هشام بن حكم كيست؟
هشام در اوايل قرن دوم هجرى در كوفه ديده به جهان گشود و در شهر واسط رشد كرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها براى تجارت به بغداد آمد و در محله كرخ به بزازى مشغول شد. دانشمندان علم رجال مىنويسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حكم، متكلم بود و در بصره مىزيست. دخترش، فاطمه، يكى از زنان با ايمان روزگار بود. هشام همچنين برادرى به نام محمد بن حكم داشت كه از راويان حديث بود و محمد بنابىعمير، راوى معروف شيعه، از او روايت نقل مىكند. (4)
هشام از همان آغاز جوانى سرى پرشور داشت و شيفته علم و معرفت بود. او، براى رسيدن به اين هدف، علوم عصر خويش را آموخت، كتب فلسفى دانشمندان يونان را فرا گرفت و كتابى در رد يكى از فلاسفه يونان نگاشت. (5)
هشام، در مسير تكامل انديشه اش، به مكتبهاى گوناگون علمى عصر خويش پيوست; ولى هيچ مكتبى عطش حقيقتجويى اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسيله عمويش، عمير بن يزيد كوفى، با امام صادق(ع) آشنا شد و در شمار پيروان آن حضرت قرار گرفت. (6) سير تكاملى انديشه هشام نشان مىدهد كه آگاهانه و بر اساس برهان عقلى تشيع را پذيرفته است. او به منظور كسب علم، تامين معاش، مناظره، تبليغ معارف اهل بيت(ع) و انجام مناسك حج، به شهرهاى بغداد، بصره، مدائن، حجاز و كوفه سفر كرد و با برهانهاى دقيق و منطقى اش در گسترش فرهنگ اهل بيت(ع) كوشيد.
نمونه هايى از رفتار امام صادق(ع) با شاگرد ممتازش مى تواند از جايگاه هشام نزد آن بزرگوار پرده بردارد
هشام از همان آغاز جوانى سرى پرشور داشت و شيفته علم و معرفت بود. او، براى رسيدن به اين هدف، علوم عصر خويش را آموخت، كتب فلسفى دانشمندان يونان را فرا گرفت و كتابى در رد يكى از فلاسفه يونان نگاشت. (5)
هشام، در مسير تكامل انديشه اش، به مكتبهاى گوناگون علمى عصر خويش پيوست; ولى هيچ مكتبى عطش حقيقتجويى اش را فرو ننشاند. او سرانجام به وسيله عمويش، عمير بن يزيد كوفى، با امام صادق(ع) آشنا شد و در شمار پيروان آن حضرت قرار گرفت. (6) سير تكاملى انديشه هشام نشان مىدهد كه آگاهانه و بر اساس برهان عقلى تشيع را پذيرفته است. او به منظور كسب علم، تامين معاش، مناظره، تبليغ معارف اهل بيت(ع) و انجام مناسك حج، به شهرهاى بغداد، بصره، مدائن، حجاز و كوفه سفر كرد و با برهانهاى دقيق و منطقى اش در گسترش فرهنگ اهل بيت(ع) كوشيد.
نمونه هايى از رفتار امام صادق(ع) با شاگرد ممتازش مى تواند از جايگاه هشام نزد آن بزرگوار پرده بردارد
1 - اين جوان كيست؟
آن روز يكى از شلوغترين ايام حج بود. امام صادق(ع) با گروهى از يارانش گفتگو مىكرد. در اين هنگام، هشام بن حكم كه تازه به جوانى گام نهاده بود، خدمت امام رسيد. پيشواى شيعيان از ديدن جوان شادمان شد، او را در صدر مجلس و كنار خويش نشاند و گرامى داشت. اين رفتار امام حاضران را، كه از شخصيتهاى علمى شمرده مى شدند، شگفتزده ساخت. وقتى امام(ع) آثار شگفتى را در چهره حاضران مشاهده كرد، فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و يده; اين جوان با دل و زبان و دستش ياور ماست.»
سپس براى اثبات مقام علمى هشام در باره نامهاى خداوند متعال و فروعات آنها از وى پرسيد و هشام همه را نيك پاسخ گفت. آنگاه حضرت فرمود: هشام، آيا چنان فهم دارى كه با درك و تفكرت دشمنان ما را دفع كنى؟ هشام گفت: آرى.
امام فرمود: نفعك الله به و ثبتك; خداوند تو را در اين راه ثابت قدم دارد و از آن بهره مند سازد.
هشام مىگويد: بعد از اين دعا، هرگز در بحثهاى خداشناسى و توحيد شكست نخوردم. (8)
سپس براى اثبات مقام علمى هشام در باره نامهاى خداوند متعال و فروعات آنها از وى پرسيد و هشام همه را نيك پاسخ گفت. آنگاه حضرت فرمود: هشام، آيا چنان فهم دارى كه با درك و تفكرت دشمنان ما را دفع كنى؟ هشام گفت: آرى.
امام فرمود: نفعك الله به و ثبتك; خداوند تو را در اين راه ثابت قدم دارد و از آن بهره مند سازد.
هشام مىگويد: بعد از اين دعا، هرگز در بحثهاى خداشناسى و توحيد شكست نخوردم. (8)
روح القدس تو را يارى كند
هشام چنان مورد توجه امام صادق(ع) بود كه در يكى از روزها وى را به حضور طلبيد و فرمود: در باره تو سخنى را مىگويم كه رسول خدا(ص) به «حسان بن ثابت انصارى» (شاعر معروف عصر پيامبر كه با شعرش از حريم اسلام حمايت مىكرد) فرمود: تا وقتى كه ما را با زبانت يارى مىكنى، پيوسته تو را به وسيله روح القدس تاييد كند. (9) (10)
آخرین ویرایش: