*بچه های شیرازی مقیم اصفهان*

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان عزیز بخصوص همشهریای عزیزم/
در حال حاضر اصفهانم چون اینجا :w10:
خیلی زیاااااااااااااااااااااد دلم واسه شیراز و مردمای فرشتش تنگ میشه:crying: الانم دقیقا همین حس رو داشتم و تصمیم گرفتم این تاپیک رو بذارم که همشهریای عزیزم که اینجا هستن با هم تو باشگاه اشنا شیم و نظرات پیشنهادات و انتقادات:w26: و درد و دل ها و خاطرات خودمونو بیان کنیم و محفلی دوستانه ای رو داشته باشم :w32:
 

MEHDISH12

عضو جدید
من مهدی شیرازیم
خیلی خوشحال شدم وقتی تایپیکو رو دیدم واقعا حال و هوای شهر خودمون صدر برابر بهتر از اینجاس!!
 

MEHDISH12

عضو جدید
سلام

سلام

من دانشجویم اینجا شما اینجا چی کار میکنید؟؟
دانشجو هستید ؟؟؟چه رشته ای می خونید؟؟
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دانشجویم اینجا شما اینجا چی کار میکنید؟؟
دانشجو هستید ؟؟؟چه رشته ای می خونید؟؟
ممنون منم خوشحال شدم .بله واقعا همینطوره .شهر و مردم اصفهان خیلی سردن .وقتی بعد از چندماه میرم شیراز به دروازه قران که میرسم بغض گلمو میگیره منم اینجا درس میخونم . مهندسی شیمی البته دیگه سال آخرم اگه خدا بخواد دیگه میرم بهشت شیراز:smile:
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا تازه میخوام راحت شم از اصفهان .دانشگاه شیراز و ول کنم بیام اصفهان ؟
:)مد نظرم بیشتر مالک اشتر تهران هست و دانشگاه شیراز . ببینیم خدا چی میخواد .شماارشد دادین ؟
 

کانادا

عضو جدید
کاربر ممتاز
انگه حال و هواو مردم و اون لهجه خنده دارتون و اون شهر اندازه قوطی کبریتتون صد برابر بهتر از اینجاس ، پس خواهشا تشریفتون را ببرید شهرتون تا یکم اینجا خلوت تر بشه و آلودگی هم کمتر بشه و از امکانات خیلی بالا شهر خودتون استفاده کنید .
 

MEHDISH12

عضو جدید
نه بابا تازه میخوام راحت شم از اصفهان .دانشگاه شیراز و ول کنم بیام اصفهان ؟
:)مد نظرم بیشتر مالک اشتر تهران هست و دانشگاه شیراز . ببینیم خدا چی میخواد .شماارشد دادین ؟
منم هنوز ارشد امتحان ندادم!! این دو دانشگاه رتبه های خوب میخواد به نظرت میاری؟؟
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم هنوز ارشد امتحان ندادم!! این دو دانشگاه رتبه های خوب میخواد به نظرت میاری؟؟

ب
بله رتبه های خوب میخواد ولی واسه انشاالله سال اینده میخوام حسابی بخونم .هیچ چیزی ناشدنی نیست .
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانشگاه آزاد هستی یا دولتی؟؟؟
البته جدی نگیریدا حالا یه چیزی گفتیم ...:D دست بالا میگیریم که یه جای پایینی حداقل بیاریم ;) غیر انتفاعی.ظاهرا شیرازیای مقیم اصفهان فقط خودمونیم :smile:شما کجا درس میخونید
 

MEHDISH12

عضو جدید
دانشگاه اصفهان
خوبه یه کم سخته باا این شرایط اما بازم واسه ارشد تلاش کنی می تونی؟؟؟
 

MEHDISH12

عضو جدید
یه کم بخندیم!!
یه پسر بچه کلاس اولی به معلمش میگه : خانوم معلم من باید برم کلاس سوم
معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟
اونم میگه :
آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم.
توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه ، معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره شروع میکنه به سوال کردن :
خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه:

نه تا
دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه :

هفتادو دو تا

همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این میتونه بره کلاس سوم

خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم،
میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟
مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :

پا

دوباره خانوم معلمه میپرسه:
پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم
مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده :

جیب

دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:
اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا
تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :

دست دادن

باز معلمه سوال میکنه :
بگو ببینم اون چیه که وقتی میره تو سفت و قرمزه اما وقتی میاد بیرون شل و چسبناک
مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:

آدامس بادکنکی

دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه :

بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم!
 

MEHDISH12

عضو جدید
طنز

طنز

یارو زبونش می گرفته، می ره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.

کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟

یارو می گه: بابا دیب، دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد ‌می پرسه: چی می‌خوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!

رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟



یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ‌ورش دیب داره.



رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟



یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی‌دونید دیب چیه؟



رئیس هم هر کاری می‌کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه…

یکی از کارمندای داروخونه میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره. فکر کنم بفهمه این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.

رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
می‌رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟

یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمنه می گه: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو: آره.
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
می‌پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟
می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!
 

