البته نوش جانتون!!!!که این طور..............
مگه چاییرو شما حساب کردی؟؟!!!
من قبول ندارم.من یه شیرینی از thix میخوام .تازه از هم دانشگاهیم (masoud65)هم میخوام اگه بدن...
شما هم material خان!!!1دفعه بعد باید مهمون کنی.من لواشک و الوچه خیلی دوست دارم والبته پفک و چیپس هم چیز بدی نیست
من اين وسط چه كاره بيدم؟؟؟؟
حميده خانم شما هم ميخواهيد؟
چيز خاصي نبود، با چه ها بوديم!!!حمیده کوتاه نیای تا لو بده چی کار کردن بعد از رفتن ما...
البته نوش جانتون!!!!
ديگه چرا از من شيريني ميخواهيد؟؟؟؟
ولي خب چون آبجي بزرگه هستيد فقط 20 گرم آلوچه ميگيرم، خوبه؟
چي كار كرديم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حميده خانم شما زياد به دل نگيريد! فرهنگ خانم ميخواد شما دختر خانمها رو به جان ما بندازه!!!!
البته نوش جانتون!!!!
ديگه چرا از من شيريني ميخواهيد؟؟؟؟
ولي خب چون آبجي بزرگه هستيد فقط 20 گرم آلوچه ميگيرم، خوبه؟
این که چیزی نیست
...
وای!!!
چه کار کردن فرهنگ؟؟؟
من همین جا حمایتم رو از thix اعلام میکنم
(نمی گم بیان خودشون لو بدن و گرنه.....)
خب سلام
از کجا بگم؟؟
من که عکسی دستم نیست رییس هم که عادت داره تو خماری ملت رو بذاره
اولین دیدار بین روسا بود
اصلا شبیه تصوراتم نبود اصلا
حول و حوش ساعت 30/16 بود که material خبر داد رسیده و تهناست
و بعد تماس رییس بود که خبر داد رسیده.
منم فکر کنم ساعت 54/16 بود رسیدم واولین نفری که ملاقات شد باز هم رییس بود .
بعد حمیده جونم. بعد s.kh65 و
marziye-joOjoo .
حمیده واقعا مهربون بود .skh65 هم خیلی اروم و مهربون بود.
مرضیه هم خیلی شر و شیطون
نفر بعدی که دیدم material بود ظاهرا خیلی مهندس بود.مرتب و اتو کشیده و اروم.(البته بگم پرانرژی تر از همه به نظر رسید).
بعد ghardashali بود .ایشون هم بسیار شبیه material بود.
بعد thix بود .نمیدونم چه جوری روش شد شیرینی نیاره
بعد soamar بود.....
بسیار شبیه ترم اولی ها بودن ایشون
نفر اخر هم msrxx2000 بودند. که به همون شری رییس بود...
(این قسمت اول گزارش.باید برم سر کلاس)
بعد از اینکه مدیگه رو دیدیم.
قرار بر قرار گرفتن(نشستن)شد.
حالا اولین برخوردها:
مرضیه خانم که نیومده اعتراض به محل ملاقات داشت.
3 تا خانم با هم اومدن که من فقط حمیده رو شناختم و لی مرضیه و skh65 رو نه.البته بگم که مثلا خودشونو معرفی کردن ولی من متوجه نشدم.
اقایون یکبار خودشونو معرفی کردن ولی من نفهمیدم یعنی sosmarو ghardashali رو شناسایی نکردم.
خلاصه اینکه مراسم معارفه تکرار شد.نه یکبار که چند بار!!!!
یادم رفت بگم که thix واقعا اروم بود.اصلا به شبزی و شیرینی و ... شبیه نبود
طولانی نمیکنم که خسته نشید.
اولش یاد memol کردیم چون قرار بود بیاد ولی نیومد.
راستی همه به موقع اومدن جز msrxx2000.
یاد بعضی دوستان مثل nimitzo.masoud65.rezab رو هم زنده کردیم.
البته جای همگی حالی امیدوارم ملاقاتهای بعدی شلوغ تر باشه.
خب مثل اینکه چایی هم به پای thixo نوشته شد!!!
در ضمن فرهنگ خانم حالا سوتی منو میگیری، حیف که قراره اقا رضا بیاد یه عکس بذاره که بعد از رفتن شما گرفتیم در یک مکانههههههه....... بگذریم اقا رضا ریش و قیچی دست شما!!!
