسیقی راک - Rock

سال‌های میانی دههٔ ۱۹۵۰ شاهد نشو و نمای گونه‌ای نو از موسیقی مردم‌پسند بود که ابتدا راک آند روال (rock and roll) و سپس به اختصار راک نام گرفت. راک گرچه دربرگیرنده سبک‌هائی متنوع است اما به موسیقی آوازئی گرایش دارد که ضربش خشن و پیش‌برنده است و در آن اغلب همراهی گیتار الکتریکی و صداهای به شدت تقویت‌ شده جلوه‌ای برجسته دارد. راک اولیه به‌طور عمد از سبک ریتم و بلوز (rhythm and blues) - نوعی موسیقی رقص سیاهان آمریکا که آمیخته با بلوز بود - و از جاز و سبک سرودهای انجیلی سیاهان سرچشمه گرفت. راک همچنین برگرفته از موسیقی بومی و موسیقی سرزمین‌های غرب (cluntry and western music) آمریکا است؛ سبکی با رنگ‌وبوی عامیانه و مبتنی بر گیتارنوازی که در فرهنگ روستائیان سفیدپوست آمریکائی ریشه دارد. راک طی کم‌وبیش یک دهه، از سبکی ساده و معطوف به رقص به گونه‌ای از موسیقی بدل شد که از نظر رنگ‌آمیزی، مضمون شعرها و تکنیک‌های صوتی الکترونیک بسیار متنوع بود.
مبانی راک

- رنگ صوتی:

رنگ صدای گیتال الکتریکی، در موسیقی راک، با نوای سازهای زبانه‌دار بادی برنجی در 'گروه بزرگ' موسیقی مردم‌پسند پیشین‌ بسیار متفاوت است. نوای موسیقی راک به شدت تقویت شده است و در آن گیتار برای پدید آوردن گستره‌ای متنوع از رنگ‌های صوتی ماهرانه به‌کار گرفته می‌شود. یک گروه راک در کنار آوازخوان‌ها (که ساز نیز می‌نوازند) شامل دو گیتار الکتریکی (گیتارهای پیشاهنگ و ریتم - Lead and rhythm)، باس الکتریکی، ساز کوبه‌ای و سازهای شستی‌دار مانند پیانو، پیانوی الکتریکی و سینتی‌سایزر است. برخی از گروه‌ها نیز دربردارندهٔ یک یا چند ترومپت، ترومبون یا ساکسوفون هستند.
از دههٔ ۱۹۶۰ به این سو، گسترهٔ متنوعی از سازها که اغلب مناسبتی با موسیقی مردم‌پسند ندارند - از کلاوسن گرفته تا سیتار هندی - هر از گاه و به‌ویژه در ضبط استودیوئی به گروه اصلی سازهای راک افزوده شده‌اند. از این زمان، در ضبط آثار راک استفاده از صداهائی بس گوناگون مانند سیگنال‌های الکترونیک، همهمهٔ جمعیت و نوای ارکستر سنفونیک آغاز شد. در دههٔ‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، موسیقیدانان، راک از توانائی‌های رو به گسترش سینتی‌سایزر و کامپیوتر بهره گرفتند. تکنولوژی پیشرفتهٔ الکترونیک این امکان را فراهم آورد تا کیفیت صوتی موسیقی چند نوازندهٔ با صداهای گروه بزرگ همنوازان همانند شود.
سبک آواز خواند در راک تا اندازهٔ زیادی برگرفته از موسیقی سیاهان، موسیقی عامیانه، محلی و موسیقی سرزمین‌های غرب آمریکا است. گرچه سبک‌های آوازخوانی در راک متنوع است، اما همهٔ آنها با سبک زمزمه‌‌واری که آوازخوانان قدیمی پاپ رواج‌‌دهنده‌اش بودند تفاوت دارند. آوازخوان راک فریاد می‌کشد، جیغ می‌زند، شیون می‌کند، می‌غرد و صداهائی تیز و برآمده از حلق، مانند فالستو را - روشی آوازی که توسط آوازخوانان مرد برای ادای صداهائی زیرتر از وسعت طبیعی صدایشان به‌کار می‌رود - به‌کار می‌گیرد. هجاهای بی‌معنا و واژه‌های کوتاه و تکراری (مانند !Yeah! Yeah! Yea) نیز در آواز راک نمودی برجسته دارند.
- ریتم:

راک مبتنی بر ضرب‌هائی بسیار قوی با وزن‌ چهارتائی 4^4 است که در آن تکیه بر ضرب‌های دوم و چهارم میزان است. هیجان ریتمیک به دلیل تقسیم هر ضرب به ۲ نت مسوی اوج می‌گیرد. این تقسیم، ۸ نت چالاک‌تر پدید می‌آورد که در قالب ۴ ضرب قرار گرفته‌اند. برای حس این تأثیر، الگوی زیر را بخوانید:
و - ۴ - و - ۳ - و - ۲ - و - ۱
موسیقی راک در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اغلب آمیزه‌ای از ریتم‌های پیچیده با چنین الگوئی بود؛ برای نمونه، نوازندهٔ بادی برنجی ممکن است ضرب‌های بالا - 'و' ها - را مؤکد بنوازند. در سال‌های پایانی دههٔ ۱۹۷۰ و در دههٔ ۱۹۸۰ با الهام‌پذیری اجراکنندگان از پُلی‌ریتم‌های موسیقی آفریقائی، برخی از آثار راک ریتمی پیچیده‌تر یافتند.
- فرم‌، ملودی و هارمونی:

موسیقی راک به‌طور معمول به فرم بلوز ۱۲ میزانی (نگاه کنید به مبحث بلوز)؛ فرم A A B A سی‌ودو میزانی (مبحث سوئینگ)؛ و یا همین فرم‌ها با دگرگونی‌های اندک است.
آوازهای مردم‌پسند قدیمی به‌طور معمول متشکل از عبارت‌هائی ۴ یا ۸ میزانی بودند، اما ملودی‌های راک گاه شامل عبارت‌هائی با طول‌های بی‌قاعده هستند. گرایش آوازهای راک، به الگوهای ملودیک کوتاهی است که بارها تکرار می‌شوند. این آوازها گاه به‌جای آنکه بر مبنای گام‌های سنتی ماژور و مینور ساخته شوند، مبتنی بر مُدهای کلیسائی هستند.
توالی‌های هارمونیک در موسیقی راک اغلب بسیار ساده است و اغلب از سه یا چهار آکورد مبنا تشکیل می‌شوند. گاه هارمونی می‌تواند به‌گونه‌ای آزاد فقط به دو آکورد محدود شود که نمونهٔ آن را می‌توان در آواز Eleanor Rigby از جان‌لنن (John Lennon) و پُل مک‌کارتنی (Paul McCartney) یافت. راک اغلب توالی‌هائی از آکوردها را به‌کار می‌گیرد که در آثار مردم‌پسند قدیمی‌تر به‌ندرت یافت می‌شوند.