MEHDISH12

عضو جدید
می گویند مردی روستایی با چند الاغش وارد شهر شد.
هنگامی که کارش تمام شد و خواست به روستا بازگردد، الاغ ها را سرشماری کرد. دست بر قضا سه رأس از الاغ ها را نیافت. سراسیمه به سراغ اهالی رفت و سراغ الاغ های گمشده را گرفت. از قرار معلوم کسی الاغ ها را ندیده بود.
نزدیک ظهر، در حالی که مرد روستایی خسته و ناامید شده بود، رهگذری به او پیشنهاد کرد، وقت نماز سری به مسجد جامع شهر بزند و از امام جماعت بخواهد تا بالای منبر از جمعیت نمازخوان کسب اطلاع کند.
مرد روستایی همین کار را کرد.
امام جماعت از باب خیر و مهمان دوستی، نماز اول را که خواند بالای منبر رفت و از آن جا که مردی نکته دان و آگاه بود، رو به جماعت کرد و گفت: «آهای مردم در میان شما کسی هست که از مال دنیا بیزار باشد؟»
خشکه مقدسی از جا برخاست و گفت: «من!»
امام جماعت بار دیگر بانگ برآورد: «آهای مردم! در میان شما کسی هست که از صورت زیبا ناخشنود شود؟»
خشکه مقدس دیگر برخاست و گفت: «من!»
امام جماعت بار سوم گفت: «آهای مردم! کسی در میان شما هست که از آوای خوش (صدای دلنشین) متنفر باشد؟»
خشکه مقدس دیگری بر پا ایستاد و گفت: «من!»
سپس امام جماعت رو به مرد روستایی کرد و گفت: بفرما! سه تا خرت پیدا شد. بردار و برو
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله صد در صد با تلاش هر چیز سختی آسون میشه :):) ریس دانشگاهتون سید فواد اقا میری هستن ؟[/
نه!!این سید فولاد آقا میری کی هستن و اسمشو کجا شنیدی؟؟؟
امتحاناتون کی تموم میشه؟؟کی میری شیراز؟؟
فولاد نه -فواد:smile: استادمون هستن .میگن رییس دانشگاه اصفهانن گفتم شاید بشناسید.
تا 7 بهمن امتحان دارم .الان شیرازم فرجه هامون هست .
 

MEHDISH12

عضو جدید
شاید رئیس یکی از دانشکده ها باشه!!
شما هم یه طنزی بذارید!!
یه درخواست داشتم این که این قدر رسمی صحبت نکنید!!باشه؟؟
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر طنز عروسی !​




آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید​


ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید​


بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید​


تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید​


البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید​


میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید​


گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید​


موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید​


هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید​


در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید​


گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید​


ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید​


لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید​


البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید​


حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید​


کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید​


در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید​

:D
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
اس ام اس فلسفیمرو راهی که با ریگی بلغزی / مشو بیدی که با بادی بلرزیتو را قدر و تو را قیمت گران است / مکن کاری که یک ارزن نیرزی . . ....پیامک فلسفیآهنگ تند زندگیبرای رقصیدن است نه دویدن . . ....جملات قصارﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖﺑﻌﻀﯿﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺟﺰ ﻟﯿﺎﻗﺖ . . ....جملات آموزندهانروز که ماحسرت نان مى خوردیم / سر در بره هم به زیره پر مى بردیمتا سیر شدیم جدا ز هم گردیدیم / اى کاش که از گرسنگى میمردیم . . ....متون کوتاه و آموزندهوقتی سرشاراز لذت هستی قول ندهوقتی غمگیت هستی جواب ندهو وقتی خشمگین هستی تصمیم نگیر۲ بار فکرکن ، وخردمندانه عمل کن . . ....sms فلسفیروح درونی خود را زیبا کنید تا شخصیت درونی و بیرونی شما یکی شود.(سقراط)...پیامک های آموزنده کوتاههمیشه از سکوت چگونه فریاد زدن رو بیاموز . . ....اس ام اس سخنان زیبادر زندگی خانوادگی،شوم ترین کلمات این دو هستند:“مال من” ، “مال تو”مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است . . ....بهترین اس ام اس های فلسفیگذشت زندگی یک چیز را بارها ثابت می کندو آن این است که گاهی احمق ها درست میگویند . . ....جدیدترین اس ام اس های فلسفیهر انسان بیشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببیند از دوستان نادان خود میبیند . . ....پیامک فلسفی جدیدچرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟...اس ام اس فلسفی جدیدجامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است . . ....جملات آموزنده فلسفیچه فکر کنی می توانی و چه فکر کنی نمی توانی ، درست فکر میکنی . . ....اگر مردم را به حال خود گذاشتی تو را به حال خود خواهند گذاشت . . ....از این که زندگی شما تمام شود نترسید،از آن بترسید که هرگز آغاز نشود . . ....پریدن کار دل است و قدم زندن کار عقلاگر لذت جهان خواهی با دل همسفر شو و اگر مقصد خواهی آهسته رو . . ....زندگی همانند هنر نقاشی کردن است با مداد مشکی ولی بدون پاک کن . . ....زندگی نکن برای مردن، بمیر برای زندگی کردنزندگی تفریح است میان تولد و مرگ . . ....با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فکر می کنند نباش .تعریفی را که آنها از تو دارند نپذیر ، خود ، خودت را تعریف کن . . ....خانمها با گوشهایشان عاشق می شوند و آقایان با چشم هایشان . . ....مبارزه هر قدر صعب, صعود را ادامه بده. شاید قله تنها در یک قدمی تو باشد . . ....عظمت مردمان بزرگ از طرز رفتارشان با مردمان کوچک آشکار میشود . . ....جستجوی حقیقت شیرین تر از پیدا کردن آن است...برای جبران اشتباهاتبه دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی...ظرفیت عشق وجودت را با دوست داشتن همه انسان ها و تمامی زندگی افزایش بده...از درخت سکوت میوه آرامش آویزان است . . ....آن چه را در روشنایی دیده ای در تاریکی به فراموشی نسپار . . ....کوچک که بودم فکر می کردم آدمها چقدر بزرگند ! و ترس برم میداشتبزرگ که شدم دیدم چقدر بعضی آدمها کوچکند و باز ترسیدم . . ....شما میتوانید بهترین بذر جهان را در اختیار داشته باشیدولی اگر محل مناسبی برای رشد آنها نداشته باشید،فایده ای نخواهد داشت . . ....در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ...مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشندو زن ها دوست دارند آخرین عشق یک مرد باشند . . ....یک همسر فقط همراه آدم نیست، او کل تقدیر ماست . . ....هیچ مردی،زن را نمی فهمد، هیچ زنی، مرد را نمی فهمدزیبایی با هم بودنشان همین است . . ....پیری مانع از عشق نیست . اما عشق تا حدی مانع از پیریست . . ....رویایی رو ببین که میخوای.جایی برو که دوست داریچیزی باش که میخوای باشی.چون فقط یک جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی . . ....روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده، شکل میگیره.نمیشه تا وقتی که دردها و رنجها را دور نریختی، توی زندگی به درستی پیش بری . . ....زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار،بهترین چیزها در زمانی اتفاق می‌افتد که انتظارش را نداری . . ....کسی که برای محبت حدود قائل می شود ، معنی محبت را نفهمیده است . . ....سعی کن خودت باشی. گمشده واقعی تو ،تو را آنطور که هستی دوست می داردنه آنطور که خود می پسندد . . ....هیچ صیادی نمی تواند در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید کند . . ....برای رسیدن به دوردست ها, باید از نزدیکی ها گذشتاما رسیدن به نزدیکی ها به سهولت میسر نیست . . ....جای کشتی در ساحل بسیار امنتر است ولی برای این ساخته نشده . . .​

 

MEHDISH12

عضو جدید
ببخشید همشهری عزیزم به نظرت خودت این مطلب با این حچم و نحوه نوشتن حال خوندنش پیش میاد!!
من که راستش حال ندارم توحالشو داری؟؟؟:D
 
آخرین ویرایش:

MEHDISH12

عضو جدید
الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود.
در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید.
با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است.
او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:

من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد.
اما سه خواسته دارم ، خواسته هایم را حتماً انجام دهید.
فرماندهان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.​
الکساندر گفت:

اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.

ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.

سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.

مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند.
اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت.
فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت و گفت :
پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟
در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
من می خواهم دنیا را آکاه سازم از سه درسی که یاد گرفته ام.

می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد.
آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.

دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.

و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد،

می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم ...
 

jami.m

عضو جدید
به نام خدا
زندگی یک قانون برای چیزهای خواستنی بیشتر نداره
یا به اندازه آرزوت تلاش کن یا به اندازه تلاشت آرزو
من که براتون آرزو میکنم که در بیاید اما تلاشش با خودتون
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید همشهری عزیزم به نظرت خودت این مطلب با این حچم و نحوه نوشتن حال خوندنش پیش میاد!!
من که راستش حال ندارم توحالشو داری؟؟؟:D
نه بابا کی حالشووو داره ؟؟:D من خودمم قبول دارم نمیشه خوندش ....:smile: خواستم خوشکلش کنم که حس خوندنش بیاد ولی باز بعد از ارسال دوباره همینجوری میشد . دیگه بر طبق اصل اصالت شیرازی دیگه حوصلم نشد بیشتر تلاش کنم و همینجوری ولش کردم :biggrin::biggrin:
 

farzan-shz

عضو جدید
کاربر ممتاز
10 دلیل ناکامیه شیرازیها;)بین خودمون باشه هااااااا)
1-عامو ولش کن
2-عامو حوصلم نمشه
3-عامو صلوات بفرست
4-عامو بیزو بروی بعد
5-عامو حالو مگه چیتو شده
6عامو صلاح نیست
7-عامو اصلا فویده ای نداره
ولی این فقط یه سری چرندیاته که توسط دشمنان شیرازی تولید و تکثیر شده و هیچ گونه سندیتی ندارررررره:smile:
اینقدر که شیرازیا زرنگن دیگران نیستن . رتبه اول های ما تا سوم همه شیرازین:)
 

Similar threads

بالا