راستی یه چیزایی میخواستم بگم! در مورد joojoo و msrxx2000 حرفی نمیزنم چون آشناییتی نداشتم، ولی در مورد اقا رضا میگفتم با یه فرد تپلو و چهار شانه مواجه میشم، ولی خب اشتباه شد! ولی جدی خیلی بامرامی، حال کردم با معرفتت!
در مورد فرهنگ خانم، 80% اون چیزی که تو ذهنم بود درست از اب در اومد! ولی در مورد حمیده خانم فقط میمیک صورتشون رو جور دیگری در نظر گرفته بودم، ولی این رو همینجا فریاد میزنم که واقعا ارادت خاصی به این دو عزیز دارم، همون وقار و شخصیتی رو که انتظار داشتم رو دیدم!در مورد s.k65هم فقط میگم کلا به سرامیستها ارادت ویژه ای دارم، به همون ارومی بودند که انتظارشو داشتم! در مورد ghardashali هم خب حرفی نمیزنم ولی thixo رو فقط میتونم بگم عینکش درست از اب دراومد!
راستشو بخواهید در مورد sosmar زیاد فکر نکرده بودم( نه اینکه مهم نباشندا، فقط چون جزء افراد جدید بودند زیاد شناختی نداشتم که بتونم حدسی بزنم)
امیدوارم موقعیت دیگری ایجاد شود با وقت بیشتر و موضوعات بیشتر و حساب شده تر!!!!
اِ ؟ چه زود؟
نظرم؟ چی بگم؟
خوب مرضیه که دوست دانشگاهیمه 4 ساله دوستیم.
با s.kh65 هم حضورا دیروز آشنا شدم دختر خوبیه و آروم
فرهنگ عزیز هم دوست داشتنی بود.
اما آقایون:
آقا رضا که همش یا با لپ تاپ ور میرفت یا موبایلش زنگ میزد. اما خیلی کار بدیه آدم پسته رو با دندون بشکنه! جدی میگم!!!
msrxxx نمیدونم، اسم کاربریش یه چیزی تو همین مایه هاست ... که هم دانشگاهیه رییسه چیزی نمی شه گفت! فقط این که دیر اومدن کار بچه های بده ...
m4material هم من اومدم حرف بزنم کیفشون رو گرفتن جلوشون
ghardashali هم پسته خور حرفه ایه!!! من تبریک میگم
thixo هم در مورد منابع صحبت کرد! گفت که شبم همونجا قراره بمونه دیگه نمیدونم اینم مثه قضیه شیرینی پیچشیه یا راسته؟
بابت چایی هم دستشون درد نکنه ... به موقع بود
sosmar هم من ازش بابت پسته های در بسته تشکر می کنم. بسیار آروم بودن در جمع ما
راجع به خودمم بگم؟؟
ببخشید اگه زیاد سر و صدا کردم
روز خوبی بود ... خوش گذشت
thix رو تلکه کردن.
خداییش دلتون امومد بچه مردمو تو غربت تلکه کنید....؟؟؟؟
یه جایی رفتن یه چیزی خوردن
thix رو تلکه کردن.
خداییش دلتون امومد بچه مردمو تو غربت تلکه کنید....؟؟؟؟
یه جایی رفتن یه چیزی خوردن
دیدین اگه دیر تر می رفتین شما هم کلی برد می کردین
حالا هی بگید...
حمايت ميكني فرهنگ؟؟؟واقعا كه!!!!
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
شما اگه مي خواستي شيريني بدي از همون اول دست خالي نمي اومدي!!!
ما كه گفتيم زود بايد بريم هوا داره تاريك ميشه!
شما اگه مي خواستي شيريني بدي از همون اول دست خالي نمي اومدي!!!
ما كه گفتيم زود بايد بريم هوا داره تاريك ميشه!
حمايت ميكني فرهنگ؟؟؟واقعا كه!!!!