پیدایش و تحول راک

در واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۴۰، سبک 'ریتم و بلوز' در میان سیاهان آمریکا به سبکی غالب و فراگیر بدل شد. موسیقی 'ریتم و بلوز' در سال‌های دههٔ ۱۹۵۰ به سبب ضرباهنگ قوی و نیز به‌کارگیری ساکسوفون و گیتار الکتریکی در آن با سبک قدیمی بلوز تفاوت داشت. لیتل ریچارد (Little Richard)، چاک بری (Chuck Berry) بُو دیدلی (Bo Diddley) و فنتز دومینو (Fats Domino) از اجراء‌کنندگان پیشتاز راک بودند. موسیقی گروه‌هائی پیرو سبک سرودهای انجیلی سیاهان مانند Drifters و نیز صداهای اوج‌گیرندهٔ فالِستو [SUP](۱)[/SUP] در موسیقی گروه Pltters بخش مهمی از سبک 'ریتم و بلوز' را شکل می‌دادند.
گروه Bill Haley and His Comets از قدیمی‌ترین گروه‌های مهم راک‌آند روال بود؛ گروهی که قطعهٔ Rock Around the Clock آن به نخستین قطعهٔ بسیار محبوب این سبک تازه بدل شد. فیلم جنگل تخته‌سیاه (Blackboard Jungle)، (سال ۱۹۵۵) که موضوع آن طغیان دوران جوانی بود، سهمی به‌سزا در محبوبیت این قطعه داشت. در نظر بسیاری از مردم آن زمان، این سبک تازه خود به سبب شدت صدا، ضرب کوبنده و مضامین جنسی طغیان‌آمیز می‌آمد. جلوه‌ٔ طغیان دوران جوانی توسط الویس پریسلی (Elvis Presley)، که 'سطلان' بی‌چون و چرای راک اندرول بود، نیز جلوه‌گر می‌شد.
(۱) . falsetto؛ واژه‌ای ایتالیائی که به صداهائی آوازی که زیر و کم حجم و نه چندان خوش‌آهنگ هستند اشاره دارد. در موسیقی اپرا، صداهای فالستو بیشتر توسط خوانندگاه تنور با خواندن نت‌هائی زیرتر از گسترهٔ صوتی آوازخوان و برای پدید آوردن جلوه‌های کُمیک به‌کار رفته است -م.
در دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی سیاهان اغلب سُول (soul) نامیده می‌شد، اصطلاحی که بر حالت پُراحساس، منشأ مذهبی و ارتباط این سبک با جماعت سیاهان تأکید دارد. جیمز براون (James Brown)، ری چارلز (Ray Charles) و آرثا فرانکلین (Aretha Franklin) از هنرمندان سبک سُول هستند. گونه‌ای از موسیقی سُول که آمیزه‌ای از سبک 'ریتم و بلوز' و موسیقی مردم‌پسند است با نام موتاون (Motown) - نام یک کمپانی ضبط صفحه در دیترویت - شناخته می‌شود. سبک موتاون به شایستگی تمام به‌عنوان 'آمیزه‌ای از ریتم‌های آواز مذهبی سیاهان، هارمونی‌های مدرن، ملودی‌های ملایم و شعرهای درخشان آوازی' توصیف شده است. گروه Diana Ross and The Supremes و استیوی واندر - (Stevie Wonder) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامی‌که فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد - از ستارگان موتاون هستند.
در ۱۹۶۴ با سفر بیتل‌ها (the Beatles) که نخستین قطعهٔ بسیار محبوب او در ۱۹۶۳، هنگامی‌که فقط سیزده سال داشت، به اجراء درآمد - از ستارگان موتاون هستند.
در ۱۹۶۴ با سفر بیتل‌ها (the Beatles) (گروهی انگلیسی) به آمریکا، فصل تازه‌ای در تاریخ راک گشوده شد. گروه بیتل‌ها و Rolling Stones (که آن نیز انگلیسی بود) بر عرصهٔ موسیقی مردم‌پسند ایالات‌متحد استیلا یافتند. موسیقیدانان راک در سال‌های میانی و پایانی دههٔ ۱۹۶۰ با تأثیرپذیری از آنها، در قلمرو گسترده‌تری از منابع به کاوش صداها و ایده‌های موسیقائی پرداختند. این موسیقیدانان به تجربهٔ جلوه‌های الکترونیک، سازهای 'کلاسیک' و غیرغربی، گام‌ها، توالی‌های آکوردی و ریتم‌هائی نامتعارف دست زدند.
در دههٔ ۱۹۶۰ راک همچنین به جذب عناصر موسیقی عامیانه پرداخت و شعر آوازهای آن اغلب مرتبط با موضوع‌های روز مانند جنگ و نابرابری‌های نژادی بود. محرک این تحول، موفقیت باب دیلن (Bob Dylan)، آوازنویس و آوازخوان، بود که آواز او به‌نام Blowin'in the Wind - در اعتراض به تعصب نژادی - چکیدهٔ احساس بسیاری از جوانان بود.
در سال‌های پایانی دههٔ ۱۹۶۰، موسیقی مردم‌پسند تنوعی چشمگیر و فراوان داشت. اصطلاح‌های متعددی که در این دوران سربرآوردند بازتابی از تنوع سبک‌های راک در این سال‌ها است: راک عامیانه (folk rock)، جاز راک (jazz rock)، راک کلاسیک (Classical rock) راک راگا (raga rock)، راک توهمی (Psychedelic rock)، راک اسیدی (acid rock)، این دوران شاهد پیدایش نخستین نمایش موزیکال راک به‌نام Hair ساختهٔ گالت مک‌درموت (Galt MacDermot) و نیز نخستین اپرای راک با عنوان Tommy، ساخته، پیتر تاونشند (Peter Townshend) با هنرنمائی گروهی انگلیسی به‌نام Who بود.
در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ موسیقی راک به لطمه‌هائی بزرگ دچار شد: گروه‌ بیتل‌ها انحلالش را اعلام کرد و سه تن از پیشگامان راک به‌گونه‌ای تأسف‌بار درگذشتند - جیمی هندریکس (Jimi Hendrix) و جنیس جاپلین (Janis Joplin) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از اعتیاد و جیم موریسن (Jim Morrison) از گروه Doors بر اثر حملهٔ قلبی جان باختند. با این همه، راک در دههٔ ۱۹۷۰ همچنان محبوب ماند. این دهه نظاره‌گر تداوم بسیاری از سبک‌های دههٔ ۱۹۶۰، احیاء راک اند رول قدیمی و ظهور گونه‌ای نو از موسیقی رقص موسوم به دیسکو (disco) بود. اجراء‌کنندگان کهنه‌کار دههٔ ۱۹۶۰ - مانند باب دیلن، استیوی واندر و رولینگ استونز - همچنان فعال ماندند، اما ستاره‌هائی تازه نیز ظهور کردند که از آن میان می‌توان لیندا رانستات (Linda Ronstadt)، بیلی جول (Billy Joel)، بروس اسپرینگستین (Bruce Springsteen) و دانا سامر (Donna Summer) 'ملکهٔ دیسکو' را نام برد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، مدتی نسبت به راک اندرول دههٔ ۱۹۵۰ و اجراکنندگان پیشروی آن همچون چاک بری مجذوبیتی نوستالژیک پدید آمد.