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
حالا یکی هم هوای مارو داشت، شما که نباید ناراحت بشی
می دونی چیه ؟ این دخترا همه شون بد جنسن فقط پسرا رو می چزونن
اولا من که نمی دونستم برنامه چجوری می شه، یا مجسمه گالیله کجاس، باید شیرینی به دست تو پارک می گشتم. فکرش رو بکن؟؟؟؟ شما اگه یه پسر رو اونجا ببینی که یه کوله گنده رو دوششه بعد یه جعبه شیرینی هم دستش، داره این ور و اون ور راه می ره چی فکر می کردی؟
بستنی هم اگه می گرفتم آب می شد. برنامه هم که کلا 1 ساعت بیشتر طول نکشید، شما سریع رفتین، من اگه پا می شدم می رفتم نیم ساعت طول می کشی که برگردم دیگه اصلا بچه ها رو نمی دیدم که
راست میگه این بنده خدا اصلا شیرینی نداد که
اون که منم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چرا عصبانی میشی؟؟؟
20 گرم؟؟؟؟
راستی یه چیزی یادم اومد. اقای رییس!!! مگه قرار نبود یه چیزی به من بدی شما!!!
(داستانشم این بود که اگه ایشون تونستن منو پیش بینی کنن درست من یه چیزی بهشون بدم و برعکس.اما تصورات بسیار داغونی داشتن ایشون و باختن اما هیچی به من ندادن
بچه ها تصوراتشو بگم بخندین: یه دختر دماغ عمل کرده و..... (بقیشو بفهمید خودتون....خداییش این ادم چه شباهتی به من داشت؟؟)
)
به شدت تکذیب شد.چرا عصبانی میشی؟؟؟
20 گرم؟؟؟؟
راستی یه چیزی یادم اومد. اقای رییس!!! مگه قرار نبود یه چیزی به من بدی شما!!!
(داستانشم این بود که اگه ایشون تونستن منو پیش بینی کنن درست من یه چیزی بهشون بدم و برعکس.اما تصورات بسیار داغونی داشتن ایشون و باختن اما هیچی به من ندادن
بچه ها تصوراتشو بگم بخندین: یه دختر دماغ عمل کرده و..... (بقیشو بفهمید خودتون....خداییش این ادم چه شباهتی به من داشت؟؟)
خب سلام
از کجا بگم؟؟
من که عکسی دستم نیست رییس هم که عادت داره تو خماری ملت رو بذاره
اولین دیدار بین روسا بود
اصلا شبیه تصوراتم نبود اصلا
حول و حوش ساعت 30/16 بود که material خبر داد رسیده و تهناست
و بعد تماس رییس بود که خبر داد رسیده.
منم فکر کنم ساعت 54/16 بود رسیدم واولین نفری که ملاقات شد باز هم رییس بود .
بعد حمیده جونم. بعد s.kh65 و
marziye-joOjoo .
حمیده واقعا مهربون بود .skh65 هم خیلی اروم و مهربون بود.
مرضیه هم خیلی شر و شیطون
نفر بعدی که دیدم material بود ظاهرا خیلی مهندس بود.مرتب و اتو کشیده و اروم.(البته بگم پرانرژی تر از همه به نظر رسید).
بعد ghardashali بود .ایشون هم بسیار شبیه material بود.
بعد thix بود .نمیدونم چه جوری روش شد شیرینی نیاره
بعد soamar بود.....
بسیار شبیه ترم اولی ها بودن ایشون
نفر اخر هم msrxx2000 بودند. که به همون شری رییس بود...
(این قسمت اول گزارش.باید برم سر کلاس)
حالا یکی هم هوای مارو داشت، شما که نباید ناراحت بشی
می دونی چیه ؟ این دخترا همه شون بد جنسن فقط پسرا رو می چزونن
اولا من که نمی دونستم برنامه چجوری می شه، یا مجسمه گالیله کجاس، باید شیرینی به دست تو پارک می گشتم. فکرش رو بکن؟؟؟؟ شما اگه یه پسر رو اونجا ببینی که یه کوله گنده رو دوششه بعد یه جعبه شیرینی هم دستش، داره این ور و اون ور راه می ره چی فکر می کردی؟
بستنی هم اگه می گرفتم آب می شد. برنامه هم که کلا 1 ساعت بیشتر طول نکشید، شما سریع رفتین، من اگه پا می شدم می رفتم نیم ساعت طول می کشی که برگردم دیگه اصلا بچه ها رو نمی دیدم که
به شدت تکذیب شد.
به علت قطعی adsl از گذاشتن عکس فعلا معذوریم