کمپانی‌های ضبط، آلبوم‌های متعددی از قطعه‌های محبوب قدیمی را در مجموعه‌هائی تازه عرضه کردند و دو فیلم سینمائی (The Buddy Holly Story و American Hot Wax) دربارهٔ چهره‌های قدیمی راک اندرول ساخته شد. در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ آمیزه‌ای از موسیقی بومی و راک به‌نام راک محلی (country rock) محبوبیت یافت. موسیقی محلی نیز به جریان اصلی موسیقی پیوست و اجراء‌کنندگان شاخص آن (جانی کَش (Johnny Cash)، دالی پارتن (Dolly Parton)، ویلی نلسن (Willie Nelson) و دیگران) در سراسر ایالات‌متحد محبوب شدند. رگه (Reggae)، سبکی نشأت‌گرفته از مسائل سیاسی و اجتماعی مرتبط با هند غربی (جزایر آنتیل)؛ فانک (funk)، که شاخص آن انگیزندگی و ریتم جازگونه بود و نیز پانک (Punk) یا موج نو که شکلی بدوی از راک‌اندرول است، از دیگر سبک‌های موسیقائی دههٔ ۱۹۷۰ هستند.

برخی از گروه‌های راک، از آن میان گروه‌هائی مانند Lake، Emerson و Palmer به اجراء راک کلاسیک پرداختند که متشکل از تنظیم آثاری همچون تابلوهای یک نمایشگاه، از مودست موسورگسکی آهنگساز روس سدهٔ نوزدهم، به‌ سبک و سیاق ویژهٔ راک بود. سرانجام در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بود که جاز راک (با فیوژن) با اجراء گروه‌هائی مانند Crusaders، Chicago و Weather Report بیش از پیش در میان شنوندگان خواستار یافت.
در سال‌های نخست دههٔ ۱۹۸۰، گروه‌هائی بریتانیائی و مرتبط با موج نو مانند Police، Culture Club و Eurhythmics در میان شنوندگان آمریکائی محبوبیت داشتند. این 'دومین استیلای بریتانیائی' با نخستین نمونهٔ آنکه در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ توسط بیتل‌ها تحقق یافت، در خور قیاس بود. گرچه این گروه‌های بریتانیائی سبک‌هائی گوناگون داشتند، اما همگی از تکنیک‌های الکترونیک - سینتی‌سایزر و کامپیوتر - استفادهٔ فراوان می‌کردند و اجراکنندگان آن اغلب شمایلی نامأنوس و غریب داشتند. دههٔ ۱۹۸۰ شاهد تمایل دوبارهٔ نوجوانان به هِوی متال (heavy metal) بود؛ گونه‌ای راک ابتدائی که طبل‌های کوبنده، باس بسیار قوی و غریو لگام گسیختهٔ گیتارهائی الکتریکی که با نهایت قدرت می‌نوازند از ویژگی‌های آن است. شعر آوازهای هِوی متال با اشاره‌های بی‌بند و بار و آشکار به مضامین جنسی و خشونت‌آمیز لزوم توجه به تأثیر اینگونه موسیقی را بر جوانان، مطرح کرده است. گروه‌های Metallica، Motley crue، Iron Maiden، Quiet Riot و Guns 'n' Roses از محبوب‌ترین گروه‌های هِوی متال هستند.
در میان جوانان شهرنشین سیاهپوست آمریکائی، گونه‌ای موسیقی به‌نام موسیقی رَپ (rap music) پا گرفته است. این موسیقی در آغاز گفتاری ریتمیک بود که با همراهی یک صفحه‌چی، که ماهرانه با دو گرامافون به ساختن کولاژی از جلوه‌های ریتمیک می‌پرداخت، اجراء می‌شد. رپ که نخست در محله‌های سیاه‌پوست‌نشین شهرهای شرق آمریکا محبوبیت یافت، اغلب تجسم‌بخش خشم و محرومیت جوانان شهرنشین سیاهپوست است. در واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۷۰ و طی دههٔ ۱۹۸۰ گروه‌های همچون Talking Heads و Police نیز از منابعی 'شگفت و غریب' مانند موسیقی آفریقا و رِگه جامائیکا هر چه بیشتر الهام گرفتند.
هِوی متال و رَپ در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ محبوبیتی روزافزون یافتند. شنوندگان هِوی مثال، از همان آغاز، نوجوانان سفیدپوست طبقهٔ کارگر بودند. از سوی دیگر، رَپ - گرچه هنوز نیز بیشتر شنوندگانش جوانان سیاهپوست هستند - پس از ۱۹۹۰ از دیگر گونه‌های موسیقی مردم‌پسند تأثیر پذیرفت و به‌تدریج شنوندگانی تازه یافت. در تلویزیون کابلی، برنامه‌ای بسیار موفق به سبک رَپ به نمایش درآمد؛ وانیلا آیس (Vanilla Ice) ،(نخستین ستارهٔ سفیدپوست رَپ) و ام.سی. هَمر (M.C. Hammer) از اجراکنندگان رَپ هستند.
موسیقی مردم‌پسند آفریقائی، سبک و سیاق مهم دیگری در دههٔ ۱۹۸۰ پدید آورد. یوسو ندور (Youssou N'Dour) سنگالی، که موسیقی‌اش سبک‌های سنتی را با همراهی‌هائی به سبک موسیقی پاپ اروپائی - آمریکائی در هم می‌آ‌‌میزد، به ستاره‌ای جهانی بدل شد - به‌ویژه هنگامی‌که همراه چهره‌های شاخص راک، یعنی بروس اسپرینگستین و استینگ، برای کمیتهٔ عفو بین‌الملل به سفر و اجراء برنامه پرداخت. آلبوم Graceland از پُل سایمن (Paul Simon) که با همکاری موسیقیدانان آفریقای‌جنوبی تهیه شد نیز در افزایش علاقهٔ جهانیان به موسیقی مردم‌پسند آفریقا مؤثر بود. سبک‌هائی دیگر که گونه‌های قدیمی‌تر موسیقی را با جلوه‌های ویژهٔ موسیقی مردم‌پسند امروزی آمریکا و اروپا آمیخته‌اند و نیز محبوب بوده‌اند. برای نمونه، زوک (Zouk) - آمیزه‌ای از موسیقی رقص پاریسی و کارائیب فرانسه - محبوبیتی جهانی داشت.

موسیقی راک در جامعهٔ آمریکا

باب دیلن چهارده‌ ساله در ۱۹۵۵ هنگامی نخستین‌بار قطعهٔ Rock Around the Clock از بیل هالی را شنید، شادی‌کنان فریاد زد: 'زهی! این موسیقی ماست؛ برای ما آن را ساخته‌اند' میلیون‌ها جوان دیگر نیز مانند دیلن حس می‌کردند که موسیقی راک متعلق به آنان و بیانگر تکاپویشان برای کسب هویت و استقلال است. بسیاری از اجراء‌کنندگان و آوازنویسان پیشرو راک، خود نوجوان یا در سنین بیست‌سالگی بودند. پیش از دههٔ ۱۹۵۰، موسیقی مردم‌پسند، بر خلاف راک، کم‌وبیش برای تمام گروه‌های سنی به یک اندازه جذابیت داشت.
در ایالات‌متحد پس از جنگ جهانی دوم، به سبب 'رشد سریع جمعیت' در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ جمعیت نسل جوان بیش از هر زمان دیگر بود، و این تودهٔ جوان به سبب رشد اقتصادی پول بیشتری نیز برای خرج کردن در اختیار داشت. صنعت آمریکائی به‌سرعت پاسخگوی این بازار گستردهٔ جوانسال شد و موسیقی راک را به کسب‌وکاری بزرگ بدل کرد. فروش گیتار الکتریکی، گرامافون، صفحه و رادیوی ترانزیستوری رشدی چشمگیر و تماشائی داشت. ستاره‌های برتر موسیقی راک با حق امتیاز صفحه‌ها، قراردادهای سینمائی و درآمد نجومی کنسرت‌هایشان یکباره این قلمرو را ثروتمند ساختند. کنسرت‌های راک در هر مکانی، از تالارهای موسیقی و سالن‌های ورزش گرفته تا میدا‌ن‌های مسابقه و بیسبال برپا می‌شد. هر کنسرت یک گروه مشهور راک می‌توانست صدها هزار دلار سود و تا ۷۵،۰۰۰ تماشاچی داشته باشد.

حتی جشنواره‌های راک نیز بر پا می‌شد که نمونهٔ آن جشنوارهٔ سه روزهٔ موسیقی و هنر وودستاک (Woodstock Music and Art Fair) در اوت ۱۹۶۹ بود. در این جشنواره بیش از ۳۰۰،۰۰۰ تن در فضای باز به موسیقی جون بائز (Joan Baez)، جنیس جاپلین، جیمی هندریکس و جفرسن ایرپلین (Jefferson Airplane) - تنی چند از هنرمندان شرکت‌کننده در این برنامه - گوش سپردند. وردستاک، یکی از مهم‌ترین فیلم‌ها در میان انبوه فیلم‌های راک، مستندی از این گردهمائی است.
کنسرت‌های راک اغلب همان‌قدر که رخدادهائی موسیقائی به‌شمار می‌آمدند، نمایشی نیز بودند. از همان نخستین روزهای پیدایش راک اند رول، لباس و صحنه‌آرائی بخشی اساسی از برنامه‌ بود. برای نمونه، جذابیت الویس‌ پریسلی با شلوار جسبان براق، جلیقهٔ چرم و چرخ‌زدن‌هایش بالا گرفت و نام مستعار ''Elvis the pelvis'' را برایش به ارمغان آورد. در اواخر دههٔ ۱۹۶۰، جیمی هندریکس گیتارش را بر صحنهٔ خُرد کرد و سوزاند. جلوه‌های 'راک توهمی' (Psychedlic rock) با استفاده از شعاع‌های چشمک‌زن و لرزان نور که نشئهً مواد مخدر را تداعی می‌کردند به اوج رسید. کنسرت‌های راک در دههٔ ۱۹۷۰ نمایشی‌تر نیز شد. الیس‌کوپر (Alice Cooper) - یک مرد - با یک مار بوآ صحنه آمد و به اجراء صوری حرکت‌هائی خشونت‌بار پرداخت. اعضاء گروهی موسوم به Kiss لباس‌های مردانهٔ پُرزرق و برق و آرایشی ملهم از تئاتر کابوکی ژاپن داشتند. آنها بر صحنه از شعله‌های آتش، دود و جلوه‌های انفجاری بهره می‌گرفتند.

دیوید بوئی (David Bowie)، که لباس زنانه می‌پوشید و مویش را به رنگ نارنجی روشن درمی‌آورد، اغلب می‌گفت صفحه‌هایش 'نیمه‌کاره‌اند' زیرا فاقد جنبهٔ بصری هستند. برخی از ستارگان موج نو انگلستان در دههٔ ۱۹۸۰ راه دیوید بوئی را تداوم بخشیدند و سر و وضع آنها به‌اندازهٔ موسیقی مایهٔ شهرتشان بود. بوی جورج (Boy George) یکی از مشهورترین این چهره‌ها از گروه Culture Club است که لباس زنانه، موی بافته، لب رُژ مالیده و مژهٔ ریمل‌زده‌اش برای مبهوت کردن بینندگان تدارک شده است. جلوه‌های نمایشی و موسیقی اجراء‌کنندگان راک اغلب هیجانی هیستریک به پا می‌کند: تماشاگران جیغ می‌کشند، زاری می‌کنند و به‌ صحنه هجوم می‌آورند.
آوازهای راک اغلب بازتاب زندگی آمریکائی، مانند بی‌بندوباری فزایندهٔ جنسی، است. شعر آوازها بیش از آنکه مانند آوازهای عاشقانهٔ دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ احساساتی باشد، گرایش به بیان صریح و بی‌پردهٔ مضامین جنسی دارد. (در واقع، اصطلاح راک‌اندرول در اصل اشاره‌ای ضمنی به مسائل جنسی دارد). اجراء‌کنندگان راک در سال‌های ۱۹۶۰ اغلب در آوازهاشان به جنگ ویتنام، تجربه‌های حاصل از استفادهٔ مواد مخدر و تقلا برای کسب حقوق اجتماعی می‌پرداختند و آوازخوان‌ها اغلب خود آوازهاشان را می‌نوشتند. در نظر بسیاری از جوانان آن دوران، موسیقی راک بخشی از یک شیوهٔ زندگی بود که کمتر از شیوهٔ زندگی والدینشان محدودکننده و مادی می‌نمود. آنها به‌سرعت پذیرا و مقلد مدل موی بلند و لباس‌‌های نامتعارف و باب روزی شدند که توسط ستاره‌های راک محبوبیت همگانی یافته بود. طولی نکشید که بسیاری از مسن‌ترها نیز برای خود سر و وضعی باب روز ترتیب دادند.
در دههٔ ۱۹۷۰، راک به بخشی جدانشدنی از پیکره‌ٔ موسیقی مردم‌پسند آمریکائی بدل شد. گرچه کنسرت‌های راک هنوز در وهلهٔ نخست برای نسل جوان جذاب بود، اما انواع گوناگون صفحه‌های راک توسط گروه‌های سنی مختلف خریداری می‌شد. آوازهای راک در دههٔ ۱۹۷۰، کمتر از پیش با مضامین اجتماعی و سیاسی مربوط بود.
با این همه، موسیقی مردم‌پسند دههٔ ۱۹۸۰ بار دیگر به کشف چنان آرمان‌هائی نائل آمد که یادآور موسیقی سال‌های ۱۹۶۰ بود. برای نمونه، در ۱۹۸۵ بسیاری از چهره‌های شاخص و پیشتاز راک در ضبط آواز و برنامه‌ای ویدیوئی موسوم به We Are The World به همکاری پرداختند؛ برنامه‌ای که سرانجام به کسب درآمدی ۴۵ میلیون دلاری به نفع قحطی‌زدگان انجامید. شمار فراوانی از کنسرت‌های راک به نفع مقاصد انسان دوستانهٔ اجتماعی برگزار شدند؛ شاید برنامهٔ ۱۶ ساعتی Live Ald Concert (باز هم در ۱۹۸۵) که برای کمک به گرسنگان آفریقا اجراء و به‌طور زنده توسط شبکهٔ ماهواره‌ای در سراسر جهان پخش شد و حدود یک و نیم میلیارد نفر به تماشای آن نشستند، جالب‌ترین نمونه از این دست باشد. (باب دیلن، جون بائز، دیوید بوئی، پُل مک‌کارتنی، استینگ، مادونا، تینا ترنر، گروه از نو سازمان‌یافتهٔ Who، کیت‌ریچاردز (Keith Richards و ران وود (Ron Wood) از گروه‌ Rolling Stones از اجراء‌کنندگان این برنامه بودند).
در دههٔ ۱۹۸۰، اجراء‌کنندگان زن تأثیری نیرومند بر موسیقی راک داشتند. به گفتهٔ یکی از منتقدان، 'بسیاری از زنان اجراء‌کنندهٔ راک نقشی به‌ مراتب بیش از آوازخوانی صرف دارند، آنها ساز می‌نوازند، آوازهایشان را می‌نویسند و صاحب‌اختیار حرفهٔ خود هستند' . عرصهٔ پُرتنوع سبک‌های آنها از پاپ و سُول تا فانک، موج نو و هِوی متال گسترده است.
ضبط و موسیقی راک

راک بر خلاف موسیقی مردم‌پسند پیشین، بیش از آنکه با اجراء زنده با چاپ نت‌هایش فراگیر شود، از راه رادیو و ضبط اجراها گسترش یافت. در ایالات‌متحد شمار فزاینده‌ای از ایستگاه‌های رادیوئی برپا بوده‌اند که برخی از آنها فقط موسیقی راک پخش می‌کرده‌اند. صفحه‌چی‌ها، مانند الن‌فرید (Alan Freed) - که اصطلاح راک اندرول را زبانزد همه کرد - به افرادی مهم بدل شدند که تأثیر نیرومندی بر شکل‌گیری سلیقهٔ موسیقائی مردم داشتند. بیشتر صفحه‌های قدیمی راک‌اندرول توسط کمپانی‌هائی کوچک و خاص تهیه شده‌اند، اما چیزی نگذشت که سودآوری عظیم موسیقی راک، کمپانی‌های بزرگ را بر آن داشت تا در این زمینه نیز فعالیت کنند. پس از دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، بیشتر صفحه‌های راک را چنین کمپانی‌هائی تهیه کرده‌اند.
در دههٔ ۱۹۶۰، نوای صفحه‌های راک با آنچه در اجراهای زنده شنیده می‌شد سراسر متفاوت شد. گروه‌های راک به‌گونه‌ای فزاینده از تکنیک ضبط چند لبه‌ای (multitrack recording) بهره بردند. یکی از تهیه‌کنندگان صفحه می‌نویسد: 'وقتی گروه کوچک باشد، صدای هر ساز می‌تواند بر لبه‌ای جداگانه‌ ضبط شود. هر لبه دارای تنظیم جداگانهٔ شدت صدا و زیر و بم است، به‌گونه‌ای می‌توان به آن زیر و بم دلخواه داد. انواع متعددی از اِکوها را می‌توان به صدای هر ساز افزود' . جلسه‌های ضبط اغلب مانند ساختن 'کیکی چند لایه' بود: هر لایهٔ صوتی جداگانه ساخته می‌شود و سپس لایه‌های مختلف بر هم سوار می‌شوند. برای نمونه، بیتل‌ها نخست همراهی‌ سازها برای آواز را ضبط می‌کردند؛ روندی که ممکن بود یک روز تمام به درازا بکشد. روزی دیگر به ضبط خط‌های آوازی اختصاص داشت. سپس، ممکن بود پیش از تمام شدن ضبط، صداهای سازی و الکترونیکی متنوعی بر آنها افزوده شود. این روند پیچیده دیگر شگفت‌آور نیست که ضبط آلبوم Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band چهار ماه به درازا کشیده باشد.
موسیقی راک و تلویزیون (MTV)
دههٔ ۱۹۸۰ شاهد شکل‌گیری شبکهٔ MTV بود، شبکه‌ای کابلی که به پخش ضبط ویدیوئی اجراهای راک می‌پرداخت. این شبکه، بازاری پُر تقاضا برای صنعت ضبط فراهم کرد و در محبوبیت بسیاری از اجراکنندگان راک سهم به‌سزا داشت. مایکل جکسن‌ یکی از نوپردازان در استفاده از ضبط ویدیوئی راک بود که برنامهٔ مستند تهیهٔ Thriller او از پُرفروش‌ترین کاست‌های ویدیوئی تا آن زمان شد. ضبط ویدیوئی راک با استفاده از جلوه‌های متنوع بصری که اغلب کیفیتی خیال‌گونه و برانگیزنده دارند، به تجربهٔ مخاطبان راک بُعدی تازه افزود.
موسیقی راک و رقص
موسیقی راک از آغاز پیدایش، همراه زنجیره‌ای گیج‌کننده از رقص‌های گوناگون مانند توئیست (Twist)، فراگ (frug)، مانکی (monkey)، شِیک (shake) و مَشِد پُتیتو (meshed potato) بود. در بیشتر رقص‌های راک دههٔ ۱۹۶۰، روج رقصنده بر خلاف رقص‌های قدیمی با فاصله از یکدیگر و همخوان با ضرب نیرومند موسیقی به جنبش می‌آمدند. رقص‌های راک اغلب کیفیتی آزاد و خودجوش داشتند و دیگر لزومی نبود که رقصندگان به آموختن زنجیره‌ای از قدم‌های پیچیده بپردازند. یکی از مشهورترین رقص‌های راک توئیست بود که نخست به باشگاهی شبانه موسوم به Peppermint Lounge در نیویورک اختصاص داشت و در ۱۹۶۱ پس از اجراء تلویزیونی چاپی چکر (Chubby Checker) آوازخوان، محبوبیتی همگانی یافت. تا دههٔ ۱۹۶۰ بسیاری از میانسالان نیز از فرهنگ نسل جوان تأثیر پذیرفته بودند و در باشگاه‌های شبانه که دیسکوتِک (discotheque) نامیده می‌شدند با نوای راک می‌رقصیدند.
در دههٔ ۱۹۷۰ هزاران دیسکوتک - که در اغلب آنها صفحه پخش می‌شد - از گوشه و کنار ایالات‌متحد سر برآوردند. دیسکو به رایج‌ترین موسیقی رقص بدل شد. بسیاری از چرخش‌هائی پیچیده داشتند. علاوه بر این، در بیشتر این رقص‌ها بار دیگر فاصلهٔ میان زوج رقصنده هنگام رقص از میان رفت. رقص‌های ردیفی، که در آن رقصندگی متعدد همزمان حرکت‌هائی مشابه انجام می‌دادند، نیز محبوبیتی دوباره یافت. واپسین سال‌های دههٔ ۱۹۷۰ و آغاز دههٔ ۱۹۸۰ شاهد پا گرفتن بِرک‌دَنس (breakdance)، آمیزه‌ای از رقص و ژیمناستیک، بود؛ رقصی که بیشتر با موسیقی رَپ همراه می‌شد. در آغاز دههٔ ۱۹۸۰، فیلم Flashdance میلیون‌ها تن را به‌ تب‌وتاب بِرک‌دَنس دچار کرد.

بیتل‌ها
بیتل‌ها - پُل مک‌کارتنی، جان لنن و جورج هریسن (George Harrison) ( 'آوازخوان - گیتاریست' ها) و رینگو استار (Ringo Starr) کوبه‌ای نواز - تأثیرگذارترین گروه تاریخ راک بوده‌اند. موسیقی، مدل، مو، لباس و شیوهٔ زندگی آنها در سراسر جهان تقلید شد و به ظهور پدیده‌ای مشهور به بیتلیسم انجامید.
هر چهار نفر بیتل‌ها در سال‌های نخست دههٔ ۱۹۴۰ در لیورپول انگلستان زاده شدند و در نوجوانی درس و مدرسه را رها کردند تا خود را وقف موسیقی راک کنند. جان‌لنن و پُل مک‌کارتنی، آوازنویسان اصلی گروه، کار با یکدیگر را در ۱۹۵۶ آغاز کردند و حدود دو سال بعد، هریسن به آنان پیوست. در ۱۹۶۲، رینگو استار کوبه‌ای‌نواز تازهٔ آنان شد. این گروه با اجراهائی در هامبورگ آلمان و لیورپول، بندری که دریانوردان تازه‌ترین صفحه‌های راک آمریکائی، ریتم و بلوز و موسیقی بومی و موسیقی سرزمین‌های غرب آمریکا را با خود به آنجا می‌آوردند، تجربه اندوخت. بیتل‌ها در ۱۹۶۱ نخستین صفحهٔ خود را ضبط کردند و در ۱۹۶۳ بود که سرآمد گروه‌های راک انگلستان شدند. در ۱۹۶۴ در ایالات‌متحد موفقیتی چشمگیر نصیبشان شد، در همه جا صفحه‌های گروه‌های‌ همقطار را از رونق انداختند و بازار صفحه را تسخیر کردند. شنوندگان اجراهای زندهٔ آنها به شوری عصبی دچار می‌شدند و پلیس ناگزیر از مراقبت از آنان در برابر شنوندگان بود. عروسک، کلاه‌گیس، عرق‌گیر و ژاکت بیتلی بازار را پُر کرد. بیتل‌ها علاوه بر ضبط مداوم صفحه‌هائی موفق، چندین فیلم بسیار موفق مانند Help! A Hard Day's Night و Yellow Submarine نیز ساختند.
بیتل‌ها در ۱۹۶۶ از سفر برای اجراء برنامه دست کشیدند، تصمیمی که شاید به سبب دسترسی آنها به خیال‌انگیزترین جلوه‌های صوتی در استودیوی ضبط بود، جلوه‌هائی که امکان بازآفرینی آنها در اجراء زنده وجود نداشت. آنها چندین سال خود را وقف ضبط صفحه کردند و آلبوم‌هائی LP، مانند Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band سال (۱۹۶۷)، The Beatles، (۱۹۶۷) Magical Mystery Tour (سال ۱۹۷۸؛ آلبومی دو صفحه‌ای با نام مستعار 'آلبوم سفید' ) و Abbey Road (سال ۱۹۶۹) را پدید آوردند. در ۱۹۷۰ اعضاء گروه از یکدیگر جدا شدند تا هر کدام راه و رسم حرفه‌ای خود را پیش گیرند. مرگ جان‌لنن به ضرب گلوله در ۱۹۸۰، گوئی نمادی از پایان یک دوران بود.
سبک بسیار بدیع بیتل‌ها برگرفته از منابعی متنوع شامل بلوزهای سنتی، ریتم و بلوز چاک بری، راک اند رول الویس پریسلی، ترانه‌های عامیانهٔ انگلیسی و شعرهای باب دیلن بود. نفوذ مذهب‌های هندی، هریسن را به استفاده از سیتار سوق داد و دورهٔ کوتاه تجربهٔ بیتل‌ها با مخدرهای توهم‌زا در برخی از آوازهای ۱۹۶۷ آنها بازتاب یافته است. بیتل‌ها در آغاز چنان در تکاپوی نوآوری بودند که آگاهانه به حذف کلیشه‌های ملودی و هارمونی از آوازهایشان پرداختند. سبک آنها با هر آلبوم پیوسته تکامل یافت و پیچیده‌تر شد.
آزادی بیتل‌ها در آواز، کیفیتی سبکبال و خودجوش را پدید می‌آورد و شعرهای لنن و مک‌کارتنی نیز اغلب نوآورانه بودند. این آوازها اغلب به‌جای تکیه بر گام‌های ماژور و مینور بر مبنای مُدها ساخته می‌شدند و واژگان هارمونیک آنها غنائی بیش از اغلب آثار راک داشت. این آوازها گاه دارای تغییر وزن و عبارت‌هائی با طول‌های نامنظم هستند. چشمگیرتر از همه، استفادهٔ یتل‌ها از صداهائی متنوع - الکترونیک و غیرالکترونیک - است که پیش از آن مناسبتی با موسیقی راک نداشتند، بسیاری از این جلوه‌های بدیع صوتی را می‌توان آلبوم LP آنها با نام Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band شنید.
SGT . PEPPER'S LONELY HEARTS CLUB BAND
این آلبوم که با صفحه‌َای LP ارائه شد، یکی از عالی‌ترین دستاوردهای بیتل‌ها و نقطهٔ عطفی در تاریخ موسیقی راک است. این آلبوم‌ یکی از نخستین صفحه‌های راک بود که به‌صورت یک سیکل یکپارچه آوازی تنظیم شده بود و شعرهای آنچنان در خور توجه بود که بر جلد آلبوم چاپ شد. سیزده آواز این سیکل به مدد نمایشی مجازی در یک تالار موسیقی انسجام می‌یابند، تالاری که در آن شنوندگان با تماشای تنوعی گیج‌کننده از پرده‌های نمایشی گوناگون سرگرم می‌شوند. دو آواز اول به شنوندگان حاضر در تالار اشاره دارد و در آنها همهمهٔ جمعیت، نوای جدای سازها، کف زدن و صدای سازهای برنجی دستهٔ Sgt. Pepper را می‌شنویم. آخرین آواز روی اول صفحه (Being for the Benefit of Mr. Kite) شنوندگان را از اجرائی شبانگاهی خبر می‌دهد. پس از آواز Within You Without You، که آغازگر روی دوم صفحه است، غریو خندهٔ حاضران در تالار را می‌شنویم. بازگشت آواز Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club که آغازگر صفحه بود و این بار به‌عنوان آواز بعدی تا پایان آلبوم آمده، و نیز نبود مکث میان دو آواز اول و سه آواز آخر، نقشی مهم در انسجام موسیقائی آلبوم دارد.
تأثیرگذاری این آلبوم تا اندازهٔ زیادی از دامنهٔ پهناور صداها و جلوه‌های الکترونیک آن مایهٔ می‌گیرد. همهمهٔ جمعیت حاضر در تالار، صداهای هزل‌آمیز و خوشه‌های صوتی غریب ارکستر همراه با نوای سازهائی همچون کلاوسن، هارپ و سیتار شنیده می‌شود. این صفحهٔ همچنین گستره‌ای متنوع از سبک‌های موسیقائی را در خود جای داده است. در این آلبوم دوشادوش راک‌اندرول سنتی، تقلیدی تمسخرآمیز از یکی از آوازهای سالنی دههٔ ۱۹۲۰ (When I'm Sixty - Four)، بالادی ملودراماتیک به سبک قدیم با کلاوسن و ارکستر و بدون گیتار یا ساز کوبه‌ای (در آواز She's Leaving Home) و آوازی که نواهای شگفت‌ موسیقی هندی را جلوه‌ای برجسته می‌بخشد (Within You Without You) را می‌شنویم. در اینجا به دو آواز بدیع در این آلبوم می‌پردازیم، نخست Lucy in the Sky With Diamonds و سپس A Day in the Life.
Lucy in the Sky with Diamonds
این آواز که سومین آواز سیکل است، تداعی‌کنندهٔ جهانی خیالی و رؤیائی است. اما این حال‌وهوای رؤیاگونه را برگردانی خشن از هم می‌پاشد. آواز، جدا از مقدمه‌اش، از سه بخش تکرارشوندهٔ B، A و C تشکیل شده است. بخش‌های A و B کم‌وبیش ملایم، دارای ضربانی هموار و به وزن سه‌تائی هستند. بخش C (برگردان Lucy in the Sky) در تضاد با این دو بخش، پُرقدرت، بسیار آکسان‌دار و دارای وزن چهارتائی است.
A Day in the Life
این آواز که آخرین آواز سیکل است، جلوه‌های الکترونیک را با ابتکاری بی‌سابقه در قلمرو راک به‌کار می‌گیرد. در اینجا، رؤیا با واقعیت خشن و ملال‌انگیز درمی‌آمیزد. طرح این آواز می‌تواند چنین نمایانده شود:
پُستلود - A - اینترلود دوم - B - اینترلود اول - ''A Á A- مقدمه
در بخش‌های Á ،A و ''A که آواز جان‌لنن که با ظرافت تمام به شیوه‌ای گسسته اجراء می‌شود و از خشونت و جنگ می‌گوید، کیفیتی 'غیرواقعی' دارد. بخش Á با واژه‌های He blew his mind ouot آغاز شده و با ادای واژه‌های House of Lords بر یک نت زیر پایان می‌یابد.آغاز بخش 'A با ادای عبارت I Saw a film today و پایان آن با پرداختی محوشونده و تریل‌گونه از واژه‌های turn you on است. این واژه‌ها زمینه‌ساز پیدایش اینترلود وهم‌انگیز اول هستند؛ اینترلودی که در آن بلوک غول‌آسای صداهای الکترونیک و ارکستر - بر زمینهٔ ضرب‌هائی کوبشی - تلنبار شده و رفته‌رفته قوی‌تر می‌شود و اوج می‌گیرد.
این صدای حجیم ناگهان بریده می‌شود تا راهگشای ضربان‌هائی بی‌وقفه و زنگ ملایم یک ساعت شماطه‌دار شود. پُل مک‌کارتنی، چنانکه گوئی از یک رؤیای آزارنده بیدار شده باشد، به توصیف رخدادهای زندگی روزانهٔ خود می‌پردازد (بخش B). بخش B به سبب ضرب نیرومند‌تر، ریتم سرزنده‌تر و حالت طبیعی‌تر صداهای آوازی، با بخش‌های آغازین در تضاد است. واژه‌های I went into a dream با آغاز دومین اینترلود - که در آن صداهای دوردست آوازی واژهٔ ah را ادا می‌کنند و صداهای ارکستر نیز به‌تدریح از نظر ملودیک برجستگی می‌یابند - می‌آمیزند.
پس از بازگشت بخش 'I read the news) A) و آخرین واژه‌ها (trun you on) پُستلودی می‌آید که شبیه اینترلود اول اما از نظر ساختار صداهای الکترونیک و ارکستری از آن نیز قوی‌تر است. پُستلود با یک آکورد بم می‌ماژور که محو آن نیم دقیقه به درازا می‌کشد پایان می‌گیرد. این محو کُندگوئی می‌خواهد تنش‌های مهیب سیکل آوازی را از میان ببرد.
منبع : ویستا مرجع مهمترین عناوین خبری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
The Wall شاهکار موسیقی راک

The Wall شاهکار موسیقی راک

"دیوار پینک فلوید" نقطه اوج حضور موسیقی راک در یک فیلم و نمونه ای تکرار نشدنی از یک اپرای موفق راک است. فیلم The Wall تفسیری است زیبا از اثر جاودانه پینک فلوید با داستانی تاثیر گذار در مورد کودکی، شهرت و جنون فردی که می تواند نمونه ای از افراد یک جامعه باشد. این فیلم بدون شک جایگاه آنرا دارد که نوعی اعجاز سینمایی تلقی شود.

"دیوار" داستان پینک، دانش آموزی جوان و جاه طلب است که برای طغیانی در برابر آسیب های روحی دوران کودکی اش به راک پناه می آورد، سپس به یک ستاره تبدیل شده و چنان شورشی در وجود او بوجود می آید که نهایتا وی را به کام جنون می کشاند.

شاید بتوان "دیوار" را آمیزه ای از داستان زندگی خواننده و گیتاریست گروه پینک فلوید، راجر واترز و سید برت دانست. کودکی پینک مقارن با شهرت و محبوبیت راجر واترز است. در این فیلم شخصیت او به عنوان یک نوجوان افسرده که دستخوش ناملایماتی چون عدم حضور پدر و نیز مشکلات روحی و روانی ناشی از جو دیکتاتوری حاکم بر مدرسه شبانه روزی ، به تصویر کشیده شده است.

در مقابل دوران جوانی پینک را می توان به نوعی داستان زندگی سید برت تشبیه کرد که حضور در گروه پینک فلوید سکوی پرتابش به اوج قله شهرت و نهایتا جنون او شد. همانطور که پینک - که نقش او را در این سنین باب گلدوف ایفا نموده است - به فوق ستاره تبدیل می شود و در پی آن افسردگی و اضطراب های اجتماعی بر شخصیت او چیره می گردد و سرانجام به جنون و بیماری توهم مبتلا می شود.




از ترانه Nobody Home​
کودکی پینک که بخشهای ابتدایی فیلم حول آن دور می زند، در انزوا سپری می گردد. پدرش در جنگ کشته شده و پسر در بحرانی ترین شرایط سنی تنها و سرگردان به حال خود رها شده است و مجبور است تا روزگار را در مدرسه ای شبانه روزی که مدیریت آن را فردی شیطان صفت بر عهده دارد سپری نماید.

سرپرست مدرسه کوچکترین اهمیتی به وضعیت روحی روانی پینک ندارد و نه تنها کمکی به او نمی کند بلکه حضورش سبب شده تا فضای مدرسه در نظر کودک مانند زندانی برای محبوس کردن افکارش جلوه می کند.

What Shall We Do Now

فیلم با استفاده از برگشتهایی (flashback) که اکثرا در قالب انیمیشن های قدرتمند و حیرت انگیز بازگو شده اند، ورود گرداب جنون به ذهن تخریب شده پینک بر اثر فشارهای اجتماعی و امیال تحقق نیافته را به تصویر می کشد.

در صحنه ای از فیلم، پینک بسیار آرام در اتاقی در هتل نشسته و در چشمانش تاریکی و اندوه به چشم می خورد و ناگهان اتاق را به هم می ریزد، در مقابل آینه می ایستد و خودش را شکنجه می دهد، دچار توهم می شود و حتی خود را موجودی چون هیتلر فرض می کند که قصد فتح جهان را دارد.




از ترانه Goodby Blue Sky​
داستان بی وقفه جلو می رود و شما در مقام یک بیننده هوشیار نظاره گر گذشت زمان هستید؛ تشبیه و استعاره در جای جای فیلم به وفور دیده می شود. در این میان صحنه ای که در آن دانش آموزان مدرسه شبانه روزی وارد چرخ گوشت می شوند و چکش هایی که به صورت انیمیشن در میان جمعیت رژه می روند، جلوه ای آزار دهنده از تفسیری هوشیارانه را در مقابل دیدگان تماشاگران به نمایش می گذارد.

در انیمیشن انتهای فیلم طی صحنه یک محاکمه دست نشانده ای پوشالی، کاراکتر پینک را مورد ارزیابی قرار می دهد. در اینجا بیننده فیلم به حال خود رها می شود تا بتواند از داستانی بغرنج، سرشار از صداقت و یورش های روحی که آرامش را از او سلب کرده نتیجه ای بگیرد.

اما همانگونه که از گروه پینک فلوید انتظار می رود، موسیقی در این فیلم کلید اصلی ارتباط قسمتهای مختلف داستان را تشکیل می دهد. فیلم دیالوگ های مشخص چندانی ندارد و شخصیت های داستان در سکوت به ایفای نقش در داستان می پردازند. در چنین فضایی کاملا طبیعی است که موسیقی باید به عنوان عاملی که داستانسرایی را عهده دار است، کمبود گفتار فیلم را جبران نماید.


از ترانه Is There Anybody Out There​
بخش های مختلف فیلم مانند قطعات متفاوتی که به طور همزمان توسط داستانی به هم مرتبط شده اند فراموش نشدنی هستند و در کنار آنها تصاویر و انیمیشن ها نیز بدون اغراق حیرت انگیز است.

موسیقی با تسلط بسیار ارتباط کلی میان قسمتهای مختلف داستان را حفظ می کند، از صحنه های وحشتناک و تکان دهنده
Another Brick in The Wall گرفته تا صحنه آرامش بخش
Mother . صحنه ای که پینک در حالت نیمه اغماء تجربیات تلخ کودکی اش را به یاد می آورد و همزمان موسیقی دهشتناک و در عین حال باشکوهی پخش می شود، از مهم ترین و تاثیر گذارترین صحنه های فیلم است.

موسیقی متن این اثر سینمایی نبض تپنده ای است که قطعات ضد و نقیض زندگی کاراکتر اصلی فیلم و ماهیت واقعی آن را به هم می پیوندد.


از ترانه Run Like Hell
هرچند ممکن است برای افرادی که راک علاقه ندارند، این فیلم چندان زیبا به نظر نرسد، اما بطور قطع اثری به یاد ماندنی از یک نابغه بزرگ است. چه بسیارند فیلم هایی که با وجود دیالوگ های فراوان نتوانسته اند در شخصیت پردازی تا به این حد موفق ظاهر نشده اند.

The Wall اثری سینمایی است که بیننده تا انتهای آن از تلفیق استادانه هنر فیلمبرداری، جلوه های بصری و موسیقی کاملا راضی می ماند. به هر ترتیب صرفنظر از احساس خوب یا بدی که فیلم بر شما در مقام بیننده می گذارد، بدون شک پس از آن برای مدت زمان طولانی در ذهن و فکر شما خواهد بود.
برگرفته از سایت نواندیشان
 

Similar threads

بالا